زبان سرخ/ اگر راست می گویید، فقط یک نفر مثل آنها بسازید!
دو دیدار نا امید کننده تیم ملی، برابر تیم های درجه چندم عربستان و سوریه (در پنجره دوم انتخابی کاپ آسیا) زنگ خطری جدی را برای بسکتبال ایران به صدا درآورد که اگر بی تفاوت از کنار آن عبور کنیم ، تبعاتش در آینده نزدیک (والبته المپیک توکیو که بسیار به حضوردر آن غره شده ایم و چشممان را برروی همه کاستی ها بسته ایم ) بیش از پیش عیان خواهد شد . باید قبول کنیم که تیم ملی بسکتبال ایران ، بدون «صمد نیکخواه بهرامی»،«حامد حدادی»،«مهدی کامرانی» و... به یک تیم معمولی بدل می شود که حتی وقتی در مقابل عربستان قرار می گیرد ، شکننده از سد آن عبور می کند و حتی یارای پیروزی بر تیم جنگ زده سوریه را هم ندارد . حالا برای خودمان بهانه می تراشیم که آن ها بازیکن آمریکایی ، دیدار تدارکاتی ، اردوی آماده سازی و... داشته اند ، چنین و چنان بوده اند اما ما هیچ کدام از آن ها را نداشته ایم و... ولی حقیقت امر چیز دیگری است .
خدا را شکرعدم حضور «صمد» و «حامد» در تیم ملی ، به دلیل گذراندن دوران نقاهت کاپیتان و قوانین سفت وسخت لیگ چین برای بازیکنان شاغل در آن کشور من جمله حدادی مربوط می شد و اگر اتفاق خاصی نیفتد هر دوی آن ها در المپیک توکیو ، دوباره لباس مقدس تیم ملی را خواهند پوشید ، اما بودند به اصطلاح منتقدینی که همین چند ماه پیش ، این طرف و آن طرف زمزمه هایی را راه انداخته بودند که دیگر وقت پوست انداختن تیم ملی است . می گفتند برخی بازیکنان تیم ملی دیگر پیر شده اند و باید به فکرجوانگرایی بود و با سرهم کردن کلماتی اینچنین ، قصد فراری دادن ستاره های تیم ملی را داشتند ؛ البته شوربختانه در باره «مهدی کامرانی»، یکی از ستاره های تکرارناشدنی تیم بسکتبال ایران موفق شدند و هرطور بود او را از گردونه خارج کردند ، هرچند نقشه هایی برای «حدادی» و «نیکخواه» هم کشیده بودند ولی به خیر گذشت و... بگذریم!
وقتی در دفاع از ستاره های تیم ملی ایران سخن می گوییم نباید شائبه بازیکن سالاری ، پیش بیاید چرا که هر کشور صاحب ورزش در دنیا قدر سرمایه هایش را می داند و آن ها را به اصطلاح چنان تر و خشک می کند که بتوانند در بستری مناسب ، نسل های جدیدی را پرورش دهند و به آینده ورزش آن کشور کمک کنند؛ اما با تاسف فراوان باید عرض کنیم که «ستاره سوزی» در ورزش ما یک بدعت شده است . تیم سوریه در اسفندماه سال گذشته و در دیداری که در تهران مقابل آسمانخراش های ایرانی برگزار کرد ، هیچ حرفی برای گفتن نداشت و دردیداری یکطرفه مقهور قدرتنمایی تیم ملی شد اما چند ماه بعد با برنامه ریزی مناسب و جذب یک مربی و بازیکن طراز اول توانستند شکست تحقیرآمیزشان را جبران کرده و پرچم کشورشان را به رقص دربیاورند .آن ها موفق شدند با ظرفیتی که نداشتند(!)، یک تیم سرحال و با کیفیت را بسازند و ما مشغول قلم کشیدن روی نام ارسلان کاظمی بودیم .آن ها به آینده فکر می کردند و ما در باد المپیک خوابیده بودیم ، آن ها تحقیق می کردند و ما با تحلیل های غلط تیشه بر ریشه بسکتبال می زدیم و...
ستاره هایی که نامشان را آوردیم ، سرمایه های بسکتبال این مملکت هستند و به راحتی حذف شدنی نیستند ، اگر راست می گویید فقط یک نفر مثل آنها بسازید.همین!
*کامران خطیبی