گزارش ویژه «کیهان ورزشی»/ زوایای پیدا و پنهان شکست اخیر؛ آیا پرسپولیس قربانی یک توطئه شد؟
کیهان ورزشی-
حمید ترابپور- تیم فوتبال پرسپولیس به عنوان نماینده فوتبال ایران، به رغم شایستگی هایی که در مسیر رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا از خود نشان داده بود، در ایستگاه پایانی و در حالی که یک قدم تا رسیدن به اولین جام قهرمانی خود در این پیکارها فاصله داشت، طعم شکست را چشید و دست خالی به ایران بازگشت. این شکست از ابعاد مختلف قابل بررسی است که افراد مختلفی طی یک هفته گذشته پیرامون چرایی این ناکامی صحبت کردند، اما شاید یک بخش مهم این ماجرا به دلیل هیجانات و دلخوری ها بابت از دست رفتن جام، مغفول مانده باشد و آن بخش به تفاوت های ساختاری فوتبال باشگاهی ما با رقبای شرق آسیا مرتبط می شود؛ همان بخشی که در جام ملت های دوره قبل نیز پاشنه آشیل فوتبال ملی ایران شد و اجازه نداد طلسم ناکامی در آن مسابقات را بشکنیم. این شقه از ماجرا مقصرانی دارد که مربیان و بازیکنان پرسپولیس در آن دایره قرار نمی گیرند و در واقع اگر فوتبال باشگاهی ما تا همین مرحله یعنی فینال آسیا هم می رسد، آن پیشروی، از صدقه سر همین مربیان و بازیکنان و استعداد و توانمندی آنهاست و جایی که ساختار بیمار فوتبال مان با یک ساختار مستحکم مثل کره جنوبی روبرو می شود، یا باید دلخوش به اتفاقات و شانس و اقبال مان باشیم و یا مثل همین دوره باید دست ها را به علامت تسلیم بالا ببریم و... البته چند دهه است که فوتبال ایران اگر موفقیتی را کسب کرده بر پایه همین توانمندی ها و گاها اتفاقات بوده است. یادمان نمی رود که همین ابزار، در حماسه ملبورن چگونه از تیم ملی استرالیا با آن ساختار و ترکیب قدرتمند یک بازنده بزرگ ساخت و یا دوران حضور کارلوس کروش در راس تیم ملی چگونه با تکیه بر همین توانمندی ها برابر رقبای آسیایی و حتی رقبای تا بن دندادن مسلح مان در جام های جهانی، آبرومندانه نمایش می دادیم.
جدا از بخش ساختاری فوتبال ایران که بی شک در ناکامی اخیر نقشی مهم ایفا کرده است، می توان به جرات گفت که اگر نماینده کشورمان که افت و خیزهای آن بی ارتباط با نحوه اداره آن از سوی وزارت ورزش و جوانان نیست، کمی-فقط کمی- از سوی مدیرانش به درستی اداره می شد و چندین هفته مانده به فینال به آن شکل عجیب ستون های خود را از دست نمی داد، رسیدن به اولین برایشان ممکن می شد.امروز می بینیم که برخی با رها کردن اصل ماجرا و نادیده گرفتن آن اتفاقات عجیب مدیریتی و نقش سومدیریت کلان در ناکامی پرسپولیس، انگشت اشاره خود را به سوی یکی دو بازیکن این تیم گرفته اند که این موضوعی انحرافی است.
زوایای پیدای این شکست را همگان می دانند اما این باخت زوایای پنهان شده ای دارد که برای یافتن و بررسی آنها باید سراغ بزرگترین و سخت ترین مانع پیشرفت فوتبال کشورمان رفت، مانعی که نامش «فقدان مدیریت صحیح» است و در این بررسی باید از مدیران ارشد ورزش و مدیران منصوب آنها در باشگاه پرسپولیس خواهان پاسخگویی شد؛ هر چند تجربه چند ساله نشان داده که اینان نه پاسخگو هستند و نه از شکست ها درس می گیرند!
وزارت ورزش در ناکامی پرسپولیس نقش دارد
*دکتر بیژن ذوالفقارنسب
در همه زمینه ها نقش مدیریت کلان ورزش تعیین کننده است و در ناکامی اخیر هم شاهد این نقش بودیم. دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تحت نظر وزارت ورزش و مدیران این باشگاهها، منصوب آنها هستند و حتی به صورت غیر مستقیم کادر فنی این باشگاهها را تعیین می کندد لذا باید پاسخگو باشند. مدیران وزارت ورزش و جوانان در شکست پرسپولیس نقش دارند و نباید خودشان را پنهان کنند. هنوز این سوال بی پاسخ است که؛ چرا باید بازیکنی چون «شجاع خلیل زاده» جدا شود؟ مگر برای پول نرفت؟ چرا او را راضی به ماندن حداقل تا بازی فینال نکردند؟ از نظر فنی هم باید گفت که بازی حساسی بود و خیلیها منتظر بودند عملکرد پرسپولیس را تماشا کنند، اما باید قبول کنیم که عملکرد این تیم نسبت به چند ماه قبل که تیم به فینال رفت، متفاوت بود. پرسپولیس در دیدار با النصر، السد و سایر رقبا بسیار با اقتدار و بابرنامه ظاهر شد؛ به طوری که میدانست چه کاری در طول بازی انجام میدهد و به دنبال چه چیزی است، اما عملکرد تیم در بازی فینال متفاوت با گذشته بود .پرسپولیس به لحاظ انگیزه، برنامه و هماهنگی و میل به برد عملکرد ضعیفتری نسبت به دیدارهای ماقبل فینال داشت. باید به بازیکنانی که در اختیار داشتند نیز اشاره کنم. در فینال نیاز با استفاده از بازیکنانی با قابلیت بیشتر است. برای مثال شاید اگر «شجاع خلیلزاده» در ترکیب بود، توپی که در صحنه پنالتی دوم به دست «شیری» برخورد کرد را دفع میکرد.پرسپولیس تلاش زیادی کرد، اما نتوانست بازیکنان سرنوشتساز خود را به دلایل مدیریتی و اقتصادی حفظ کند. در مراحل قبلی «شیری» دقایق کوتاهی بازی میکرد، در حالی که در فینال به دلیل جدایی و غیبت برخی نفرات، از ابتدا در ترکیب حضور داشت.شکست پرسپولیس در فینال، شکست فوتبال ایران بود. بهترین تیم و باشگاه ایران مغلوب شد و شاید این مسئله زنگ خطری برای فوتبال ایران باشد.
بازیکنان را سرزنش نکنیم!
*مجید جلالی
اشاره برخی از منتقدان به اشتباهات یکی دو بازیکن پرسپولیس در بازی فینال بوده است و گفته اند آنها تمرکز کافی نداشته اند اما مگر می شود بازیکنی در آن سطح تمرکز نداشته باشد؟ آن چیزی که باعث این اشتباهات چه در این بازی و چه حتی در بازی تیم ملی در جام ملتهای آسیا مقابل ژاپن میشود، صرفاً به دلیل سطح انگیختگی بیش از حدی است که بازیکن دارد. این موضوع هم به خاطر کمبود تجربه بینالمللی است. بازیکن اگر تجربه داشته باشد، اینقدر به خودش سخت نمیگیرد تا منجر به چنین اشتباههای فاحشی شود. کاری که نوراللهی یا شیری انجام دادند، نه به خاطر عدم تمرکز و نه به خاطر عدم حرفهایگری است، این بازیکنان آنقدربه لحاظ انگیختگی بالا بودند که از آرامش دور بودند و این حالت موجب استرس و نگرانی شده بود. مطمئن باشید اگر بازیکنان تجربه بینالمللی بیشتری داشتند، خیلی راحتتر بازی میکردند و می توانستند برنده باشند. تعویضهای تیم کرهای را نگاه کنید. این تیم یک بازیکن نروژی آورد که 18 بازی ملی دارد، دو بازیکن کرهای دیگر هم که تعویضی وارد زمین شدند، بالای 60 بازی ملی داشتند. در این سطح واقعاً نیاز به تجربه بینالمللی وجود دارد و این به شما کمک میکند راحتتر بازی کنید. این چیزی است که بچههای ما کمبود داشتند و نباید هیچکدام از آنها را هم سرزنش کنیم. مربیان ما به بهترین شکل کار کردند و بچهها با تمام وجود بازی کردند اما فاقد تجربه بینالمللی بودند. تجربه بینالمللی چیزی نیست که شما در اردوها، تمرینات یا بازیهای داخلی به دست بیاورید. تجربه چیزی است که در طول سالها و در میادین بینالمللی به دست میآید. پرسپولیس با تجربهترین تیم ایران است اما مهدی شیری، عبدی، عالیشاه یا لک چند بار در میادین بینالمللی بازی کردهاند؟ به جز سید جلال حسینی مابقی بچهها تمام تجربهشان همین مسابقاتی است که در این چند ساله با پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا انجام دادهاند.
پرسپولیس، قربانی جدید توطئه علیه فوتبال ایران!
*جلال چراغپور
فارغ از شکست های قبلی فوتبال باشگاهی ایران در لیگ قهرمانان آسیا و حتی فارغ از ناکامی قبلی همین تیم در فینال دو سال قبل، اینبار باید گفت آنها خودشان هم با دستکاری هایی که در ترکیب شان داشتند مقدمات شکست شان را فراهم آوردند. اجازه بدهید بدون مقدمه برویم سر اصل مطلب. چرا مدیران باشگاه پرسپولیس همانگونه که «بشار رسن» را تا فینال حفظ کردند، «شجاع خلیل زاده» را در تیم شان نگه نداشتند؟ موضوع خیلی ساده است. تیم کره ای در فینال از فضای خلوتی که در محوطه جریمه پرسپولیس وجود داشت استفاده کرد و به دو پنالتی رسید. جایی که «حمله به توپ سرگردان» آنجا اتفاق می افتد. یکبار «شیری» پنالتی داد و یکبار هم «نوراللهی» پای مهاجم آنها را زد. کسی که اجازه داد «شجاع خلیل زاده» برود باید پاسخگو باشد چون اگر آن بازیکن در تیم مانده بود فینال از دست نمی رفت. اینها ریشه در ذهنیت و مدیریت ضعیف افرادی دارد که باید به این بازی فکر می کردند و اجازه جدایی را با آن بازیکن نمی دادند. آیا شما دیده اید که مثلا «پیکه» قبل از یک فینال از بارسلونا برود؟ آیا دیده اید که «راموس» قبل از یک فینال رئال مادرید را ترک کند؟ همان یک نفر یعنی «راموس» اگر برود از رئال مادرید چه چیزی خواهد ماند؟ در فوتبال ما چه می گذرد که بازیکنی مثل «خلیل زاده» که در همین پرسپولیس فوتبالیست شد و به تیم ملی رسید ناگهان چند هفته مانده به فینال تیمش را ترک می کند؟ آنهایی که می خواستند ضربه بزنند به روشنی و آگاهانه دست روی این بازیکن گذاشتند. این یک سناریو بود و توطئه آنها جواب داد. این سناریو را قطری ها نوشتند و برخی با سومدیریت خود در ایران، آنها را همراهی کردند. قبلا هم از این اتفاقات برای فوتبال ما افتاده بود؛ یادمان نمی رود که در مقطعی «فرهاد مجیدی» را از استقلال گرفتند. حالا مشخص می شود که قطری ها چرا بی رویه به مدافع پرسپولیس پول دادند و او را جذب کردند!
شکست مدیریتی
*مسعود اقبالی
قبل از فینال رسانهها آنقدر از قدرت تیم اولسان کرهجنوبی نوشتند که از این تیم کرهای یک غول بیشاخ و دم ساخته بودیم و هواداران پرسپولیس تصور میکردند در فینال با تیمی قدرتمند بازی خواهند داشت به همین دلیل در 20 دقیقه ابتدایی پرسپولیس خیلی محتاط بازی کرد ولی به مرور در جریان بازی متوجه شد که اولسان تیم خیلی قدرتمندی نیست. اولسان خط دفاعی شکننده و خط حملهای قوی داشت ولی مساله مهم این بود که بازیکنان پرسپولیس به اندازه کافی تمرکز نداشتند و به همین دلیل هم دو اشتباه مرگبار از سوی دو بازیکن پرسپولیس باعث شکست تیم در فینال شد. فوتبال حرفهای یعنی اینکه بازیکنان با مسئولیت پذیری و تمرکز بالا در میدان حاضر شوند. تفکرات سرمربی در تعیین استراتژی و تاکتیک تیمی میتواند تاثیرگذار باشد. وقتی بازیکن پرسپولیس آن اشتباههای کشنده را انجام میدهد نشان میدهد که بازیکن به وظایف خود به طور دقیق آشنا نیست و روند آموزش بازیکن یک شبه نیست. بازیکن در طول سالها باید آموزش ببیند. بازیکن پرسپولیس حتی نمیداند چگونه باید در خط دفاع بایستد و جلوتر از بازیکن برزیلی میایستد وقتی توپ سانتر میشود برای جبران اشتباهش در جاگیری ناخودآگاه دستش را بالا میبرد و چنان خطای هندی را به حریف تقدیم میکند. غافل از اینکه چندین دوربین در حال رصد بازی هستند و کمک داور ویدئویی هم وجود دارد. این رفتارها یا خطای پنالتی که بازیکن در اواخر نیمه اول مرتکب شد نشان میدهد که بازیکن حتی بازی فوتبال را به طور دقیق درک نکرده است و نمیداند دفاع فردی و تیمی یعنی چه. سرمربی لیگ برتری هم که نمیتواند به بازیکن 20 و چند ساله آموزش بدهد. مگر اینها نوجوانان 12 ساله هستند؟ بازیکن پرسپولیس و حتی سایر تیمها فوتبال حرفهای را فقط در قراردادهای چندین میلیاردی و مصاحبههای رنگارنگ و تبلیغات میبیند. در حالیکه باید کاپیتان تیم بعد از 20 دقیقه تجزیه و تحلیل سرمربی از حریف را به بازیکنان منتقل کند. متاسفانه نه پرسپولیس و استقلال نه خیلی دیگر از تیمهای بزرگ ایران بازیکن بازیساز ندارند که به بازی تیمش ریتم و آهنگ بدهد. فوتبال ایران دچار بحران و مریضی است. پرسپولیس اگر در فینال میبازد به دلیل مشکلات مدیریتی، تشکیلاتی و سخت افزاری و آموزشی است.
چرا باید فیلم پنالتی زدن مدیر پرسپولیس منتشر شود؟!
*ضیا عربشاهی
ابتدا باید به جابجایی ها انتقاد کرد. حدود 35 درصد تیم برای فینال محروم شدند و «شجاع خلیلزاده» هم از پرسپولیس جدا شد. آقایانی که ادعای مدیریت دارند، قراردادی با آنها بستند که مشکلات فراوانی برای پرسپولیس ایجاد کرد. پس از این اتفاقات، شاهد کم لطفی سازمان لیگ نسبت به پرسپولیس بودیم. این سازمان میتوانست دست کم دیدار مقابل نساجی را به جای لغو کردن، در تهران برگزار کند. مسئله حضور پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان یک بحث ملی بود. باشگاه نساجی و سازمان لیگ باید به نماینده ایران کمک میکردند تا این تیم بتواند در بهترین شرایط، از حیثیت فوتبال کشورمان دفاع کرده و ثابت کند در بالاترین سطح آسیا است. در دیدار فینال به جز 15 دقیقه اول که بازیکنان پرسپولیس تا حدی مضطرب و با استرس کار کردند، در ادامه جریان بازی تغییر کرد. قانون فوتبال میگوید بعد از به ثمر رسیدن گل، جلوی فشار تیم حریف با حفظ و مالکیت توپ گرفته شود. بعد از گل عبدی فقط 4-3 دقیقه تا پایان نیمه اول زمان باقی مانده بود و یحیی گل محمدی به جای نگاه کردن، باید با بازیکنان صحبت میکرد تا بازی را نگه داشته و آن را آرام کنند، زیرا تیم حریف میخواست فشار وارد کند. متأسفانه کادر فنی هم مانند بازیکنان عجول بود و استرس داشت که درنهایت احمد نوراللهی پنالتی اول را مرتکب شد. چرا آنها باید دچار استرس شوند؟ مگر آنها کم در فوتبال ایران تجربه دارند؟ قبل از بازی جعفر سمیعی و ابراهیم شکوری به عنوان مدیرعامل و معاون اجرایی وسط زمین تمرین رفته و به هم پنالتی میزنند. این موضوع ایرادی ندارد اما اینکه برای خودنمایی فیلم پنالتی زدن را منتشر میکنند، جای بحث دارد. بارها گفتهام برخی مدیران از مدیریت فقط پیراهن دست گرفتن و عکس گرفتن با بازیکنان را بلد هستند و از این راه میخواهند سرشناس شوند. آیا شناسنامه پرسپولیس امثال علی پروین و محمود خوردبین هستند یا نیستند؟ چرا جای اینکه با بردن شناسنامههای باشگاه به قطر، شرایط روحی بازیکنان و کادر فنی را افزایش بدهید، نفرات دیگری را با تیم بردید؛ همانهایی که عامل جدایی بشار رسن شدند. پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان میخواست از حیثیت فوتبال ایران دفاع کند اما از خودش ضربه خورد. سمیعی که تازه به پرسپولیس آمده را محکوم نمیکنم اما اگر یک مدیر میخواهد در تمرین تیم پنالتی بزند، نباید اجازه بدهد از وی فیلم بگیرند تا برخی سوء استفاده کنند. البته باید عملکرد اعضای هیات مدیره در این مدت را به شدت زیر سوال برد.
ابهام در ماجرای بازیکنانی که جدا شدند!
*حمید استیلی
پرسپولیس لیاقت قهرمانی در آسیا را داشت و در مراحل قبلی تیمهایی مثل السد و النصر را شکست داده بود که قویتر از اولسان بودند. گاهی اوقات این اتفاقات هستند که نتایج را رقم میزنند و پرسپولیس هم اسیر اتفاقات فوتبال و البته برخی اشتباهات شد.هیچکس تصور نمیکرد پرسپولیس با دو پنالتی برابر اولسان شکست بخورد و آنها گلی در جریان بازی به ثمر نرساندند. ما در شرایطی دو پنالتی به حریف دادیم که آن موقعیتها صد درصد نبودند، در ضمن ظاهرا بازیکنان فراموش کرده بودند که کمک داور وجود دارد و کوچکترین موردی اگر از چشم داور دور بماند، این سیستم است که میتواند اشتباهات داوری را هم پوشش دهد. ما اگر به استفاده از این تکنولوژی در فوتبال ایران عادت داشتند، مطمئنا آنطور در محوطه جریمه خطا یا هند نمیکردند و این اشتباهات نقش مهمی در نتیجه بازی داشت. ما در بازی با النصر هم خیلی راحت با محرومیت «وحید امیری» و «احسان پهلوان» روبرو شدیم، در صورتی که آنها میدانستند اخطار دارند و باید طوری بازی میکردند که برای بازی فینال محروم نشوند. فوتبال بازی اتفاقات است و تمامی این مسائل توانست قهرمانی پرسپولیس را تحت تاثیر قرار دهد. بازیکنان ما باید از قوانین بینالمللی آگاهی کامل داشته باشند، شما دیدید که چگونه «عیسی آلکثیر» را برای خوشحالی بعد از گلش محروم کردند و این چیزها باید در قالب یک موضوع آموزشی به بازیکنان ما گوشزد شود. فوتبال ایران باید برای بازیکنان، مربیان و دیگر کسانی که درگیر فوتبال هستند قوانین سختتری را در نظر بگیرد، شما میبینید که اگر بازیکن یا مربی در کنفرانسها حاضر نشوند توسط ای اف سی جریمه خواهند شد اما در فوتبال ایران سرمربی به کنفرانس نمیآید و اتفاقی هم رخ نمیدهد. مشکلات دیگر ما به جدایی نفرات کلیدی تیم برمی گردد. همین «بشاررسن» چرا باید جدا شود؟ قبل از او چرا نفرات دیگری رفتند؟ نمیدانم قرارداد این بازیکن(بشار) چطور بود که توانست بعد از این بازیها از پرسپولیس برود. چرا باید اینقدر راحت بازیکن تحت قرارداد را از دست بدهیم؟ متاسفانه وقتی مدیران تحت فشار هواداران قرار دارند، تمامی خواستههای بازیکن و مدیر برنامههایش را قبول میکنند، آن وقت بازیکن هم بعد از یک یا دو سال بازی در پرسپولیس و استفاده از این تیم، خیلی راحت جدا میشود و سودی هم نصیب باشگاه نمیشود. شما دیدید که پرسپولیس چگونه بازیکنانی مثل «مهدی ترابی»، «شجاع خلیلزاده»، «محمد نادری» و چند بازیکن دیگر را به سادگی از دست داد و اگر آنها در پرسپولیس میماندند، قطعا قدرت این تیم چند برابر میشد. این مسائل باید درس بزرگی برای باشگاه باشد تا از این به بعد راحت بازیکنی را از دست ندهد یا اگر هم از دست میدهد، سود قابل توجهی را به دست بیاورد.