PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۶۱۹۷۱
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۷:۴۹
فوتبال ، مدیریتی «از نوع دیگر» می خواهد ...!

سر مردم را با برد وباخت های گذرا گرم می کنند

سر مردم را با برد وباخت های گذرا گرم می کنند

**ریشه یابی مشکلات

برای حل مشکلات عدیده و گرفتاری های گوناگون ورزش ، باید به سراغ ریشه ها رفت و علت ها ی اصلی را جستجو کرد ودر پی رفع و دفع آنها به تلاش دست زد. در این باره البته هرکسی که در حوزه ورزش کاری از دستش ساخته است باید از انجام آن دریغ نورزد وبه وظیفه خود به بهترین وجه عمل نماید.ناگفته پیداست که در این میان نقش و وظیفه مدیران سنگین تر وتعیین کننده تر از دیگر عناصر واجزاء سیستم اداره کننده ورزش است.

**مدیران اشتباه آمده!

متاسفانه بر اساس شواهد و سوابق، مدیران ما برای حل مشکلات به سراغ موضوعات فرعی وراه حل های دسته چندم می روندواز درگیر شدن با علت های اصلی معضلات و ریشه مسائل اجتناب دارند و پرهیز می کنند.واین خود دلایل مختلف دارد که اینجامی توان به دو دلیل عمده تر اشاره کرد. دلیل اول شاید این باشد که برخی از کسانی که در ورزش ما بر صندلی و منصب مدیریتی تکیه زده اند راه را اشتباه آمده و اصلا مال این کار نیستند وشناخت دقیقی از جایی که آمده اند یعنی ورزش و چم وخم و ظرائف و پیچیدگی های آن ندارند، و به همین دلیل هم نمی توانند از مشکلات و گرفتاری های سد راه ورزش تحلیل وارزیابی درستی داشته باشند و بر مبنای آن ریشه و علل اصلی مشکلات را کشف کرده و در پی برطرف کردن آن باشند.

**ترجیح عافیت طلبی بر انجام وظیفه

دلیل دیگر اینکه بعضی از مدیران شناخت درستی از ورزش دارند و مسائل و مشکلات اصلی آن را می شناسند و راه حل های آن را هم حتی می دانند اما به دلایل مختلف از در افتادن با ریشه مشکلات و اساس گرفتاری ها طفره می روند. یا حال و حوصله درگیری و تنش و...را ندارند و عافیت طلبی را بر اقدامات اصلاحی و سازنده ترجیح داده اند، و یا اینکه از طرف مقامات بالاتر و ارشد ورزش، اصولا اجازه درگیر شدن و اصلاح وضع موجود را ندارند.

**تکرار وماندگاری مشکلات در ورزش

به هر حال دلیل و دلایل هر چه باشد واقعیت این است که ریشه مشکلات ورزش باقی است ودلایل عدم پیشرفت بایسته ،خواسته و ناخواسته مغفول مانده، لذا علیرغم هشدارهای دلسوزانه و تذکرات خیر خواهانه ، از سوی مدیران و مسئولان ورزش گام و قدم اساسی و کارسازی در جهت حل و برطرف کردن مشکلات برداشته نمی شود.این است که می بینیم هر چه زمان می گذرد مشکلات روی هم دیگر انباشته می شود وهمانطور که بارها نوشته ایم از فرط ماندگاری وتکرار ، در چشم اهالی ورزش به صورت امری طبیعی جلوه می کند!

**دهن کجی ولجبازی با اهالی ورزش

نکته قابل توجه و البته تاسف آور اینکه نحوه برخورد مدیران ارشد ورزش و وزارتخانه نشینان با نظرات کارشناسان وتدکرات ناصحان و هشدار دلسوزان در باره مشکلات ورزش و لزوم برخورد و حتی الامکان حل آنها و بالاخره راه حل هایی که در این باره پیشنهاد می دهند در اکثر قریب به اتفاق موارد به هیچ وجه منطقی نیست وبیشتر به دهن کجی با آنها و لجبازی به دوستداران ورزش وهواداران و علاقه مندان به تیم های پرطرفدار شبیه است در این باره به اندازه ای مثال و نمونه فراوان است که ما را از ذکر نمونه و مثال بی نیاز می کند.

**وضعیت مالکیت دوتیم

اما برای اینکه بحث فقط جنبه انتزاعی و ذهنی نداشته باشد و ملموس تر وواقعی تر باشد خوب است مثالی هم زده شود. بهترین و دم دستی ترین مثالی که در این باره به نظر می رسد بحث مالکیت و مدیریت تیم های پرطرفدار پرسپولیس و استقلال است سال هاست همه‌ اهالی ورزش می گویند و می نویسند که وضعیت اداره و مدیریت این تیم ها را روشن کنید. این دوتیم الحق سرمایه های گران قیمت ورزش ما به حساب می آیند که اگر به معنای واقعی قدر آنها دانسته و به درستی از آنها استفاده شود ، می توانند نه فقط فوتبال ما بلکه ورزش ایران را متحول کنند. خود ما در همین صفحه با این قلم ناتوان و بیان الکن به کرات نوشته ایم که ورزش ایران هیچ چیز نداشته ،( که خیلی چیزها دارد) وفقط همین دو باشگاه را داشته باشد برای اینکه به ضرب استفاده بهینه آنها بر بام فوتبال آسیا بنشینیم و حتی در عرصه ورزش جهان سری میان سرها در آوریم، کافی است. بارها همه گفته و نوشته و ما نیز از سر انجام وظیفه و به سهم خود تاکید کرده ایم که برای کیهان ورزشی دروهله اول حساسیتی وجود ندارد که استقلال و پرسپولیس دولتی بمانند یا خصوصی ویا خصولتی شوند، برای ما مثل خیلی از هواداران این تیم ها و اهالی ورزش آنچه در وهله اول مهم است ، این است که این دو سرمایه کم نظیر ورزش ایران از حالت بلاتکلیفی خارج شوند واز حیث مالکیت و مدیریت به" ثبات" و ساحل آرامش برسند. با این همه با وجود آنکه مسئولان ورزش و حتی دولتمردان هم در این باره همواره نظر مثبت داشته و خود را موافق به ثبات رسیدن این تیم ها نشان داده اند و همواره هم - به ویژه در مقطع فعلی- در باره واگذاری این دو باشگاه وعده داده وحتی تاریخ تعیین کرده اند ، اما عملا هیج اتفاقی نیفتاده است ودر وضعیت مالکیتی و لاجرم مدیریتی این دو تیم نسبت به گذشته نه تنها هیچ تغییر و تحول مثبتی رخ نداده بلکه از حیث مدیریتی باید گفت وضعیت نسبت به مثلا دو سال پیش بدتر شده است!

**مسائل لاینحل و اقدامات بلاتکلیف

با این اوصاف این نتیجه حاصل می شود که با وجود حرف ها و وعده هایی که مسئولان ورزش می دهند اراده ای برای حل این مساله وجود ندارد و آقایان باطناً به وضع موجود راضی هستند. این است که می بینیم مساله مهمی به نام تعیین تکلیف مالکیتی دو تیم استقلال و پرسپولیس کماکان لاینحل باقی است وروی مسائل حل نشده و اقدامات انجام نشده ای از این دست لاینحل و بلاتکلیف، تلنبار شده است. این در حالی است که اگر قرار باشد روزی ورزش مستعد کشور ما سرو سامان بگیرد واز داشته ها و سرمایه هایش به درستی ودر مسیر تحول مستمر و پیشرفت استفاده نماید، باید تکلیف این مسائل لاینحل و روی زمین مانده روشن و اقدامات معطل مانده ، عملی شود.به این معنی که- بارها هم نوشته ایم- اگر روزی مثلا اهالی ورزش دیدند که فراتر از حرف و وعده، تکلیف این دو تیم از نظر مالکیتی به طور رسمی و قانونی مشخص شد، باید خشنود باشند که مسئولان ورزش واقعا اراده کرده اند ورزش را از حالت روزمرگی و تداوم دورباطل خارج کنند و به آن سروسامان دهند و همچنین امیدوار باشند که به زودی اتفاقات خوبی در ورزش ایران خواهد افتاد و روزهای روشنی در انتطار آن خواهد بود.معنای دیگر این سخن آن است که تا زمانی که مسائل اصلی ورزش ( مثل همین داستان استقلال و پرسپولیس) به طور ریشه ای حل و موانع بر سر راه آن برداشته نشوند، وضعیت ورزش تا ابد همین خواهد بود که امروز هست. اما اینکه چرا این مشکلات قدیمی حل نمی شود و تکلیف مسائل بلا تکلیف مشخص نمی شود، پاسخش همان بود که در آغاز این نوشته آمد.مدیران به هر دلیلی سراغ مسائل اصلی نمی روند و به مسائل فرعی و موضوعات سطحی بسنده کرده و سر مردم را با برد وباخت های گذرا و حداکثر کسب دو ، سه مدال آسیایی و المپیکی و بالاخره صعود به جام جهانی فوتبال گرم می کنند و با هو وهیاهویی که توسط رسانه های اجیر شده ودر اختیار، راه می اندازند سعی می کنند حواس و توجه مردم و علاقه مندان به ورزش را از مسائل اصلی و موضوعات بلاتکلیف پرت کنند. عرض کردیم این مدیران، یا اصلا مدیر نیستند و ورزش را نمی شناسند وبه وسیله شارلاتان های مشاورنما کلاه سرشان می رود و خلاصه تحلیل درستی از واقعیات ورزش وتقسیم بندی صحیحی از مسائل اصلی و فرعی آن ندارند ، یا حال و حوصله اقدام اصلاحی و حل مشکلات پردردسر را ندارند یا اینکه اصولا از طرف مقامات بالادستی ورزش و بالاتر از آن، حق و اجازه رفتن سراغ ریشه مشکلات و مسائل لاینحل ورزش را ندارند.

**اهالی ورزش، صاحب تحلیل هستند

این در حالی است که مردم در همه عرصه ها از جمله ورزش بارها نشان داده و ثابت کرده اند که تحلیل درستی از مسائل دارند و فرق کار اساسی و بنیادی رابا روزمرگی و هیاهو و ماستمالی واینطور مسائل به راحتی تشخیص می دهند و به راه انداختن تبلیغ رسانه ای که همه‌چیز در ورزش امن و امان است و هرکسی سرجای خودش نشسته و ورزش هیچ مشکلی ندارد جز گرفتن سهمیه المپیک و یا کسب دوسه مدال خوشرنگ از آن میدان و دیدارهای مقدماتی تیم ملی فوتبال در راه صعود به جام جهانی، کاری بی ثمر وبیهوده است که نمی تواند اهالی فهیم ورزش را اغوا و مجاب نماید. چرا که آنها در سابقه ذهنی خود از این مدال ها و صعود ها و... زیاد به خاطر دارند و خوب می دانند بعد از همه این اتفاقات که البته در جای خودش باارزش و مهم هم هست، اتفاق خاصی در ورزش رخ نداده وبعد از آن، درِ ورزش برپاشنه قبلی چرخیده ، یعنی مشکلات اصلی حل نشده و تکلیف مسائل بلاتکلیف کماکان روشن نشده است!البته مسئولان ورزش به کمک قلم های اجیر شده و تریبون های در اختیار، سعی کرده اند این موفقیت های جرقه ای را به حساب برنامه ریزی های دقیق! خود بگذارند و بر کم کاری ها و ندانم کاری های خود ماله بکشند.

**مدیریت " از نوع دیگر"

در شماره قبل در همین صفحه به بهانه در پیش بودن انتخابات فدراسیون فوتبال نوشتیم‌که کسانی که برای نشستن بر صندلی ریاست فدراسیون فوتبال داوطلب شده اند باید خود را برای یک تلاش جدی و مبارزه تمام عیار آماده کنند. این راست است و قابل انکار و حاشا کردن نیست که فوتبال ما با انواع و اقسام مشکلات دست به گریبان است و اگر کسی واقعا می خواهد به قصد اصلاح و خدمت در راس فدراسیون بنشیند باید به جنگ این مشکلات رنگارنگ برود. این در واقع شاید مهمترین خواسته و مطالبه جامعه ورزش و علاقه مندان فوتبال است که این بار مدیریتی" از نوع دیگر" سکان اداره این رشته جذاب و پرطرفدار را بگیرد.مدیریتی که می خواهد برای فوتبال واقعا کاری بکند و قدمی بردارد و نمی خواهد روش های گذشته را تکرار کرده و با واقعیت های نه چندان خوشایند آن کنار بیاید و به باندهای سودجو وبعضا مفسد آن باج بدهد.باندها و عناصری که به دلیل رها بودگی فوتبال و فقدان نظارت دقیق و بایسته حالا دیگر خود را صاحب فوتبال می دانند ، به گونه ای که منافع آنها را تامین کند. این باندها و جریانات زیاده خواه و مداخله گر ازاصلی ترین و مهمترین موانعی هستند که بر سر راه پیشرفت فوتبال قرار گرفته اند و نفوذ و جایگاه خود را در مراکز حساس فوتبال نهادینه و تثبیت کرده اند. جولان دادن و کرّ وفرّ این جریانات در فوتبال را هم باید در لیست مسائلی که در این ورزش لاینحل مانده و تا حل نشوند نمی توان به رخ دادن اتفاقات مثبت امیدوار بود ، پیدا کرد.نحوه برخورد و تعامل کسانی ‌که منصب اداره فوتبال را برعهده می گیرند با این جریانات مخرب ، ناگفته نشان دهنده قصد و نیت آنان برای وارد شدن به عرصه مدیریتی فوتبال است، چه اینکه تا زمانی که شر این جماعت انگل و مخرب از سر فوتبال و اهالی آن کم نشود ، نمی توان به تغییر جهت اساسی این رشته به سوی اهداف دلخواه و مورد انتظار اهالی وعلاقه مندان امیدوار و خوش بین بود...کما اینکه اگر امروز حال و روز فوتبال ما چندان مساعد نیست وجو بدبینی و سوءتفاهم و تفرقه بر آن حاکم است دلیلی ندارد جز دخالت و نفوذوتاثیر گذاری این جریانات که منافع نامشروع خود را در حاکمیت چنین وضعیتی بر کاروبار فوتبال می بینند و...

*سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها