گفتند یا دو ساله ببند یا برو!
*چطور شد که از استمفوردبریج به ورزشگاه امارات آمدید؟ ترک چلسی سخت بود؟
خب، همیشه به وضوح به مسئولان چلسی میگفتم که از حضور در این باشگاه خوشحالم اما قراردادم رو به پایان بود و خواسته بودم که به مدت 3 سال آن را تمدید کنند. با این وجود، آنها هم به وضوح به من گفتند که فقط میتوانند قراردادی 2 ساله پیشنهاد دهند. با این حال اصلا مذاکرهای بین ما انجام نشد. در حقیقت چلسی در اخبار اعلام کرد که میتواند قرارداد دو ساله پیشنهاد دهد اما هیچوقت برای مذاکره پا پیش نگذاشتند. انگار شرایط به این شکل بود که یا همین پیشنهاد را قبول کن یا برو. اگر چه چنین چیزی نگفتند اما حس من این بود. اصلا برای مذاکره دور هم جمع نشدیم تا با هم صحبت کنیم و بفهمیم چرا آنها قرارداد دو ساله پیشنهاد میدهند و من قراردادی سه ساله میخواهم. مثلا میتوانستند بگویند یک قرارداد دو ساله با قابلیت تمدید یک ساله و با توجه به میزان بازیت ببندیم اما اصلا با من حرف نزدند. در همین میان، آرسنال پاپیش گذاشت و همان چیزی را پیشنهاد داد که دنبالش بودم. آنها تنها باشگاهی بودند که برای جذب من تلاش کردند.
*شایعات علاقه بارسلونا به شما که هیچوقت عملی نشد چقدر واقعیت داشت؟
شایعات همیشه وجود دارند اما نمیدانم که پیشنهادی رسمی از سوی بارسا برای جذب من داده شد یا نه. در حقیقت، در چند فصل گذشته صحبتهای زیادی در مورد بارسا زده میشد اما تنها به این خاطر که آنها بارسا هستند حاضر نبودم به این تیم بروم. بدون شنیدن اهداف باشگاه و انتظاراتی که از من دارند، به هیچ تیمی نمیروم. اگر بخش مهمی از پروژه باشگاه نباشید و زیاد بازی نکنید، فایدهای ندارد به بارسا یا هر باشگاه دیگری بروید. آرسنال تنها باشگاهی بود که پروژهای مناسب به جاهطلبیهای من داشت. ضمن این که آنها یکی از بزرگترین باشگاههای جهان هستند.
*کیاجورابچیان، مدیر برنامههای شما در مصاحبهای گفت که پیشنهاد آرسنال به شما فوقالعاده بود. چه چیز پیشنهاد آرسنال انقدر تاثیرگذار بود؟
از همان اولین صحبتهای من با میکل آرتتا و ادو، آنها علاقه زیادی به جذب من نشان دادند. این نکته مهمی بود چرا که نشان میداد به من به عنوان یک بازیکن حرفهای احترام میگذارند و برای رسیدن به اهدافشان در باشگاه جدی هستند. آنها جایگاهم در ترکیب را به من توضیح دادند و گفتند چطور میتوانم در رسیدن به اهدافشان به آنها کمک کنم. میتوانستم ببینم که آرسنال در مسیر درستی قرار دارد و خوشحالم به این باشگاه آمدم.
* حضور در آرسنال چه تفاوتهایی با چلسی دارد؟
از اولین ماههای حضورم در آرسنال رضایت کامل دارم. از همان روز اول همه در تلاش بودند که حس راحتی کنم. برای جا افتادن در شهر و لیگ نیاز به زمان نداشتم و به همین خاطر کارم راحتتر بود چرا که فقط باید به باشگاه جدید و فلسفه آن عادت میکردم. تنها تفاوت بزرگی که در زندگی شخصیام ایجاد شد این بود که خانهام را عوض کردم و حالا در شمال لندن ساکن هستم. از نظر فوتبالی، بعد از گذراندن 7 سال در چلسی، چیزهای جدید زیادی در آرسنال وجود دارد: سبک بازی، استراتژی تیم مقابل حریفان، تمرینات، جلسات درون تیمی و... در تلاشم خیلی سریع به این مسائل عادت کنم و تا اینجا که خیلی راضی هستم.
*حضور دیوید لوئیز، همتیمی سابقتان در چلسی، چقدر در تصمیمتان برای آمدن به آرسنال تاثیر داشت؟
هر از گاهی تلفنی صحبت میکردیم تا در جریان مذاکرات باشد و قطعا تعریفهای جالبی در مورد آرسنال برایم کرد اما هیچچیزی فراتر از این نبود. او یکی از دوستان خوب من است و از 8 سالگی با هم دوست هستیم! حضور در کنار یک دوست همیشه خوب است و خوشحالم که دوباره همتیمی شدیم. دیوید بازیکن و انسان بزرگی است.
* با هم صاحب یک رستوران بودید اما آیا هیچکدام از شما آشپزی بلدید؟ اگر به خانهتان بیاییم برایمان چه میپزید؟
اصلا بلد نیستم! آشپزیام افتضاح است. باز هم دوست دارید بیایید؟(میخندد) راهی پیدا میکنیم تا گشنه خانهام را ترک نکنید اما انتظار پختن غذاهای پیچیده نداشته باشید. نمیدانم دیوید آشپزی بلد است یا نه. با هم صاحب یک رستوران بودیم اما چون تخصصی در این زمینه نداشتم آن را رها کردم. دیوید هنوز هم مالک بخشی از آن رستوران است.
*رفتار آرتتا به عنوان یک مربی چگونه است؟
شک ندارم او مربی بزرگی خواهد شد. استعداد و جاهطلبیاش را دارد. در عرض چند سال تبدیل به یکی از بهترین مربیان لیگ برتر و دنیا میشود. البته حتما باید به چندین قهرمانی برسید تا شما را جزو بهترینها بدانند و دیر یا زود این اتفاق برای آرتتا خواهد افتاد. تحت تاثیر روش صحبت کردن و توضیحات تاکتیکی او هستم. در بازی خوانی عالی است و هر وقت لازم باشد تغییراتی در تیم ایجاد میکند. تمرین زیر نظر او فوقالعاده بوده است و در حال یادگیری مسائل فراوانی هستم.
*گرانیت ژاکا در موردتان گفته است که ویلیان میداند چطور به قهرمانی برسد. آرسنال چقدر نزدیک رسیدن به عنوان قهرمانی است؟
از نظر من، آرسنال در مسیر درستی است اما باید قدم به قدم پیش برویم. فایدهای ندارد که الان بگوییم قهرمان لیگ برتر یا لیگ اروپا میشویم. فقط باید به فکر حریف بعدی و شکست دادنش باشیم. به همین سادگی. آرسنال باشگاه بزرگی است و باید برای کسب عناوین قهرمانی بجنگد. قطعا دوست داریم قهرمان شویم و برای به دست آوردن تکتک امتیازها خواهیم جنگید و مطمئنم در آینده نزدیک موفق خواهیم شد. برای فتح لیگ نباید امتیازات زیادی را در دیدارهای خانگی از دست بدهید و داشتن نمایش خوب تنها در دیدارهای بزرگ کافی نیست. یک تیم قهرمان باید بتواند همیشه رقبای کوچکتر که در کورس قهرمانی نیستند را شکست دهد. وقتی با یک مدعی قهرمانی دیگر بازی دارید، گاهی اوقات میبرید و گاهی اوقات میبازید و این موضوع طبیعی است اما خیلی مهم است که در جدال با تیمهای میانه و پایین جدول امتیازی از دست ندهید. باشگاه باید بیرون از زمین مسابقه نیز برنامههای خوبی داشته باشد و بداند چه اهدافی دارد که این موضوع در مورد آرسنال صدق میکند.
*گابریل ماگالائز برزیلی نیز این فصل به آرسنال آمده است. او به عنوان یک انسان و بازیکن چطور است؟
از این که خیلی زود با تیم منطبق شد، تعجب کردم چون تغییر کشور و سازگار شدن سریع با لیگ برتر کار آسانی نیست. گابریل با این کار شخصیت بالا و محکم خودش را نشان داد. او فردی خونسرد است و همه میتوانند تواناییهایش در زمین را ببینند. او در یارگیری عالی است و به راحتی پا به توپ میشود. او در ضربات آزاد نیز خطرساز است و خرید بسیار هوشمندانهای بود.
*چرا هواداران باید نسبت به شانس موفقیت باشگاه در این فصل خوشبین باشند؟
چون باشگاه برای کارهایش برنامه دارد. در تمام حوزهها افراد شایستهای سر کار هستند و با هم در تلاشیم تا به یک هدف واحد که کسب جامهای قهرمانی است، برسیم. نمیدانم این اتفاق در این فصل میافتد یا فصلهای بعد اما آرسنال در حال انجام کارهای فوقالعادهای برای رسیدن به هدفش است. میخواهیم سال آینده در لیگ قهرمانان بازی کنیم و در کورس قهرمانی باشیم چرا که باشگاه به این موضوع عادت دارد. خیلی خوشبین هستم و معتقدم هواداران هم باید خوشبین باشند.
*بازی پشت درهای بسته چطور است؟ آیا بازی در این شرایط برای شما و کل تیم سختتر شده یا آسانتر؟
اول از همه باید بگویم که تجربه کاملا متفاوتی است. میتوانید از بازیکنان بپرسید و هیچکس نمیگوید که این تغییر مسالهای جزیی است اما همه ما دلیل این اتفاق را میدانیم و سلامتی و امنیت هواداران باید اولویت شماره یک باشد. به عنوان بازیکنان حرفهای، باید مانند گذشته متمرکز باشیم اما باید بگویم تغییرات زیادی ایجاد شده است. به طور مثال وقتی در خانه حریف به میدان میروید، دیگر مانند گذشته از سوی سکوها تحت فشار نیستید و این خبری بد برای تیمهای کوچک و متوسط است که معمولا از امتیاز میزبانی و حضور هوادارانشان بهره میبردند. شاید این شرایط کار را برای تیمهای بزرگتر آسان میکند که بازیکنان باکیفیت زیادی در ترکیبشان دارند.
*چه چیزی را در مورد شما نمیدانیم؟
مگر تا الان همه چیز را نفهمیدید؟(میخندد) تفاوت زیادی با آن چه در زمین از من میبینید، ندارم. برخی از بازیکنان هنگام مسابقات رفتار متفاوتی دارند اما من این طور نیستم. شخصیتم همانطور است که در هر مسابقه میبینید اما شاید برخی هواداران ندانند که دوست دارم سایر ورزشها به خصوص تنیس و بسکتبال را نیز انجام دهم و تماشا کنم. همچنین دوست دارم گلف بازی کردن را نیز یاد بگیرم. وقتی به تعطیلات میروم، تقریبا هیچوقت فوتبال بازی نمیکنم...
*چه حسی داشت که فرانک لمپارد، همتیمی سابقتان، در فصل گذشته مربیتان بود؟
بهترین کلمه برای ابراز حسم در مورد فرانک، قدرشناسی است. در طول آخرین فصل حضورم در چلسی، به من گفت که دوست دارد همیشه مرا لبخند بر لب ببیند و بدون توجه به شرایط قراردادم باز هم بازی خواهم کرد و یکی از بازیکنان کلیدی تیم او خواهم بود. این از لطف او بود چرا برخی از مربیان تصمیم میگیرند به بازیکنی که قرار است به زودی تیم را ترک کند، بازی ندهند. گفتگوی صادقانهای با هم داشتیم و او یک بار دیگر شخصیت بالای خودش را نشان داد. از کار کردن با فرانک خوشحال هستم چرا که او هم یک مربی جوان و با استعداد دیگر است.
*تفاوت لمپارد و آرتتا چیست؟
فلسفه فوتبال آنها تفاوت زیادی با هم دارد. شاید تنها شباهتشان این باشد که هر دو مربیانی جوان با آیندهای درخشان هستند اما دیدگاهشان به فوتبال مشابه نیست. میکل به جنبه تاکتیکی فوتبال علاقه بیشتری دارد. او درک خوبی از مسائل تاکتیکی فوتبال دارد و در جلسات تمرین زمان زیادی را به این کار اختصاص میدهد. فرانک هم مسلما روی مسائل تاکتیکی کار میکند اما روش متفاوتی دارد.
*قرار گرفتن مقابل چلسی چه حسی دارد؟
خب این هم بخشی از زندگی ما به عنوان یک فوتبالیست حرفهای است. نکته مهم برای من، احترامی است که برای باشگاه چلسی قائلم. آنجا خیلی خوشحال بودم و 7 سال از عمرم را در آن باشگاه سپری کردم و توانستم جامهای زیادی نیز به دست بیاورم. دوستان زیادی در آن باشگاه دارم و به همین خاطر همیشه احترام زیادی به این باشگاه میگذارم اما حالا دیگر بازیکن آرسنال هستم و از این تیم به خاطر فرصتی که به من داد سپاسگزارم. حالا دیگر چلسی یک رقیب است و تمام تلاشم را میکنم که در هر تقابل، آنها را شکست بدهیم.
*در حال نزدیک شدن به یک رکورد دیگر هستید و به زودی صاحب رکورد بیشترین بازی یک بازیکن برزیل در تاریخ لیگ برتر میشوید. چقدر از این موضوع خوشحال هستید؟
خیلی به این اتفاق افتخار میکنم. همیشه آرزوی بازی در لیگ انگلیس را داشتم. به همین خاطر حضور در این لیگ برای چنین مدت طولانی یک افتخار محسوب میشود. بازی در لیگ برتر آسان نیست و همه میدانند این لیگ چقدر سخت است. بسیاری از بازیکنان آمدند و تنها یک یا دو فصل دوام آوردند و سپس بدون وفق پیدا کردن با شرایط لیگ جزیره، آن را ترک کردند. خوشبختانه این اتفاق برای من نیافتاد. معتقدم با گذشت هر سال نمایشهای بهتری داشتم و به عنوان یک فوتبالیست حرفهای این اتفاق خوبی است. ضمن این که کمتر پیش آمد به خاطر مصدومیت مسابقهای را از دست بدهم و این موضوع هم به ثبت این رکورد کمک کرد.
*با نگاهی به گذشته، ترک برزیل و پیوستن به شاختار در سال 2007 چقدر سخت بود؟
تصمیمگیری برای پیوستن به شاختار به خودی خود کار خیلی سختی بود. من و خانوادهام فکر میکردیم که با ترک کورینتیانس به اسپانیا، ایتالیا یا انگلیس میروم که لیگهای مشهورتری دارند. به همین خاطر به میان آمدن نام شاختار تعجبآور بود اما یک بار دیگر میگویم به این خاطر تصمیم گرفتم به آن باشگاه بروم چون برنامههای خوبی داشت. مسئولان شاختار برنامههایشان را به خوبی برایم توضیح دادند و قانع شدم که پیوستن به آنها قدم مهم بزرگی رو به جلو خواهد بود. وقتی به اوکراین رفتم، در آغاز روزهای سختی داشتم. فرهنگ آنها در مقایسه با برزیل کاملا متفاوت بود و سرمای آن نیز بزرگترین مشکل من بود. بازی در چنین دمای پایین و زمینهای برفی برایم بسیار جدید بود. خوشبختانه باشگاه چندین بازیکن برزیلی دیگر گرفت و همین موضوع کمک کرد تا زودتر با شرایط خو بگیرم. بعد از شروع متزلزل، به خوبی در تیم جا افتادم و از بودن در اوکراین رضایت داشتم. با شاختار به چندین قهرمانی رسیدم و تجربه خوبی بود که مرا برای حضور در روسیه و انگلیس آماده کرد.
*شاختار این روزها به خاطر برزیلیهای پرشمارش معروف است. این موضوع باعث ایجاد اختلاف در رختکن تیم نمیشود؟
داشتن یک زندگی اجتماعی خارج از مستطیل سبز برای ما برزیلیها نکتهای کلیدی بود. با این کار با فرهنگمان در ارتباط میماندیم و به هم کمک میکردیم به فرهنگ جدید عادت کنیم. با توجه به حضور بازیکنان فراوان با ملیتهای مختلف در ترکیب تیم، هیچوقت مشکل خاصی در رختکن به وجود نیامد چون بازیکنان به یکدیگر احترام میگذاشتند. همه با هم دوست بودند و از تفاوتهایمان در مسیر قدرتمند شدن استفاده کردیم.
*لوچسکو، مربی شاختار، نقش مهمی در هماهنگ کردن بازیکنان داشت. چطور این کار را میکرد و چطور به برزیلیها کمک میکرد در ترکیب جا بیافتند؟
لوچسکو بازیکنان برزیلی را خیلی دوست داشت و میتوانستیم با او با ترکیبی از زبانهای پرتغالی و اسپانیایی ارتباط برقرار کنیم و همین اتفاق کار را برایمان راحتتر میکرد. در آن زمان انگلیسی یا روسی بلد نبودم و پرتغالی تنها زبانی بود که میفهمیدم.
*شاختاری که توانست فاتح جام یوفای 09-2008 شود، چقدر باکیفیت بود؟
خیلی تیم خوبی داشتیم. میتوانستیم با هر رقیبی روبهرو شویم و بازیکنانی داشتیم که میتوانستند در هر تیم بزرگ اروپایی به میدان بروند اما کیفیت همه چیز نبود. درک جمعی خوبی داشتیم و نقطه قوت آن تیم شاختار هم همین بود. در حمله بسیار خطرناک بودیم و با اولین اشتباه حریف آنها را مجازات میکردیم. آن قهرمانی برای تکتک ما دستاورد بزرگی بود و برای باشگاه نیز افتخار بزرگی به حساب میآمد.
*در دو بازی رفت و برگشت لیگ قهرمانان سال 2012 مقابل چلسی نمایش خوبی داشتید و دو گل هم زدید. آیا این بازی در انتقالتان به چلسی نقش مهمی داشت؟
به نظرم اندکی تاثیر داشت اما به نظرم خیلی مهم نبود. چلسی در ژانویه 2012 برای خرید من دست به کار شده بود اما شاختار پیشنهاد آنها را رد کرد. مذاکره با شاختار کار چندان آسانی نیست(میخندد) اما اندکی بعد با چلسی بازی کردیم و علاوه بر بازی خوبم، توانستم در لندن دو گل بزنم. شاید این اتفاق آنها را قانع کرد که دنبال بازیکن مناسبی هستند. برای پیوستن به آنها مجبور شدم کمی بیشتر صبر کنم چرا که قبل از رفتن به لیگ برتر، به آنژی ماخاچکالا پیوستم.
*چرا به آنژی رفتید و در آن 6 ماه دیوانهوار چه اتفاقاتی افتاد؟
دو سالی میشد که در تلاش بودم از شاختار جدا شوم. فکر میکردم زمانش رسیده که حضور در لیگی دیگر و چالشی جدید را تجربه کنم اما همانطور که گفتم، مذاکره با سران شاختار کار آسانی نیست و آنها دوست ندارند بهترین بازیکنانشان را از دست بدهند. از چلسی و بنفیکا پیشنهاد داشتم اما شاختار این پیشنهادات را رد کرد. در آن مقطع، مرحله گروهی لیگ قهرمانان تمام شده بود و با بازیهای خوبم به صعود شاختار به مرحله حذفی کمک کرده بودم. ما به همراه یوونتوس به دور بعد صعود کرده بودیم و چلسی به لیگ اروپا رفته بود. سپس آنژی در ژانویه پاپیش گذاشت و تنها باشگاهی بود که حاضر شد پولی پیشنهاد کند که سران شاختار اجازه جدایی مرا بدهند. سایر باشگاهها میخواستند بر سر قیمت مذاکره کنند اما آنژی با خوشحالی بند جداسازی مرا فعال کرد. واقعا به دنبال جدایی از شاختار بودم و چالشی جدید میخواستم. باز هم مقصدی رویایی در انتظارم نبود چرا که دوست داشتم به یک تیم انگلیسی یا اسپانیایی بروم اما در آن مقطع آنژی تنها گزینه پیش رویم بود به همین خاطر به روسیه رفتم. در نهایت همه چیز خوب پیش رفت چون تنها چند ماه در روسیه ماندم و سپس به چلسی رفتم.
*حضور در آنژی چه حسی داشت و چه شد که ناگهان همه چیز تمام شد؟
تجربه خوبی بود. از نظر من هر تجربهای فرصتی برای رشد و تبدیل شدن به یک بازیکن و انسان بهتر است. پروژه آنژی جذاب بود: روبرتو کارلوس در آنجا دستیار بود و ساموئل اتوئو و چند بازیکن برزیلی دیگر نیز در این تیم بودند. به همین خاطر دوره جذابی را سپری کردم. در نهایت، مدیرعامل باشگاه دچار بیماری شد و تصمیم گرفت دیگر در فوتبال سرمایهگذاری نکند. همه برنامههایش را رها کرد و بازیکنان خوب تیم را فروخت و همان موقع بود که بلاخره شانس حضور در لیگ انگلیس به من رو کرد.
*آرمین زمانی