وحید با شهادتش به خانواده ما عزت داد
قهرمان ری
پاسدار شهید وحید زمانی نیا٬ فرزند دهه هفتادی ری روز 13 دی 1398 در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد با 27 سال سن در کنار سپهبد حاج قاسم سلیمانی سردار بزرگ ایران و اسلام پر کشید .
شهید زمانی نیا در سال 1371 در محله اتابک چشم به جهان گشود و شش سال بعد همراه خانوادهاش به شهر ری آمد و تا لحظه شهادت در آنجا زندگی کرد.وقتی خبر شهادت مدافع حرم شهرری به همراه حاج قاسم سلیمانی٬ سردار دلها منتشر شد پیرمردهای محل شان همه گریان بودند. دلیلش هم این بود که وحید خیلی مردمدار بود. اهل کار خیر بود، اما پنهانی. یکی از بچه محله هایش می گوید:«وحید همیشه میگفت برای کار خیر همین که خدا بداند کافی است و نیازی نیست بنده اش چیزی بداند. اما من غیر مستقیم خبر داشتم که به خیلیها کمک میکرد و شخصیتش طوری بود که اگر میفهمید کسی گرفتار است از هیچ کمکی دریغ نمیکرد».
شهید زمانی نیا یک عمر نوکری امام حسین (ع) را کرد و بین اهل محل بچه هیئتی شناخته میشد. برای انجام کارهای هیئت همراه بود و از هیچ کمکی دریغ نمیکرد. هر وقت میخواستند برای دهه محرم هیئت را بر پا کنند، وحید قبل از همه بچههای محل میآمد و بعد از همه میرفت. بزرگترین خصلت شهید زمانی نیا به نقل از بچه محله هایش این بود که او هیچوقت کسی را ناراحت نمی کرد و همیشه خیرخواه دیگران بود.همه دوستان و کسانی که شهید زمانی نیا را می شناسند می گویند که یی خود نبود که حاج قاسم ، وحید را انتخاب کرد. وحید از همه نظر نمونه و بسیار به حاج قاسم نزدیک بود. هر جا که حاج قاسم حضور داشت وحید هم همانجا بود. قهرمان دهه هفتادی ری بود و به زعم برادر بزرگترش به آنچه هدفش بود ،رسید.
به همین منظور و آشنایی با ابعاد شخصیتی شهید وحید زمانی نیا با حسین برادر بزرگترش گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
*لطفا در ابتدا کمی از خانوادهتان بگویید؟
-خانواده زمانی نیا مذهبی است. پدرم بازنشسته سپاه پاسداران است و خانواده ما هم مثل سایرهموطنان به اهل بیت ارادت دارد و در ماه محرم عزادار امام حسین (ع) است وهمیشه در خدمت انقلاب اسلامی و ولایت فقیه بوده است.
* شهید وحید زمانی نیا چند برادر دارد؟
-من تنها برادر آقا وحید هستم و آقا وحید فرزند آخر خانواده مان بود.
*کمی از دوران نوجوانی شهید زمانی نیا برایمان تعریف کنید.
-آقا وحید در نوجوانی فقط به دو مکان مذهبی و ورزشی مراجعه می کرد. هر کسی با وحید کار داشت یا می بایست به هیئت و مسجد محل می رفت یا به باشگاه تکواندوی که آقا وحید تمریناتش را انجام داد. بطورکلی آقا وحید اخلاقی داشت که زیاد درباره فعالیت هایش صحبت نمیکرد. مثلا در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود اما هیچ کدام از دوستانش نمی دانستند که وحید در نیروی قدس است یا ماموریت می رود.حتی به خانواده اش هم نمی گفت که در سپاه پاسداران چه سمتی دارد. آدم رازداری بود. در نوجوانی نیز همین طور بود و اگر کار خیری می کرد به کسی نمی گفت یا ورزش می کرد و مسابقه ای می داد فردای مسابقه برای کسی تعریف نمی کرد.
*شهید زمانی نیا مدیر هیئت عزاداری محله تان بود؟
-آقا وحید صاحب هیئت محله نبود ولی در محرم جزو افرادی بود که به پابه پای سایر بچه های محل در هیئت کار می کرد. وحید در سالهای گذشته بیشتر سوریه بود و هر گاه به مرخصی می آمد اولین کاری که می کرد به هیئت محل میرفت.
ضمن این که آقا وحید با دوستانش هیئتی بنا کرده بودند که در شب های محرم در کنار سایر جوانان دایر بود.ما فکر میکردیم که وحید فقط در هیئت کار می کند ولی پس از شهادتش خبردار شدیم که آقاوحید هزینه خرید اکو هیئت را متقبل شده بود و هرگاه کاری از دستش برمی آمد برای هیئت انجام می داد.
البته خودش به هیچ وجه درباره این مسائل صحبت نمیکرد و عادت نداشت کارهای خیرخواهانه اش را برای خانوادهاش هم تعریف کند.وحید از نوجوانی پیگیر مراسمهای محرم و فاطمیه بود .بچه هیئتی بود و نوکری امام حسین (ع) را می کرد.
*شما می دانستید که شهید زمانی نیا به سوریه میرود؟
-هرگاه از سوریه می آمد یک کلام از سوریه یا فعالیتهایش در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صحبت نمی کرد. ما نمی دانستیم که آقا وحید محافظ شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در داخل و خارج از کشور است.
ما و دوستانش نمیدانستیم که آقا وحید شغل اصلی شان در سپاه چیست؟پس از شهادتش متوجه شدیم که آقا وحید به همراه حاج قاسم به سوریه و عراق سفر می کرده و در خط مقدم جنگ با تکفیری ها بوده است.
*از ویژگیهای اجتماعی شهید زمانی نیا بگویید؟
-آقا وحید از نظر اجتماعی فرد بشاش و مهربانی بود. به بچههای کوچکتر از خودش احترام می گذاشت و نسبت به نوجوانان مهربان بود.خنده از لبانش نمی افتاد. به بزرگترها و پیشکسوتان احترام قابل توجهی می گذاشت و از نوجوانی حواسش به بزرگترها بود و هر جا بزرگتری را می دید اول سلام می کرد و احترام میگذاشت.
*آقا وحید از چه سالی وارد بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد؟
-حضورشان در بسیج به دهه 80 برمی گشت.آقا وحید از سال 1390 وارد دانشگاه افسری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سال 1392 از دانشگاه افسری فارغ التحصیل شد و سپس به خواست خودش در صف مدافعان حرم قرار گرفت و عازم سوریه شد. حدود 3 سالی در سوریه بود تا این که حاج قاسم در سوریه وحید را دید و او را دعوت بکار کرد و به تیم حفاظتی خودش اضافه کرد.حاج قاسم خودش گفته بود که وحید را می خواهد حتی برخی به حاج قاسم گفته بودند که این جوان 25 ساله را برای چی میخواهی ؟ اما حاج قاسم گفته بود که وحید را می خواهد و او را به تیمش اضافه کرد. وحید از سال 1396 در خدمت حاج قاسم بود.
* شهید زمانی نیا در سوریه شیمیایی شده بود؟
-بله، آقا وحید در سال 1394 در عملیات آزادسازی حلب توسط تکفیری ها شیمیایی شد و مدتی هم درگیر مداوای خود بود.ما نمی دانستیم که آقاوحید در سوریه شیمیایی شده است. اصلا یک کلام هم درباره وضعیت خود صحبت نمی کرد تا این که اخیرا متوجه شدیم که آقاوحید زیاد سرفه می کند و این که برای مداوای دستگاه تنفسی اش آزمایش داده و این که 40 درصد ریههایش شیمــــیایـی شــــده است.با این وجود برای مداوایش راضی نشد و به مرکز درمانی برود و خارج از نوبت تحت مداوا قرار بگیرد.حتی دنبال کارهایش نرفت تا جوازی که برای بیماران شیمیایی صادر می شود را دریافت کند.
*در دورانی که شهید زمانی نیا به سوریه می رفت و مشغول خدمت در جمع مدافعان حرم بود یکبار هم درباره فعالیت های نظامی اش صحبت نکرد؟
-همانطور که گفتم ایشان خیلی انسان توداری بود.اصلا یادمان نمی آید که یکبار هم درباره شغل اش با ما صحبت کند.پس از محاصره شهر حلب سوریه دلتنگش شده بودیم و سرانجام توانستیم آقا وحید را ملاقات کنیم ،وقتی دیدمش انگار کارمند است و از پشت میزش بلند شده و به دیدن ما آمده بود.بعدها فهمیدیم که هرگاه وحید به خانه نمیآید قطعا با حاج قاسم به ماموریت رفته بود.آخرسر هم مشخص شد که وحید یار نزدیک حاج قاسم بود و وحید در خودرویی بود که حاج قاسم سرنشیناش بود. با هم به شهادت رسیدند و آسمانی شدند.
*عکسی از آقا وحید را دارید که با حاج قاسم انداخته باشد؟
-اصلا یک عکس با حاج قاسم ندارد.دو سال یار حاج قاسم در ماموریت ها بود ولی عکسی مشترک از وحید و حاج قاسم پیدا نکردهایم.حتما صلاح این بوده که عکسی گرفته نشود یا در دسترس دیگران قرار نگیرد.
*خبر شهادت آقا وحید را چطور متوجه شدید؟
- 2 ماه بود که از مراسم عقدکنان آقا وحید می گذشت و ما، شب شهادت سردار سلیمانی و همراهانش در منزل همسر آقاوحید میهمان بودیم.وحید، سه شنبه به ماموریت اعزام شده بود و بعدا شنیدیم که آقاوحید به همراه حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسیده است.اصلا قرار نبود که وحید به ماموریت برود و نوبتش هم نبود اما وحید دوست داشت که در ماموریت با حاج قاسم باشد.حاج قاسم خواسته بود که وحید بماند و به ماموریت نرود اما وحید دوست داشت در ماموریت باشد و عاقبت هم هر دو و همراهانشان به شهادت رسیدند.
*آقا وحید در تکواندو صاحب مقام هم شده بود؟
-وحید در شهرری و مسابقات محلی به عناوینی رسید و یکبار هم در حضور آقای پولادگر ریئس فدراسیون تکواندو به مدال رسید که آقای پولادگر مدال وحید را به گردنش انداخت.فکر کنم سال ۱۳۸۲ بود.از وقتی وحید به دانشگاه نظامی رفت مسابقه دادن در تکواندو را کنار گذاشت و تمرکزش روی درس و سپاه پاسداران بود.البته از نظر بدنی همیشه آمادگی داشت و می توانست مثل روزهایی که تمرینات تکواندواش را برگزار میکرد مسابقه دهد.
*خاطره ای از شهید زمانی نیا در تکواندو دارید که برایمان تعریف کنید؟
-یکبار وحید با حریف تمرینی اش مشغول مبارزه بود که حریف تمرینی بی احتیاطی کرد و ضربه محکمی به کتف آقاوحید زد.کتف وحید در رفت و او از شدت درد بیهوش شد.وقتی وحید را به مرکز درمانی رساندیم و به هوش آمد اولین جمله ای که به زبان آورد این بود که حریف تمرینی اش مقصر نبوده است و در تمرینات تکواندو این طور مصدومیت ها رخ می دهد.
*شهید زمانی نیا جزو کسانی بود که نمازش را اول وقت می خواند؟
-به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد.استاد اسداللهی مربی تکواندو وحید می گفت که وقتی صدای اذان را بر سر تمرینات می شنید تمرین را رها می کرد، وضو می گرفت و نمازش را می خواند. اول نماز می خواند و بعد مسابقه می داد یا تمرین می کرد.در خانه هم که بود نمازش را پس از اذان می خواند و نمی گذاشت نمازش قضا شود.
*آقاوحید از افراد نیازمند هم دستگیری میکرد؟
-خدمت تان گفتم که وحید خیلی تودار بود و معمولا کارهای بیرون از منزلش را برای ما تعریف نمی کرد اما پس از شهادتش متوجه شدیم که آقاوحید در حد بضاعتش به برخی در شهرری کمک میکرد و تاجاییکه می توانست نمی گذاشت افراد نیازمند، پس از دیدار با او دست خالی بروند.
*کدام یک از مسئولان کشور، پس از شهادت شهید زمانی نیا به منزل تان آمدند؟
-بسیاری از مسئولان کشور در همان روز نخست به منزل ما آمدند و به ما تسلیت گفتند و .سردار قالیباف ،سردار سلامی و حجه الاسلام رئیسی جزو اولین نفراتی بودند که به منزل ما آمدند و به خانواده مان بخصوص به پدرومادرم تسلیت گفتند.
*در خبرها داشتیم که خانواده شما با مقام معظم رهبری دیدار کردند.
-بله ،ما و خانواده شهدای همرزم حاج قاسم با حضرت آقا دیداری خصوصی داشتیم.حضرت آقا درباره حاج قاسم و شهدای همرزمش صحبت کردند و فرمودند که شک نکنید که حاج قاسم افرادش را از بین مدافعان حرم انتخاب می کرد.دیدار خاطره انگیزی بود و صحبت های حضرت آقا خیلی به دلمان نشست.
*مقام معظم رهبری بر پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش نماز خواند. شما در آن لحظه کجا بودی؟
-هنگامیکه حضرت آقا نماز می خواند و برای حاج قاسم و همرزمان شهیدش اشک می ریخت چند ردیف عقب تر بودم. در آن لحظه به خودم گفتم وحید به ما عزت داد که رهبر انقلاب بر پیکرش نماز می خواند. لحظات خاص و به یادماندنیای بود.همه با گریه های حضرت آقا به پهنای صورت شان اشک میریختند.وحید سبب عزت ما شد و با عزت از دنیا رخت بربست.وحید به خانواده ما عزت داد.
*از حال و روز پدر و مادرتان بگویید.
-الحمدالله پدرومادرم صبور هستند.البته دلتنگ پسرشان می شوند ولی پدرومادرم خوشحال هستند که وحید راهی را رفت که همیشه هدفش بود.وقتی خانواده ما می بیند که وحید با عزت از این دنیا مادی بار سفر بست آرامش پیدا میکنند.
وحید ولایت مدار بود و دوست داشت در مسیر ولایت قرار بگیرد که به هدفش رسید.وحید یک جوان دهه هفتادی بود و در دفاع مقدس متولد نشده بود اما مرامش حسینی و مثل رزمندگان دفاع مقدس بود.هر کسی وحید را می دید فکرش را نمی کرد که او یک مدافع حرم باشد .خوش لباس بود ولی وقتش که میرسید ولایت مداری اش را نشان می داد.
*اگر در پایان صحبتی دارید ،بفرمایید.
-از نشریه کیهان ورزشی بابت توجه به شهدا
و این گفت وگوسپاسگزارم.
کیوان طباطبایی*