لوئیز سوارز، اتلتیکو مادرید و قدرت انتقام
در 191 بازی لیگ 147 گل برای بلوگرانا به ثمر رساند. تنها لیونل مسی در یک دوره زمانی مشابه بیشتر از او گل زده بود. مسی در 208 بازی 201 گل زد تا بالاتر از لوئیز سوارز قرار بگیرد. او یک نیروی ذاتی داشت تا در طول دوران حضورش در نیوکمپ، 4 قهرمانی لالیگا را از 6 فصل بازی در بارسا بدست بیارد. همچنین 3 قهرمانی کوپادلری و یک قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا هم نصیبش شد. سوارز در تمام 283 بازی موفق شد 198 گل برای بارسا بزند تا او در رده سوم گلزنترین مهاجمان تاریخ این باشگاه قرار بگیرد. او بدون شک یکی از دو مهاجم بزرگ بارسا در دو دهه اخیر است و تنها ساموئل اتوئو میتواند رقیبش برای قرار گرفتن در جایگاهی بالاتر باشد. با همه این آمار و ارقام سوارز در بارسا یک مشکل جدی داشت. او به میانه دهه چهارم زندگی رسیده و با کندی حرکت، کمبود انرژی و پویایی مواجه است و برای کل بازی تیمی بارسلونا به یک مانع تبدیل شده بود. سوارز به طور قطع هنوز یک تمامکننده قهار است اما کار دیگری انجام نمیدهد. عملکردش در بازیهایی که نیاز به تحرک فیزیکی و کارهای بدنی نیاز دارد به طور چشمگیری ضعیف است. از نمایش فاجعهبار او در لیگ قهرمانان اروپا مقابل رم و لیورپول حرفی نمیتوان زد.
عبور کردن از دوران موفق و نام بازیکنی سوارز ساده نیست و حقیقت این است که بارسا خلا چنین بازیکنی را این روزها به خوبی حس میکند. آنها برای گرفتن این تصمیم یکی دو سال صبر کردند اما وقتی آن را انجام دادند آنقدر بیادبانه و ناگهانی بود که ستاره تیمشان مسی هم آسیب دید. شاید برای انجام آن بهتر بود که با انتقال او به تیمی مانند یوونتوس یا هر تیم دیگری خارج لالیگا موافقت میکردند؛ جایی که برایش یادگیری یک زبان جدید در 34 سالگی دشوار و از سرزمین رویاهایش فرسنگها دورتر بود. اما آنها یک حماقت دیگر انجام دادند و او را به صورت رایگان در اختیار اتلتیکومادرید قرار دادند. حالا لوئیز سوارز بیشتر از هر بازیکن دیگری در لالیگا برای اتلتیکو گل زده است.
تابستان گذشته با بحران اقتصادی، تیمی پا به سن گذاشته، فشارهای سیاسی و شکست 8-2 برابر بایرن مونیخ- دیداری که سوارز در آن اولین گل خارج از خانه خود در لیگ قهرمانان در 4 سال اخیر را به ثمر رساند- بارسلونا قصد داشت از شر سومین گلزن برتر تاریخ خود و بازیکنی که در رده دوم دریافت بیشتری دستمزد در تیم قرار داشت، خلاص شود. او درگیر مصدومیت زانو بود، کند شده و به نسبت قبل افت کرده بود. آنها میخواستند او را از مسی جدا کنند. این رازی آشکار بود و سوارز از آن خبر داشت، حتی با این که علنا از باشگاه خواست که مستقیما درباره برنامههایش با او صحبت کند. در نهایت زمان آن فرا رسید و در تماس تلفنی کوتاه و صریحی به سوارز اطلاع گفته شد که باید از تیم جدا شود. این تماس یک دقیقه به طول انجامید اما حسرت پس از آن طولانیتر شد. این تصمیم از سوی باشگاه گرفته شد- رونالد کومان، سرمربی جدید، تاکید کرد:” من شخصیت منفی این فیلم نیستم” – اما او خبر را به سوارز داد، نقش جلاد را ایفا کرد و به دنبال سبکی جدید با بازیکنان جوان و پرتحرکتر رفت. سوارز هیچ توضیحی نخواست و توضیحی هم دریافت نکرد. او پاسخ داد "بسیار خوب” اما آنها باید شرایط قراردادی او را درست کنند. او حاضر بود بر اساس خواسته آنها از تیم جدا شود اما با شرایط خودش این کار را میکرد- به عنوان بازیکن آزاد.
انتقام همیشه بزرگترین محرک در زندگی است و خواستن برای بازگشتن مشتها را گره میکند، دندانها را تیز و عضلات گردن را محکم! انتقام تمرکز را به حدی بالا میبرد که حتی فکر و خیالتان هم میتواند برنده باشد. چیزی که برای بارسلونا بارها در طول تاریخ اتفاق افتاده و آنها طعم انتقام را بسیار چشیدهاند. مانند مایکل لادروپ در سال 1994 که طعم 4 قهرمانی متوالی با بارسا زیر دندانش بود اما توسط یوهان کرایوف کنار گذاشته شد تا به رئال مادرید برود و روند قهرمانی بارسا را متوقف و دو قهرمانی با لوسبلانکوس بدست بیاورد و پایانی باشد بر پایان رویایی تیم کرایوف!
یا در سال 2004 زمانی که رئال مادرید اقدام به فروش ساموئل اتوئو به بارسلونا کرد. مهاجم کامرونی در مایورکا بود و رئالیها حق انتقال او را در اختیار گرفته بودند اما تصمیم مدیران و کادرفنی کهشکانیها در آن مقطع بر این بود که تیمی که مهاجمانی مانند رونالدو، رائول و مایکل اوون در اختیار دارد، نیازی به اتوئو نخواهد داشت. به همین دلیل اجازه دادند تا اتوئو به بارسلونا برود. اتفاقی که زهر گلزنی او را به جادوی رونالدینیو اضافه و بارسلونا را به بهترین تیم جهان تبدیل کرد. آنها به طور متوالی قهرمانی لالیگا را کسب کردند و در اروپا هم قهرمان شدند. اتوئو در آخرین فصل حضورش رهبر هجومی تیمش بود و با بدست آوردن اولین سه گانه قهرمانی فوتبال اسپانیا، در تاریخ جاودانه شد.
پس از آن در سال 2013 داوید ویا که با بارسلونا به قهرمانی لالیگا رسیده بود، کمک کرد این تیم در لیگ 100 امتیازی شود. ویا در 3 فصل دو قهرمانی لیگ را تصاحب کرد و مصدومیتش در فصل دوم حضورش در بارسا اصلی ترین دلیل برای تکرار سه قهرمانی متوالی بود. او که در اواخر دورانش در بارسا به دنبال انجام بازیهای بیشتر و تجربه تیمی متفاوت بود، توسط بارسا به اتلتیکو مادرید فروخته شد آنهم با مبلغ ناچیز 1/5 میلیون یورو. ویا در دوران بازی برای اتلیتکو در 36 بازی 13 گل زد و کمک کرد تا اتلتیکو با قهرمانی در لالیگا، فوتبال اسپانیا را دچار تحول و دگرگونی کند.
بارسا طعم انتقام را دو بار بر علیه خودش و یک بار به سود خودش چشیده و به خوبی میداند یک مهاجم انتقامجو چه کارهایی میتواند انجام دهد. بخصوص مهاجمی که تا آخرین روزها با او مانند یک گل رفتار کردند و جوری نقش بازی کردند که گمان نکند در حال کنار گذاشته شدن است و ارتباطات آنها جوری بود که خودش هیچ وقت فکر نکرد که قرار است به زودی مجانی در اختیار رقیب قرار بگیرد. آنها میدانستند که نمیتوانند سوارز را به یک تیم ضعیف منتقل کنند. حتی رئال مادرید میتوانست مقصد بهتری برای سوارز باشد. انتقام هنوز هم در سانیتاگو برنابئو زنده و یک محرک قوی است و آنها خاطرات مایکل لادروپ را در ذهن دارند اما رئال یک باشگاه قدیمی است که در حال حاضر شماره 9 خود را دارد؛ بازیکنی که هم مربی و هم مدیریت باشگاه به او علاقه دارند. آیا سوارز میتوانست با کریم بنزما یک زوج شود؟ البته که میتوانستند اما همانطور که گفته شد او از نظر حرکتی و پویایی به شدت افت کرده و در تیمی مانند رئال در خط حمله با چالشهای جدی مواجه میشود. اما چه چیزی باعث شد تا انتقال او به اتلتیکو مادرید، بدترین اتفاق ممکن باشد؟ درست حدس زدید، دیگو سیمئونه! کسی که از نظر خط فکری بسیار به سوارز نزدیک است و باهم به خوبی هماهنگ شدهاند. از سوی دیگر تیم سیمئونه در نوک خط حمله خود خلا بازیکنی مانند سوارز را در این مدت حس میکرد. درست است که سوارز در دویدن و جابجایی محدود است و به جز گل زدن کارهای کمی میتواند انجام دهد اما این دقیقا همان چیزی است که اتلتیکو به آن نیاز داشت. آنها بازیکنان جوان و هجومی قابل توجهی دارند که فقط تجربه یک مهاجم مرگبار مانند سوارز میتوانست آن را تکمیل کند. همانطور هم که پیش بینی میشد، سوارز به الماس تیمش تبدیل شد و گلزنیهایش از راه رسید.
او هنوز کند است؟ قطعا کند است اما او به تجربهای که در این سالها در بارسا بدست آورده تکیه کرده و نان آن را میخورد. این از مزایای کار کردن با یک مربی کلاس جهانی است که بعد از سال 2017 دیگر شانس داشتن آن را نداشت و حالا سوارز فراتر از آن چیزی است که تصور میشد. همه عوامل در خدمت سوارز هستند تا او محرک قهرمانی دوباره اتلتیکو و انتقام خودش از رفتار مودبانه اما موذیانه بارسا باشد. ژوآئو فیلیکس نابغه در کنارش هست تا سوارز را تغذیه کند. دقیقا همان کاری که مسی میککرد با این تفاوت که فیلیکس جوان است و میتواند همه جای زمین را بدود و برای مهاجم اروگوئهای فضای گلزنی خلق کند. تمام کاری که سوارز در پیراهن سفید و قرمز اتلتیکو در این مدت انجام داده، ماندن در خط حمله و گل زدن در هر موقعیت ممکن است. او به سوی بردن پیچیچی خیز برداشته و از بهترین دوستش لیونل مسی پیش است.
سوارز 34 ساله است و گاهی سنش به چشم میآید. با این حال این احساس تا حدی اشتباه است. اگر حرکات بدون توپ او را نگاه کنید حس میکنید که انعطاف ناپذیر و لنگان است و با احساس درد راه میرود. اما شرایط را زیرنظر دارد، صبر میکند و در موقعیت درست قرار میگیرد. سپس به ورود توپ به صحنه نگاه کنید؛ او سریعا تغییر میکند، اولین نفر به آن میرسد و آماده است تا ضربه تمام کننده را بزند. پاهای او خیلی سریع نیستند اما ذهنش سریع است و راهی به سوی توپ پیدا میکند. او میتواند طوری وانمود کند که کاری انجام نمیدهد اما سپس ظاهر شود و مهمترین کار را انجام دهد. هربار که این کار را انجام میدهد، مثل یک ضربه خنجر دیگر است.
در حالی گلزنیهای سوارز کمک کرده تا اتلتیکو به صدر جدول برسد که این تیم علاوه بر صدرنشینی، بهترین نمایش تیمی در لالیگا را هم دارد. آنها حدود 10 امتیاز نسبت به رقبای پایین دست خود از جمله بارسلونا اختلاف دارند و با همین فرمان، قطعا قهرمان لالیگا میشوند. حتی اگر در دیدارهای متقابل به رئال و بارسا ببازن هم خللی در حرکتشان ایجاد نخواهد شد. آنها باید 4 بازی متوالی ببازند و رقبا همه بازیها را ببرند تا فاصله از بین برود. همان قدر که سوارز در گلزنی آتشین است، در خط دفاع بواسطه فلسفه فوتبالی سوارز، اوضاع اتلتیکو ایدهآل است. گلزنیهای سوارز باعث شده تا اتلتیکو از یک تیم تدافعی فوقالعاده به تیم تدافعی با قدرت گلزنی فوقالعاده تبدیل شود.
پیوستن سوارز به اتلتیکو مادرید جزیی از برنامه بارسا نبود اما تصمیمی بود که میتواند به قیمت از دست رفتن عنوان قهرمانی تمام شود. او بیشتر از مجموع آنتوان گریزمان، آنسو فاتی، عثمان دمبله، مارتین برایتویت و فرانسیسکو ترینکائو گل زده و تاثیرگذاریاش باعث شده که اتلتیکو با یک بازی بیشتر، 9 امتیاز از باشگاه سابق این بازیکن پیش باشد. سوارز صدایی است که اکوی آن را در ورزشگاه خالی میشنوید، دستورات او گاهی نه فریاد که در حد جیغ کشیدن است حتی اگر غرولند باشد: تیز و مصرانه. در سایر مواقع صریح است: نه جایی که او توپ را بخواهد بلکه جایی که دیگران آن را بخواهند حتی اگر خودشان ندانند. او در طول بازی حرف میزند و مانند مفسری است که همخوانی ندارد و صدایش پیش از تصویر میرسد.
و تمام این اتفاقات در 34 سالگی رخ میدهد که حتی بعضی از اطرافیانش تردید داشتند که شاید کارش به پایان رسیده باشد. سوارز خودش تایید میکند که انتظار نداشت شرایط تا این حد خوب پیش برود و میداند که شاید این روند ادامهدار نباشد. این آغازی بهتر از تمام باشگاههای سابق او است؛ به حدی خوب که از سیمئونه پرسیده شده که آیا او بهترین خرید اتلتیکو تحت هدایت او بوده است. او گفت:” من نمیتوانم دست از فکر کردن به چنین مسائلی بردارم. اما او فوق العاده است و ما خوشحالیم که او با ماست.”
*عرفان خماند