آقایان قوه قضائیه ! «طبری » های ورزش هم کم نیستند
فقدان نظارت
در شماره گذشته، محور اصلی این نوشته " اصل نظارت" و آسیب هایی بود که به دلیل فقدان آن بر پیکر ورزش وارد می آید. درآن مطلب عرض کردیم که مشکلات و معضلات ورزش را اگر ریشه یابی و تحلیل کنیم خواهیم دید که علت همه آنها بی اغراق در فقدان اصل نظارت و رها بودگی ورزش و امور ریز و درشت آن است. مثال هم زدیمو گفتیم که اگر امروز فوتبال ما درگیر مشکلی به نام مارک ویلموتس است دلیل آن حداقل در وهله اول نه نابکاری و بدجنسی ویلموتس یادیگر ضعف های شخصیتی اوست بلکه در ساختار غلطی است که فقدان نظارت به آن اجازه اصلاح را نمی دهد. یا اگر در ورزش ما دلالی افسارگسیخته وبی مهار به جای دلالی قانونمند و رسمی نشسته باز هم این خود، معلول بی نظارتی و عدم اعمال اصل نظارت است. خوشبختانه آنمطلب از سوی پاره ای از خوانندگان عزیز مورد توجه قرار گرفت و از حقیر مخلص خواستند که این موضوع را رها نکرده، ادامه دهیم.
از هیچ ،چیزی کم!
به بعضی از آن دوستان ،مستقیم پاسخ دادیم و اینجا به خوانندگان فهیم کیهان ورزشی عرض می کنیم به یاری و لطف خداوند منان- که هر چه هست اوست و ما هیچیم و به قول مرحوم اخوان " از هیچ هم چیزی کم"!-و راهنمایی و ارشادات بزرگان ورزش و خاصه خوانندگانگرانقدر این مجله، تا هستیم و نفسی می آید و می رود و فرصت و توان نوشتن و گفتن داریم حتما بدون تعارف و کوتاه آمدن در باره معضلات ورزش و آفات آن و علی الخصوص عوامل اصلی و دلایل آشکار و پنهان و مسببان آن خواهیمنوشت.و این نوشتن و گفتن و تکرار کردن نه برای بازار گرمی و کسب تیراژ و شهرت و... اینطور حرفهاست، چرا که برای مجله ای با قدمت نزدیک به هفتاد سال ونویسندگان وعزیزانی که با پشت کردن به بسیاری از چرب و شیرین های رایج و موجود و... کار وخدمت در اینچنین نشریه ای را انتخاب کردهاند، اینطور مسائل، دیگر جذاب و انگیزه ساز نیست و... نه! به معضلات ورزش و آفات آن می پردازیم چون عمیقا وبه طور کارشناسانه اعتقاد داریم تا اینطور مسائل و مسببان و عوامل آن در ورزش ما حضور تاثیرگذار دارند، محال است بتوان به آینده ورزش امیدوار بود.محال است استعدادهای سرشار این ورزش به شکوفایی و باروری و زایش برسد. محال است سرمایه های با ارزش مادی و انسانی آن در خدمت پیشرفت ورزش ، پاسخگویی به مطالبات و انتظارات به حق جامعه محترم ورزش و افتخار آفرینی وتامین منافع ملی حرکت کند.بنابراین ما از سر انجام وظیفه ،با یک دید و انگیزه کاملا ورزشی سعی می کنیم در حد فهم و توان و بضاعت خود تحلیل درست و حتی المقدور دقیقی از ورزش ایران، واقعیت ها و؛ قوت و ضعف آن ارائه دهیم تا هم خواننده علاقمند ،مطالعه گر و ناظر کارمان باشد و هم مسئولین، اگر خواستند- که معمولا نمی خواهند!!- به این نوشته ها مراجعه و به آن توجه کنند.
کسانی که فقط می خواهند «باشند»!
باری، ماجراهایی که در چند روز پیش در باره قرارداد ویلموتس اتفاق افتاد صرفنظر از اینکه کی راست می گوید و کی نقش مخرب خود رادر این باره کتمان می کند و باز بدون اینکه حداقل در این مقال ماقصد ورود به جزبیات و قضاوت داشته باشیم، بیش از هر چیز حکایت از حاکمیت سیاست" هرکی به هرکی" در ورزش ما دارد وبه طور مستند از فقدان نظارت در مدیریت و اداره ورزش پرده برمی دارد. رییس سابق فدراسیون فوتبال صریحا می گوید انعقاد قرارداد با آقای ویلموتس به اشاره صریح و خط دهی آمرانه وزارت و شخص وزیر بوده است و درمقابل، وزارت ورزش شانه از زیر بار قبول مسئولیت خالی کرده و تقصیرات را متوجه فدراسیون می کند و... از سوی دیگر الان بیش از شش ماه است که فدراسیون فوتبال یعنی مهمترین فدراسیون ورزشی کشور بدون رییس اداره شده و انتخابات آن به دلیل مشکلات اساسنامه ای برگزار نمی شود. ریشه مشکلات آنطور که فیفاهم بر آن تصریح دارد نه مسائل فنی و مصلحت اندیشی ولو غلط برای فوتبال که بدون تعارف" منیت" و" خودخواهی" و" آینده اندیشی کاسبکارانه" و" تضمین بقای خود در ورزش پس از پایان کار دولت" و... اینطور حرف هاست. بارها نوشته ایم ورزش و فوتبال و... فقط بهانه هایی هستند برای افراد و باندهایی که " باشند"! و از مواهب حضور، آن هم در راس مدیریت های ورزشی مسائل مالی و کمبودهای شخصیتی و عقده های درونی خود را جبران کنند. به همین دلیل می بینیم که انتخابات فدراسیون فوتبال به تعویق می افتد، صدای کارشناسان به اعتراض بلند می شود وفیفا اساسنامه فدراسیون را" رد" می کند فقط و فقط برای اینکه یک عده ای عزیز، بی جهت به جای اینکه خود را خادم ورزش و اهالی ورزش بدانند همه چیز را در خدمت منافع خود می خواهند و...! این است که وقتی از زبان دکتر محمد دادکان می خوانیم و می شنویم که"خودم در جلسه اساسنامه فدراسیون فوتبال حضور داشتم ... وزارت ورزش دارد این اساسنامه را مانند سایر اساسنامه ها تنظیم می کند، آن را به فدراسیون فوتبال می دهد که روی آن کار کند،نه اینکه فدراسیون، اساسنامه را تنظیم و از نظرات وزارت ورزش استفاده کند"و باز در جای دیگر" برخی از پرسنل وزارت ورزش، این اساسنامه را با دلالیگری تهیهکرده اند." البته متاسف می شویم اما هرگز تعجب زدهنمی شویم اتفاقا از صحت مواضع و نظرات خود در باره ورزش ورشته هایی مثل فوتبال مطمئن تر می شویم. مطمین تر می شویم که وقتی می گوییم این ورزش مستعد پیشرفت و تحول، گرفتار جریانات ناسالم و مدیریت های غیر دلسوز شده و گریبان آن در چنگال دلالیسم افسارپاره کرده و شارلاتانیسم مخرب اسیر شده ،نظری کاملا درست ومبتنی بر واقعیت است و کوچکترین سوء نیت و بحث شخصی و غرض ورزی در ابراز آن دخالت ندارد.
فقدان نظارت، عمدی است
نکته ای که در این شماره ودر ادامه مباحث قبلی و به ویژه موضوعی که هفته پیش به آن پرداختیم( یعنی بحث نظارت) می خواهیم اضافه کنیم این است که خیلی از جاها این فقدان نظارتی که پدر ورزش را در آورده است کاملا حسابشده و عمدی است! یعنی کسانی در این ورزش و فوتبال هستند که به جای مدیریت ورزش، " منافع خودشان" را مدیریت می کنند. شما به همین ماجرای اخیر و قرارداد با ویلموتس نگاه کنید. چیزی که مطرح نیست منافع ملی، انتظارات مردم وسرنوشت فوتبال وبالاخره آبروی کشور است.
ویلموتس،پیامد رهابودگی فوتبال!
اتفاقا یکی از نمایندگان مجلس( آقای پژمانفر) هفته گذشته صراحتا اعلام کرد که بر ما مسجل شده است که پرونده ویلموتس" تبانی" بوده است. بنابراین اینجا هم که می گوییم اصل نظارت در ورزش ما به عمد و کاملا حسابشده اعمال نمی شود برایش سند و مدرک داریم و یکی از تازه ترین نمونه ها پرونده ویلموتس است. اگر اصل نظارت برکاروبار ورزش اعمال شود آن وقت چنین قرار دادهایی در ورزش منعقد نمی شود و بسیاری از حق دلالی های نامشروع ،به ضرر فوتبال به جیب این و آن باند و جریان دلالی آشکار وپنهان سرازیر نمی شود! اگر نظارت در کار بود آن وقت شرکت مجهول الهویه ای به نام" مرکز فرهنگی ایران و هلند" که ظاهرا کارش سفال و گلیم است در باره سرمربی تیم ملی نظر نمی داد و...بلکه کارشناسان و خبرگان فن و افکار عمومی فوتبال در این باره تاثیرگذار بودند.و... همه این اتفاقات وماجراها که دیگر نمی شود آنها را منکر شد و حاشا کرد، نشان می دهد که رهابودگی ورزش ورشته هایی مثل فوتبال ،خواب و خیال نیست و یک واقعیت تلخ و غیرقابل انکار است و کسانی مثل این مجله که سال ها و بارها در این باره می نویسند و هشدار می دهند دچار توهم و بیماری بدبینی نشده اند.
فرهنگ،در ورزش ما «شوخی» است
ورزش ما به حال خود رهاست و مدیران ورزش غالبا اصل نظارت و سایر اصول کار آمد اثبات شده و تجربه شده وعلمی مدیریتی را جدی نمی گیرند چون همانطور که بارها نوشته ایم اصل ورزش، جدی گرفته نشده است و دولت - و نه فقط این دولت- که متولی اداره و مدیریت ورزش است بهای لازم - نه بیش و نه کم- را برای آن قائل نیست. دلیل ما هم برای زدن این حرف و اثبات این مدعا این است که دولت ،اداره ورزش را به دست صاحبان اصلی آن نمی سپارد و بر کار و عملکرد کسانی هم که ورزش را به آنها سپرده وغالبا ورزشی نیستند و ورزش را نمی شناسند و حداکثر اطلاعات اندکی در باره تاریخ بعضی از اتفاقات و آمار و برخی از نتایج معروف آن دارند نظارت نمی کند و اجازه می دهد که ورزش به صورت جزیره ای جدا و مستقل و به شکل ملوک الطوایفی اداره شود و هر کسی بسته به دانش و انصاف و وجدان خودش با آن معامله کند. اینکه برنامه ای باشد و نظارتی بر حسن اجرای آن برنامه برقرار باشد محلی از اعراب ندارد. جایی و دستگاهی هرگز برکاروبار ورزش نظارت ندارد و مثلا در این حوزه از حیث کمی و فنی چه اتفاقاتی نسبت به گذشته افتاده و یا از نظر فرهنگی در ورزش که مخاطبانی اکثراً جوان دارد چه برنامه هایی اجرا وچه تدابیری اندیشیده شده و...! بحث هایی است که بیشتر به شوخی شبیه است. بحث فرهنگ در ورزش البته بحث مفصلی است که خود نیازمند ساعت ها بحث و صفحات فراوان برای نوشتن است و اگر عمری باشد بزودی به سراغ آن خواهیم رفت اما در این مقال همین قدر گفتنی است که یکی از خنثی ترین وبدعمل ترینحوزه های ورزش، حوزه فرهنگ است. چنانکه می بینیم در حالی که عمده مشکلات ورزش ریشه در مسائل فرهنگی دارد یکی از منفعل ترین و بی خیال ترین و خنثی ترین حوزه های ورزش، بخش فرهنگی آن است که تقریبا در این مدت تقریبا طولانی هفت ساله عملکردی در حد" صفر"! و بلکه پایین تر داشته است. اما همانطور که در هیچ بخشی از بخش های ورزش ،نظارت و حساب و کتاب پس دادن وجود ندارد و هر کس به کار و کاسبی!! خودش مشغول است در حوزه بسیار حساس و حیاتی فرهنگی هم وضعیت غیر از این نیست و اگر بود باید تعجب می کردیم.
اصلاح ورزش ؛ شدنی و آسان است اگر...
با همه اینها معتقدیم اگر اراده ای جدی برای سروسامان دادن به وضع ورزش به میدان بیاید جمع کردن این وضعیت اسفبار که اصلا و اصلا درشان این ملک و ملت بزرگ و انقلابی نیست کار سختی نیست و کافی است مردان مرد وافراد دلسوز و دارای روحیه کار و خدمت ،جانشین مدیریت های فرصت طلب وغیر متعهد شوند.مردم و کشوری که چهل ویکسال است دشمنان قدر و بی نقاب رابر زمین کوبیده اند وطی هشت سال دفاع مقدس دشمن تا بن دندان مسلح را عقب رانده وحسرت تصاحب یک وجب خاکش را بر دل قدرت های متجاوز و جایتکار گذاشته اند و...ملتی که در عرصه های مختلف علمی وسیاسی و... به پیشرفت های خیره کننده نائل آمده است به راحتی قادر است مشکل ورزش را هم حل کند و نه تنها آن را از این مخمصه ای که به دست مشتی فرصت طلب و دلال وانگل وشارلاتان و...ایجاد شده نجات دهد بلکه به سرعت در آن دست به تحول بزند و بر سرعت آن در جاده پیشرفت بیفزاید. در باره توانایی وقدرت سازندگی مردم و ملت شکی وجود ندارد. اینجا موضوع مسئولان در قوای مختلف و تشکیلات ذیربط در میان است. همانطور که بالاتر و بارها در شماره های پیش تاکید کردیم متاسفانه این دولت هممثل اکثر دولت ها ( خاصه بعد از جنگ)ورزش را جدی نگرفته و سعی می کند با حاکمیت تفکر نتیجه گرایی از آن ابزاری تبلیغاتی بسازد در جهت تامین منافع و اهداف سیاسی خودش .
وظیفه مجلس و قوه قضایه درباره ورزش
در این باره فقط باید دست به دعا برداشت که تغییری در دیدگاه و طرز تلقی دولت فعلی در باره ورزش ایجاد شود و دست از اهانت وخوار داشت آن بردارد. خوشبختانه وضعیت در قوه قضاییه و مقننه فرق دارد. ما مثل همه اهالی ورزش امیدواریم هم قوه قضاییه و هم مجلس یازدهم موضوع ورزش را هم در اولویت فراوان کاری خود بگذارند و به ویژه بر آنچه در ورزش می گذرد نظارت کنند. تاکید می کنیم ورزش و مدیران آن در هیاهوی مسائل سیاسی ومشکلات اقتصادی و در چند ماهه اخیرغوغای کرونا و... به حال خود رها شده وبعضی نیز از این وضعیت به نفع خود نهایت استفاده را می برند. در ورزش و گوشه و کنار آن متاسفانه مسائل تلخی چه از حیث اخلاقی وچه از نظر مالی رخ داده ودر حال رخ دادن است و... وقت آن است که قانون و دستگاه های قانونی به حساب مسببان این وضعیت ناخوشایند ونگرانکننده برسند.
* سیدمحمدسعید مدنی