PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - November 14 2024
کد خبر: ۵۶۰۹۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۷
مقامات عالی ورزش، برای تصاحب صندلی فوتبال نقشه کشیده اند

قول و قرارهای پشت پرده شیفتگان خدمت!

قول و قرارهای پشت پرده شیفتگان خدمت!

دو دیدگاه در ورزش

اگر از بالا وبه دقت به ورزش خودنگاهی بیندازیم به راحتی متوجه می شویم که در این عرصه دو دیدگاه کلی، بیشتر وجود ندارد، دو دیدگاهی که با وجود اختلاف عمیق و ماهوی ، در یک نقطه با یکدیگر نظر مشترک دارند و آن نقطه آن جایی است که این هر دو دیدگاه، ورزش را نه " هدف" که " وسیله " می دانند. وجالب اینجاست که اختلافات و زاویه گرفتن ها و اصولا شکل گیری دیدگاه ها هم از همین نقطه مشترک آغاز می شود!به این معنی که هر دو گروه، ورزش را " وسیله" می دانند اما یکی از آنها ورزش را وسیله ای در خدمت تحقق اهداف" شخصی "می داند که این اهداف شخصی می تواند سیاسی باشد یا مالی و اقتصادی یا حتی فرهنگی و...ودر مقابل، گروه بعدی و دوم هم ورزش را وسیله می داند اما وسیله ای در خدمت جامعه و جوانان و شاد کردن دل مردم و ارتقای همبستگی اجتماعی و تقویت هویت و غرور ملی و... در یک کلمه در خدمت منافع ملی!البته وجود این دو دیدگاه و درگیری آنها با یکدیگر منحصر به حوزه ورزش هم نمی شود ودر خیلی از امور اجتماعی از سیاست گرفته تا فرهنگ و از اقتصاد گرفته تا هنر ،حضور این دو دیدگاه را به راحتی تشخیص می دهیم و درگیری میان آنها را شاهد هستیم. ما چون سروکارمان با ورزش است از همین منظر به قضایا می نگریم و در باره حضور و تاثیرگذاری و درگیری و تضاد آنها در حوزه ورزش تحلیل و نظر خود را ارائه می دهیم.

حاکمیت کدام دیدگاه؟

ناگفته پیداست که تسلط و چیرگی هر یک از این دو دیدگاه ، وضعیت ورزش را به گونه ای متفاوت سروشکل می دهد. وقتی دیدگاهی که در ورزش دنبال کار خودش، باند و دسته خودش و منافع سیاسی یا اقتصادی خودش باشد و ورزش را در خدمت مطامع و منافع شخصی به کار بگیرد سرنوشت آن از حیث فنی و فرهنگی ، از نظر پاسخگویی به مطالبات مردمی و پیشرفت و افتخار آفرینی در عرصه های بین المللی ، از حیث میزان رعایت اصول ورزشی و پهلوانی و اخلاقی و...از نظر حرکت مستمر در مسیر تحول و پیشرفت و قوی شدن کاملا مشخص است که نمی تواند مطلوب مردم و رضایت بخش باشد. در شرایط حاکمیت چنین دیدگاهی آنچه کوچکترین اهمیتی ندارد ورزش و اخلاق و آینده و جوانان و... است.

متحد در وقت خطر!

این دیدگاه از ورزش و جذابیت های آن صرفا هیاهویی برپا می کند که سر مردم و جوانان را به خود مشغول دارد و صاحبان این دیدگاه که اداره ورزش را در اکثر جاها خاصه جاهای مهم به دست دارند درسایه این هیاهو و بزک کردن ها و ظاهرسازی ها منافع خود را دنبال کنند و اهداف شخصی( سیاسی یا مالی یا...) خود را تحقق بخشند. جالب اینجاست که صاحبان این دیدگاه علیرغم تفاوت هایی که از نظر موضوع منفعت دارند یعنی یکی دنبال بهره برداری سیاسی از ورزش است ، دیگری می خواهد از آن حربه تبلیغاتی بسازد برای القای کار آمدی دولت مستقر و کوبیدن رقیبان از طریق ورزش ودیگری و باندهای دیگر دنبال دلالی و کار چاق کنی و پورسانت بگیری از طریق بلبشوی حاکم مالی و...هستند اما همگی به وقت لزوم به صورت یک" جبهه واحد" در می آیند و پشت به پشت یکدیگر علیه کسانی که این وضع را بر نمی تابند وارد میدان می شوند و درجهت حفظ منافع و تداوم وضع موجود از ابزار در اختیار به ویژه رسانه ها در انواع آن استفاده می کنند.

جریان اختاپوس ها!

این نشریه دیرپای در این باره تجربیات مستقیمی دارد که یکی از آنها را اکثر خوانندگان وفادار کیهان ورزشی به یاد دارند که مربوط می شود به اوایل دهه ۸۰‌شمسی وبعداز حدف ناسزاوارانه تیم‌ملی فوتبال در مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال( ۲۰۰۲ کره- ژاپن) وقتی کیهان ورزشی به عملکرد جریان مخرب و اختاپوسی در فوتبال و نقش آن در ناکامی های فوتبال از جمله حذف در مسابقات ذکر شده پرداخت واعلام کرد تا زمانی که این باندها و جریانات وافراد نقش تئوریسین و خط دهنده و مشاور و... را برای فوتبال و مسئولان فوتبال ما بازی می کنند این فوتبال نمی تواند روزگار آرام و سالم و خوشی داشته باشد ومثلا ناچار است برای صعود به جام جهانی، مردم و خیل علاقمندان را حسابی زجر و عذاب دهد ودوره ای سر از جهنم ملبورن( استرالیا) در آورد و دوره ای هم سر از جهنم دوبلین( ایرلند شمالی) ! نوشتیم و گفتیم که بحث مربی داخلی و خارجی و مدیر فوتبالی و غیر فوتبالی همه اش هیاهو و بحث های انحرافی است که بازوی رسانه ای اختاپوس های حاکم بر فوتبال راه انداخته اند تاطبق معمول با دادن" آدرس غلط" سر مردم کلاه بگذارند و هوش و حواس مردم را به مسائل فرعی و حاشیه ای گرم کنند و اجازه ندهند آنان به ریشه ها و دلایل اصل ناکامی های فوتبال پی ببرند و باز اجازه ندهند صدای کسانی که در پی افشای این جریانات آلوده و منفعت پرست بودند به گوش کسی برسد و همانطور که گفته شد در این باره رسانه ها علی الخصوص تلویزیون از طریق برنامه ها و مجریانی که تربیت شده مکتب اختاپوس ها یا به هر شکل وامدار آنهاو حداقل بدهکاراخلاقی آنان بودند در تحقق اهداف جریانات مخرب نقش اصلی را داشتند و سنگ تمام گذاشتند.

دلیل اصلی ناکامی های فوتبال

کیهان ورزشی در آن شرایط به علت های اصلی ناکامی و ریشه های خرابکاری در فوتبال می زد و می نوشت و تاکید می کرد ما درراه جام جهانی ۹۸ فرانسه بامدیر فوتبالی( داریوش مصطفوی) و مربی وطنی( محمد مایلی کهن) سر ازجهنم ملبورن و در راه جام جهانی ۲۰۰۲با مدیر غیر فوتبالی و سیاسی( صفایی فراهانی) و مربی خارجی( میرسلاوبلازوویچ) سر از جهنم دوبلین در آوردیم. پس بر خلاف القائات جریانات اختاپوسی و رسانه های اجیر شده ودر خدمت آنان مشکل اصلی و دلایل عمده ناکامی فوتبال ما مربی داخلی یا مربی خارجی، مدیر فوتبالی یا مدیر سیاسی نیست ، بلکه ریشه دردهای فوتبال و بلکه ورزش، حاکمیت" دیدگاهی" است که ورزش و فوتبال و تیم‌ملی و مربی داخلی و مربی خارجی و مدیر فوتبالی و مدیر غیر فوتبالی و لیگ و جام جهانی و... همه و همه را در خدمت منافع کوچک و شخصی می خواهد و...و وقتی بحث به اینجا رسید ناگهان همه وابستگان به آن دیدگاه از دلال های روشنفکرنماهای «باسوات»!گرفته تا زردنویس های بی نقاب و... با همه اختلاف نظرها وتضاد منافع وحتی دشمنی های شخصی و کینه توزی های قدیمی و... برای دفاع از منافع متفاوت خود پشت به پشت هم داده و یک جبهه واحد را علیه کیهان ورزشی و افراد و جریانات همسو با آن که بی اغراق اکثرا چهره های خوشنام وکار بلد و اصیل ورزش و فوتبال بودند ، تشکیل دادند که... هنوز هم این رویارویی ادامه دارد.

امروز هم حرف ما همان است که قبلا و همیشه بود.ما مشکل بزرگ و عمده ورزش را که مانع از پیشرفت بایسته و ایجاد شرایط سالم و بستر مناسب برای کار کردن در ورزش شده، حاکمیت دیدگاهی می دانیم که قصد و هدفش از حضور در ورزش بستن بار خودش حتی به قیمت نابودی اصل ورزش است.

حرف 20 ساله اخیر کیهان ورزشی

هفته پیش یکی از مسئولان سابق فوتبال و ورزش تماسی با کیهان ورزشی و نگارنده داشت و در خلال صحبت ها پرسید منظور شما از " لوده" ها و " شارلاتان" هایی که باید به عمر تاخت و تازشان در فوتبال پایان دادچه کسانی هستند؟ آیا منظورتان فرد خاصی است؟ و... عرض کردیم این حرف همیشگی کیهان ورزشی حداقل در این بیست ساله اخیر بوده است.با کسی هم نه خدای ناکرده پدرکشتگی داریم نه دنبال تصفیه حساب شخصی هستیم. واقعیت این است که این فوتبال و این ورزش سال هاست گرفتار دیدگاهی است که ورزش را وسیله ای در خدمت منافع شخصی و اغراض سیاسی و بند و بست مالی و فساد اخلاقی و...قرار داده است. افراد و جریانات ریاکاری که ظاهرا حرف از پیشرفت ورزش، سلامت جامعه، خدمت به جوانان عزیز و...می زنند اما در اصل و باطن ،این موضوعات برایشان پشیزی ارزش ندارد و فقط و فقط دنبال منافع و اغراض خودشان هستند ودر خفا به ریش ورزش و ورزشی ها هم می خندند و...! هرکس وهر جریانی که به این دیدگاه متعلق است و درباره ورزش چنین نگاه ونظری داردمخاطب تیتر و عتاب کیهان ورزشی به عنوان اختاپوس و شارلاتان و لوده و...است!

همه می گویند ماهی از سرگنده گردد!

علی پروین، چهره نام‌آشنای فوتبال ایران که البته عملا و بی تعارف مثل خیلی از بزرگان استخوان خرد کرده و محبوب فوتبال، امروز جایگاه مشخص و رسمی و تعریف شده ای ندارد و به جای ایشان و امثالهم تا دل تان بخواهد آدم های بی کارنامه و نا آشنا از سروکول فوتبال بالا می روند؛ اخیرا در اظهار نظری در باره مسائل و وضعیت، فوتبال ایران، قرارداد ویلموتس و... گفت:" ...مقصر این وضعیت آقای سلطانی فر است. تا زمانی که ایشان باشد ، همین بساط است..." چند روز قبل تر از آن هم دادستان کل کشور و هم یکی از نمایندگان مجلس( آقای قاضی زاده ) در اظهارات خود در باره مسائل مطرح در فوتبال مثل بازگشت رییس اسبق فدراسیون( علی کفاشیان) و پرونده ویلموتس و... اعلام کردند که در این باره" وزارت ورزش" و شخص وزیر باید پاسخگوی اصلی باشند.قاضی زاده در این باره گفت:" قطعا نوع اقدام ما( مجلس) با وزیر ورزش خواهد بود. اقدام مجلس مستقیما وزیر ورزش را نشانه گیری خواهد کرد..." و دادستان کل کشور هم گفت:"بالای سر مراکز ورزشی، وزارت ورزش و جوانان است. ما مدعی هستیم وزارت ورزش باید در راستای تکالیف قانونی که دارد، روی قراردادها نظارت کند..." ؛ همانطور که خواننده گرامی و فهیم این نوشته حتما تصدیق می کند نظر یک پیشکسوت فوتبال، یک نماینده مجلس، شخصیت قانونگذار و یک شخصیت قضایی در باره ریشه مسائل فوتبال " مشترک" و " یکی" است. یعنی هر سه شخصیت بزرگوار معتقدند " ماهی از سر، گنده گردد نی ز دم"! اینان در اظهارات متفاوت خود بر یک اصل عقلایی و منطقی تاکید می کنند که ریشه مسائل را باید در نحوه مدیریت و اجرای ورزش جستجو کرد و بیخود این در و آن در نزد وآدرس غلط نداد و بحث های انحرافی راه نینداخت. ما نیز بارها به سهم و به اندازه سواد و توان ووظیفه خود دراین باره نوشته ایم که مشکلات ورزش از راس هرم ورزش شروع می شود و حل مشکلات هم باید از آنجا شروع شود.

پشت پرده ماجرای بازگشت کفاشیان ؟

حالا که صحبت از " راس هرم ورزش" به میان آمد بگذارید یک مثال ملموس و تازه بزنیم که کسی خدای نکرده پیش خودش نگوید فلانی حرف بی مدرک و سند می زند. خواننده گرامی و علاقمندان به ورزش خوب می دانند که در دو هفته اخیر بحث بازگشت آقای کفاشیان به فدراسیون فوتبال و سرپرستی این مجموعه مطرح شده که با واکنش تند و بسیار منفی محافل مختلف فوتبال از جمله این مجله مواجه شده است. اینکه ماجرا از چه قرار است وانگیزه و محرک بازگشت فرد نامبرده با توجه به این سیل مخالفت و نارضایتی شدید و صریح چیست و این همه اصرار برای تثبیت این اتفاق نامبارک از کجا و کدام انگیزه ناشی می شود و... سئوالاتی است که پاسخ آن خیلی از مسائل را روشن می کند. البته در این باره پاسخ ها و فرضیاتی مطرح است که عمده ترین و قابل تامل ترین آنها پاسخ هایی است که فلش تحلیل رابه سمت " مدیریت ورزش"( یعنی موضوع بحث ما) تنظیم می کند. خلاصه این تحلیل این است که بعضی از مسئولان بلند پایه ورزش که باتوجه به نزدیک شدن پایان کار دولت یازدهم به درستی پیش خود فکر کرده اند که بابد اسباب و اثاثیه خود را جمع کنند و دیر یازود میز واتاق و پست خود را تحویل دهند از آنجا که ریاست و مدیریت ورزش زیر دندان هایشان مزه کرده است و نمی خواهند به دوران" خدمت " خود در ورزش پایان دهند و می خواهند کماکان مثل چندسال گذشته "نوکر" مردم و جوانان مردم باشند و عاشقانه و خالصانه به آنها و ورزش این مرز وبوم پرگهر " خدمت" کنند به فکر چاره و تدبیر افتاده اند که هر طوری شده لنگر خود را از ساحل ورزش جدا نکنند. این است که به این فکر افتاده اند فوتبال را در تسخیر وتحت تسلط خود در آورند و برای این کار وارد تعامل با آقای کفاشیان شده اند.ظاهرا این آقایان معتقدند کفاشیان در مجمع فدراسیون می تواند رای قابل توجهی را به نفع این آقایان جذب کند. به همین خاطر از او خواسته اند به فدراسیون برگردد وزمینه را برای رییس شدن یکی از مدیران ارشد فعلی ورزش( که احتمالا رییس کمیته المپیک‌است) فراهم آورد و در مقابل اینان نیز شرایط بازگشت کفاشیان را به کمیته المپیک یا...ایجاد کنند.

آقای وکیل هم تایید می کند!

این یکی از قویترین گمانه هایی است که درباره موضوع بازگشت کفاشیان به فوتبال مطرح است که نشانه های آن را در اظهارات چهره های مختلف مشاهده می کنیم. مثلا آقای قاضی زاده هاشمی، نماینده مجلس شورای اسلامی در این باره می گوید:"پیش از این تغییر و تحولات را هشدارهای لازم را داده بودیم و در حال حاضر نیز عناصر موثر در این تغییر و تحولات که در پشت صحنه این اتفاقات هستند، یعنی وزارت ورزش و فدراسیون که به طور غیر محسوس این تغییرات را پشتیبانی می کنند، رصد می کنیم..." تاکید می کنیم این بحث امروز به عنوان قویترین فرضیه در باره بازگشت کفاشیان مطرح است که ما آن را آشکار و نهان، صریح و تلویحاً، از زبان خیلی از اهالی ورزش و صاحب نظران و مطلعان شنیده ایم. حالا این فرضیه درست است یا نادرست چیزی است که اولا به زودی مشخص خواهد شد( البته اگر اولتیماتوم و رد اساسنامه ارسالی فدراسیون از سوی فیفا کل آن را برهم نزده باشد!) و ثانیا چیزی نیست که ما حداقل در این مقال دنبال آن باشیم . این مثال زنده را آوردیم که بحث این شماره را با آن جمع و نتیجه گیری کنیم. یکی اینکه دیدگاهی در ورزش حاکم است که ورزش را نه در جهت منافع ملی و خدمت به جامعه و جوانان که در خدمت خودش و منافع خودش می خواهد و دیگر آن که عقل و منطق می گوید ریشه همه مشکلات ریز ودرشت ورزش را که به دست و پای ورزش ما پیچیده و آن را افسرده و زمینگیر کرده و مانع از پیشرفت شتابناک و با نشاط آن شده، باید در عاملی به نام " مدیریت" پیدا کرد و...

*سیدمحمدسعید مدنی
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
بهزاد روحانی از تهران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۴
انتظار داریم با وجود شیفتگان خدمت در ورزش کار ورزش روی زمین نماند فرمون ورزش دست خدمتگزاران باشد ولیکن اینجور نیست و شیفتگان خدمت برای حفظ پست تن به هر ذلالتی میدهند
پربازدید ها
آخرین اخبار