PDF نسخه کامل مجله
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - November 06 2024
کد خبر: ۵۹۶۵۲
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۶
آرسن ونگر در گفت وگو با «فورفورتو»:

تا آخرین روزعمرم ، عاشق آرسنال می مانم

همه چیز از رویای نیمه شب تابستان در اواسط زمستانی سرد شروع شد. آرسن ونگر در یک بازی شرکت کرده بود. چالشی که حالا از نظرش مهمترین بازی زندگیاش بود. این بازی در یک زمین فوتبال اتفاق نیافتاد بلکه در ژانویه 1989 و در خانهای در شهر لندن به وقوع پیوست. ونگر در حالی که این خاطره را بازگو میکند، با لبخند میگویدداشتیم پانتومیم بازی میکردیمدر آن زمان، ونگر 39 ساله بود و دومین فصل حضورش به عنوان سرمربی موناکو را تجربه میکرد. او در اولین فصلش توانسته بود موناکو را قهرمان لیگ فرانسه کند. شاگردان ونگر داشتند خودشان را آماده حضور در مرحله یک چهام نهایی جام اروپا میکردند و به همین خاطر ونگر با استفاده از تعطیلات زمستانی لیگ فرانسه به ترکیه رفته بود تا بازی حریفشان در این مرحله یعنی گالاتاسرای را زیر نظر بگیرد. مربی فرانسوی قبل از بازگشت به فرانسه، تصمیم گرفته بود مسابقهای از لیگ انگلستان را هم از نزدیک تماشا کند. به همین خاطر با مدیر برنامههای گلن هادل، ستاره وقت موناکو، تماس گرفته بود و او هم برای ونگر صندلیای برای دیدار آرسنال در ورزشگاه هایبوری را رزرو کرده بود. آنجا بود که ونگر در وقت استراحت بین دو نیمه برای اولین بار با دیوید داین دیدار کرد.

نایت رئیس وقت توپچیها ونگر را همان شب به صرف شام در خانه یکی از دوستان تجاریاش دعوت کرده بود و همانجا بود که این دو نفر با هم پانتومیم بازی کردند. ونگر مجبور شده بود رویای نیمه شب تابستان عصر ویلیام شکسپیر که در قرن 16 نوشته شده است را توصیف کند. ونگر به خوبی از عهده این کار بر آمد و داین در مهمانی آن شب به شدت تحت تاثیر ونگر قرار گرفت. معلوم نیست که مربی وقت موناکو در آن موقع متوجه این موضوع شده بود یا نه اما مصاحبه کاری او برای قبول هدایت باشگاه آرسنال شروع شده بود. آن هم به کمک بازی که ونگر در آن اجازه نداشت حتی یک کلمه حرف بزند! ونگر با خنده میگویدآزمایش نامتعارفی بود اما در آن موفق شدم. شب خوبی را سپری کردم. قبل از این اصلا نمیدانستم انقدر در پانتومیم خوب هستم. این روزها هم اصلا این بازی را انجام نمیدهم اما دیوید همیشه به من گفته است آن شب بود که فهمیدم فرد باهوشی هستی

تا آخرین روزعمرم ، عاشق آرسنال می مانم

***گفتند خودت را نابود میکنی***

در 12 ماه اولیه مربیگری ونگر، مسائل میتوانست به شکل متفاوتی برای او پیش برود. درست یک سال قبل از این که ونگر به همراه موناکو قهرمان فرانسه شود، با تیمی دیگر به دسته پایینتر سقوط کرده بود. ونگر بعد از سپری کردن دوران بازی نه چندان درخشان، برای اولین بار در سن 34 سالگی مربیگری را شروع کرد. او در دهکدهای در منطقه آلاسک در نزدیکی مرز آلمان بزرگ شده بود و تا سن 14 سالگی او حتی در این دهکده خبری از تراکتور هم نبود. آرسن جوان گاوها را میدوشید و در مرزعه کار میکرد اما خیلی زود فوتبال تمام فکر و ذکر او شد. ونگر خیلی زود طرفدار باشگاه استراسبورگ و همچنین رئال مادریدی شد که فرانس پوشکاش و آلفردو دیاستفانو در آن توپ میزدند.

در سن 16 سالگی مشخص شد ونگر مشکلی جدی در ستون فقرات خود دارد که احتمالا به خاطر حمل کیسههای سنگین زغال بر روی دوشش به وجود آمده بود. دکترها به او هشدار دادند که با ادامه این روند ممکن است قبل از این که 40 ساله شود، مجبور به استفاده از ویلچر باشد اما ونگر باز هم به انجام فوتبال در سطح آماتور ادامه داد. او در حالی که در رشته اقتصاد در دانشگاه استراسبورگ درس میخواند، در پست هافبک برای تیم موتزیش نیز به میدان میرفت. هنگامی که ونگر 28 ساله شد، توانسته بود راهش را به تیم محبوب دوران کودکیاش یعنی استراسبورگ باز کند و در بالاترین سطح فوتبال فرانسه به میدان برود. با این وجود وقتی استراسبروگ در سال 1979 قهرمانی در فرانسه را جشن گرفت، ونگر بازیکنی نیمه وقت در این باشگاه بود و بیشتر تمرکز خود را روی وظیفه دیگرش یعنی هدایت تیم جوانان باشگاه گذاشته بود.

در سال 1983، ونگر کمک مربی تیم اصلی باشگاه کن شد و در تاسیس آکادمی کمک کرد که بعدها باعث پرورش بازیکنانی نظیر زیدان و پاتریک ویرا شد. یک سال بعد، اولین پیشنهاد مربیگری به ونگر توسط باشگاه نانسی و با پیشنهاد آلدو پلاتینی، پدر میشل، داده شد. این باشگاه در تقلا بود تا جایگاهش در بالاترین سطح فوتبال فرانسه را حفظ کرده و به دسته پایینتر سقوط نکند. ونگر میگویدمربیگری را در باشگاهی شروع کردم که بتوانم کارم را به خوبی یاد بگیرم چرا که هر سال مجبور بودم برای بقا در لیگ به سختی بجنگم و این در حالی بود که همیشه مجبور بودیم بهترین بازیکنمان را هم بفروشیم

ونگر در اولین فصلش با نانسی توانست این تیم را با عملکردی فوقالعاده در میانه جدول قرار دهد اما یک سال بعد نانسی تنها به لطف پیروزی در دیدار پلیآف توانست از سقوط فرار کند. در نهایت در سومین فصل حضور ونگر در نانسی بود که این تیم به دسته پایینتر رفت.

مربی فرانسوی میگویددر این باشگاه بود که تواضع را یاد گرفتم. وقتی در یک باشگاه شروع به کار میکنید و تیمتان بلافاصله در مسابقاتش به پیروزی میرسد، پیش خودتان فکر میکنید که شما دلیل این موضوع هستید. اگر حالا نگاهی به شرایط نانسی بیاندازید میبینید که از زمان رفتن من از این باشگاه، این تیم همیشه در دستههای پایینتر بوده است و در حال حاضر نیز در دسته دوم توپ میزنند

خوشبختانه افراد حاضر در فوتبال فرانسه متوجه شدند که ونگر در چه شرایط سختی هدایت نانسی را بر عهده داشته است. بعد از سقوط نانسی، این باشگاه پیشنهاد قراردادی 5 ساله به ونگر داد اما از سوی دیگر پاشگاههای بزرگی نظیر پاریسنژرمن و موناکو نیز به دنبال مربی فرانسوی آمده بودند. این در حالی بود که موناکو یک سال قبل هم به جذب ونگر علاقه نشان داده بود.

ونگر بعد از رفتن به موناکو و خرید گلن هادل و مارک هیتلی، تنها به یک فصل زمان نیاز داشت تا این تیم را بعد از 6 سال مجددا قهرمان فرانسه کند و بدون شک آن 12 ماه مهمترین زمان دوران مربیگری ونگر بود. او میگویددر نانسی کارم را به خوبی یاد گرفتم. فهمیدم چطور بدون داشتن بازیکنان با استعداد بهترین عملکرد را داشته باشید. انجام این کار به عنوان مربی برایم لذت بخش بود اما قهرمانی در لیگ فرانسه آن هم یک سال بعد از سقوط با نانسی هم اتفاق مهمی بود زیرا فهمیدم توانایی قهرمان شدن نیز دارم

موناکو در رقابتهای اروپایی آن فصل با نتیجه 2 بر 1 در مجموع دو دیدار رفت و برگشت مقابل گالاتاسرای شکست خورد اما یک سال بعد فاتح کاپ قهرمانی جام برندگان شد و سپس در سال 1992 نیز یک بار دیگر به فینال این تورنمنت صعود کرد. ونگر در آن تیم بازیکنانی نظیر امانوئل پتی، لیلیان تورام و یوری ژورکائف را داشت و جورج وهآ نیز که با قیمت تنها 12 هزار پوند از یک تیم کامرونی خریداری شده بود، در این تیم تبدیل به یک ستاره شد.

با این وجود، موناکو در سال 1994 در نیمه نهایی لیگ قهرمانان به میلان باخت. کمکم زمزمههای جدایی ونگر از موناکو شنیده میشد. رسوایی شرطبندی در جریان دیدارهای موناکو به شدت ونگر را به شدت عصبانی کرد. حریفان موناکو به بازیکنان تیم والنسین رشوه داده بودند و در حالی که این ماجرا هیچوقت ثابت نشد اما گفته میشد در چند بازی دیگر موناکو نیز این اتفاق افتاده است. همین مساله کافی بود که مربی فرانسوی اعتمادش به پاکی لیگ فرانسه را از دست بدهد. موناکو در نهایت در سالهای 1991 و 1992 بعد از مارسی در رده دوم قرار گرفت.

سران موناکو که میدانستند ونگر تمایلی به تمدید قراردادش ندارد، بعد از شروع ضعیف این مربی در آغاز فصل 95-1994 او را اخراج کردند. طولی نکشید که ونگر هدایت تیم ژاپنی ناگویا را قبول کرد. او در این باره میگوید:«10 سال در فرانسه مربیگری کرده بودم و در سالهای آخر دیگر از این کار لذت نمیبردم به همین خاطر حس کردم زمان مناسبی برای کار در خارج از کشور است. از یک سو، علاقه زیادی به فوتبال داشتم و از سوی دیگر به ژاپن رفتم چون دوست داشتم کار در فرهنگ سایر کشورها را نیز تجربه کنم. همیشه نسبت به مردم سایر کشورها کنجکاو بودم و دوست داشتم ببینم در جاهای دیگر جهان زندگی به چه شکلی در جریان است

ونگر هدایت تیمی را قبول کرده بود که فصل قبل تنها دو رتبه با انتهای جدول فاصله داشت. با توجه به این که باشگاههای زیادی به دنبال این مربی بودند و ونگر در دوران حضورش در موناکو پیشنهاد هدایت بایرن را نیز رد کرده بود، رفتن به ژاپن ریسک بزرگی محسوب میشد. ونگر میگویدبسیاری از دوستانم به من گفتند با رفتن به ژاپن دوران حرفهای خودم را نابود میکنم. نظر آنها میتوانست درست باشد. به خاطر دارم بعد از دو ماه حضور در ژاپن، مسئولان باشگاه وردربرمن به دیدن من آمدند و خواستند هدایت باشگاهشان را قبول کنم اما به آنها جواب منفی دادم و گفتم تازه کارم را در ژاپن آغاز کردهام و نمیتوانم به باشگاه جدیدی بروم. مساله این نبود که تمایلی به هدایت تیم آلمانی نداشتم. به خصوص که در ژاپن و زندگی در فرهنگی که بسیار با فرهنگ من تفاوت داشت، دلتنگ اروپا شده بودم اما حالا خوشحال هستم که در ژاپن ماندم

ونگر تصمیم گرفت در ژاپن بماند و ماگویا را به رده سوم جدول رساند. همین موضوع باعث شد تا در آن فصل به عنوان بهترین مربی لیگ ژاپن انتخاب شود. اواسط سال 1996، ونگر و ناگویا در کورس قهرمانی لیگ ژاپن بودند که سران باشگاه آرسنال با مربی فرانسوی تماس گرفتند.

*** در جستجوی کمال***

کار کردن در لیگ انگلیس یکی از جاهطلبیهای بزرگ ونگر بود. او در اواخر دهه دوم زندگی خود برای گذراندن دورهای سه هفتهای برای تقویت زبان انگلیسی خود به کمبریج سفر کرده بود و امیدوار بود دانش انگلیسی یک روز به کارش بیاید. ضمن این که در سفری دیگر و با تماشای یکی از مسابقات فوتبال در این کشور، بسیار هیجانزده شده بود. ونگر میگویدهمیشه دوست داشتم برای کار کردن به انگلیس بیایم. در اولین تجربهام به همراه ژار هولیه و یکی دیگر از دوستانم به تماشای مسابقه لیورپول و منچستریونایتد رفتم. در جریان مسابقه، پیش خودم فکر کردم که چقدر شکل بازی آنها با ما تفاوت دارد. شوکه شده بودم. فهمیدم که چرا میگویند فوتبال در این کشور به وجود آمده است. به خودم گفتم اگر شانس کار در این کشور به من رو کرد حتما باید به انگلیس بیایم

از زمان آن بازی پانتومیم در سال 1989 به بعد، ونگر و دوید داین همچنان با هم در ارتباط بودند. داین چندین بار برای ملاقات با ونگر به موناکو آمده بود و در سال 1995 نیز مربی فرانسوی را برای هدایت آرسنال پیشنهاد کرده بود. این در حالی بود که پیتر هیلوود، مدیرعامل باشگاه بروس ریوک را انتخاب کرد.

با این حال ریوک یک سال بعد از انتخاب شدنش دچار اختلاف نظر با سران باشگاه شد و این بار داین به خواسته خود رسید. هیلوود و داین در ژوئن 1996 در ژاپن با ونگر دیدار کردند و چند هفته قبل از اخراج ریوک با ونگر به توافق رسیدند. ونگر مطمئن بود که دوست دارد مربی آرسنال شود. او میگویددر آن زمان تصمیمم این بود که یا در ژاپن بمانم یا به یک باشگاه بزرگ اروپایی یا انگلیسی بروم. حالا که به گذشته فکر میکنم، به نظرم آرسنال با انتخاب من به عنوان سرمربی تصمیم بسیار شجاعانهای گرفت

شجاعت سران آرسنال وقتی بیشتر آشکار شد که بعد از اعلام ونگر به عنوان مربی باشگاه، هجمه رسانهای بزرگی در این مورد شکل گرفت. روزنامههای بزرگ کشور انگلیس تیتر زده بودندونگر دیگر چه کسی است؟» داین بعدها در این مورد گفتبه خاطر دارم قبل از این که به طور رسمی نام مربی جدیدمان را اعلام کنیم، نزد بازیکنان رفتم تا بگویم چه کسی مربی آنها خواهد شد. گفتم: از امروز مربی جدیدی در باشگاه شروع به کار خواهد کرد و نام او آرسن ونگر است. ناگهان یکی از بازیکنان گفت: ونگر دیگر کیست؟»

نام ونگر تا سپتامبر 1996 به عنوان مربی آرسنال اعلام نشد چرا که مربی فرانسوی منتظر فسخ قرارداد با باشگاه ژاپنی بود اما ونگر تا وقوع این اتفاق بیکار ننشسته بود و از همان ژاپن صحبتهایی با پاتریک ویرا و رمی گارده برای پیوستن به آرسنال انجام داده بود. ویرا که تنها 5 بازی برای میلان کرده بود، در آستانه پیوستن به آژاکس قرار داشت اما ونگر نظر این هافبک را عوض کرد. وقتی مربی فرانسوی به انگلیس آمد، باز هم تا آغاز ماه اکتبر اجازه حضور رسمی روی نیمکت تیمش را نداشت. با این حال در وقت استراحت بین دو نیمه مقابل مونشنگلادباخ در جام یوفا به رختکن تیمش رفت و چون میدانست آرسنال برای صعود به دور بعد نیاز به یک گل دارد، تصمیم به تعویض تونی آدامز، کاپیتان تیمش گرفت. این حرکت ونگر ریسک بالایی داشت و جواب هم نداد. آرسنال در نهایت با نتیجه 6 بر 4 در مجموع دو دیدار رفت برگشت، شکست خورده و حذف شد.

با این وجود، توپچیها توانستند در اولین بازی رسمی زیر نظر ونگر به پیروزی برسند. یان رایت در پیروزی دو بر صفر مقابل بلکبرن دو گل زد تا ونگر اولین برد خود را جشن بگیرد. مربی فرانسوی میگویدوارث تیمی شدم که چندین بازیکن برای مدت زمانی طولانی در آن توپ میزدند. از اکتبر هدایت تیم را بر عهده گرفتم و در عرض 6 یا 7 ماه اول فعالیتم کاملا متوجه شدم که تیم باید تقویت شود. هنوز بازیکنان شاغل در فرانسه را به خوبی میشناختم زیرا در موناکو کار کرده بودم. به همین خاطر پتیت را بلافاصله از فرانسه به آرسنال آوردم. مارک اوور مارس را از آژاکس خریدیم و دنیس برگکمپ را هم از قبل داشتیم به همین خاطر ترکیب خوبی از بازیکنان جدید و باتجربه ایجاد کردم

ونگر که لقب «پروفسور» را از هواداران گرفته بود، شروع به تلاش برای تغییر عادت غذایی بازیکنان کرد. کار به جایی رسید که بازیکنان قبل از بازی اولشان با ونگر مقابل بلکبرن شعار دادندشکلاتهایمان را میخواهیمبا این وجود، روشهای ونگر جواب داد و بعد از سوم شدن آرسنال در فصل 97-1996، این تیم در اولین فصل کامل ونگر به مقابل قهرمانی لیگ برتر رسید و سپس با پیروزی دو بر صفر مقابل نیوکاسل، فاتح جام اتحادیه نیز شد.

ونگر با لبخند میگویدحقیقت دارد که رژیم غذایی بازیکنان را اندکی تغییر دادم. متخصصان تغذیه در لیورپول به این نتیجه رسیده بودند که بازیکنان قبل از مسابقه باید شکلات بخورند اما من این موضوع را قبول نداشتم. بازیکنان خوبی داشتیم که بسیار بهتر از چیزی بودند که من فکر میکردم

با این وجود ونگر به تواناییهای بازیکنی که در دومین قهرمانی این مربی در لیگ برتر نقشی کلیدی داشت، هیچ شکی نداشت. در حقیقت تنها کسی که به تواناییهای تیری هانری شک داشت، خود این بازیکن بود که در سال 1999 از یوونتوس به آرسنال آمده بود. ونگر میگویدوقتی تیری 17 سال داشت، برای اولین بار در موناکو به او بازی دادم و در آن زمان در پست مهاجم نوک به میدان میرفت. اندکی بعد، به خاطر این که دیوید ترزگه را خریدیم، هانری به پست بال هجومی منتقل شد و دیگر نتوانست گلزنی کند. همیشه این موضوع در ذهنم بود که روزی هانری را مجددا به تیمم بیاورم تا در پست مهاجم نوک برایم بازی کند. وقتی برای تماشای بازی او به ایتالیا رفتم، در پست دفاع کناری چپ بازی میکرد و اصلا خوب نبود چون پست دفاع کناری اصلا مناسب او نیست. سران باشگاه یووه میخواستند او را به شکل قرضی به اودینزه بفرستند اما با این باشگاه توافق کردیم. یوونتوس به دنبال نیکولاس آنلکا بود و نزدیک بود او را با هانری به علاوه 15 میلیون پوند معاوضه کنیم. با این حال آنلکا قصد داشت به رئال مادرید برود و به همین خاطر هانری را خریدیم و در پست مهاجم نوک به میدان فرستادیم. در آغاز فکر میکرد توانایی گلزنی ندارد اما وقتی موتور گلزنیاش روشن شد، دیگر دست از گل زدن برنداشت

هانری توانست زیر نظر ونگر 228 گل بزند و تبدیل به بهترین گلزن تمام ادوار آرسنال شود. آرسنال در مسیر قهرمانی در لیگ در سال 2002 در هیچ دیدار خارج از خانهای شکست نخورد و با شکست دادن چلسی در فینال جام اتحادیه، یک بار دیگر فاتح دو گانه شد. ضمن این که شاگردان ونگر در ادمه نیز در 21 مسابقه دیگر در لیگ شکست نخوردند.

ونگر در فصل 03-2002 در مصاحبهای اعلام کرد که قصد دارد فصل را بدون شکست به پایان برساند. با این حال امیدهایش در هفته دهم با گل وین روونی جوان که در حال شناساندن خود به دنیا بود، نقش بر آب شد. آرسنال در آن فصل 6 بار شکست خورد و بعد از منچستریونایتد دوم شد. بازیکنان در پایان فصل به ونگر گفتند که با اعلام رسمی هدف تیم مبنی بر بیشکست ماندن، فشار زیادی به آنها وارد شده است. خود ونگر میگویدحق با آنها بود. وقتی بسیار جاهطلب باشید و به هدفتان نرسید، احساس حماقت و حقارت میکنید اما نباید از ایجاد جاهطلبی در ذهن بازیکنان هراس داشته باشید

یک فصل بعد، ونگر به هدفش رسید. آرسنال در تمام فصل شکست نخورد و مربی فرانسوی برای سومین بار فاتح لیگ برتر شد. از آن تیم همیشه با عنوان شکست ناپذیرها یاد میشود و آن آرسنال یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال انگلیس است. ونگر میگویداین موضوع بزرگترین رویای من بود زیرا حس میکردم بعد از آن دیگر کار چندانی برای انجام دادن باقی نمیماند. با آن قهرمانی نشان دادیم که برای تکتک بازیها آماده بودیم و این کار اصلا آسان نیست. در فرانسه، پاریسنژرمن از سایر تیمها بهتر است اما هیچوقت نتوانسته بدون شکست فاتح عنوان قهرمانی شود. با این حال ما در سال 2004 موفق به انجام این کار شدیم. به بازیکنانم گفتم با رسیدن به این هدف جاودانه خواهند شد. میدانم که بعد از فتح جام قهرمانی، معمولا در دیدار بعدی شکست میخورید زیرا بازیکنان تمرکز کافی ندارند و اندکی سهلانگارانه بازی میکنند اما این حقیقت که هیچوقت تسلیم نشدیم و توانستم طرز تفکرم را به بازیکنان القا کنم، کمک زیادی به ما کرد. متوجه شدم که جنبه روحی فوتبال نیز چقدر بااهمیت است. وقتی بدون شکست قهرمان شدیم، خیلی به خودمان افتخار میکردیم زیرا رویای بزرگی را به واقعیت تبدیل کرده بودیم

تا آخرین روزعمرم ، عاشق آرسنال می مانم

***تانک روسی آبراموویچ ***

ونگر در دوران مربیگری خود قهرمانیهای زیادی به دست آورده است اما کسب قهرمانیهای اروپایی همیشه برایش سختتر بوده است. مربی فرانسوی در هر سه تورنمنت معتبر قاره سبز همیشه در فینالها بازنده بوده است. او در سال 1992 با موناکو در فینال جام برندگان به وردربرمن باخت. در سال 2000 با آرسنال در فینال جام یوفا مقابل گالاتاسرای شکست خورد و در سال 2006 نیز مجددا با آرسنال در فینال لیگ قهرمانان تسلیم بارسا شد.

او هیچوقت مجددا مسابقه فینال لیگ قهرمانان سال 2006 را تماشا نکرده است. بارسا در آن بازی با نتیجه یک بر صفر عقب افتاد اما در نهایت با نتیجه دو بر یک پیروز شد که البته اخراج زودهنگام ینس لمن نیز در این نتیجه نقش زیادی داشت. توپچیها در مرحله حذفی مسابقات آن فصل هیچ گلی دریافت نکرده بودند و در مسیر رسیدن به فینال رئالمادرید، یوونتوس و ویارئال را شکست داده بودند. خود ونگر هم اذعان میکند که جامهای اروپایی چیزی است که جای خالی آن در ویترین افتخاراتش حس میشود. مربی فرانسوی میگویدهیچوقت اهمیت زیادی برای جام یوفا یا لیگ اروپا قایل نبودم اما واقعا به خاطر نبردن لیگ قهرمانان ناراحت هستم. آرسنالیها بعد از نزدیک به دو دهه حضور مداوم در لیگ قهرمانان موفق به کسب این جام نشدند و امیدوارم روزی موفق به انجام این کار شوند. وقتی به آرسنال رفتم، آنها در کل تاریخ خود تنها چند بار در لیگ قهرمانان به میدان رفته بودند. در سالهای آخر حضور من، تقریبا هر سال یا به بارسلونا میخوردیم و یا بایرن و به نظر دیگر این موضوع قابل پیشبینی شده بود. در هر صورت، قهرمان نشدن در این تورنمنت ناراحتی بزرگی برای من است به خصوص که به کسب آن خیلی نزدیک شده بودیم. تا فتح جام تنها 30 دقیقه فاصله داشتیم. بیشتر به این خاطر ناراحتم که مجبور شدیم 10 نفره بازی کنیم. در حالی به فینال آمده بودیم که مقابل رئال با ستارههایی مثل زیدان، بکهام و رونالدو و همچنین یوونتوس با ابراهیموویچ و ترزگه گل نخورده بودیم و سپس بعد از 10 دقیقه مجبور شدیم با یک یار کمتر بازی کنیم. هضم این موضوع سخت بود و هنوز هم آزارم میدهد اما زندگی همین است

آن فینال برای بارسا آغازگر دورهای فوقالعاده بود اما به شکلی برعکس پایانی بر دوران فوقالعاده فوقالعاده توپچیها بود. از آن فینال به بعد، کار در آرسنال برای ونگر سختتر شد. تابستان همان سال باشگاه استادیومش را از هایبوری به امارات برد و دائما درگیر مشکلات مالی این انتقال بود. در این میان رقیبان آرسنال نظیر چلسی شروع به خرج پولهای هنگفت کردند. در همان دوران بود که دیوید داین در نقل قولی معروف گفت که رومن آبروموویچ، مدیرعامل تیم آبی پوش «تانکی روسی در پارکینگ ما گذاشته است و چکهای 50 میلیون پوندی به سمت ما شلیک میکند

ونگر در کتاب زندگینامه خود که به تازگی منتشر کرده، نوشته است که بانکی که وام ساخت استادیوم را به آنها داده بود، از باشگاه تضمین گرفته بود که سران تیم تنها 50 درصد بودجه خود را صرف دستمزد بازیکنان کنند و خرید بازیکن جدید تنها با پول فروش بازیکنی دیگر میسر بود. ونگر میگویددوران خیلی سختی بود زیرا نسل اول بازیکنانم تا پایان دوران حرفهای خود در باشگاه بازی کرده بودند. نسل دوم بازیکنان را در سن 30 یا 32 سالگی به فروش میرساندم اما نسل سوم تیم را مجبور بودم در سنین بین 21 تا 24 سال بفروشم و این یعنی مجبور بودیم بازیکنان خوبمان را به رقبای مستقیم خود بفروشیم

انتقال آرسنال به ورزشگاه امارات اندکی بعد ورشکستگی باشگاه لیدز اتفاق افتاد. با این حال مربی فرانسوی حاضر نبود روی آینده باشگاه ریسک کند. او میگویدجایگاه باشگاه اهمیت بیشتری داشت. هیچ حمایتی از ما نشد و مجبور شدیم خودمان زمین استادیوم را بخریم و به تدریج پول آن را پس بدهیم. دوران سختی بود اما این چالش را پذیرفتم و افتخار میکنم که با تعهد کامل به باشگاه خدمت کردم. این حرفم به این معنا نیست که اشتباهی انجام ندادم اما تمام تلاشم کمک به باشگاه بود تا از آن شرایط سخت گذر کند. در حال حاضر تاتنهام هم شرایطی مثل آن دوران ما دارد

آیا اگر آرسنال ورزشگاهش را عوض نمیکرد به قهرمانیهای بیشتری میرسید؟ ونگر میگویدنمیدانم. چلسی وارد رقابت شده و پول زیادی خرج کرده بود و از نظر مالی توانایی رقابت با آنها را نداشتیم. بعدها منچسترسیتی هم اضافه شد و منچستریونایتد و لیورپول هم همیشه قدرت مالی بالایی داشتند. تاتنهام هم بود و در اوایل دوران حضورم در آرسنال، نیوکاسل هم تیم خوبی بود. به همین خاطر مطمئن نیستم چه اتفاقی میافتاد اما معتقدم اگر یک بازیکن دیگر مثل تیری هانری داشتیم، آن دوره را بهتر سپری میکردیم. اگر بازیکنی مثل کریستیانو رونالدو را میگرفتیم خیلی خوب میشد اما او به تیم ما نیامد

در طول سالیان متوالی، آرسنال در خرید تعداد زیادی بازیکن بزرگ ناکام بوده است که از میان آنها میتوان به زلاتان ابراهیموویچ، لوئیز سوارز، جرارد پیکه، وینسنت کمپانی، یحیی توره، رافائل واران، جیدن سانچو و حتی لیونل مسی اشاره کرد اما ونگر اعتراف میکند که ناکامی در جذب رونالدو بیش از همه او را ناراحت کرده است چرا که به خرید او بسیار نزدیک بودهاند. وقتی ستاره پرتغالی در ژانویه 2003 به لندن آمد تا مذاکرات انجام شود، تنها 17 سال داشت. ونگر میگویددر حالی که هنوز تیری هانری در تیم بود، این فرصت را داشتم که رونالدو را هم جذب کنم. میتوانید تصور کنید این دو در کنار هم چه میکردند؟ به انجام این کار خیلی نزدیک بودم و فکر میکردم کار را یکسره کردهایم. فوتبال به بازیکنان بزرگ و سرنوشت ساز که بازیها را برایتان ببرد نیاز زیادی دارد. هر چقدر سطح بازیها بالاتر باشد، توانایی فردی بازیکنان سرنوشتسازتر میشود. برعکس تفکر مردم، این توانایی فردی بازیکنان است که باعث پیروزی تیمها در بالاترین سطح مسابقات میشود. خیلی به خرید رونالدو نزدیک بودیم اما آرسنال بر سر مبلغ خرید با اسپورتینگ به توافق نرسید و منچستریونایتد پول درخواستی آنها را داد. رونالدو در سه قهرمانی شیاطین سرخ نقش مهمی داشت

با توجه به مشکلاتی که ونگر در آرسنال داشت، شاید بسیاری از مربیان حاضر نمیشدند در آرسنال بمانند. قطعا ونگر هم پیشنهاداتی برای حضور در تیمهای دیگر داشته است. وقتی از او در مورد پیشنهادهای تیمهای دیگر در دوران حضورش در آرسنال میپرسیم، ونگر به فکر فرو میرود و میگویددستکم 10 پیشنهاد. شاید هم 12 یا 15 پیشنهادکدام پیشنهاد برایش وسوسهانگیزتر بوده است؟ مربی فرانسوی میگویدبرای من رد کردن پیشنهاد رئال مادرید خیلی سخت بود چرا که باشگاه بزرگی است. فکر نکنم هیچ مربی که مجبور شده بود با منابع محدودی مثل من کار کند، حاضر به رد پیشنهاد رئال میشد

مربی فرانسوی میگوید با وجود علاقهای که از دوران کودکی به رئال مادرید داشت اما هیچوقت در آستانه قبول پیشنهاد این باشگاه اسپانیایی نبوده است و این در حالی است که رئال بیش از یک بار برای جذب او اقدام کرده است. ونگر میگویدهمیشه حس میکردم که باید به چالش پیش رویم متعهد باقی بمانم. روی باشگاه فشار آوردم که استادیوم جدیدی بسازد و آنها را وارد دورهای دشوار کرده بودم. درست است که فشار زیادی روی ما بود اما توانستیم به مدت تقریبا 20 سال با بودجهای کمتر از سایر رقبایمان در لیگ قهرمانان باقی بمانیم. در این دوره به شدت تلاش میکردم اما وقتی در بازهای طولانی مربی باشگاهی باشید، مردم این بخشها را نادیده میگیرند و دوست دارند فقط روی نتایج تمرکز کنند

ونگر در کتابش از پیشنهاد یوونتوس، پاریسنژرمن، بایرن، تیم ملی فرانسه و انگلیس نیز پرده برمیدارد و میگوید که میتوانسته با ترک آرسنال دستمزدی دو تا سه برابر بیشتر بگیرد. رسانهها از علاقه منچستریونایتد و سیتی نیز خبر میدادند. آیا این دو باشگاه هیچوقت برای جذب ونگر تلاش کردند؟ مربی فرانسوی میگویدسیتی هیچوقت سراغ من نیامد اما یونایتد چرا اما نمیتوانم زمان دقیقش را فاش کنمگفته میشد یونایتد در سال 2002 و زمانی که فرگوسن در آستانه بازنشستگی بود، به سراغ ونگر رفته است.

ونگر میگوید نمیتوانسته تصور کند که روزی هدایت شیاطین سرخ را بر عهده میگیرد و با اصرار میگویدچون در آرسنال کار کرده بودم. واقعا به آرسنال علاقه دارم. وقتی وارد این باشگاه شدم جاذبهای خاص برایم داشت. ترکیبی از احترام به سنتها، هواداران و نترسیدن از قضاوت شدن توسط رسانهها. این باشگاه عشق زندگی من بود. این روزه شاهد هوادارانی هستم که به خاطر قهرمانیهای ما طرفدار آرسنال شدهاند چون در آن زمان هر بچه 10 سالهای که تیم شکست ناپذیر ما را میدیدید، بلافاصله طرفدار آرسنال میشد. ضمن این که هواداران به خاطر ارزشهای مورد احترام باشگاه ما نیز طرفدارمان میشدند

همین علاقه زیاد ونگر به آرسنال باعث شد که تحمل انتقاداتی که دائما از سوی هواداران بیشتر میشد، برایش سختتر شود. او میگویداگر بخواهم صادقانه بگویم، به خاطر انتقادات خوشحال نبودم اما میتوانستم دلیل ناراحتی هواداران را درک کنم. طرفداران چیزی تازه و جدید میخواستند. انتقاد چیز خوبی نیست چون پیش خودم فکر میکردم دارم بیشترین تلاشم را میکنم اما با انتقاد پاسخ میگیرم. هواداران در لحظه زندگی میکنند. وقتی تیم شکست میخورد دیگر برای آنها اهمیت ندارد که چه مدت در باشگاه حضور داشتهاید یا چه کارهایی برای تیمشان کردهاید

ونگر در سالهای آخر حضورش در آرسنال تقریبا مسئولیت تمام اتفاقات را به عهده میگرفت. این تصور به وجود آمده بود که آرسنال پول برای خرج کردن دارد و مربی فرانسوی از خرج کردن خودداری میکند. او در آن زمان ترجیح داد در این مورد صحبت نکند اما آیا واقعا پولی برای خرج کردن وجود داشت یا سکوت ونگر تنها برای حمایت از هیئت مدیره بود؟ مربی فرانسوی میگویددر حال حمایت از هیئت مدیره و باشگاه بودم چون حس میکردم به عنوان مربی نماینده باشگاه و هیئت مدیره هستم. وظیفه من بود که از باشگاه محافظت کنم. دوره سختی بود اما توانستیم با همان شرایط در میان چهار تیم برتر باقی بمانیم. در سال 2016 بعد از لستر دوم شدیم. سال 2017 اولین باری بود که به لیگ قهرمانان صعود نکردیم اما 75 امتیاز به دست آوردیم و فاتح جام اتحادیه شدیم

پیروزی مقابل چلسی باعث کسب هفتمین قهرمانی ونگر در جام اتحادیه شد که سه قهرمانی آن در سالهای پایانی و پرچالش این مربی به دست آمد. ونگر در کودکی مسابقات جام اتحادیه را از تلویزیون تماشا کرده بود و رکورد او در این تورنمنت چیزی است که همیشه به آن افتخار خواهد کرد. او در این مورد میگویدخیلی به این رکورد افتخار میکنم زیرا جام اتحادیه بزرگترین تورنمنت دنیا است و هیچ کس بیشتر از من فاتح آن نشده است. با وجود این که مربیان بزرگی در انگلیس کار کردهاند اما هیچ یک نتوانستند 7 بار این جام را بالای سر ببرند

تا آخرین روزعمرم ، عاشق آرسنال می مانم

***به سوی ناشناختهها***

در سالهای آخر حضور ونگر در آرسنال، تقریبا هر هفته در مورد آینده او صحبت میشد. او در حالی آماده حضور در فینال جام اتحادیه سال 2017 شد که میدانست برای فصل بعد دیگر با آرسنال قرارداد ندارد و یک ماه قبل از فینال در مورد برنامهاش برای آینده صحبت کرده و گفته بودبازنشستگیام نزدیک استونگر بعد از سالها حضور در آرسنال اعتراف کرد که از زندگی بدون آرسنال واهمه دارد. او میگویدبله، واقعا میترسیدم. زیرا هر روز هفته و تمام دقایق زندگیام روی حضور در آرسنال بنا شده بود و سپس به شکلی ناگهانی دیگر آرسنالی در کار نبود. چنین موضوعی حتی میتواند از نظر فیزیکی نیز به ضرر سلامتیتان باشد. اگر مثل من به کارتان متعهد باشید و سپس دیگر هیچ کاری برای انجام دادن نداشته باشید، باور کنید دوران آسانی را سپری نخواهید کرد

سه روز بعد از این که گلهای الکسیس سانچز و آرون رمزی باعث قهرمانی آرسنال در جام اتحادیه شد، ونگر قراردادی جدید و دو ساله امضا کرد. با این حال، اواسط ماه آوریل فصل بعد، توپچیها با 14 امتیاز از جایگاه کسب سهمیه لیگ قهرمانان، در رده ششم قرار گرفتند. با بالا گرفتن مجدد انتقادات، از سوی باشگاه اعلام شد که ونگر بعد از 22 سال حضور در آرسنال، در پایان فصل از سمت خود کنارهگیری خواهد کرد. ونگر در کتابش به جزئیات این تصمیم اشاره نکرده است و میگویدترجیح میدهم در این مورد صحبت نکنم زیرا برای باشگاه بد میشود

او با این حال تلاش بخشی از هواداران و هیئت مدیره را باعث اخراجش میداند و میگویداگر تصمیم با من بود، تا پایان قراردادم میماندم برخی گزارشها حاکی از آن بود که باشگاه او را به جدایی تشویق کرده است. آیا این موضوع صحت دارد؟ ونگر میگویدنه اما میخواستم با خاطرات خوب جدا شوم. تا آخرین روز زندگیام آرسنال را دوست خواهم داشت و از آن حمایت خواهم کرد

مراسم خداحافظی مربی فرانسوی به مدت 7 مسابقه طول کشید. 9 روز بعد از اعلام رسمی جدایی ونگر، او تیمش را برای آخرین بار به الدترافورد برد و در آنجا با الکس فرگوسنی دیدار کرد که برای مربی فرانسوی کادویی تدارک دیده بود. این اتفاق پایانی زیبا بر رقابت دو مربی بزرگ بود. ونگر میگویدرقابت بین من و فرگوسن همیشه بسیار شدید بود اما با گذر زمان احترامی متقابل بین ما حاکم شد. وقتی آن کادو را از فرگوسن گرفتم، حس کردم پایان دو مربی که به سختی برای باشگاههایشان تلاش کردند، فرا رسیده است

خوزه مورینیو، مربی وقت یونایتد نیز در این مراسم حضور داشت. مربی پرتغالی سابقا انتقادهای تندی از ونگر کرده و او را "متخصص در شکست خوردن" نامیده بود اما ونگر میگوید این روزها رابطه بهتری با این مربی دارددیگر با هم رقابت نداریم و همه چیز بین ما آرام است

طبیعی است که خداحافظی ونگر با آرسنال بسیار احساسی بود. هم برای هواداران و هم برای خود این مربی. ونگر میگویدخیلی احساساتی شدم زیرا کار بسیار سختی بود. با نظمی بالا به تماشای مسابقات ادامه دادم اما در هر صورت شرایطم دیگر مثل سابق نبود. نمیخواهم گلایه کنم اما برای هرکسی در دنیا تطبیق پیدا کردن با شرایط جدید سخت است

ونگر به مدت دو سال از رفتن به ورزشگاه برای دیدن مسابقات آرسنال خودداری کرد که بخشی از آن به خاطر احترام به مسئولینی بود که در تلاش بودند باشگاه را بدون او جلو ببرند اما با توجه به مشارکت بالای این مربی و شکل دادن آرسنال در طی سالها، وی این روزها از برنامهاش برای حضور در استادیوم میگویدهنوز به امارات برنگشتهام. در تمامی مراحل ساخت این ورزشگاه حاضر بودم و روزی به آن برمیگردم. دو سازه در زندگی من بسیار با اهمیت است. هایبوری و البته ورزشگاه امارات چون هر دوی آنها بخش مهمی از زندگی من بودند. از 2006 به امارات رفتیم و حالا سال 2020 است. باشگاه مرا برای تماشای مسابقات دعوت کرده است. در آغاز از رفتن به ورزشگاه امتناع میکردم اما حالا بعد از دو سال شاید زمان آن رسیده باشد که به امارات برگردم

میکل آرتتا، مربی فعلی آرسنال، 5 سال زیر نظر ونگر بازی کرد و در سال 2014 به عنوان کاپیتان تیم کاپ قهرمانی جام اتحادیه را بالای سر برد و از وقتی هدایت توپچیها را برعهده گرفته، بارها به خاطر مشاورههای ارزشمندی که از ونگر دریافت کرده تشکر کرده است. مربی فرانسوی میگویدیک بار با میکل صحبت کردم و به او دلگرمی دادم. به نظرم او درک خوبی از آرسنال دارد و با خرید بازیکنان مناسب، نقاط ضعف تیم را برطرف کرده است. امیدوار بتوانیم این فصل به جایگاه اصلی مان یعنی چهار تیم برتر برگردیم

نوامبر سال گذشته بود که ونگر هدایت توسعه جهانی فوتبال در فیفا را برعهده گرفت که هدف آن بهبود شرایط برای فوتبال بازی کردن جوانان تمام کشورهای دنیا است تا صرف نظر از ملیت فرصتی برابر برای فوتبال بازی کردن داشته باشند. او همچنین تمایل دارد تا مرکزی برای تمرکز روی بهتر کردن روشهای آموزشی فوتبال، قوانین این ورزش و مسائل تکنیکی آن راه اندازی کند. این چیز عجیبی برای پروفسور نیست که از روز اول مربیگریاش و در حالی که کسی چیزی از این موضوع نشنیده بود، تحلیل دادههای مسابقات را انجام میداد.

از زمان ترک آرسنال، چندین باشگاه برای هدایت تیمشان به سراغ ونگر رفتهاند و این مربی نیز اعلام کرده که اگر پیشنهاد مناسبی دریافت کند، به مربیگری برمیگردد اما این اتفاق هنوز نیافتاده و ونگر شک دارد که اصلا چنین مسالهای روی دهد. مربی فرانسوی میگویدشاید دیگر مربیگری نکنم. چند پیشنهاد داشتم. تعداد دقیقش را نمیدانم اما پیشنهاداتی از انگلیس و فرانسه بود. آنها را قبول نکردم چون حس میکردم نیاز دارم از مربیگری فاصله بگیرم. در 1235 مسابقه هدایت آرسنال را برعهده داشتم و 12 یا 13 سال قبل از آن هم مربیگری میکردم. هنوز به این شغل علاقه دارم اما وقتی پیشنهادی به دستم میرسد، فقط میگویم نه چیزی مرا عقب نگه میدارد. در فیفا آکادمی آنلاینی راه انداختهام و کارهای تحقیقاتی میکنم. میخواهم تحلیل بسیار پیچیده مسابقات با کمک رایانه را راهاندازی کنم. کارم در حال حاضر همین است. میخواهم جایم در فیفا را محکم کنم. اگر بعد از این کارها باز هم عطش مربیگری داشتم، به این شغل برمیگردم اما در حال حاضر دوست ندارم کاری که شروع کردهام را نیمهکاره رها کنم

چه ونگر به مربیگری برگردد و چه برنگردد، جایگاهش به عنوان یکی از بهترین مربیان تاریخ فوتبال محفوظ است. او میگویدبه نظرم میراث من تلاش برای پیروزی و دادن شادی به هوادارانی است که به استادیوم میآمدند. وقتی به عنوان هوادار به استادیوم میآیید، دوست دارید چیزی را تجربه کنید که شما را از کار سخت و مشکلات روزانه دور کند و میخواستم لحظاتی ویژه به هواداران تیممان بدهم. معتقدم از سال 2006 تا 2018 مسابقات خوب زیادی داشتیم که تیم فوتبال بینظیری ارائه میداد و این لحظات تا ابد برای من باقی میماند

ونگر لحظاتی برای هواداران آرسنال ایجاد کرد که تا ابد در ذهنشان باقی میماند. اگر 50 سال هم بگذرد، مردم باز هم در مورد تیم شکست ناپذیر او و آن عصر فوقالعاده صحبت خواهند کرد. همه چیز با بازی پانتومیم و رویای نیمه شب تابستان شروع شد. به لطف ونگر، رویای آرسنالیها به حقیقت بدل شد.

*آرمین زمانی


برچسب ها: آرسنال ، آرسن ونگر