لزوم هشیاری جریان ضدفساد در ورزش!
طی روزهای گذشته و تقریبا همزمان با پایان بازی نیمه نهایی جام حذفی که هفته گذشته میان دو تیم پر طرفدار تهرانی پرسپولیس و استقلال انجام شد شاهد اوج گیری بحث های مدیریتی در این دو باشگاه هم بودیم که بیش از همه جا در درگیری لفظی و تند میان سرمربی تیم استقلال با مدیر عامل این باشگاه نمود یافت موضوعی که روی نتیجه بازی نهایی جام حذفی هم بی تاثیر نبود.در میان پرسپولیسی ها هم که در مصاحبه های بعد از بازی از نوع برخورد ورفتار مدیریت باشگاه با تیمی که قهرمان لیگ شده و این قهرمانی را طی چهار سال تکرار کرده وتداوم بخشیده گلایه داشتند شاید مصاحبه علیرضا بیرانوند دروازه بان این تیم که در فصل جدید فوتبال اروپا به آنتورپ بلژیک پیوسته تندتر و صریح تر بود.در اینجا قصد ورود به جزئیات این بحث ها ودرگیری ها یی که بعضی وقت ها هم رنگ اهانت و حرمت شکنی به خود می گیرد ،نداریم. می خواهیم به بهانه این بحث و درگیری های نا خوشایند که گویا قرار نیست دست از سر این فوتبال و ورزش بردارد به نکاتی که البته تازه هم نیست و بیش از این بارها به سهم خود در باره آنها نوشته و بر لزوم حل آنها تذکر داده ایم، اشاره نماییم. بار دیگر تاکید کنیم که استقلال و پرسپولیس را نه به عنوان دوتیم فوتبال بلکه به عنوان دو سرمایه کم نظیر ورزش دریابید! مدیران ورزش ما تاکنون هنر و یا همت استفاده بهینه از این دو باشگاه را در جهت تقویت وپیشرفت ورزش ورشته های مختلف ورزشی نداشته اند و این دو نام پرطرفدار که در صورت بهره مندی ازمدیریت کارآمد و اعمال اصول شناخته شده مدیریتی می توانند بر کلیت ورزش تاثیر مثبت بگذارند وبر سرعت آن در مسیر پیشرفت بیافزایند٬مثل خیلی دیگر از ظرفیت های پنهان و آشکار این ورزش عاطل وباطل و معطل مانده اند. راستی آن است که از سوی مدیریت کلان ورزش با این دو باشگاه معامله خوبی در جهت مصالح ورزش و منافع ملی صورت نگرفته است وروزمرگی و بهره برداری های سیاسی و تبلیغاتی و... ،سیاست های غالب و حاکم بر کاروبار این دو باشگاه بوده است. ریشه بسیاری از مشکلات این دو باشگاه و همچنین خاستگاه اصلی بحث ها وتنش ها و درگیری هایی که در شروع مطلب به آن اشاره کردیم و همواره با این دو تیم بوده است در همین نوع رفتار و معامله ای است که با این دو باشگاه تاکنون صورت گرفته است، همانطور که بارها نوشته ایم وضعیت این پرسپولیس و استقلال آینه ای است که وضعیت کلی ورزش ایران را می شود در آن دید. همانطور که اراده ای برای سروسامان دادن به وضع کلی ورزش ایران و تدوین سیاستی مشخص برای آن وجود ندارد؛ در باره این دوتیم هم علی رغم حرف ها ووعده هایی که در باره روشن کردن تکلیف مالکیتی و مدیریتی آن از سوی مسئولان ورزش مطرح می شود عملا اراده ای برای روشن کردن تکلیف آنها وجود ندارد و به نظر می رسد برخی مسئولان باطنا از ادامه این وضع راضی هم هستند! این است که همواره نوشته ایم که اگر روزی در عالم واقع وعمل نه در رویا و شعار ؛ سروسامان یافتن استقلال و پرسپولیس تحقق یافت؛ باید امیدوار باشیم که اراده ای برای اصلاح وضعیت کلی ورزش به میدان امده است! مشکلاتی که امروز دامنگیر ورزش ما شده وحالا دیگر صدای همه حتی افراد و تشکیلات غیر ورزشی را هم در آورده است به فقدان اراده ای بر می گردد که باید درکار باشد تا ورزش ایران رابا استفاده بهینه از داشته های مادی و انسانی اش در مسیر پیشرفت و سر فرازی به حرکت درآورد اما چون چنین نیست و متولی اصلی ورزش که دولت باشد ـ تقریبا در همه دوره ها ـ ورزش را در حد و اندازه خود ورزش جدی نگرفته و نشانه اصلی آن هم این است که اداره و مدیریت آن را به دست اهلش نسپرده و از همین جا خیلی از جریانات و افراد ناسالم در آن طمع کرده و باانگیزه های مختلف در آن رخنه و از آن آویزان شده اند و در نتیجه فضا و مناسبات حاکم بر آن را به نفع منافع نامشروع خود ناسالم و آلوده کرده اند. خلاصه اوضاع به ویژه در رشته های پرطرفداری مثل فوتبال به اینجا رسیده که همه با تاسف شاهدش هستیم. جدای از مسائل لاینحل مدیریتی استقلال و پرسپولیس که نه تنها به این دو تیم و فوتبال ایران ضربه زده و تماشاگر هوادار را ناراضی کرده بلکه باعث زیان به کلیت ورزش ایران شده است، وضعیت بلاتکلیف فدراسیون فوتبال و پرونده قرارداد بسیار مشکوک ویلموتس و تهدید فیفا مبنی بر تعلیق فوتبال ایران و...جملگی حکایت از وضعیت آشفته ورزش وخاصه رشته هایی مثل فوتبال دارد. وضعیتی که بیش از هر چیز از بی دروپیکری ورزش وعدم اعمال مدیریت اصولی بر این حوزه دارد که به ضرر و زیان های سنگین مادی واز آن سنگین تر و پر هزینه تر ضرر و زیان اخلاقی و فرهنگی منجر شده است. موضوعی که اما در این گیرودار موجب امیدواری است این است که اخیرا وضعیت واقعی ورزش از زیر نقاب و روکش هایی که عده ای برای حفظ وضع موجود و در واقع حفظ منافع کوچک خود روی واقعیات ورزش می کشیدند ومنتقدان را به بدبینی و سیاه نمایی وبرخورد مغرضانه متهم می کردند، بدر آمده و عالم و عامی ،ورزشکار و غیر ورزشکار را متوجه واقعیات ناخوشایند آن کرده است. لذا جریان روشنگر و ضد فسادی اینجا و آنجا در رسانه ها و... به میدان آمده و دستگاه های نظارتی مثل مجلس شورای اسلامی( فراکسیون ورزش و...)قوه قضاییه، سازمان بازرسی، وزارت اطلاعات به ماجرای ورزش و مسائل مشکوک و مساله داری مثل قرارداد با ویلموتس و... ورود کرده اند. این قبول که ورزش مستعد ما تاکنون به دلایل مختلف و عمدتا مدیریتی ضربه های زیادی خورده و ضرر و زیان های بسیاری از حیث فنی و فرهنگی تحمل کرده است اما به مصداق« جلوی ضرر را هر جابگیری نفع است» باید با تداوم و قوت بخشیدن به جریان ضد فساد و جلوگیری از ظهور آفاتی مثل، ضعف ،سستی ورخوت و... ورزش را از چنبره نا اهلان نجات داد و آن را در مسیر روبه صلاح و آبادی به حرکت در آورد.نکته آخر هم همان است که قبلا هم بر ان تاکید کرده ایم. جریانات مخرب و بعضا مفسد در ورزش بدون تردید در مقابله با اقدامات اصلاحی وضد فساد دست روی دست نخواهند گذاشت و با چنگ و دندان برای حفظ جایگاه و منافع نامشروع خود خواهند کوشید. این جریانات که به شگردهای شارلاتانیزم کاملا آگاه و مسلط هستند به هر رنگ و قیافه ای در می آیندو پشت هر شخصیت حقیقی و حقوقی پنهان می شوند و به هرجایی که لازم باشد رخنه و نفوذ می کنند تا تحول و اصلاحی درباره ورزش صورت نگیرد و کار وبار ورزش بر مدار سلامت و پیشرفت و پاسخگویی به مطالبات صاحبان واقعی آن یعنی مردم قرار نگیرد. در چنین شرایطی هشیاری و بیداری جریان ضد فساد بسیار ضروری و حیاتی است.
*سیدمحمدسعید مدنی