ورزش باید گوی سبقت را در مبارزه با فساد از دیگران برباید
*دولت جدید
تا شروع کار دولت جدید دیگر زمان زیادی باقی نمانده است. دولتی که شعار اصلی خود را فساد ستیزی و عدالت محوری قرار داده و رعایت حرمت مردم و حفظ کرامت انسانی آنان را برخود فرض می داند. چند روز پیش رئیس جمهور منتخب در مشهد مقدس در باره رعایت حرمت مردم چنین گفت:" حفظ کرامت مردم شرطا کار در این دولت است... باید کرامت مردم را حفظ کرد...". باید جامعه بزرگ ورزش هم مثل سایر آحاد مردم و طبقات و اقشار مختلف اجتماع به طور طبیعی حریم و حرمتشان حفظ شود، آن هم نه فقط در حرف بلکه در عمل.
*رعایت احترام جامعه ورزش
این جامعه( ورزش) بدون تعارف و بازی کردن با کلمات در خیلی از موارد و اکثر مقاطع ، خاصه دوره مدیریت فعلی ورزش،مورد بی احترامی قرار گرفته و عملا کرامتش حفظ نشده است. احترام گذاشتن که فقط تعارف و حرف و شعار نیست، بی احترامی هم که فقط ناسزا گفتن وحرف زشت بر زبان راندن نیست. جامعه ورزش مورد بی احترامی قرار گرفته چون ازسوی متولیان ورزش یعنی مسئولان بلند پایه دولتی و از سوی مدیران ارشد انتصابی جدی گرفته نمی شود . نه خودشان و نه مشغولیتی که با آن سروکار دارند.
*ضعیف ترین فرد کابینه
وقتی هر دولتی ضعیفترین فرد کابینه را در راس مدیریت ورزش می گمارد یعنی اولا ورزش را که دارای کارکردهای اجتماعی متنوع در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ، تربیتی و... است و جهان پیشرفته از آن در برنامه ریزی های اجتماعی خود غافل نیست و نظام سلطه جهانی از آن در جهت پیشبرد اهداف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خود نهایت استفاده را می برد امری جدی نمی داند! و ثانیا یعنی جمعیت علاقه مند به ورزش را که در سراسر کشور گسترده هستند و در همه گروه های جنسی و سنی و طبقات اجتماعی حضور پر رنگ دارند ( با پوزش از خانواده بزرگ و محترم ورزش) گروه هایی بی خیال و از مرحله پرت می داند که دلشان به چرخش توپ و کسب یکی دومدال جهانی و رفتن فوتبال به جام جهانی خوش است! این است که نهایت تلاش مدیریت های ورزش در هر حصر زمانی و مقطع کاری، تحقق همین چیزها ست یعنی کسب دوسه مدال جهانی و ترجیحاً المپیکی و صعود فوتبال به جام جهانی...واینها یعنی بی احترامی به جامعه ورزش!
*نه افراط ،نه تفریط
درهر حال امیدواریم در آینده و خاصه در دولت آینده که از چند روز دیگر سکان امور اجرایی جامعه را به دست می گیرد، حرمت مردم و کرامت انسانی جامعه ورزش حفظ شود و این فراتر از حرف و تعارفات معمول، بیش از هر چیز در نگرش و روش دولت آینده به مقوله ورزش متجلی می شود. بدیهی است که جامعه فهیم و آگاه ورزش انتظار ندارد که در شرایط فعلی مملکت و ده ها مشکل داخلی و فشارها و شرارت های دشمن قسم خورده و نابکار خارجی، دولت چشم بر همه اینها ببندد و تمام تمرکز و توش و توان خود را روی موضوع اصلاح وضع ورزش متمرکز کند! خیر، هرگز چنین توقع و انتظاری را هیچ صاحب عقل سلیمی در میان اهالی ورزش ندارد، اما این توقع و انتظار است که دولت آینده به موضوع ورزش در حد واندازه خودش- نه افراط، نه تفریط- اهمیت بدهد و در وهله اول آن را دست هرکسی نسپارد.یعنی کاری غلط و توهین آمیزکه پیش از این زیاد در باره ورزش انجام شده است.
*ورزش با «توپ بازی» فرق دارد!
دولت باید قبول داشته باشد که ورزش هم برای خودش علم است، تخصص است، فرهنگ و ادبیات خودش را دارد، سازوکار و ساختار خودش را دارد، جامعه شناسی و چم و خم خودش را دارد و... خیلی خیلی با " توپ بازی" وبازی های بچگانه فرق دارد. بنا براین در اینجا و برای اداره ورزش باید کسی و کسانی را تعیین و منصوب کرد که اگر قهرمان بزرگ و نام آور ورزشی نبوده اند، حداقل در باره ورزش، سابقه تاریخی و جایگاه اجتماعی و جهانی آن، کارکردهای متنوع و تاثیرگذار فرهنگی ، اقتصادی، سیاسی و... آن ، شناخت کافی و مطالعه علمی داشته باشند، جامعه شناسی، ادبیات ، مناسبات رایج در آن ، جریان های فعال در آن و... را بشناسند و... بالاخره به این اصل بدیهی که متاسفانه خیلی وقت ها در باره ورزش- در اینجا به موضوعات و حوزه های دیگر کاری نداریم - رعایت نمی شود باور داشته باشند که مدیریت ورزش را به دست" هر کسی " نمی توان و نباید سپرد.
*توقع منطقی
به گمان ما اگر همین یک اصل بدیهی و عقلایی در باره ورزش رعایت و کاروبار مدیریتی آن به جای" هرکسی" به اهلش سپرده شود، تردید و شک نباید داشت که تحولی ملموس در این حوزه صورت می گیرد و چرخ ورزش با سرعت بیشتر در مسیر پیشرفت به حرکت در خواهد آمد. حتما خواننده گرامی تصدیق می کند که خواسته و توقع جامعه ورزش اصلا جاه طلبانه و بلند پروازانه نیست.اگر همین یک توقع بدیهی و منطقی اهالی ورزش از نخبگان و استخوان خرد کرده ها و کارشناسان گرفته تا علاقه مندان ساده و بی ادعای ورزش، مورد توجه مسئولان بلند پایه دولت وتصمیم گیران در باره ورزش برآورده شود و ورزش به ابزاری در خدمت سیاست بازی و جناح گرایی و رفیق بازی و... تبدیل نشود، تردید نکنید که خیلی از مسائل ورزش حل خواهد شد.
*عدم رعایت شایسته سالاری در ورزش
اتفاقا این خواسته حداقلی اهالی ورزش که با بیان نارسای ما قلمی شد در همان سخنرانی اشاره شده رئیس جمهور منتخب به صورت و زبانی دیگر آمده بود ، آنجا که ایشان تاکید می کند:" محور ما در انتخاب همکاران شایسته سالاری است..."، شایسته سالاری که آقای دکتر رئیسی می گوید همان چیزی است که اهالی ورزش می خواهند. همان خواسته بدیهی و منطقی. همان انتطار حداقلی که آقایان تصمیم گیرنده و تعیین کننده" ورزش را دست هر کسی نسپارید، دست اهلش بسپارید"؛ این " اهل" معنای شایسته سالاری می دهد. اصلی که آقای رئیس جمهور منتخب بر آن به جا و به خوبی در باره همه اموری که به دولت مربوط است، تاکید می کند و انتظار اهالی ورزش هم این است که این اصل از طرف دولت در باره ورزش هم رعایت شود. یعنی مدیریت ورزش به جای اینکه به دست رفوزگان و شبه مدیران مدیرنما سپرده شود ، به اهل آن و به شایستگان و صاحبان لیاقت واگذار شود.
*مکانیزم جذب و دفع
واقعیت تلخ این است که در اکثر مواقع و دوره ها که تاکنون این روال در ورزش جاری و حاکم نبوده است، عکس آن انجام می شده است! یعنی مردان مرد ، چهره های لایق و کاربلد، عناصر شناخته شده و مورد اعتماد مردم کنار گذاشته شده و به کنج انزوا سوق داده شده اند ، در عوض فرصت طلب ها و شارلاتان مسلک ها ونان به نرخ روز خورها و... به عناوین مختلف از سروکول ورزش بالا رفته اند. این مجله و به تبع آن صاحب این قلم طی سال ها، بارها در این باره تحت عنوان" مکانیزم غلط جذب و دفع در ورزش" هشدار داده و صفحه سیاه کرده اند.اما به مصداق
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
گوش شنوایی نبوده ودر ورزش و فراتر از ورزش کسی برای این حرف ها تره هم خرد نکرده و... مکانیزم غلط کماکان بر ورزش ما حاکم بوده است.
*دوستان و دشمنان اصلاح در ورزش
شکی وجود ندارد که کار اصلاحی در ورزش و مبارزه با پلشتی ها و زشتی های رایج در آن ، مثل هر جای دیگری دوستانی دارد و دشمنانی. البته دوستان و طرفداران کار اصلاحی در همه جا بیشتر است چون نفع کار اصلاحی، کاری که مبتنی بر قانون و عداات باشد به اکثریت جامعه می رسد. مردم همیشه از حاکمیت قانون و عدالت بیشتر منتفع می شوند و به همین خاطر همیشه خواهان و طرفدار این گونه اقدامات هستند. اقلیتی انگل و زیاده خواه و منفعت پرست همواره و همیشه مخالف اجرای قانون و برپایی عدالت بوده اند.
*میدانداری جریانات سالم
در ورزش هم داستان غیر از این نیست. اینجا هم جز مشتی دلال افسارگسیخته، شارلاتان فریبکار و جریانات مخرب و زیاده خواه اکثر اهالی ورزش خواهان اجرای قانون و نظم و دیسیپلین و خلاصه کلام سروسامان گرفتن ورزش هستند اما چون سروسامان یافتن ورزش با منافع مشتی آویزان و انگل در تضاد وتعارض است با اجرای قانون و هرگونه کار اصلاحی و میدانداری جریانات سالم و آدم های درستکار به شدت مخالف هستتد و با لطائف الحیل و تمام قوا به جنگ کارهای اصلاحی و قانونمداری و حاکمیت عدالت می روند. این اتفاق در ورزش ما بارها رخ داده و مثال ها و نمونه های زیادی در این باره در دست است که تقریبا همه اهالی ورزش چند مورد از آن را در ذهن خود دارند.
*تطمیع و ارعاب
بارها اتفاق افتاده که جریانی یا فردی و مدیری به قصد سالم سازی فعالیت خود را در ورزش آغاز کرده است اما جریان مخرب و منفعت جو وضد اصلاح در ورزش بعد از اینکه دیده طرف اهل معامله و کوتاه بیا نیست و خلاصه سلاح" تطمیع" کارساز نیست، برای او شمشیر را از" رو" بسته به سبک قداره کشان وگردنه بگیر های سابق روش " تهدید" و " ارعاب" را در پیش گرفته و با استفاده از ابزار وعناصر اجیر شده در اختیار خاصه در رسانه ها آن هم رسانه های مهمی مثل صدا وسیماریا حتی بعضی از سایت ها و خبرگزاری های وابسته به ارگان ها و نهاد های انقلابی! تاخت و تاز را آغاز کرده و بیرحمانه وناجوانمردانه به حیثیت و آبرو و حتی خانواده او حمله ور شده و برایش پرونده و حتی فیلم ! ساخته و خلاصه کاری کرده که طرف عاقبت از خیر کار اصلاحی و فساد ستیزی بگذرد و دوپای دیگر هم قرض کند و فرار را برقرار ترجیح دهد و میدان را به نفع قداره کشان باج خواه و منفعت جو خالی کند...
*ورزش به مدیر شجاع و مدبر نیاز دارد
بنابراین با توجه به این واقعیات غیر قابل انکار، باز هم برمی گردیم سربحث اول خودمان. وررش برای نجات و اصلاح و تحول مستمر و پیشرفت بایسته بیش از هر چیز و پیش از هر کاری به" مدیر" احتیاج دارد. مدیری که شرایط اشاره شده را داشته باشد ( ورزش را بشناسد، مدبر باشد و...) و علاوه برآن ، شجاعت و انگیزه وهمت لازم برای اصلاح و مبارزه آشتی ناپذیر و جانانه با جریانات مخربی که برای حفظ وضع موجود و تداوم منافع نامشروع با تمام توان و همه ابزار به جنگ او می آیند،را داشته باشد...
*ورزش بیمار است
سخن در این باره بسیار است، اما آنچه که مسلم است و تردیدی در آن وجود ندارد این است که ورزش کشور در شرایطی قرار دارد که باید هم برای نجات از گرفتاری های عدیده ناشی از سوء استفاده ها و رخنه عناصر و جریانات فرصت طلب و مخرب و رها بودگی و فقدان نظارت و... هم برای یرداشتن موانع پیشرفت و بالندگی از سر راه ،برای آن طرحی نو درانداخت و هوای آن را تازه کرد. همه ورزشی ها می دانند که این ورزش بیمار است و عده ای با نیات مختلف می خواهند با بزک کردن و زینت دادن ظواهر، همه چیز را امن و امان و روبراه جلوه دهند، اما واقعیات غیر قابل کتمان و بسیار آزار دهنده غیر از این می گوید. همانطور که بارها و بالاتر در همین مطلب هم اشاره شد هم ریشه مشکلات ورزش و هم هموار کردن راه پیشرفت و ارتقا جایگاه آن در اصل و موضوع مهمی به نام " مدیریت" است.
*مقاومت جریاناتمخرب برابر سالم سازی
اصل و موضوعی که تا کنون کمتر مورد توجه بوده و امیدواریم حالا و در آستانه شروع کار دولت انقلابی و فساد ستیز ، مورد توجه جدی قرار بگیرد. تاکید می کنیم و هشدار می دهیم جریان مخرب و مفسد رخنه کرده در ورزش که طی سال ها زالوصفتانه خون ورزش را مکیده و از منافع آن به شکل و صورت های مختلف بهره مند شده ، حالا حسابی فربه شده و دور برداشته و برای خودش حق آب وگلی قائل است و به راحتی کنار رفتنی نیست و حتی شنیده ایم از طریق عناصر ظاهر الصلاحی که در خدمت این جریانات هستند سعی می کنند در باره وزارت ورزش و وزیر آینده هم راهی به مراکز تصمیم گیری پیدا کنند و در نهایت اجازه ندهند در باره مدیریت ورزش اتفاق خاصی بیفتد و در روند حرکتی ورزش تغییر وتحولی به سمت سامان گیری صورت بگیرد و وضع ناخوشایند فعلی در آینده تغییر کند... بازهم دعا می کنیم وامیدواریم شرایط به گونه ای پیش برود که در دولت فساد ستیز و عدالت محور آینده، ورزش هم در قالب سیاست های کلی پیش برود و در مبارزه با فساد و سالم سازی نه تنها از دیگر حوزه ها عقب نماند که گوی سبقت را برباید. ان شاا...
*سیدمحمدسعید مدنی