مدیران ورزش، این هشدارها را نمی شنوند؟
بارها - و آخرین بار همین دو شماره پیش- نوشته و
تاکید کرده ایم که اگر می خواهیم فوتبال ایران بزرگی کند و حرکت آن در مسیر
پیشرفت، سرعت بگیرد و خلاصه به روزهای اوج خود بازگردد و اگر مدیران و مسئولان ورزش در این باره راست می
گویند ، هیچ چاره ای وجود ندارد جز اینکه کاروبار مدیریت و اداره آن را به دست
مردان بزرگ بسپارم. مردانی که کار را می شناسند و استخوان خرد کرده بوده و موی را
در آسیا سپید نکرده باشند.مردانی که برای خود ودر حوزه فوتبال یک پا جامعه شناس
باشند و آدم ها وتیپ ها و گروه ها و جریانات و روابط و مناسبات رایج و حاکم بر
فوتبال را بشناسند. متاسفانه امروز فوتبال ایران از فقدان چنین مدیریتی در رنج است
واین بزرگترین علت و دلیل عدم پیشرفت بایسته این رشته مستعد است. اینطور بگوئیم :
همانطور که بسیاری از کارشناسان و متخصصان امور اقتصادی بر خلاف بعضی از عوامفریبان
و سیاسی کاران مغرض، بارها و بارها تاکید کرده اند که مشکلات اقتصادی که امروز
دامنگیر جامعه شده وگرانی بیرحمانه ای که به جان زندگی مردم نجیب ایران افتاده بیش و پیش
از آنکه ریشه در مسائلی چون تحریم و فشار
های بدخواهان خبیث این ملک وملت داشته باشد ریشه در " درون” و مسائل داخلی و علی
الخصوص سوءمدیریت دارد، در ورزش هم دقیقا وضع به همین گونه است. به این معنی که
فوتبال( و ورزش) ما هر چه می کشد و هرچه آسیب و ضرر می بیند دلیل آن مدیریت نا اهل
است و بس. واین واقعیتی است که امروز هرکسی با ورزش و رشته ای مثل فوتبال سروکار
دارد برآن واقف است و آن را تایید می کند. در سخن کارشناسان- به ویژه در دوسه سال
اخیر- بارها بر این نکته تاکید شده است. شاید آخرین مورد آن که به گوش اکثر اهالی
فوتبال و ورزش هم رسیده اظهارات سرمربی تیم پرسپولیس بعد از شهرآورد اخیر است.آنچه
بیش از هر مورد و موضوع دیگری زیر تیغ انتقادات آقای گل محمدی قرار گرفته است”
مدیریت” است. مدیریتی که
” به ریش همه می خندد...!!” ، مدیریتی که”... عین خیالش نیست”!!، مدیریتی که” قوی
نیست و ضعف های خود را توجیه می کند”،!! مدیریتی که” ...کوچک و ضعیف است”!!، مدیریتی که از او” ...فحاشی
وتوهین شنیده ایم”!! و قس علیهذا. نکته جالب اینجاست که علی رغم این همه اشارات
مستقیم و هشدارهای کارشناسانه و دلسوزانه کسانی که در راس ورزش نشسته اند و این
گونه مدیران ضعیف و کوچک وفحاش و... را بر مصدر تیم های بزرگ قرار داده اند و عملا
و علنا به مردم بی احترامی می کنند، هیچ واکنشی نشان نمی دهند و عقل کل مآبانه و
خودخواهانه بر تداوم مدیریت ایننوع مدیران(؟!!) اصرار دارند تا آنجا که گل محمدی در باره برکناری یکی
از این عوضی آمده ها به وزیر ورزش اولتیماتوم می دهد و ضرب الاجل تعیین می کند!و
این داستان ورزش ماست!! آیا مدیران ارشد ورزش که چنین عناصری راکه هیچ گونه اهلیت
و صلاحیتی در ورزش ورشته پرماجرایی مثل فوتبال ندارند ، به ورزش و تیم های بزرگی
مثل استقلال و پرسپولیس تحمیل می کنند، از این داستان و وضعیت بی اطلاع هستند؟ اگر
واقعا بی اطلاع باشند که بدا به حال ورزش ما که مدیران ارشد آن چنین موجودات از
مرحله پرتی هستند! واگر با اطلاع باشند- که حتما هستند- چرا اقدام بایسته و عمل
شایسته ای را که جزو وظایف ابتدایی و مسلم آنهاست انجام نداده و به این سازوکار
افتضاح مدیریتی پایان نمی دهند؟ آیا در ورزش و فوتبال ما قحط الرجال است که شما
مجبور می شوید از دوستان سابق و همکاران استانی وهمراهان حزبی و در و همسایه و...
استفاده کنید؟! پاسخ همان است که بارها برآن در این صفحه و این مجله و هر جای
دیگری که از دستمان ساخته و صدایمان رسیده، تاکید کرده ایم. متولی اصلی ورزش یعنی”
دولت” برخلاف شعارهایی که می دهد ورزش را در حد خودش " جدی” نگرفته است و بهترین
دلیل هم برای اثبات این حرف اینکه آن را به دست” هر کسی” که دوست داشته نه به دست
" اهل آن” سپرده است و...این
” هر کسی” ها هم به طور طبیعی به جای اینکه دنبال خدمت به ورزش و پاسخگویی به
انتظارات منطقی و مطالبات برحق مردم باشند، بدون توجه به مصالح ورزش وتدبیر برای
اداره هرچه بهتر و متعهدانه آن دنبال کار خودشان و مشغولیت های خودشان و استفاده
از مواهب مدیریتی ورزش به نفع خودشان و اهداف شخصی و سیاسی و... هستند و البته
برای خالی نبودن عریضه، روز " بسیج” را هم گرامی می دارند و در سالگرد شهید سرفراز، حاج قاسم سلیمانی که
تمام وجود و زندگیش وقف مردم و در خدمت مردم بود ، طی مراسمی باشکوه! با آن شهید عزیز” میثاق” هم
می بندند!! و...در چنین وضعیتی که ورزش و فوتبال یکی از بدترین دوره های مدیریتی
خود را سپری می کندظاهرا جز این که هست از ورزش نمی توان انتظاری داشت.
*سیدمحمدسعید مدنی