این است مافیای واقعی ورزش!
روشنفکر،شیک و باکلاس!
به راستی دیگر باید باور کنیم که در نزد بسیاری از مسئولان ورزش ما گوش شنوایی نیست . متاسفانه چون اکثر مسئولان ورزش غیر ورزشی هستند و اگر به عرصه مدیریتی ورزش قدم گذاشته اند و صندلی های حساس و حیاتی آن را اشغال کرده اند نه اینکه عشق ورزش و سینه چاک جامعه ورزش و عاشق خدمت و نوکری مردم هستند و برای رشد و پیشرفت ورزش دلشان می سوزد و تمام توان جسمی و فکری خود را به کار ببندند؛ بلکه برای این است که از طریق ورزش بار خود را می بندند وبدون توجه به اصول و قواعد مدیریتی ، با انتصاب دوستان و آشنایان که باز اکثر آنها غیر ورزشی هستند و نام و چهره شان برای اهالی ورزش غریبه و نا آشنااست، از خجالت آنها در آیند و ...با این اوصاف سخن از رعایت اصول و در نظرگرفتن مصلحت ورزش و تلاش برای تحقق انتظارات مردم و دوستداران ورزش و... کاملا بیهوده است و در نزد و نگاه این حضرات که وقت حرف و مصاحبه و دیدن میکروفون و دوربین تلویزیونی که می شود خیلی روشنفکر و دمکرات وانتقادپذیر و مردمی و...الخ می شوند و خیلی شیک و باکلاس! صحبت می فرمایند، این حرف های دلسوزانه و انتقادات خیرخواهانه و تذکرات برادرانه پشیزی ارزش ندارد و آقایان به هر حال و در هر صورت و با هر وسیله دنبال ماموریت و کار خودشان هستند!
مرغی که یک پا دارد
مثلا شما مرتب از لزوم به کارگیری آدم های کاربلد، شناخته شده و استخوان خرد کرده و شایسته حرف بزن و این آقایان را به رعایت اصل،" شایسته سالاری" دعوت کن، اما مرغ آقایان یک پا دارد! مثلا اهالی ورزش اطلاع دارند که همین چند روز پیش از سوی مدیر تقریبا تازه منصوب شده تیم استقلال تهران انتصابی صورت گرفت که سخت با واکنش تند و منفی اهالی ورزش و رسانه روبرو شد .محور و چکیده انتقادات این بود که فرد منصوب شده اولا اصلا ورزشی و فوتبالی نیست و ثانیا از لحاط سیاسی و اجتماعی هم سوابق منفی در کارنامه اش ثبت شده، شدت و گستره انتقادات به حدی بود که فرد تازه منصوب شده ظرف چند ساعت پس از اعلام حکم انتصابش، استعفای خود را اعلام کرد و عطای ماندن را به لقایش بخشید!!
چرا عاقل کند کاری...؟!
ما اینجا به این کار نداریم که آنچه در باره این فرد گفته شده چقدرش درست بوده وکدام بخش آن غلط، و باز به این همکار نداریم که منتقدان خودشان چقدر "رطب خورده" بوده و چند نفرشان از سر اخلاص و دلسوزی و انجام وظیفه در این باره برآشفته شده و اطلاع رسانی می کردند و چند نفرشان طفره خودشان را می زدند و چون مدیر استقلال با ساز آنها هماهنگ نبوده و خواسته آنان را اجابت نکرده رگ غیرتشان تکان خورده و بساط افشاگری راه انداخته و...؟ به اینها هیچکدام حداقل در این نوشته کار نداریم. اینجا نمی خواهیم همنصیحت وار بنویسیم" چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی و...الخ" بلکه می خواهیم عاجزانه ، برادرانه ، وظیفه مندانه و... ( خلاصه هر چه اسمش را می گذارید! ) به این آقایان محترمی که در ورزش ما، اینجا و آنجا، پست و مقامی دارند و بر مسند مسئولیت نشسته اند عرض کنیم عزیزان، باور بفرمایید عمر این مسئولیت ها، به ویژه" این مسئولیت" هایی که بر عهده شما گذاشته شده، بسیار کوتاهتر از آن چیزی است که تصورش را می کنید.
جرات«نه» گفتن...!
فرصت را غنیمت بشمارید در همین فرصت کوتاه کاری کنید که مردم همیشه نامتان را به نیکی ببرند و باخدمت به خلق نزد خالق امتیاز و توشه ای ذخیره کنید. اگر هم زورتان به" بالایی" ها! نمی رسد و زیر فشار تحمیلات و باج ها یی که از شما بابتپستی که به شما بذل و بخشش کرده اند می خواهند و سفارش ها و خرده فرمایشاتی که برای شما صادر می کنند، کمرتان خم شده و جرات " نه" گفتن ندارید، خودتان را با یک استعفا مردانه و جانانه راحت کنید والبته با ذکر دلایل استعفا برای اهالی ورزش تا حدی روشن کنید که در ورزش ماچه می گذرد و بر این ورزش از دست خودخواهی ها و باندبازی ها و خاصه خرجی های بعضی از به اصطلاح مسئولین چه می گذرد... تردید نکنید این کار شما حتما خدمتی است در حق ورزش و ورزشی ها که شاید با ماه ها مسئولیت ظاهری و بله قربان گویی صرف و بی اختیاری ونقش مترسک را بازی کردن واطاعت محض و... قابل مقایسه نباشد...
حرف صریح کربکندی
پیشکسوت محترم و چهره نام آشنا و خوشنام فوتبال اصفهان و ایران، آقای محمد رضا کربکندی در مصاحبه ای که راجع به تیم ذوب آهن کرده بود به صراحت اظهار داشته مربی جدید و کروات این تیم اصفهانی را" دلال" ها به این تیم تحمیل کرده اند!
علاقمندان به فوتبال می دانند که ذوب آهن در اولین بازی خود با هدایت این مربی یکی از سنگین ترین باخت های فصل را آن هم درخانه و شرایط میزبانی و آن هم در برابر تیم ته جدولی پیکان با نتیجه 1-4 تحمل کرده است! البته بحث ما راجع به نتیجه گرفتن یا نگرفتن نیست. در این فوتبال نتیجه زده ما نمی خواهیم بر اساس برد وباخت های زود گذر" خوب و بد " و" سیاه و سفید" را از هم منفک و در باره آنها داوری کنیم. می دانیم که ذوب آهن در بازی بعدی در خانه حریف بوشهری 5-1 پیروز از میدان خارج شده است...حرف و دغدغه ما چیز دیگری است... برگردیم سر بحث خودمان.
فوتبال دلال زده!
همانطور که دوستداران فوتبال می دانند مربی کروات ذوب آهن مربی غریبه ای نیست بلکه او"لوکا بوناچیچ" نام دارد که در سال های گذشته چند فصل در تیم هایی مثل فولاد و همین ذوب آهن و... به عنوان سرمربی مشغول به کار بوده و... حالا بعد از چند سال که احتمالا به بیکاری خورده است بعضی از کارچاق کن ها و دوستانش در فوتبال و رسانه های ایرانی به دست و پا افتاده و برایش در لیگ برتر ایران کار و مشغله ای دست و پا کرده اندو...! البته در فوتبال دلال زده ما که این باندهای سودجو و منفعت پرست در کنار و با همراهی عناصر فاقد هویت ایرانی و غربزده و اجنبی پرست برایش خط و ربط تعیین می کنند اتفاق افتادن چنین مسائلی هیچ جای تعجب وسئوالی ندارد ما هم با این جماعت کاری و از آنها توقعی نداریم.
نامدیران عوضی آمده، ریشه بسیاری از مشکلات
سروکار و حرف ما با کسانی است که اسم مدیر و مسئول و... را در این ورزش و فوتبال یدک می کشند و در برابر شلتاق کردن و جولان دادن این جریانات مخرب و ضد ورزش و ضد سلامت و ضد هویت وتوان ایرانی خیلی منفعلانه و واداده عمل می کنند. مشکل این فوتبال واین ورزش مثل خیلی از جاهای دیگر، از اقتصاد وفرهنگ گرفته تا رسانه ها و رادیو و تلویزیون و... در وهله اول چهار تا عنصرسود جوودلال افسار پاره کرده نیستند بلکه مسئولان و مدیرانی هستند که بر خلاف ظاهری که می سازند و حرف هایی که می زنند و شعارهایی که می دهند ، توان و تعهد مدیریتی ندارند و مرعوب جریانات مخرب و اجنبی پرست و فرهنگ خراب کن، هستند و در برابر آنها سخت منفعل و بی شخصیت عمل می کنند!! اگر تکلیف این گونه به اصطلاح نامدیران عوضی آمده در این مملکت و این رسانه ها و این صدا وسیما و ... این ورزش مشخص شود و دستگاهی به حساب آنها رسیدگی کند ودرباره عملکرد سراسر ضعف و وادادگی و ضد منافع ملی آنها به نظارت و بررسی بنشیند، بدون تردید ریشه بسیاری از مشکلاتی که گریبان مردم و جامعه را در حوزه های مختلف گرفته خشکانده می شود.
سرنوشت آن نامه چه شد؟!
اینجا جا دارد از وزیر محترم ورزش سئوال کنیم که سرنوشت نامه ای که چندی پیش در باره هجوم ونفوذ دلالی در فوتبال به وزیر محترم اطلاعات نوشتید به کجا انجامید؟ وزیر محترم در باره آن نامه چه واکنشی داشته و چقدر آن را جدی گرفته است؟ اصلاوجدانا و انصافا محرک اصلی نگارش آن نامه چه بود؟ یک مانور سیاسی برای راضی کردن مجلس و وکلای جدید؟ یا آن نامه ناشی از اراده ای جدی بود که در نزد وزیر ورزش برای مبارزه با آفت ویرانگری به نام فساد در ورزش و دلالی افسار گسیخته در فوتبال به وجود آمده است؟! اگر پاسخ اولی صحیح است که حرفی باقی نمی ماند و اینجا هم ورزش و سرنوشت آن قربانی سیاسی بازی سیاسیکاران شده است و پس نباید به تاثیرات عملی آن نامه در جهت پالایش و تصفیه ورزش از انگل ها و میکرب های آلوده کننده امیدوار باشیم و دل ببندیم .
شفاف سازی
اما اگر پاسخ دوم صحیح است و محرک اصلی نگارش آن نامه دغدغه خدمت به ورزش و اصلاح وپاکیزگی ورزش بوده و درنهایت اخلاص و راستی نوشته شده باشد باید گفت اولا جای سپاس و خوشحالی دارد. ثانیاخوب است یک مقام مسئول در وزارت ورزش یا وزارت اطلاعات پیدا شود وبرای روشن ساختن افکار عمومی و به اصطلاح امروزی ها "شفاف سازی" برای مردم عزیز و ورزشدوستان محترم بگوید حالا که نزدیک دوماه از نگارش آن نامه گذشته چه اقداماتی در باره آن صورت گرفته است وثالثا اگر اقدامی صورت گرفته جریان تداوم کار جریان فاسد و منفعت جو و ضد منافع ملی در ورزش چیست که در اتفاقاتی مثل پیدا شدن سروکله امثال بوناچیچ و... عینیت پیدا می کند؟!
خود را فریب ندهیم
چه خوب است خود را فریب ندهیم و واقعیت های پیرامون خود و متن و حاشیه ورزش را خوب بشناسیم. شناخت واقعیات - نه تسلیم شدن به واقعیات- شرط اصلی تغییر واقعیات منفی وغیر دلخواه است.مدیران و مسئولان ورزش اگر واقعا می خواهند واقعیاتی مثل جولان دلالیسم افسار پاره کرده یا شارلاتانیسم مخرب در ورزش را به نفع ورزش تغییر دهند باید به ورطه خود فریبی گرفتار نشوند، به حرف و القائات همین جریانات مخرب که گاه در لباس مشاوران کاربلد و دلسوز ظاهر می شوند گاه به لطف وادادگی و مرعوب بودن بعضی از مدیران رسانه ای به ویژه در رسانه تاثیرگذار و فراگیری مثل تلویزیون درنقش کارشناسان خیلی خبره وصاحب تحلیل به میدانمی آیند و...وقعی ننهند و سعی کنند با چشم باز واقعیات ورزش را بشناسند.
مافیای واقعی ورزش
راستی آن است که در ورزشی که سال هاست در خیلی از جاها سخت از فقدان نظارت و بازرسی در رنج است، جریاناتی تشنه شهرت و مطرح شدن یا منفعت جو یاغربزده و فاقد هویت ایرانی- اسلامی یا دلداده به رسانه های بدخواه و معاند وخائن به این ملک وملت و...( برای همه اینها مصادیقی غیر قابل انکار وجود دارد که هم بنده می شناسم هم شما)برای خودشان جای پایی پیدا کرده و باندهایی تشکیل داده و ... در یک کلام خود را صاحب ورزش می دانند.به طوری که توقع دارند کسی در ورزش یادر فلان فدراسیون یا درفلان رسانه یا در تلویزیون یا ...بدون اجازه این آقایان آب نخورد. اگر بخواهیم سخن را کوتاه و گویا کنیم باید بگوییم اینها" مافیای واقعی ورزش" هستند. که خود را صاحب ورزش و رسانه ورزش و نام و نان ورزش می دانند به طوری که به هر دلیل که کنار می روند یا کنار گذاشته می شوند، با استفاده از ابزار وافراد اجیر شده شروع به تخریب و توهین و تحقیر این و آن می کنند و برای بازگشت به جایگاه های از دست رفته فشار همه جانبه پشت پرده و تبلیغاتی و... می آورند.
فرافکنی به سبک مافیایی ها!
البته این آقایان مافیایی با توجه به ابزاری که در اختیار دارند به ویژه در رسانه ها و خاصه در بعضی از برنامه های تلویزیونی و...همواره سعی داشته اند به شیوه و روش معمول والبته " لورفته" ونخ نماشده در این باره فرافکنی کنند و" آدرس غلط" دهند و دیگران را به مافیا بودن، لمپن بودن و... متهم کنند و دراین باره چنان هو وجنجال کر کننده راه می اندازند که موجب گمراهی مردم و علاقمندان به ورزش و به ویژه مسئولان و مدیران ورزش می شوند. این جماعت که معلوم نیست از کجا از ورزش سر درآورده اند و چه سابقه و مشروعیتی دارند، در این ورزش چکاره بوده و برای این ورزش چه کرده اند ، به صرف داشتن باندی و قلمی و میکروفونی و علی الخصوص حمایت مدیر نماهای بی شخصیت و واداده ای که ظاهر الصلاح هستند اما دست این عناصر زیاده خواه را در این تیم و آن فدراسیون و آن برنامه تلویزیونی و آن رسانه و...باز گذاشته اند، برای تبرئه خود ،چهره های شناخته شده و زحمتکش و دارای کارنامه را در ورزش به" مافیا" بودن متهم می کنند و افکار عمومی را علیه آنها به شدت بسیجمی کنند و... در حالی که برای کسانی که در ورزش استخوان خردکرده هستند و عقل سالم دارند و قلبشان بیمار نیست ، بصیرت و انصاف دارند و حسد و تعصبات کورشان نکرده مثل روز روشن است که این آقایان خودشان پدرجد مافیا هستند!!...
ورزش به اصلاح و تحول جدی نیاز دارد
سخن به درازا کشیده شد. جمله کوتاه اما بسیار قابل تامل آقای کربکندی عزیز ذهن ما را متوجه خیلی از مسائل کرد که لازم دیدیم آنها را با خواننده گرامی و مسئولان محترم درمیان بگذاریم. همه حرف این است که این ورزش برای اصلاح نیاز به کارهای جدی و اساسی دارد و برای این کار باید نیروهای سالم و متعهد و کار بلد را به میدان فراخواند و از آنها به شکل بهینه استفاده کرد واز آن طرف تا می شود دست وپای آدم ها و جریانات مزاحم و زیاده خواه و انحصارگر وغربزده و فاقد هویت واجنبی پرست ومنفعت جو و خاله زنک و تخریبگر و حرمت شکن و... را کوتاه کرد و مانع از دخالت آنها در کاروبار ورزش شد. شرایط فنی و به ویژه اخلاقی و فرهنگی امروز ورزش محصول عملکرد وترکتازی این جریانات مافیایی و مخرب است.
اقدامات خوب،اما ناکافی
خوشبختانه به نظر می رسد رفته رفته اقداماتی در جهت مقابله با آنها در ورزش ، رسانه ها، تلویزیون و... آغار شده است اما اولا این اقدامات کافی نیست ثانیا باید مراقب بود این باندهای مافیایی از طریق نفوذی که در نزد بعضی از مسئولان و زدوبندها و ارتباطات خاصی که با آنها دارند، مانع از انجام این اقدامات لازم اصلاحی نشوند و...آب رفته را به جوی بازنگردانند. در این باره مدیران انقلابی ومتعهد و ضد فساد در ورزش، در رسانه ها، علی الخصوص دررسانهملی و... باید ششدانگ حواسشان را جمع کنند که... ورزش ما برای پیشرفت و تحول سخت به فضایی آرام و جوانمردانه و سالم احتیاج دارد و... در این باره باز هم خواهیم نوشت. البته اگر لازم باشد در کرت های بعدی، صریحتر و شفاف تر...!!
چندکلمه ویژه تلویزیون
در فراز بالا چند جا صحبت از رسانه ها علی الخصوص تلویزیون شد. نمی خواهیم دوباره در باره نقش حساس رسانه ها در اعتلا یا انحطاط جامعه صحبت کنیم. بلکه می خواهیم بگوییم در اصلاح وپاکسازی ورزش و قلع و قمع ریشه خرابی و فساد در همه جا از جمله ورزش، رسانه ها هم باید نقش خود را به درستی ایفا کنند. متاسفانه در باره ورزش خیلی از جاها و خیلی از وقت ها این اتفاق نیفتاده سهل است برعکس آن رخ داده و بعضی از رسانه ها و برخی از برنامه های تلویزیونی خواسته و ناخواسته باعث تقویت جریان های مخرب و فرصت طلب وضد ورزشِ رخنه کرده در ورزش ورشته هایی مثل فوتبال شده اند.
اصلاح همه جانبه ورزش تلویزیون
خوشبختانهچندی است اقدامات و حرکاتی درباره اصلاح رسانه ها و بعضی از برنامه های تلویزیونی شروع شده است اما همانطور که قبلا از جمله دوشماره پیش نوشتیم أولا این اقدامات اصلاحی نباید با القائات وشانتاژهای تبلیغاتی و دروغین و مثلا انتشار نظرسنجی های جعلی و جهت دار و هو و جنجال راه انداختن درباره آن و...و فشارهایی که از سوی جریان های مفسد و مخرب وارد می شود ، کند و ابتر بماند. ثانیا این اقدامات نباید به یک یا دو رسانه یا یک پا دوبرنامه تلویزیونی ویکی دومجری و تهیه کننده محدود بماند چون آن وقت از آن سخت بوی مشمئز کننده تصفیه حساب شخصی وروکم کنی و... به مشام می رسد! اصلاح روند و نظارت برکار برنامه ها و برنامه سازان کاری است که حتی علیرغم میل بعضی از مدیران واداده و عوضی آمده باید در باره همه برنامه های ورزشی اعمال شود تا تشنگان ناموشهرت و شیفتگان ثروت و منفعت تلویزیون را که از جیب این مردم و کیسه بیت المال اداره می شود به عرصه ای برای برآوردن منافع کوچک ورفتار پلشت واهداف حقیر خود تبدیل نکنند و...
حرف های قاسمپور
مطلب این هفته کمی طولانی شد ولی حیفمان می آید برای حسن ختام اظهاراتی را که "شاه ماهی" فوتبال ایران در دهه50 و60 در مصاحبه اش با کیهان ورزشی مطرح کرد اینجا نیاوریم. این حرف های صریح و ساده وراست و درست یکی از همان استخوان خردکرده های خوشنام و محبوب فوتبال ایران است که به خاطر حاکمیت دلالیسم افسار گسیخته در فوتبال بی صاحب ایران باید کنار بنشیند وبیکار باشدبعد یک نفر مثل بوناچیج از آن طرف دنیا بیاید یکی از تیم های باشگاهی ما را با حقوقی گزاف مثلا هدایت !! کند. حرف هایی که عین واقعیت است و حرف همه آدم های بزرگ فوتبال ایران .با هم بخشی از حرف های ابراهیم قاسمپور با کیهان ورزشی را که در شماره گذشته چاپ شد ، می خوانیم:"... یکسری آدم سالهاست در ورزش هستند و از این معاونت به آن معاونت و از این فدراسیون به آن فدراسیون می روند. عده ای هم هستند که بین باشگاه ها نقل مکان می کنند. خب،" این رفت و آمدها چه حاصلی برای ورزش داشته است؟ من در بین این نفرات ،کسانی را می شناسم که نه سواد دارند و نه ورزش را می شناسند. طرف حتی در حد اداره ورزش یک روستا هم نبوده آن وقت در فدراسیون فوتبال مملکت پست مهم گرفته است.همه اینها پیرو همان بحث فساد در ورزش است. فساد که فقط این نیست که یک نفر دلالی کند. همین جابجایی های باندی و طایفه ای خودش فساد است!!..."
*سیدمحمدسعید مدنی