مدعیان شیفته خدمت ، از فوتبال چه می خواهند؟!
فوتبال کشور و مدیریت ناکارآمد و غلط آن در باتلاقی گرفتار شده ،که امیدی به نجات و رهایی آن نیست.
این ناکارآمدی متاسفانه در بدنه فدراسیون و باشگاهها رخنه کرده و مسیر بدی فراروی این رشته پرجاذبه و پرهوادار قرار داده است.
در گذشته نه چندان دور نشریات پیش رو و اثر گذارجامعه و طیفی از کارشناسان و صاحب نظران علوم اجتماعی اعتقاد داشتند که با هیجانات فوتبال و نتایج مقطعی آن می توان شور و ولوله ای در کشور ایجاد کرد و نشاط و شادی را برای مردم به ارمغان آورد.
یادمان هست که پیروزی برابر آمریکا در جام جهانی چه شوری در جای جای ایران ایجاد کرد و پیروزی خاطره آمیز با گل خداداد عزیزی در مصاف با استرالیا چگونه یک کشور را به وجد آورد و خالق شادی شد.
البته در آن هنگامه شور و نشاط و هیجانات مقطعی اشاره داشتیم که این موفقیت ها ،بیانگر کار ریشه ای و بنیانی در فوتبال نیست ،بلکه این بردها از ظرفیت ،توانایی و هنر فردی بازیکنان مان ناشی می شود.
و باز یادمان هست که گروهی از کارشناسان علوم اجتماعی اعتقاد داشتند ،در برخی از مقاطع جامعه ما به فوتبالیست های تکنیکی و خلاق ،بیشتر و از سیاستمدار ،اقتصاد دان و شاعر و امثالهم محتاج بود،تا به یک باره ولوله ای در کشور ایجاد کند.
در آن دوران به واقع فوتبال جور اقتصاد و سیاست را می کشید.
البته باید پذیرفت در آن مقطع کسی باور نداشت که این یکی دو برد اثرگذار -برگرفته از کار زیر بناییمهندسی کلان فوتبالی و باشگاهداری مدرن بود ،اما به هرحال اندک تاثیری هم از فکر جمعی و کار گروهی داشت وقس علیهذا.
شوربختانه باید گفت در این سالها به جای تجربه اندوزی و حرکت در مسیر پیشرفت،شاهد عقب گرد و سیر قهقرایی در فوتبال بوده ایم که باعث رنجش خاطر مردم و علاقه مندان واقعی ورزش شده است.
به عبارت صریح تر ،فوتبالی که در مقاطعی جور سیاست و اقتصاد را می کشید ،حالا بیش از دیگران محتاج رسیدگی شده است!
برای واکاوی این موضوع مهم باید عملکرد مدیران فوتبالی ،چه در فدراسیون و چه در باشگاهها را زیر ذره بین برد و دلایل این عقب گرد و کار کرد منفی را شناخت و برای رفع نقائص طرح و برنامه ارائه داد.
خیلی بنا نداریم با سخنان کلیشه ای و بازی با کلمات بحث را به حاشیه ببریم،اما ناگزیر هستیم که اشاره داشته باشیم تزریق بی رویه پول و نگاه صرفا اقتصادی به قرارداد میلیاردی بازیکنان و مربیان ایرانی و خارجی بیش از آنکه ناجی فوتبال ما باشد،به بلای خانمانسوزی مبدل شد که امروز شاهد آن هستیم.
این تفکر غلط ناشی ار غفلت مداوم از امور فرهنگی ورزش است.امروز یکی از مولفه های مهم در توسعه کشورها ، نگاه زیر بنایی به امور فرهنگی است.
در این زمینه به قدری سستی و کاهلی از خود نشان دادیم که امروز مردم و هواداران واقعی فوتبال ،دریافته اند که با این نگاه یکسویه به موضوعات اقتصادی و غفلت از تفکرات فرهنگی نمی توان به آینده امیدوار بود!
.چگونه می توان باور داشت،برای پرداخت مطالبات مربی خارجی دست در جیب اقشار ضعیف جامعه کرد و دستمایه آنها را به حراج گذاشت؟
در مصاحبه اخیر رییس سابق فدراسیون فوتبال اشاره شد که قبل از بازی با عراق ، دو میلیون یورو از سوی شرکت سرمایه گذاری شستا به صورت قرضی ارائه و به ویلموتس پرداخت شد.در همین ارتباط مقرر شده بود از محل مطالبات فدراسیون از فیفا این پول قرضی مسترد شود.
گفتنی است شرکت شستا وابسته به سازمان تامین اجتماعی است و عوائد آن متعلق به کارگران و بازنشسته ها و مستمری بگیران جامعه است.چرا دولت ،وزارت ورزش و مدیران تصمیم گیرنده باید این وجوه را از جیب اقشار ضعیف جامعه پرداخت کنند.؟
در حالی که سه ماهه اول سال ۹۹ به پایان رسیده و دولت هنوز در افزایش اندک حقوق کارگران و بازنشسته ها قدمی برنداشته ،به چه دلیل مطالبات ویلموتس از طریق شرکت شستا پرداخت شده است؟
این نکته شاید مهمترین مطالبه بیش از سه میلیون خانواده کارگری از نهادهای نظارتی است تا به صحنه آمده و با این تخلف آشکار برخورد جدی داشته باشند ،زیرا از قدیم گفته اند: چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است!
در باره چند و چون قرارداد ابهام آمیز با ویلموتس هم در این ایام شاهد اظهارات متفاوت و متناقض تاج و اعوان و انصار او بودیم.در این راستا چند نماینده مجلس هم این موضوع را تعقیب می کنند و گفته می شود این بار عزم جدی برای مقابله با فساد و - تبانی به گفته آقای قاضی زاده هاشمی -وجود دارد.
موضوع عجیب اینکه مدیرانی که آنها را از "در " بیرون می کنید،با لطایف الحیل و با استفاده از تمام ابزار آشکار و پنهان در صدد وارد شدن از " پنجره " هستند.
برخی از این افراد حتی از روی تخت بیمارستان و درگیری با بیماری کرونا هم راضی به از دست دادن پست خود نیستند!
آیا می توانباور داشت این افراد،شیفتگان خدمتبه مردم هستند و از سر دلسوزی- صندلی و کرسی - ریاست شان را حفظ می کنند؟
ذکر این نکته ضروری است ،هفته گذشته علی کفاشیان اشاره داشت،بزودی به فدراسیون باز خواهد گشت.او حتی در جلسه ای که برای اصلاح اساسنامه فدراسیون فوتبال تشکیل شد همحاضر بود.
انتشار حضور قریب الوقوع کفاشیان در فدراسیون با واکنش مسئولان فعلی مواجه شد.
آنها در یک حرکت جمعی و با جمع آوری امضا در صدد بر آمدند تا به هر شکل ممکن مانع از حضور مجدد کفاشیان در مجمع فدراسیون شوند.
معلوم نیست فوتبالی که به زعم آقایان "آه" در بساط ندارد و کفگیرش به ته دیگ خورده ،چرا آنها برای حضور در فدراسیون سر و دست می شکنند و با عقب راندن یکدیگر در پی تصاحب این پست هستند؟
شاید صریح ترین و واضح ترین سخن مردم در برهه فعلی این مطالبه اساسی است که مسئولانی که عمل کردشان آشکار و دست شان شده است،دست از سر مردم بردارند و کار را به افراد کاردان،سالم و متعهد بسپارند.
به نظر می رسد در صورت تایید اصلاح
اساسنامه از سوی فیفا ،شرایط اولیه برای ثبت نام نامزدها و برگزاری انتخابات
درست فراهم خواهد شد.در این صورت با حضور افراد جدید در این حوزه و با ایجاد
تغییرات بنیادین در فوتبال، می توان بنای یک ساختار جدید را گذاشت و حرکتی رو به
جلو داشت ،وگرنه این عقب گرد کماکان ادامه خواهد داشت.
احمد میرزائیان*