PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - November 14 2024
کد خبر: ۵۶۸۱۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۴
بساط ارباب و رعیتی در فوتبال تهران را جمع کنید!

دستگاه های نظارتی ورود کنند

دستگاه های نظارتی ورود کنند

چو فردا شود،فکر فردا کنیم!

مطالبه بزرگ و انتظار واقعی مردم از ورزش و از مسئولان ورزش، فراتر از هیاهو و هیجان و برد وباخت های گذرا و صعود فوتبال به جام جهانی وکسب سالیانه چند مدال جهانی و المپیکی و... مسائلی از این دست، که البته در جای خود مهم و مورد علاقه مردم هم هست ، سروسامان دادن به وضع ورزش و ریل گذاری مناسب در جهت تحول و پیشرفت ساختاری است. در واقع این خواسته عمومی مردم درباره حوزه ها و عرصه های مختلف زندگانی جمعی در ابعاد اقتصادی، فرهنگی ، آموزشی ، تربیتی و... است. پرهیز ازسیاست ها و روش های مبتنی بر روزمرگی و کار باری به هرجهت و تفکر امروز گذشت و" چو فردا رسد فکر فردا کنیم " و... به هیج وجه مطلوب و مشکل گشا نیست ، خاصه برای ملت و مردمی که انقلاب کردند تا بساط روزمرگی و کارهای سطحی و صوری و نمایشی را جمع کنند و سعادت و پیشرفت واقعی برای کشورشان به ارمغان بیاورند.

«حاج قاسم» وار در میدان خدمت

البته این هدفی بزرگ است که به آسانی تحقق نمی یابد و اتفاقی است که به سادگی رخ نمی دهد . هزار و یک عامل بیرونی و درونی و ده ها مانع فرهنگی و فکری از درون و صدها ترفند و دشمنی خباثت آلود دست به دست هم‌می دهند تا آن هدف تحقق پیدا نکند.مردم هم البته اینها را خوب متوجه می شوند و می فهمند . توقع آنها هرگز این نیست که یکشبه کار وبار مملکت و شرایط اقتصادی و فرهنگی از این رو به آن رو شود، بلکه انتظار و مطالبه مردم این است که حرکتی قدرتمند و جدی و همه جانبه و وقفه ناپذیر به ویژه از سوی مسئولان و دست اندرکاران به سوی آن اهداف و آرمان ها در جریان باشد. مردم نمی پذیرند در حالی که دشمنان این آب و خاک سربلند و مقاوم، بدترین و وحشیانه ترین فشارها و تحریم ها راعلیه آنان به کار گرفته وبا همدستی دنباله های داخلی، نان و معیشت و زندگی آنان را هدف رذالت های خود قرار داده اند عده ای در داخل که عنوان " مدیر" و " مسئول" را یدک می کشند به جای اینکه" حاج قاسم" وار در میدان خدمت به مردم و جهاد با دشمنان این مردم، بی امان و خستگی ناپذیر عمل کنند، مدیریت به روش های غیر مسئولانه و طاغوتی و طلبکارانه را در پیش گرفته اند وبا شیوه هایی که انگار ورزش یا فلان هیات ورزشی یا فلان فدراسیون و... ارث پدری و ملک طلق آنهاست، دنبال برآوردن تمنیات شخصی و خانوادگی و یا تحقق اهداف جناحی و سیاسی خود و استفاده هر چه بیشتر از مواهب مدیریتی خود هستند.

مشغولیت جای مسئولیت

وقتی مردم این حرکت و اراده را اینجا و آنجا نمی بینند معترض و گلایه مند می شوند. وقتی مردم مشاهده می کنند که دستگاهی ، مسئولی، مدیری و...به وظیفه خود عمل نمی کند ودنبال تحقق اهداف اجتماعی نشات‌گرفته از انقلاب نیستند، به جای پرداختن به" مسئولیت" ها در پی " مشغولیت" های شخصی و خانوادگی و جناحی هستند، به جای کار مخلصانه برای مردم وافتخار خدمتگزاری مردم ،متفرعانه و طاغوتی رفتار می کنند، به جای اینکه طبق فرمایش و سفارش مولا(ع) به مسئولیت به مثابه" امانت" نگاه کنند به عنوان"طعمه" می نگرند و یکسره در پی استفاده یا سوءاستفاده از مواهب مدیریتی به نفع خودشان و وابستگان و آقازاده هایشان هستند و... از آن فردمسئول یا آن دستگاه و تشکیلات، به حق، احساس نارضایتی وابراز ناخشنودی می کنند.واقعیت غیرقابل انکار والبته ناخوشایند این است که در عرصه ورزش، انتظارات و توقعات اشاره شده به هیچ عنوان برآورده نشده است. آنچه که در اکثر مقاطع و دوره ها بر ورزش ما حاکم بوده " روزمرگی" با چاشنی" نتیجه گرایی" است.واین دلیل اصلی همه انتقادها و گلایه هایی است که از زبان کارشناسان خیرخواه شنیده می شود و بر قلم های دلسوز و مصلح جاری می شود.

یکی دانستن ورزش با توپ بازی

مسئولان و مدیران ورزش ما چون غالبا غیرورزشی هستند واز بد یا خوش روزگار سر از این حوزه درآورده اند وغالباً هم درباره ورزش و سرنوشت ورزش دغدغه و حتی تعریف مشخصی ندارند ، سهل است، در خلوت خود و در لایه های پنهان ذهن خود اصلا آن را موضوعی جدی و مهم ندانسته و ورزش را چیزی در حد" توپ بازی" می دانند ، به طورطبیعی زیاد حوصله شنیدن وصف ورزش از زبان ورزشیان را ندارند و به همین دلیل هم پیرامون و اطراف این گونه مدیران غیر متخصص را افرادی به عنوان مشاور و خط دهنده و... اشغال کرده اند که غیر ورزشی هستند که یابعضی به این جایگاه ها به عنوان فرصتی برای رسیدن به مناصب بهتر وبالاتر از ورزش نگاه می کنند و یا بدتراز همه، بعضی هم به دنبال سوءاستفاده وبه اصطلاح" بستن خودشان" هستند.

پای صحبت بزرگان ورزش

ریشه پدیده هایی مثل شارلاتانیزم ودلالی افسارگسیخته وبالاخره طایفه سالاری و باندبازی و آقازاده بازی و فقدان رعایت اصول بسیار مهم و کارسازی مثل " شایسته سالاری" را در این واقعیت باید جستجو کرد.غرض اینکه اگر مسئولان ارشد ورزش، ورزشی بودند و ورزش را کمی " جدی" می گرفتند و در باره انجام صحیح وظیفه خود دغدغه و نگرانی داشتند و اگر این آقایان برای جامعه ورزش احترام قائل ودر پی برآوردن انتظارات و مطالبات آنان بودند حتما پای صحبت استخوان خردکرده های ورزش و افراد باشخصیت و تحصیلکرده و صاحب تحلیل این حوزه- که خوشبختانه تعدادشان هم کم نیست- می نشستند تا ببینند ورزش به چه نیاز دارد و ورزشیان‌چه مطالباتی دارند و...؟آنگاه به خود وکاروبار خود و روشی که درباره اداره امور ورزش در پیش گرفته اند نگاهی می انداختند تا ببینند چگونه به قول مرحوم سهیلی "میان ماه من تا ماه گردون" ، تفاوت از زمین تا آسمان است!

حرف های هادی طاووسی

آقای هادی طاووسی که از چهره های قدیمی و خوشنام فوتبال ایران است و قدیمی ترها بازی های خوب ایشان رابه عنوان دروازه بان تیم های شاهین و پرسپولیس به یاد می آورند در گفتگویی با کیهان ورزشی در باره علت یکی از آفات ورزش ما( یعنی آقازاده بازی) می گوید"امروز در راس ورزش وبسیاری از وزارتخانه ها افرادی قرار دارندکه تخصص شان با پستی که دارند، همخوانی ندارد. این طبیعی است که اگر فردی متخصص در راس یک وزارتخانه باشد، به جای استفاده از اقوام و اطرافیان خود، از چهره های موجه و آگاه استفاده می کند...".

آویزان آقازاده ها

آقای مصطفی هاشمی، پیشکسوت بسکتبال و از مربیان موفق لیگ این رشته که معرف حضور اهالی ورزش هست می گوید" باید دید این تعریف را چه کسانی در ورزش ایران ایجاد کرده اند که اگر من ورزشی می خواهم دیده شوم ویک قدم جلو بروم باید آویزان یک آقازاده شوم؟"... اینها البته فقط مشتی است از خروار که همگی حول این محور می چرخد که ورزش، درست اداره و مدیریت نمی شود. ورزش از سوی متولیان ورزش تا آنجا جدی گرفته نمی شود که اداره آن را دست هر فردی می دهند. واین ریشه و علت العلل بسیاری از مشکلات ورزش است.

آقازاده بازی و طایفه سالاری به جای شایسته سالاری؟!

اگر بسیاری از کارهای انجام نشده ورزش که برای سروسامان گرفتن ورزش حتما باید انجام شود همچنان معطل مانده، اگر تکلیف تیم هایی مثل استقلال و پرسپولیس از نظر مالکیتی و مدیریتی سال های سال است که روشن نمی شود و هیچکدام از وعده های مسئولان ورزش در این باره عملی و اجرایی نمی شود، اگر اساسنامه ها به شکل اساسی مشکل دارند، اگر باتجربه ها و کارشناسان و کار بلدها کنار و منزوی هستند ودر عوض افراد مجهول الهویه به عناوین مختلف از مدیر و مربی گرفته تا... کارشناس فنی و رسانه ای و صاحبنظر حقوقی و... از سروکول آن بالا می روند، اگر پدیده های مخربی مثل آقازاده بازی وطایفه سالاری جانشین شایسته سالاری می شود، اگر منافع شخصی و جناحی و خانوادگی بر منافع ملی و مطالبات مردمی ترجیح داده می شود واگر در حوزه فرهنگ قرار براین است که کاملا خنثی عمل شود و کوچکترین حرکت فرهنگی اصولی و سازنده ای صورت نگیرد و عنان کار در این حوزه به دست شومن ها و شارلاتان ها و غربزده ها و دلال ها باشد برای که این است مسئولان فرهنگی ورزش در این باره نقش ناظران بی اراده و اختیار را بازی می کنند و با سکوت و مماشات خود ضمن حفظ پست و جایگاه خود- که از نظر این جماعت اصل مطلب است!- عملا مهر تایید بر عملکرد ضد فرهنگی وغیر اخلاقی این باندها و جریانات می زنند.

باندهای واقعی ورزش!

باندهایی که در شماره گذشته در همین صفحه نوشتیم که علی رغم آدرس های غلطی که می دهند و نوچه های رسانه ای آنها سعی می کنندبه علاقمندان ورزش القا کنند تا چهره کریه وبزک کرده مافیای واقعی ورزش مشخص نشود ، در واقع خود" مافیای ورزش" هستند و قطع نظر از اینکه کی مدیر و مسئول رسمی و قانونی ورزش است، با بی توجهی دنبال زدوبند و پیاده کردن خط وربط خودشان هستند. در شماره قبل نوشتیم و اینجا باز تکرار می کنیم که آیا در این مملکت قحطی مربی آمده است که تیمی از تیم های خوشنام وقدیمی فوتبال ایران و لیگ برتر دست به دامن مربی خارجی می شود؟ آیا انصافا ووجدانا این انتخاب بر اساس کاردقیق و کارشناسانه صورت گرفته و... یا اینکه آقایان دلال ها در این روزگار کرونایی هم دنبال کارو کاسبی نه چندان تمیز خودشان هستند و آنها بودند که خواسته و نظر خود را به مدیران تیم اشاره شده غالب کرده اند و... زیاد از بحث اصلی دور نشویم.

ورود نهادهای نظارتی

ریشه بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات ورزش در آن جایی است که در نزد کسانی که طبق قانون، متولی ورزش هستند ، ورزش جدی گرفته نشده و دلیل بزرگ و مشخص آن هم این است که ورزش را دست اهلش نسپرده اند و... چاره اصلی این معضل و درمان ریشه ای آن به گمان ما امیدوار بودن به" تغییر نگرش" در نزد دولت ها و روسای دولت هاست. اگر این اتفاق بیفتد آن وقت آنها ورزش را جدی می گیرند و اداره و مدیریت آن را به دست " اهلش" می سپارند. اما تا زمانی که این اتفاق بیفتد، که معلوم نیست کی می افتد اما به شخصه امیدواریم هر چه زودتر و چه بهتر که در دولت فعلی رخ دهد، برای اینکه وضعیت فعلی بهتر شود وبرخی از کسانی که بر مناصب مدیریتی تکیه زده اند زیاد هم خاطرشان جمع نباشد که می توانند هرطوری که دلشان می خواهد رفتار نمایند و خود کامگی پیشه نمایند لازم است نهادهای نظارتی و مهمتر از همه مجلس شورای اسلامی اتفاقات آشکار و پشت پرده ورزش ورود کنند. این هم خواست خیلی از پیشکسوتان و بزرگتر های ورزش است. برای مثال حاج آقا یزدانی که به حق، والیبال ایران را متحول و آن را از یک قدرت درجه دو یا سه آسیایی به تیم درجه اول آسیا و المپیکی تبدیل کرد در گفتگویی که از او هفته گذشته در صفحه" زیر ذره بین" کیهان ورزشی منتشر شد ضمن اشاره ای به پدیده آزاردهنده وغیر قابل تحمل" آقا زاده بازی" و...از نهادهای نظارتی می خواهد برای جلوگیری وتوقف این وضع" هرکه به هرکه" در ورزش ورود کنند.

ریشه بازیکن سالاری

اینکه می گوییم «هرکه به هر که » از این جمله آقای یزدانی خرم قابل برداشت است"وقتی یک رییس فدراسیون یا معاون وزارت به پسر خود اجازه می دهد با کاپیتن تیم ملی تجارت کند و یا رستوران بزند خود به خود به ورزشکار سالاری کمک کرده است.آن ورزشکار دیگر برای مدیر فدراسیون هم تره خرد نمی کند و آن ورزشکار و پسر آقای مدیر وارد تصمیمات مهم ورزش می شوند...

مدیریت علت العلل گرفتاری های ورزش

" ازقدیم‌گفته اند ودرست گفته اند" ماهی از سر گنده گردد، نی زدم"، شما در باره هر گرفتاری و مشکلی که ورزش در ابعاد فنی و فرهنگی، اجرایی و مدیریتی با آن دست به گریبان است حرف بزنید و قصد ریشه یابی و تحلیل آن را داشته باشید خیلی زود به مساله نحوه" مدیریت در ورزش" می رسید. مثلا آقای خداداد عزیزی می گوید"عده ای که تخصصی در فوتبال ندارند سال هاست بر آن چنبره زده اند.اتفاقاتی که در فوتبال ایران رخ می دهد حتی در فوتبال هند و پاکستان هم دیده نمی شود. یکی از دلایل آن فامیل بازی و روابط خاص مدیران است." خداداد حرف جالبی هم در باره اساسنامه فوتبال ایران دارد که چون حرف خیلی از اهالی خاکخورده این رشته است عینا می آوریم و با یک نتیجه گیری به بحث خود در این شماره پایان می دهیم. آقای عزیزی می گوید" وقتی اساسنامه فوتبال ایران را می خوانیم خنده مان می گیرد. در این اساسنامه یک چهره ورزشی هم نمی تواند به بدنه مدیریتی فوتبال ورود کند. تازه اگر مرحله اول را پشت سر بگذارد باید مورد تایید ده نفر غیر ورزشی قرار بگیرد و..."

ارباب و رعیتی در فوتبال تهران را جمع کنید!

واقعیت غیر قابل انکار آن است که یک عده ای غیر ورزشی یا ورزشی نمای کاسبکار "دال و ذال" ورزش را در اختیار خود گرفته اند و با آن مثل ارث پدری یا ملک طلق خود رفتار می کنند( برای مثال" زیر ذره بین" این شماره را در باره فوتبال تهران بخوانید و ببینید چگونه یک باند خانوادگی و طایفه‌گی با راه انداختن بساط ارباب -رعیتی فوتبال تهران بزرگ را مال خود کرده و برای کنار رفتن به هیچ صراطی راضی نیستند وجلوی هر قانونی می ایستند!!) در چنین وضعیتی ما نیز مثل خیلی از اهالی ورزش نومید از اینکه مدیران غیرورزشی ورزش در برخورد با انحرافات و مفاسد و غلط کاری ها و آقازاده بازی ها وخودکامگی ها و... بتوانند یا حتی بخواهند کاری بکنند، دست به دامان نهادهای نظارتی، خاصه مجلس محترم شورای اسلامی می شویم تا طبق وظیفه قانونی خود به وضعیت ناخوشایند ورزش و کارو بارمدیریتی حاکم بر آن ورود کنند و... بر بلبشوی رایج در آن نقطه پایان قرار دهند. عمری باقی باشد این بحث ادامه خواهد داشت.

*سیدمحمدسعید مدنی

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مجاهد جمیل نیا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۵
جناب مدنی عزیز خودتو خسته نکن فساد در ورزش و جاهای مهم‌تر متوقف نمیشه چه برسه به فوتبال .فساد لازمه بقای برخی مسوولانه اگر فساد نکنند شغل شونو از دست میدن. آقای مدنی ما ورزش نداریم بخدا نداریم الان چند فدراسیون رییس نداره؟سرپرست میزارن تا از کنارش بیت المالو ببلعند فساد در جامعه نهادینه شده و در ورزش اصل شده خدا بدادمون برسه و نجاتمون بده
جهانبانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۸
وقت آن است رییس قوه قضایه و دستگاه های امنیتی کشور با هشدارهای کیهان ورزشی وارد میدان عمل شوند و یقه گیری کنند بطور واضح و به نوشته جناب مدنی برای همه معین شده وررش در تسخیر جماعتی فاسد است.باندهای فاسد ،آقازاده بازی سالیان سال است دمار ار ورزش کشور درآورده است
پربازدید ها
آخرین اخبار