PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۵۷۸۲۷
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۱:۱۰
صعود به جام جهانی ، سرپوشی بر انحرافات و کجروی های مدیریتی ورزش

در این ورزش ، حرف خوب زدن و درست کارکردن جرم است!

در این ورزش ، حرف خوب زدن و درست کارکردن جرم است!

**هدفگذاری غلط،منشا انحرافات

خیلی از چیزها از هدفگذاری غلط و تحمیلی ای به نام« صعود به جام‌جهانی »شروع می شود. صعود به جام‌جهانی که به طور طبیعی و منطقی باید موجب تقویت و رشد فوتبال هر کشور و بالارفتن سطح انگیزه ها و ارتقای روحیه اعتماد به نفس و خلاصه آبادتر شدن وضع فوتبال آن سامان شود در اینجا نه تنها این تاثیرات مثبت را ندارد بلکه دارد به عاملی تبدیل می شود برای نابودی فوتبال ایران و از بین رفتن ساختار نصفه و نیمه فعلی! و این هم البته یکی دیگر از عجایب فوتبال ماست.

**جریان نفوذ

خواننده محترم و فهیم کیهان ورزشی می داند که ما بارها در باره هدفگذاری غلط در ورزش و فوتبال خود نوشته ایم‌وآن را مصداق تاثیرگذاری " جریان نفوذ" در فوتبال دانسته ایم، جریانی که در همه عرصه ها و حوزه ها حاضراست با تاثیر گذاری بر تصمیم‌گیری ها و تصمیم سازی ها مانع از سرو شکل گرفتن امور مملکت و سامان یافتن و روبراه شدن کار وبار جامعه و مردم شود. جریانی که دانسته یا نادانسته علیه منافع ملی و در خدمت اغراض شوم بدخواهان این مملکت است، همان ها که یکسره در رسانه های خود برای سروسامان نگرفتن امور و مشکلات مردم ایران اشک تمساح می ریزند.

**ضعیف ترین مدیران در ورزش

ورزش به عنوان حوزه ای فراگیر و جذاب که بیشترین مخاطب آن را نسل حساس و تاثیر پذیر جوان تشکیل می دهد از گزند جریان مخرب وضد منافع ملی" نفوذ" در امان نبوده ونیست. این جریان از طریق پادوهای بی جیره و مواجب یا از طریق ماموران رسمی و درارتباط خود سعی کرده و می کند با نفوذ در میان مسئولان ورزش یا مسئولانی که در باره ورزش تصمیمات حساس ومهم را اتخاذ می کنند بر محاسبات و تصمیم‌گیری های آنها به نفع اهداف رذیلانه خود اثر بگذارند. از آنجا که ورزش در نزد متولیان اصلی یعنی دولت اهمیتی ندارد و در نظر آنها موضوعی فرعی و دسته چندم است و همچنین از آنجا که به خاطر همان بی اهمیتی ورزش در نزد مسئولان ارشد دولت ، اکثر قریب به اتفاق اوقات و مقاطع، افراد غیر ورزشی و حتی نا آشنا با ورزش مسئولیت اداره آن را درسطح کلان برعهده می گیرند وجالب هم اینکه این افراد از ضعیف ترین مدیران دولت هستند، کار جریان نفوذ هم تقریبا آسان بوده و آنها با استفاده از شرایط مساعد! ذکر شده به راحتی اولا در نزد این گونه مدیران تحت عنوان معاون و همکار و مشاور وحقوقدان و... نفوذ کرده وثانیا با سوءاستفاده مدیران ناوارد و عوضی آمده به عرصه ورزش توانسته اند به اصطلاح" مخ آنها را کار بگیرند"! واغراض و اهداف خود را عملی و دنبال نمایند.

**نتیجه گرایی به جای کار ساختاری

هدفگذاری غلط یعنی به جای اینکه مسئولان و برنامه ریزان ورزش دورهم بنشینند وبا فراخواندن کارشناسان دلسوز و متعهد برای اصلاح ساختاری ورزش و محکم کردن پایه های سست و لرزان آن برنامه ریزی دقیق و حسابشده نمایند و برای اجرای هر چه بهتر آن و در نظر داشتن اصل شایسته سالاری بهترین و توانمندترین افراد را جذب کنند؛و...با استفاده ازمشورت های ناب!! شارلاتان های بزک کرده و دلال های کارشناس نما ، کاری به مسائل ساختاری و مشکلات حل ناشده و کارهای معطل مانده ورزش نداشته باشند و هوش و حواس خود را یکسره معطوف به نتیجه گرایی نمایند . کسب هر چه بیشتر مدال المپیکی وصعود به جام جهانی فوتبال ( به ویژه این دومی) اوج آرزوها و نقطه مطلوب این هدفگذاری است، آرزوی مطلوبی که برای رسیدن به آن می شود و باید دست به هرکاری زد، هدف گمراه کننده و فریبنده ای که با القائات و تبلیغات بی امان خط دهندگان ناصالح به " تابو" تبدیل شده است به طوری که اگر کسی خواست به آن اعتراض کند با هجمه سنگین رسانه های اجیر شده و حتی بخش وسیعی از افکار عمومی که تحت تاثیر این تبلیغات سنگین قرار گرفته مواجه می شوند.

**صعود به جام جهانی از «راهش» ،نه از کجراهه

با لطف حق این مجله قدیمی که همواره علی الخصوص طی سال های اخیر به این جریانات نفوذی و فریبکار و مدیران نامدیر و مسئولان منفعل و واداده حمله کرده و هرگز با آنها سر سازش نداشته است به شهادت خوانندگان فهیم و عزیزش سال هاست در باره " هدفگداری غلط" در ورزش می نویسد و هشدار می دهد و اطلاع رسانی می کند.برای جلوگیری از جوسازی ها و خنثی کردن هیاهویی که جریانات فریبکار به راه می اندازند علی رغم بدیهی بودن بحث ،بر این معنا تاکید کرده ایم که هیچ عقل سلیمی و هیچ قلبی که برای ایران و عزت و سربلندی آن می تپد مخالف افتخار آفرینی ورزش ایران درمیادن جهانی والمپیکی و صعود فوتبال ایران به جام جهانی نیست.حضور پرافتخار در میادین جهانی حق جوانان برومند این آب و خاک است ، منتهی تمام حرف این است که این افتخار آفرینی ها ، مدال گرفتن و روی سکوها رفتن و صعود به جام جهانی، نه از هر راهی که از " راهش" انجام شود. نه به قیمت نابودی ورزش و فوتبال و.‌‌.. که برای رسیدن به آن هر رفتار و عملی و هر ریخت و پاش و اسرافی از جیب مردم و بیت المال توجیه شود.

**کشورهای صاحب ورزش

حرف ما مثل خیلی از دلسوزان ورزش و برخلاف جریانات سوء استفاده چی و فریبکار همیشه این بوده که هدف اصلی مسئولان ورزش ما ، کسانی که در باره ورزش تصمیم می گیرند و سیاستگذاری می کنند به جای رفتن دنبال مسائل واهی و اصالت دادن به نتیجه گرایی وکمیت محوری و ... که شاید با پیروزی های گذرا و دلخوشکنک توام باشد به دنبال انجام کارهای اساسی و با توجه به داشته های غنی ورزش در ابعاد انسانی و مادی در پی اصلاح ساختار ورزش و ایجاد تحول ریشه ای و واقعی باشند و کاری کنند که ایران به معنای واقعی ، نه به شکل صوری و ظاهری، به کشوری" صاحب ورزش" تبدیل شود. یعنی از راهی برود و سیاستی را پیشه کند که کشورهای صاحب ورزش دنیا انجام داده و می دهند.وقتی چنین شد به مصداق " چون که صد آمد، نود هم پیش ماست" آن وقت افتخار آفرینی در میادین بزرگ بین المللی و المپیکی و صعود فوتبال به جام جهانی و... هم نتیجه طبیعی کار اصلاحی در ورزش خواهد بود و به دنبال آن خواهد آمد.

**کاری که ژاپن کرد

برای مثال کاری که ژاپن طی سی و اندی سال اخیر در فوتبال انجام داده است. این کشور که پیش از آن در فوتبال آسیا هم حرفی برای گفتن نداشت، با دست زدن به کارهای علمی و مطالعه شده وهمه جانبه( ساختن کارتون فوتبالیست ها را هم بخشی از این کارها بدانید) کاری کرده که امروز به قدرت اول آسیا و در بیست و پنج سال اخیر به یک پای ثابت حضور در المپیک ها و جام جهانی تبدیل شده است و... در آخرین جام جهانی برگزار شده( روسیه- ۲۰۱۸) می رفت تا با شکست بلژیک به نیمه نهایی جام هم صعود کند که در نهایت بازی ۲-۰ برده را ۲-۳ واگذار کرد. غرص اینکه صعود ژاپن به جام‌جهانی به یک پروسه و روند طبیعی تبدیل شده است که حاصل یک تحول ساختاری در فوتبال این کشور است.

**راه گم شده

ما متاسفانه در فوتبال دانسته و نادانسته، سال هاست راه خود را گم کرده ایم و به جای کارهای اصولی و ساختاری به کارهای دم دستی و شادی های زود گذر و پیروزی های ساختگی و الابختکی روی آورده ایم و روش و منشی را در ورزش و رشته هایی مثل فوتبال اتخاذ کرده ایم که هر چقدر جفا در حق ورزش و علاقمندان به آن و موجب اتلاف وقت و انرژی سرمایه های مادی و انسانی ‌می شود به کام ونفع جریانات فریبکار و فرصت طلب و مفسد و کار چاق کن و شارلاتان و... است! روش و منشی که متاسفانه در ورزش ما نهادینه شده است و هرکس با هر دیدگاه و اعتقاد و گرایشی وارد چرخه های مدیریتی و اجرایی در آن شود اگر می خواهد دوام بیاورد لاجرم در آن حل و غرق می شود.

**امروز آقای تاج ،فردا نوبت دیگران است

امروز نوبت آقای تاج است. دیروز نوبت دیگران وقبلی ها بود و اگر این روند و دیدگاه ضدورزش وبه سود انگل ها وفرصت طلب ها اصلاح نشود در انتظار بعدی ها هم خواهد بود. یک جریان اختاپوسی و مافیایی بر ورزش و رشته هایی مثل فوتبال چنگ انداخته که از پشت پرده ،مهار و عنان آن رابه دست دارد و مطابق منافع خود کاروبار آن را به پیش می برد. جریانی که در اول مطلب هم اشاره شد مدیران اکثرا نااشنا با واقعیات و چم وخم های ورزش را به سرعت تحت کنترل و در جهت تحقق اهداف خود به کار و خدمت می گیرد.وضعیت فنی و مدیریتی و بالاخره اخلاقی و فرهنگی امروز که داد همه دلسوزان را به آسمان برده معلول چنین شرایطی است. ریشه های ماجرای ویلموتس را باید در حاکمیت چنین تفکر و شرایطی بر ورزش و رشته هایی مثل فوتبال جستجو کرد.

**اصلاح چرخه معیوب

سخن به درازا کشید. تمامش کنیم.نمی دانیم تا‌کنون چند بار نوشته و تذکر داده ایم ، اما باز لازم می دانیم تکرار کنیم وهشدار دهیم که این راه که در ورزش درپیش گرفته ایم ، کجراهه ای است که هرگز ما را به مقصد نمی رساند. این مشی و روشی که در باره ورزش انتخاب کرده ایم یا به مدیران و دست اندرکاران ورزش ما تحمیل کرده اند ورزش را به جای فرصت به تهدید ی علیه منافع ملی ، فرهنگ عمومی و اخلاق اجتماعی و نیز لگدمال کردن ارزش های مقبول مردم تبدیل کرده است. تا این مشی و روش و دیدگاه حاکم بر ورزش- که بر مبنای نتیجه گرایی صرف استوار شده است- اصلاح نشود، هرمدیری با هر اعتقاد و مرامی که بیاید در این چرخه گرفتار می شود و یا خیلی زود عطای ماندن را به لقایش می بخشد و آبرویش را برمی دارد و از صحنه ورزش فرار می کند یا اینکه مجبور است در چرخه وسیستم موجود به مهره ای تبدیل شود که این چرخه معیوب و این سیستم فاسد را تداوم می بخشد. خلاصه کلام ورزش به یک تحول انقلاب گونه نیاز دارد...

**حرف های دیاباته

حرف های آقای شیخ دیاباته در یک برنامه تلویزیونی سخت مورد توجه علاقمندان به ورزش و خاصه فوتبال قرار گرفت. حرف های مودبانه، منصفانه و کارشناسانه که نه فقط از دیاباته که از هرورزشکار به ویژه ورزشکاران حرفه ای انتظار می رود بر زبان بیاورد.درباره دیاباته و حرف هایش نکاتی به نظر می رسد که به آن اشاره می کنیم.

**تمجید یحیی ، تبریک رقیب

اولا از تهیه کنندگان ودست اندرکاران آن برنامه تلویزیونی تشکر می کنیم که سعی می کنند این برنامه را در فضایی محترمانه و البته فنی طوری هدایت کنند که از رهگذر آن اولا به ببیننده عزیز و ارجمندی! که پای گیرنده نشسته توهین و به شعور او بی احترامی نشود. ثانیا تلاش می کنند با طرح بحث ها در فضایی محترمانه و‌پرهیز از حاشیه روی و دو به هم زنی و فتنه گری و تهمت زنی و...همه اینها هم به اسم حرفه ای گری!! به اصلاح فرهنگ عمومی حاکم بر فوتبال منجر شود وبه ارتقای فنی و اخلاقی آن کمک کند.

پیش از این هم‌نوشته و تاکید کرده ایم که نقش رسانه ها در خرابی و یا آبادی حوزه های مربوطه نقشی غیر قابل انکار است. در این میان نقش رسانه های فراگیری چون تلویزیون حساستر وتاثیر گذارتر است. تردیدی وجود ندارد که اگر امروز وضع ورزش و علی الخصوص رشته هایی مثل فوتبال به هیچ وجه به ویژه از نظر فرهنگی و اخلاقی قابل قبول نیست دلیل آن را باید در عملکرد رسانه ها و فراگیرترین آنها یعنی تلویزیون جستجو کرد. طی بیست و چند سال اخیر عملکرد رسانه ها به ویژه تلویزیون بلایی بر سر فن و فرهنگ و اخلاق ورزش آورده است که اصلاح این خرابکاری ها به کاری جدی و علمی و حسابشده ان هم طی چند سال احتیاج داردو... نکته اول خیلی طولانی شد! اما نکته بعدی:

**مگر دیاباته چه گفت؟!

چرا حرف های دیاباته اینقدر مورد توجه قرار گرفت،تا آنجا که حتی مربی پرسپولیس در واکنش به آن، از دیاباته تشکر کرد و از او به نیکی یاد کرد؟مگر دیاباته چه گفت ؟ همانطور که بالاتر هم اشاره شد. حرف های بازیکن گلزن تیم استقلال مودبانه ومنصفانه بود. دیاباته درست حرف زد. راحت تر بگوییم و خودمان را خلاص کنیم" دیاباته مثل آدم حرف زد"!

**هنر برنامه های زرد خاله زنکی!

متاسفانه در ورزش ما و به ویژه فوتبال ما درست و مودبانه و منصفانه حرف زدن حکم کیمیا را پیدا کرده است. آن هم در ورزش کشوری که کشور فرهنگ و ادب است. عقب مانده های امروزی نما و لمپن های روشنفکر نما ودلال های رسانه ای‌نما و... خلاصه این آدمک ها در سایه بی توجهی ، فقدان نظارت ،وادادگی و غفلت نامدیران، در دستگاه های فرهنگی مثل وزارت ارشاد، صداو سیما وعلی الخصوص سیما و خود وزارتی که عنوان" جوانان" را یدک می کشد کاری کرده اند و فضایی ساخته اند که کسی ، ورزشکار و مربی و مدیری جرات نکند درست و منصفانه حرف بزند. مثلا اگر قبل از بازی ،بازیکنی برای مربی سابق خود دسته گل ببرد اورا از طریق لجن نامه های خود یا سایت های به شدت آلوده خود یا از طریق برنامه های زرد و ضد فرهنگی تلویزیونی خود مورد هجمه قرار می دهند، یا اگر نویسنده ای حرف از اخلاق و فرهنگ پهلوانی بزند از سوی همین جریان منحرف و مخرب رسانه ای به سنتی بودن و مرتجع بودن و... متهم می شود. در عوض اگر بازیکنی، مربی یا... حرف های نامربوط و توهین آمیز می زد حسابی تحویلش می گرفتند و این را به جان آن و آن را به جان این می انداختند و می اندازند تا هم شکم خود را از حرام پر سازند و هم فضای فرهنگی و اخلاقی ورزش را به گند بکشانند. یادمان نرفته که دربعضی از همین برنامه های به شدت زرد وخاله زنکی تلویزیون دوربین ها روی لب و دهان بازیکنان داخل میدان " زوم" بود تا اگر نا خودآگاه و درکشاکش بازی" کلامی زشت" ( نه کلام خوب!!) از دهان او خارج شد آن رادر تلویزیون و برنامه های به شدت مخرب خود به سمع ونظر بینندگان عزیز و ارجمند برسانند!! و ...

**خوب حرف زدن و خوب کار کردن جرم است؟!

بر سر این ورزش و فوتبال بدبخت از دست این نااهلان عقب مانده و این انگل های فرصت طلب و باز تاکید می کنیم این مدیران نالایق عوضی آمده بی شخصیت چه ها که نرفته است!عرض کردیم این نابکاران حرامخوار کاری کرده و فضا را در فوتبال و کلیت ورزش به گونه ای سروشکل داده اند که کسی جرات نکند نه حرف خوب بزند، نه کار خوب در جهت سامان دادن به ورزش و فوتبال انجام دهد. در چنین وضع و حالی است که محمود فکری ،مربی تیم نساجی و کاپیتان اسبق با تعصب و شجاع تیم استقلال دوهفته پیش به کیهان ورزشی گفت" می ترسم به یحیی گل محمدی، قهرمانی تیم پرسپولیس را تبریک بگویم چون حملات عده ای آغاز می شود‌" و کریم باقری ،ملی پوش ارزنده تیم پرسپولیس و مربی حالیه این تیم به مجله مامی گوید" قبلا هم افراد وبازیکنان برای هم کری می خواندند اما مثل امروز توهین در کار نبود. حرمت ها از بین رفته است و بی حرمتی در کل فوتبال و جامعه دیده می شود...رسانه ها در این بحث مقصر هستند.امروز در رسانه ها کارهای مثبت بازخوردی ندارد و کارهای زشت و ناپسند و بی احترانی دیده می شود. کسی هم که می خواهددر رسانه ها دیده شود می رود سراغ رفتارهای نادرست..."حسین کلانی ، محمود خوردبین، رضا نعلچگر،پیروز قربانی و... نیز حرف هایی با این مضمون می زنند... آری در چنین شرایطی یک بازیکن مالیایی بی خبر از سلطه رسانه های زرد در فوتبال" مثل آدم" حرف می زند و اتفاقا خوب هم حرف هایش و هم خودش دیده می شود...! آری می شودبر خلاف القائات دلال های افسار پاره کرده ای که خیلی از رسانه های ما را تسخیر کرده و درخدمت اهداف شوم خود در آورده اند" طور دیگری" هم حرف زد و دیده شد...برای اصلاح وضع ورزش این اتفاق هم بایدحتما بیفتد: طور دیگر حرف زدن... طور دیگر دیده شدن...!

*سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها