مدیریت ورزش «کوچک» است، اندازه های ورزش را هم کوچک کرده است!
**مربیان جوان و جدید
یکی از شاخصه ها و امتیازات فصل جاری لیگ برتر(1400-99) به کارگیری مربیان جوان و جدیداز سوی بسیاری از تیم هاست.به طوری که اگر مثلا از این نظر مقایسه ای میان این فصل لیگ با همین دوسه فصل گذشته صورت بگیرد به راحتی متوجه خواهیم شد درلیگ امسال مربیانی به کار مشغولند که یا اصلا سابقه مربیگری در لیگ برتر نداشته و یا سابقه اندکی در حد مثلا یک نیم فصل و یا چند بازی داشته اند. محرم نوید کیا، اخباری( ماشین سازی)، رحمتی ، محمد ربیعی( مس رفسنجان)، صادقی ( سایپا)، فاضلی ( نساجی، که عوض شد) و،محمود فکری و... از جمله این مربیان هستند. با اینکه از دلیل اصلی این اتفاق اطلاع دقیق نداریم و انگیزه اصلی مدیران باشگاه ها برای دست زدن به این گونه انتخاب برای ما مجهول و ناشناخته است، آیا دلایل اقتصادی در اتخاذ این روش موثر بوده ویامصلحت اندیشی برای کلیت فوتبال ایران و یا دلایل دیگر، فعلا مشخص نیست و به طور قاطع در باره آن نمی توان حرف زد و... اما اصل این اتفاق ودور دادن به مربیان جوان وطنی را باید به فال نیک گرفت.
**ظرفیت های ورزش ما
بارها تاکید وتکرار کرده ایم که فوتبال( و بلکه ورزش) ما به گواه غریبه و آشنا از توانایی و داشته ها و ظرفیت های قابل قبولی برخوردار است که " نیروی انسانی" یکی از برجسته ترین وغنی ترین این داشته ها و ظرفیت هاست. بدون تردید" مربیان مستعد وجوان" یکی از ظرفیت ها ی ورزش ما در بعد نیروی انسانی هستند.شرط رشد و پیشرفت ورزش در گروی استفاده بجا و بهینه از خیل این داشته ها و ظرفیت هاست. اینکه امروز می بینیم تعدادی از مربیان جوان در سطح لیگ برتر سکان هدایت فنی برخی از تیم ها را در دست گرفته اند باعث خوشوقتی است و این امیدواری را به وجود می آورد که حضور اینگونه مربیان در کنار مربیان باتجربه وکارکشته تر، به ارتقا فنی و کیفی لیگ و در نهایت به پیشرفت کلیت فوتبال ابران کمک کند.
**در نظر گرفتن مصلحت ها
با این حال همان طور که گفتیم اولا در انتخاب این مربیان و به کارگماردن آنها در راس امور فنی تیم ها باید مصلحت هایی را در نظر گرفت و دلیل به کارگیری آنان کم توقعی و" صرفه اقتصادی" باشگاه ها نباشد! باشگاه ها و مدیرانی که بعضی از آنها در برخورد با مربیان خارجی ولو بی کارنامه خیلی سخی طبع شده و" لارج" ! و" گشاده دست" عمل می کنند اما وقت معامله با مربیان وطنی به فکر صرفه جویی و رعایت حداقل ها می افتند! البته در نظر داشتن منافع مالی باشگاه در انعقاد قراردادها یک اصل است اما همه آن نیست. انتخاب درست ، به موقع و بجا، شرط اصلی است که می تواند هم در اهداف فنی و فرهنگی و اقتصادی باشگاه موثر باشد و هم به رشد و ارتقا فنی و تجربی مربی به کار گرفته شده؛ کمک کند.امیدواریم باشگاه ها در انتخاب مربیان جوان و جدید خود این مصلحت اندیشی را به طور جامع لحاظ کرده باشند... والبته این چیزی است که قضاوت در باره آن به آینده نزدیک موکول می شود.
**میدان حساس
طرف دیگر ماجرا،" مربیان" هستند . مربیان جوان و جدیدی که حداقل در سطح " لیگ برتر" تازه کار هستند.این مربیان باید بدانند که درمیدان مهم وحساسی قدم گذاشته اند و نحوه عملکرد آنان در سلامت یا تخریب وآلوده کردن فضای فوتبال ودر نهایت سرنوشت این رشته پرطرفدار و جذاب موثر است. سال هاست که افراد و باندهایی هستند که با ناتوان خواندن و بی سواد قلمداد کردن مربیان وطنی و القای این موضوع به ذهن و اندیشه برخی از مدیران فدراسیون و باشگاه ها ی ما راه را برای ورود مربیان حتی بی کارنامه خارجی باز وبساط دلالی و پورسانت بگیری خود را از این رهگذر گرم کرده اند. اینان برای جا انداختن این فکر و به باور تبدیل کردن آن در ذهنیت علاقه مندان فوتبال و هواداران تیم ها؛ ابزار کارسازی در اختیار دارند که رسانه ها یکی از مهمترین آنها هستند. آنها چنان که می بینیم از مانع تراشی و سنگ اندازی بر سر راه موفقیت مربیان مقتدر و موفق وطنی هیچ ابایی ندارند و اگر لازم باشد به" هو کردن" و تخریب شخصیتی آنها نیز می پردازند و همان طور که اشاره شد برای انجام نقشه های خود از ابزار" رسانه" بیشترین استفاده را می برند. بدیهی است که رسانه هرچقدر فراگیرتر و پر مخاطب تر باشد برای اینها یهتر و کار آمدتر است.اینکه خواننده عزیز در کیهان ورزشی واز جمله در این صفحه ملاحظه می کند که روی موضوع رسانه و به ویژه صدا و سیما تاکید شده و هشدار داده می شود از این روی است. این جریانات منفعت پرست و مخرب برای رسیدن به اهداف خود و تامین منافع خودبدون هیچ شکی تلاش می کنند به رسانه مهم، تاثیر گذار و پر مخاطبی مثل صدا و سیما رخنه و نفوذ کنند و گاه با ژست دلسوزی و ظاهرالصلاحی و گاه با تیپ روشنفکری و علم روز دنیا!، روی تصمیم گیری و سیاستگذاری های مدیران رسانه ملی از یکسو و ذهن و قضاوت مردم یعنی همان بینندگان عزیز و ارجمند!و افکار عمومی تاثیر بگذارند و بار خود را به مقصد و منزل برسانند. یکی از اهداف و نقشه های اینها هم همانطور که اشاره شد توهین وتحقیر مربیان وطنی و اصولا هر چیزی که رنگ وبوی وطن و ایران و... دارد؛ از یکسو و تبلیغ وتحسین مربیان خارجی وبزک کردن هرچه رنگ و بوی" خارجی" دارد، از سوی دیگر است که البته متاسفانه خیلی وقت ها هم موفق شده و توانسته اند اولا آدم های خودشان را به عنوان مجری و کارشناس و تهیه کننده و...حتی مدیر!! به سازمان رسانه ملی تحمیل کنند وثانیا در پیشبرد اهداف و برنامه یعنی تحقیر ایرانی وجنس وطنی- در اینجا مربیان- و اشاعه روحیه اجنبی پرستی و بزک کردن جنس خارجی- اینجا مربیان- گام های موثری بردارند و... سخن در این باره و این جریانات مخرب و دلالی افسار گسیخته و خرابی ها و ضرباتی که ورزش از عملکرد اینها خورده است مفصل است ، وما پیش از این بارها به آن پرداخته ایم اینجا منظورمان از پیش کشیدن این موضوع ، یادآوری حساسیت کار مربیان جوان وطنی است. همانطور که اشاره شد امیدواریم در درجه اول این عزیزان از مسیر صحیح و درست به نیمکت تیم های لیگ برتری رسیده باشند و در اینجا هم پای" آن جریانات مخرب و منفعت پرست" در میان نباشد و این مربیان جوان و جدید هیچگونه بدهکاری و وابستگی ای به آنها نداشته باشند. جرا که این واقعا موضوع و اصلی جدی است. اگر در هر کاری گام اول به درستی و محکم برداشته نشود به مصداق" خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوارکج" ؛ نمی توان به ادامه و پایان آن کار خوشبین بود و اما به فرض رعایت شرط و نکته اول که اشاره شد امیدواریم این مربیان جوان و جدید از فرصت به دست آمده جهت اثبات شایستگی و لیاقت های خود نهایت استفاده را ببرند. در انجام مسئولیت خود روی کار و حرفه خود تمرکز لازم را داشته باشند و برای خودشان و تیمشان و اعتمادی که به آنها شده ارزش قائل شوند. خود را گرفتار مسائل فرعی و تصفیه حساب های شخصی نکنند و اجازه ندهند بدخواهان- چنانکه بالاتر اشاره شد- ایشان را به حاشیه های مخرب بکشانند و از انجام وظیفه اصلی غافل کنند. آدم های درست و خوشنام را به خود نزدیک کنند باآنها مشاورت و رایزنی کنند و گرد آدم های خلاف و مشکوک و فرصت طلب نگردند و اجازه نفوذ و نزدیک شدن به آنها ندهند. در انتخاب مشاور و دستیار و همکار نهایت دقت و وسواس رابه خرج دهند وبا عملکرد صحیح و حرفه ای و موفق خود راه را برای به بازی گرفتن هرچه بیشتر مربیان وطنی هموار کنند وهمچنین راه را بر مداخله و شلتاق کردن و خط دهی جریانات مخرب و دلالی و اجنبی پرستی و... ببندند.در پایان ذکر این نکته بدیهی را برای پیشگیری از جوسازی و شلوغکاری سیاهکاران و شارلاتان ها ضروری می دانیم که: ما بارها و درگذشته نوشته ایم هرگز با مربیان موفق و کار کشته خارجی مخالف نیستیم به عنوان مربی و معلم رعایت حرمت آنها رابر خود فرض می دانیم و به سهم خودقدردان زحمات آنها هم هستیم. مخالفت با مربی خارجی نیست بلکه با سوداگران منفعت پرستی است که برای تامین منافع نامشروع خود مربی وطنی را خراب و تحقیر و" هو" می کنند...
**یک سئوال بی پاسخ
در لابلای خبرهای ورزشی ، به خبری برخوردیم در باره محرومیت تیم فوتبال پرسپولیس از سه پنجره نقل و انتقالاتی. خلاصه خبر این بود:" فیفا در آخرین نامه خود به باشگاه پرسپولیس اعلام کرده بود اگر ۱۲ بهمن، ۵۰۰ یورو در حساب بودیمیر نباشد و یا توافقی صورت نگیرد، پنجره نقل و انتقالاتی این تیم اتوماتیک وار بسته خواهد شد.و..." البته در پایان خبر هم آمده بود که" طبق قوانین جدید فیفا در هر زمانی که باشگاه پرسپولیس بتواند این پول را پرداخت کند، محرومیت آنها بخشیده خواهدشد." امیدواریم حالا که شما خواننده محترم دارید این سطور را می خوانید پول پرداخت شده واین مشکل هم حل شده باشد. اما با این حال سئوال این است که اینگونه مشکلات و محکوم شدن و محرومیت ها و... کی می خواهد دست از سر فوتبال ایران بردارد؟ نکته ای که در پاسخ به این سئوال به نظرمان می رسد این است که اگر بخواهیم به طور ریشه ای موضوع را تحلیل نماییم باید بگوییم این گونه ماجراها ریشه در " عدم ثبات مدیریت" دارد. ثبات مدیریت ، یک اصل مسلم و مهم مدیریتی است که متاسفانه در ورزش ما و خاصه در سال های اخیر در باره دوتیم پرطرفدار کشورمان رعایت نمی شود.اگر اشتباه نکرده باشیم در همین شماره قبل به بهانه تغییراتی که در هیات مدیره باشگاه پرسپولیس صورت گرفته بود درباره اهمیت اصل ثبات مدیریت و تاثیر آن در ساماندهی و نظم و آرامش لازم در یک مجموعه یا تیم فوتبال و... نوشتیم. قبلا هم در این باره، به کرات نوشته ایم اما متاسفانه نه گوش شنوایی برای شنیدن این حرف ها و نه اراده ای برای پایان دادن به این وضع و اوضاع در نزد مدیران و تصمیم گیرندگان ورزش وجود دارد. اگر جایی مثل کیهان ورزشی مرتب می نویسد و هشدار می دهد باید اصول و موازین مدیریتی را رعایت کرد به خاطر خودش نمی گوید. احساس وظیفه می کند که بگوید. دلش برای این ورزش بالقوه قوی می سوزد که هشدار می دهد. این ورزش همه جیز برای سامان یافتن و روبراه شدن و در مسیر پیشرفت حرکت کردن وجایگاه خود را ارتقا دادن و... دارد.اما اگر از مشکلات پیش پا افتاده رنج می برد و کماکان درگیر مشکلات خودساخته است دلیلی ندارد جز اینکه از مدیریتی که در اندازه و قواره اداره این ورزش باشد ، برخوردار نیست. بدون اینکه قصد توهین یا بی انصافی داشته باشیم بر اساس واقعیات مجبوریم بگوییم چون مدیریت ورزش کوچک است و ضعیف عمل می کند، اندازه های ورزش را هم کوچک و آن رابا انواع مشکلات پیش پا افتاده و معضلات خود ساخته در گیر کرده است.مدیریتی که عاشق افکار ودلبسته به سلایق و مشغولیت های خودش است و به قیمت آسیب زدن به ورزش ، حاضر نیست اصول مسلم و بدیهیات ساده را رعایت کند. این است که فوتبال ما، استقلال وپرسپولیس پرطرفدار همواره باید تن و بدنش بلرزد وبا مشکلاتی در گیر باشد که ریشه و علت آن عدم تدبیر و رعایت نکردن اصول بدیهی مدیریتی مدیران ورزش است. البته گرفتاری های ورزش ناشی از عملکرد غیر اصولی مدیریت به همین جا ختم نمی شود. برای مثال امروز ورزش ما به ویژه فوتبال کشور از فضای ناسالم و آغشته به سوءظن و بی اعتمادی و بدبینی و...سخت رنج می کشد. خیلی ها به جان هم افتاده اند، طرفداران تیم ها، تیم مقابل را به برخورداری از حمایت های آن چنانی مقامات بالای ورزش متهم می کنند، داوری را به غرض آلوده می دانند و...دراینجا وتحلیل این مشکل هم ردپای مدیریت کلان ورزش را به وضوح می توان مشاهده کرد و...که پرداختن به آن از حوصله این مقال خارج است، آنچه در آن تردیدی نیست این موضوع است که برای نجات ورزش و تیم های ورزشی و از این وضعیت و مشکلات تکراری و تنها راه، تغییر در بینش و نگرش ولاجرم روش های مدیریتی است...
*سیدمحمدسعید مدنی