PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۶۱۲۳۳
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۲
ورزش، تاوان عقل کل مآب های بی لیاقت را می دهد

فوتبال بزرگ ایران، گرفتار آدم ها و افکار کوچک!

فوتبال بزرگ ایران، گرفتار آدم ها و افکار کوچک!

بی صاحبی فوتبال!

هفته گذشته فوتبال ما یک فرصت مناسب را برای کسب یک افتخار بزرگ و روحیه بخش از دست داد. ودلیل اصلی، بیش از آن که قدرت وبرتری فنی وتاکتیکی حریف ویا ضعف وناتوانی فیزیکی و فنی نماینده فوتبال ایران( پرسپولیس) باشد، بی در وپیکری و بی صاحبی فوتبال ایران است.صحبت باخت در فینال باشگاه های آسیا نیست. ما سال هاست در آسیا در رقابت با کشورهای صاحب ورزش و فوتبال کم آورده وعقب مانده ایم. فوتبال ما سال هاست - خاصه در سه چهار سال اخیر- از فقدان مدیریت کارآمد و اهل، عذاب می کشد و آسیب می بیند. سال هاست فوتبال ما " بی صاحب" شده و به چنگال نا اهلان و آویزان ها و دلالیسم افسار گسیخته و شارلاتانیزم بزک کرده گرفتار آمده است.

نباید نومید شد

این حرف ها واکنش هیجانی و احساسی به باخت نماینده فوتبال ایران نیست.این مجله قدیمی وصاحب این قلم ناتوان به عمر خود برد وباخت های بسیاری دیده و تجربه کرده است. برد وباخت در رقابت های ورزشی از جمله فوتبال امری طبیعی است و بالاخره یک طرف می برد وطرف دیگر می بازد. این فراز و نشیب ها و اشک ها و لبخندها در طبیعت روزگار است . پس از ناکامی در"اُحد" خطاب به رزمندگان اسلام فرمود" تلک ایام نداولها بین الناس".( این روزگار را با اختلاف احوال- پیروزی و شکست- میان خلائق گردانیدیم). انسان از برد نباید مغرور شود و از باخت، نومید و دلشکسته. درست آن است که راه عبرت و تعادل پیشه کند، به خدا توکل کند ، کمر راست کند و با انگیزه و تلاش بیشتر به سوی آینده بهتر گام بردارد...

عقل کل مآب های خودکامه!

آنچه اما در اینجا باعث نگرانی است این است که متاسفانه امروز ورزش ما- بیش از همیشه- گرفتار مدیریتی است که در عین بی تخصصی و عدم شناخت نسبت به ورزش، بدون توجه به نصایح و هشدارها ونظرات کارشناسان و اهل فن و... عقل کل مآبانه با ورزش و به ویژه رشته هایی مثل فوتبال برخورد می کند و حتی حاضر نیست از اتفاقات و ناکامی ها درس عبرت بگیرد و دست از خودخواهی و خیره سری بردارد و راه منطق و اعتدال در پیش بگیرد. خوب، وقتی چنین است باید هم نسبت به آینده و وقوع ناکامی ها و باخت های مشابه نگران باشیم. آینده ای که خیلی از این آقایانی که امروز ناسزاوارانه بر صندلی های مدیریتی ورزش و ریاست فوتبال تکیه زده اند ،نگران آن نیستند آنان از ورزش بیرون رانده شده و بساطشان را جایی دیگر پهن کرده اند اما کماکان ورزش و اهالی ورزش باید تاوان خرابکاری های آنها را بپردازند و پیامدهای خودکامگی هاو عقل کل بازی های شان را در ورزش تحمل کنند. بارها نوشته وتاکید کرده ایم( و در یک سال اخیر بیشتر) که ورزش ایران و علی الخصوص رشته های پرسروصدا و جذاب و دارای پول بی حساب بدجوری گرفتار مدیران نااهل و فاقد صلاحیت شده است و تا بساط این عوضی امده ها در ورزش و فوتبال جمع و دست آنها از مناصب حساس ورزش کوتاه نشود ناکامی ها در ورزش تداوم خواهد یافت و اگر هم موفقیتی مقطعی به دست بیاید باید طبق معمول آن را به حساب توانایی های ذاتی وغیرت و انگیزه شخصی و تیمی و بالاخره مدد قرعه خوب و روی کردن شانس و اقبال بگذاریم و... خلاصه چیزی که مسلم است عامل مدیریت دلسوزانه و برنامه ریزی مدبرانه در چهره بستن آن پیروزی و توفیق کوچکترین نقشی ندارد.

مشکل پرسپولیس ،مشکل کل ورزش ایران است!

وقتی پرسپولیس به فینال مسابقات باشگاهی آسیا رسید ، یعنی حدود دوماه پیش، ما در همین مجله و همین صفحه بر این نکته و نکات دیگر تاکید کردیم. نوشتیم صعود پرسپولیس به فینال مثل دو سال پیش( برخلاف نظرات عقب مانده های بی هویت فرهنگی که در سایه بی دروپیکری رسانه های ما، صاحب نظر!وتحلیل شده اند و بدون این که تمدن درخشان و تاریخ پرافتخار ایران را بشناسند ،یکسره باقلم ها و بیان های مسموم خود منکر لیاقت های ایرانی می شوند و...)نمایشگر توانایی های ذاتی ورزش ایران و استعداد و انگیزه بالای جوان ایرانی ولیاقت و دانش مربی های وطنی است. نوشتیم فوتبال ما با تکیه بر داشته های با ارزش خود می تواند از‌پس حریفان متمول و مجهز برآید و در همان حال توطئه ها و خباثت های پشت پرده را خنثی کند. نوشتیم مشکل بزرگ پرسپولیس همان مشکلی است که دامان کل ورزش ما را گرفته ، رها هم نمی کند. مشکلی به نام" مدیریت"! اتفاقا چند روز بعد از صعود پرسپولیس، دیدیم که مدیریت این تیم باز دچار تغییر و تحول شد و فرد دیگر- و البته برای اهل فوتبال ناآشنا!- جانشین مدیریت قبلی شد و این نشان می داد خود مدیریت ارشد وشخص وزیر هم می داند که صعود پرسپولیس به فینال اصلا ربطی به تدابیر مدیریتی وبرنامه ریزی های مشعشع و حریف مات کن کسانی که صندلی های مدیریتی این تیم را به اشغال خود درآورده اند، ندارد ، که اگر داشت هیچ عقل سالم وسلیمی دست به تغییر و برکناری آنها نمی زد بلکه آنها را حمایت و تشویق و تقویت می کرد!

تحلیل های غلط و بحث های انحرافی

از همان فردای پس از بازی فینال، در کنار تحلیل های کارشناسانه و منصفانه، به روال سال های اخیر ، شاهد نوشتن و گفتن تحلیل های غلط و انحرافی هم بودیم. این تحلیل های غلط الان سال هاست در فوتبال ما رواج پیدا کرده است. علت این گونه تحلیل ها یا از سر بی غرضی اما ناواردی فرد تحلیل گر است که به لطف بی دروپیکری اغلب رسانه های ما خاصه صدا وسیما صاحب قلم و میکروفون شده اند و یا کاملا مغرضانه و آگاهانه و به خاطر مسائل و تصفیه حساب شخصی و یا اینکه به خاطر طمعکاری و دریافت جیره و مواجب از مدیران مقصر و رفوزه است.در هرحال این گونه تحلیل ها که سال هاست( از همان زمانی که تیم ملی فوتبال ایران به ایرلند باخت و نتوانست به جام جهانی2002 راه پیدا کند و بعضی از رسانه های در اختیار مشاوران چهار صدهزارتومانی و برنامه های مساله دار تلویزیونی به میدان آمدند وهیاهو به راه انداختند و باطرح مسائل انحرافی مثل مربی خارجی و مربی وطنی و...! اجازه ندادند دلایل اصلی ناکامی فوتبال ایران به ویژه شکست مقابل بحرین و... شناسایی و تحلیل و به مردم و مسئولان بالا دستی گفته شودو...)کیهان ورزشی نام آن را" بحث های انحرافی" گذاشته است ، با طرح مسائل فرعی و دست چندم ،( مثل امکانات تیم حریف، بازیکنان خارجی آن ، ارنج غلط مربیان تیم خودی، تعویض های بد، نامردی داور! و...که البته در جای خود قابل بررسی است) مانع از شناخت دلایل اصلی و دست اول می شوند و...

فوتبال گرفتار «شبکه اختاپوسی»!

عوامل اشاره شده البته در توفیق یا ناکامی یک تیم موثر است اما دلایل و عوامل اصلی چیزهای دیگری هستند.دلایل و عواملی که با وجود اینکه عده ای همانطور که اشاره شد سعی در پنهان کردن آنها دارند، اما باخت های تکراری و ناکامی های متوالی فوتبال خواه و ناخواه آنها را بر همگان مکشوف ساخته است.عرض کردیم برد وباخت در فوتبال و ورزش و اصلا کل زندگی امری ذاتی و طبیعی است اما وقتی به پای فوتبال ما باخت های تکراری نوشته می شود وناکامی های شبیه به هم رقم می خورد آنگاه بر هر جستجوگری که دنبال علت یابی و کشف حقیقت است و نه فریب دادن خود ودیگران، مسلم می شود که ورزش ما و به ویژه این فوتبال بی صاحب دارد بر خلاف توصیه عقل و شرع از یک رخنه و یک دلیل و عامل چندین و چند بار گزیده می شود و ضربه می خورد و عده ای برای منافع مختلف خود مثل شهرت، ریاست، منفعت و... خفت کار را چسبیده و مانع از تحلیل صحیح و شنیدن حرف درست وکشف عوامل اصلی ناکامی و در نهایت سروسامان‌ گرفتن فوتبال می شوند. این اتفاقات کار یک یا دونفر هم نیست یک " شبکه اختاپوسی" است که بر تاروپود فوتبال ایران چنگ انداخته و علی رغم بعضی از ظاهرسازی هاو اشک تمساح ریختن ها،و همراه و همگام با دشمنان و بدخواهان این ملک وملت ، برای ناکامی فوتبال و بازی با احساسات و چزاندن مردم و سوزاندن و نومید کردن جوانان علاقمند اراده کرده و سخت در تلاش و کوشش است و به همه جا ،وزارتخانه، فدراسیون، رسانه ها به ویژه صدا وسیما و... رخنه و نفوذ کرده و حتی ردپای آن را در جریان همین مسابقات باشگاهی و به ویژه بازی فینال در مجامع بین المللی مثل کنفدراسیون فوتبال آسیا( afc) و... به راحتی می شد، دیدو...

مدیریت ورزش باید اصلاح شود

باری، اگر می خواهیم ورزش و فوتبال ما روی آرامش به خود ببینند، سروسامان بگیرند، معایب ساختاری و ساختگی آنها به حداقل برسند و اگر می خواهیم خروجی ورزش و فوتبال به نفع مردم و نشاط و سلامت و... جامعه باشد نه به کام دشمنان و بدخواهان مردم، و اگر باختی هم اتفاق می افتد صرفا به خاطر مسائل تاکتیکی و فنی باشد، نه به خاطر اشکالات و موانعی که از درون به جان آنها افتاده باید وباید از همین امروز به فکر اصلاح مدیریت باشیم. به بدیهیات عمل کنیم. به حکم عقل احترام بگذاریم و کار اداره و مدیریت ورزش را از نا اهلان بگیریم و به اهل فن و کاردان بسپاریم.

فوتبال ایران هنوز بزرگ و قابل احترام است

بدون اغراق و گزافه ، به گواه سوابق غیر قابل انکار و به اعتراف کارشناسان واقعی- نه کار چاق کن های کارشناس نما و دلال های مشاور نما!- فوتبال ایران حداقل در سطح قاره آسیا بزرگ است. هنوز که هنوز است نام فوتبال" ایران" حریفان درجه اول را می ترساند. تیم کره ای( اولسان) در برابر پرسپولیس هرگز نتوانست بازی قبل مقابل حریف ژاپنی( ویسل کوبه)را به نمایش بگذارد.این فوتبال هنوز برای حریفان قابل احترام است.این فوتبال با همه این مشکلات و مزاحمت هایی که با آن درگیر است به جام‌جهانی صعود می کند و آنجا آبرومندانه هم ظاهر می شود به فینال باشگاهی آسیا راه پیدا می کند و... آری، در بزرگی وظرفیت ذاتی این فوتبال نباید شک کرد.کاروبار و اداره این فوتبال بزرگ را باید به دست آدم های بزرگ سپرد.آدم هایی که مدیر هستند. دلسوز هستند. عقده نام و سفر و مصاحبه ندارند و محبوب و مورد اعتماد مردم و علاقمندان فوتبال هستند، افسوس، همانطورکه بارها نوشته ایم تصمیم گیرندگان اصلی ، ورزش را کوچک انگاشته و احترام لازم را برای خیل عظیم دوستداران آن قائل نیستند و به همین دلیل هم کاروبار مدیریتی آن رااغلب دست هر ازگرد راه رسیده نا اهل و کارنابلد وعشق پست و مقام و نام و شهرت و... سپرده اندو...در گام اول این نوع نگاه به ورزش وعلاقمندان آن باید اصلاح شودو... آنگاه به مصداق« که چون صدآید نود هم پیش ماست»، گام های بعدی هم برداشته خواهد شد...

*سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها