پرونده «کیهانورزشی» برای پدیده «فامیلبازی» در ورزش ایران
تاخت و تاز «آقازاده»ها
کیهان ورزشی-
حمید ترابپور- فساد در ورزش ایران ابعاد گسترده ای دارد و اگر اراده ای برای مبارزه با این فساد باشد-که تا امروز دیده نشده است- راهی دشوار و سخت برای پاکسازی این فضا پیش رو قرار دارد. سختی این مبارزه زمانی بیشتر احساس می شود که می بینیم عاملین فساد و سواستفاده در ورزش، با ایجاد شاخ و برگ های درهم تنیده سپری آهنین در برابر خود ساخته اند اما با این حال معتقدیم اگر قرار بر اصلاحات در این حوزه باشد، هیچ سپری تاب مقابله نخواهد داشت.
طی هفته های گذشته درباره بخش هایی از فساد در ورزش کشور گزارش هایی را منتشر کردیم که با استقبال مخاطبان کیهان ورزشی و اهالی ورزش روبرو شد زیرا تمام آنهایی که دلسوز کشور و ورزش کشور هستند، تشنه مبارزه ای تمام عیار با مفسدین و باندها و جریانات وابسته به آنها هستند و رسالت ما نیز حکم می کند که همچون سالهای گذشته در این مسیر حرکت کنیم.پس از اشاراتی که به برخی عوامل فساد در ورزش کشور با عنوان «قول و قرارهای شیفتگان خدمت»،« اساسنامه ها گلوگاه بسیاری از انحرافات ورزش» و ...داشتیم و همچنین بعد از پرداختن به چرایی ورود غریبه ها به ورزش و متعاقب آن بیرون گود ماندن ورزشی ها، در این شماره به موضوعی مهم می پردازیم؛ موضوعی که طی یک دهه اخیر همچون خوره به جان ورزش کشور و بویژه بخش های مهم آن افتاده و در برخی عزل و نصب ها و تصمیمات حساس، تاثیر گذار بوده است؛ پدیده ای شوم بنام جولان آقازاده ها.
تقریبا از اولین روزهای تبدیل شدن سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش و جوانان، نشانه هایی از ورود برخی از نزدیکان مقامات وقت ورزش به عرصه های مدیریتی را شاهد بودیم. دخالت آن افراد نزدیک، فراتر از رای و مشاوره، به ورود مستقیم آنان به لایه های مختلف مدیریتی مبدل شد و در همان مقطع حتی اخبار عجیبی مبنی بر مشارکت اقتصادی برخی آقازاده ها با چهره های مطرح ورزش به گوش می رسید. رفته رفته این درخت ریشه قطوری به خود گرفت و برخی مدیران ارشد ورزش ، فدراسیون ها و باشگاهها، استفاده از فرزندان و دیگر نزدیکان خود در حوزه مدیریتی شان را کاملا طبیعی دانسته و ابایی هم از افشای این اتفاقات نداشتند. فرزند محوری در بخش هایی از ورزش به حدی نگران کننده شد که جدا از علاقهمندان به ورزش، اهالی موجه و متخصص این حوزه نیز که خود را به ناحق بیرون از چرخه کنونی می دیدند لب به اعتراض گشودند.
در این شماره به پدیده تاخت و تاز آقازاده ها در ورزش ایران پرداخته ایم.
*هادی طاووسی
بحث دخالت اطرافیان مدیران در تصمیمات مهم آنها، تنها در ورزش خلاصه نمی شود. در دیگر وزارتخانه ها و ادارات نیز این پدیده رواج دارد. این فرهنگ غلط و خطرناک، آسیب های فراوانی به این بخش ها وارد کرده اند. ورزش از دیگر بخش های جامعه ریشه می گیرد و مجزا نیست. همه دستگاهها و سازمان ها باید با هم هماهنگ باشند، یک هماهنگی درست اما هماهنگی بسیاری از آنها در همین پدیده شوم«فامیل بازی» است. برای نجات ورزش باید ابتدا دیگر بخش ها را از بند چنین اتفاقاتی رها کرد چون اینها بصورت زنجیروار به هم وصل هستند. مثلا اگر در وزارت بهداشت درست عمل شود تاثیرات آن در ورزش هم دیده خواهد شد. امروز اوضاع به دلیل شیوع بیماری کرونا بهم ریخته شده است اما یادمان نرود که ریشه مشکلات در بی برنامگی ها است. ابتدای انقلاب تا سالها اداره فدراسیون ها به دست ورزشی ها سپرده شده بود اما آیا امروز از راس وزارت ورزش و معاونت های آن تا راس باشگاهها، مدیران ورزشی و یا افراد آشنا به ورزش را مشاهده می کنید؟ امروز در راس وزارت ورزش و بسیاری دیگر از وزارتخانه ها افرادی قرار دارند که تخصص شان با پستی که دارند همخوانی ندارد. این طبیعی است که اگر فردی متخصص در راس یک وزارتخانه باشد، بجای استفاده از اقوام و اطرافیان خود از چهره های موجه و آگاه استفاده می کند. در همین ورزش وقتی یک مدیر ورزشی نباشد اجازه دخالت به نزدیکان خود می دهد. در همین باشگاه پرسپولیس مدیرانی که در این سالها آمده اند کدام شان از روی تخصص انتخاب شدند؟ بجز چند نفر آنها، بقیه مشخص نبود از کجا آمده اند.
*مصطفی هاشمی طبا
درباره موضوع مورد بحث شما مصادیقی ندارم اما من هم شنیده هایی دارم. بنده معتقدم حتی اگر یک مدیر برادرش برای یک پست بهترین نفر باشد نباید او را انتخاب کند چون انتخاب نزدیکان وی سبب می شود تا در برخورد با زیر مجموعه خود رفتارهای متفاوتی از وی سر بزند و این در مدیریت اشکال ایجاد می کند. مدیر شب سر میز شام با فرزند خود درباره تصمیماتش حرف می زند و قول و قراری می گذارد که دیگران از آن اطلاعی ندارند. یک مدیر باید همه آدم های مملکت را فامیل خود بداند. بنده هم شنیده ام که پسر فلان مدیر اعمال نفوذ می کند. بنده حتی در دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی مخالف این بودم که رئیس دفتر ایشان پسرشان باشد. در دوره بعد هم مخالف استفاده از برادر رئیس جمهور در یک پست مهم بودم.
در ورزش هم اگر فامیل بازی وجود داشته باشد منافع ملی قربانی منافع و روابط فامیلی می شود. کار به جایی می رسد که شب، همسر مدیر به او می گوید چرا پسرمان را ناراحت کردی و فلان تصمیم را گرفتی و ...!
در کشور ما از این دست شنیده ها و شایعات فراوان است اما نمی دانم چرا نهادهای نظارتی ورود نمی کنند تا ثابت شود این حرفها درست است یا نه.
نهادهای نظارتی باید درباره این موضوع تصمیم بگیرند و ورود کنند. اگر دروغ است بگویند و اگر واقعا عده ای از نزدیکان مسئولان ورزش دخالتی در امور دارند برخورد شود.
*محمدرضا یزدانی خرم
ورزش باید برای جامعه شادی آفرین باشد و برای مدیر هم همین مهم در اولویت قرار بگیرد اما مدیر ورزش این را یک شغل می داند و خانواده وی و مثلا پسر علاقه دارد در تصمیمات دخالت کند. این موضوع متاسفانه گسترش پیدا کرده است و این اترباطات در برخی مراکز مهم ورزش و فدراسیون ها به فساد منجر شده است. بطور مثال وقتی یک رئیس فدراسیون یا معاون وزارت به پسر خود اجازه می دهد پسرش با کاپیتان تیم ملی تجارت کند و یا رستوران بزند خود به خود به ایجاد ورزشکارسالاری کمک کرده است. آن ورزشکار دیگر برای مدیر تره هم خرد نمی کند و او و پسر آقای مدیر وارد تصمیمات مهم ورزش می شوند! این موضوع در چند فدراسیون دیده شده است. بنده در سالهایی که در ورزش بودم پسرانم را حتی تا شاه عبدالعظیم(ع) هم نبردم اما می دانم مدیرانی بوده اند که پسران خود را به اروپا برده اند!
جالب است که هر مدیری در راس ورزش قرار گرفته به بنده گفته کمکش کنم اما وقتی به آن مدیر تلفن می زدم ، جای خودش پسرش تلفن را جواب می داد! سرنخ این ماجرا را باید در وزارت ورزش جستجو کرد. وقتی وزیر ورزش می گوید نهادهای نظارتی کمک مان کنند یعنی فاجعه رخ داده است و خود آقایان در برابر دخالت های اطرافیانشان کم آورده اند. این مسایل ورزش ایران را نابود کرده است. یک مثال می زنم. رشته ژیمناستیک در دنیا خیلی اهمیت دارد اما در ایران فدراسیون را به یک خانم سپرده اند که توانایی اداره آن را ندارد.آن خانم اصلا از نظر شرعی نمی تواند به رختکن ورزشکاران خود برود. ورزش ما دست چه کسانی افتاده است که منافع ملی را در نظر می گیرند و نه مسایل دینی و شرعی را؟ چه کسانی برای آن تصمیم می گیرند؟ نهادهای نظراتی باید ورود کنند و جلوی فساد را بگیرند در غیر اینصورت، دیگر برای این ورزش کاری نمی توان کرد.
*کاظم اولیایی
«آویزان» ها در این مکان جلسانی را برپا می کردند و برای ورزش تصمیمات مهمی را اتخاذ می کردند. حتی در مقطعی همین افراد درباره سرمربی تیم ملی فوتبال ایران تشکیل جلسه دادند. نطفه این اتفاقات در زمانی بسته شد که سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش و جوانان تبدیل شد. افراد نزدیک به وزیر، معاونان وزارت ورزش و مدیران فدراسیون ها سهم خواهی خود را آغاز کردند و در ادامه باشگاههای بزرگ را به شرکت های سهامی مبدل ساختند! برخی مدیران ستادی، معاونین فدراسیون ها و وزارت ورزش و جوانان و مدیران باشگاهها تحت تاثیر این افراد انتخاب شده اند. در همین باشگاه استقلال که بنده در آنجا فعالیت داشته ام همین امروز افرادی در هیئت مدیره هستند که مشخص نیست از کجا و توسط چه کسانی معرفی شده اند.ساختار معیوب ورزش ایران اجازه چنین تصمیماتی را به این افراد می دهد و از آنجایی که مدیران نشسته در راس، ورزشی نیستند چنین زد و بندهایی را شاهدیم.
ورزش ایران طی سالهای گذشته قربانی ندانم کاری مجلس هم شده است؛ مجلسی که باید نظام جامع باشگاهداری را تصویب می کرد و باشگاهها را به استقلال می رساند تا دست سواستفاده گران از ورزش و باشگاههای آن کوتاه شود.هسته اصلی ورزش باید باشگاهها باشد اما اینجا چنین نیست. افتخار وزرات ورزش این است که اداره کل استعدادیابی دارد و هر ساله جشنواره استعدادیابی برپا می کند در حالیکه این وظیفه آنها نیست و نباید وارد حوزه اجرا شوند. متعاقب این ماجرا، مدیران ستادی بجای مدیران اجرایی در راس امور قرار گرفته اند و این نگرش اشتباه بوجود آمده که وزارت ورزش و جوانان عامل اجرایی ورزش است. اعتبارات عمرانی برای ساخت و ساز و ... به وزارت ورزش داده شده تا مثلا بروند یک استادیوم بسازند و اعتباراتی که باید صرف زیرساخت ها شود در بحث عمران هزینه شود. ما باید این اعتبارات را صرف باشگاهها کنیم و آنها مستقل باشند. همین ساختار غلط دست برخی از اطرافیان وزیر و معاونان وی را باز می گذارد تا در امور مختلف اجرایی دخالت کنند و دست به هرکاری که دلشان خواست بزنند که این برای نسل جوان ما خطرناک است.
*مصطفی هاشمی
بهتر است سراغ ریشه برویم و بپرسیم آقازاده ها در کدام بستر ایجاد می شوند و این علف های هرز از کجا روئیده اند. اینها چگونه قلعه های ورزش را فتح می کنند؟ اینها مثل مورچه هایی که از یک سوراخ بیرون می آیند وارد بدنه ورزش شده اند. باید دید این افراد در پشت صحنه از سوی چه کسانی حمایت می شوند که در نهایت می شوند آقازاده ورزش و ما می شویم گدازاده؟!البته این پدیده فقط مختص ورزش نیست در دیگر بخش ها نیز وجود دارد.
کدام جریان موجب می شود تا این افراد بدون تلاش به این رتبه برسند؟ خب اینها می خواهند دیده شوند و بحث منافع مالی هم وجود دارد. کدام بخش مثل ورزش می تواند ویترین باشد و آنها را به نمایش بگذارد؟ جایی مثل ورزش تا این اندازه مورد توجه رسانه ها قرار نمی گیرد. شما شاید رئیس جمهور آرژانتین را نشناسید اما مارادونا را حتما می شناسید لذا این نشان می دهد در ورزش می توان به شهرت و منافع مالی رسید.در همین بستر است که می توانند سرمایه گذاری کنند.ما باید جلوی اینها را قبل ورودشان به ورزش می گرفتیم. باید سراغ صورت مسئله رفت. البته این دخالت ها در گذشته هم بوده اما مثل ویروس کرونا که تغییر شکل و رفتار می دهد، روش و فعالیت این افراد هم تغییر کرده است. نگاه من نسبت به این پدیده فقط ورزشی نیست و باید ریشه یابی کنیم که اینها در دیگر بخش ها چگونه فضای خودنمایی پیدا کردند و حالا هم به ورزش رسیده اند؟باید دید این تعریف را چه کسانی در ورزش ایران ایجاد کرده اند که اگر من ورزشی می خواهم دیده شوم و یک قدم جلو بروم باید آویزان یک آقازاده شوم؟
در کشور ما سفره مردم هر روز کوچک می شود تا سفره یک عده بزرگتر شود. نهادهای قضایی و نظارتی باید ورود کنند و ریشه یابی شود که این درخت چگونه شکل گرفته است. باید پای این درخت اسید ریخت و آن را نابود کرد تا ورزش نجات پیدا کند و نفس راحتی بکشد.
*خداداد عزیزی