مربیگری را با سقوط به دسته پایینتر شروع کردم!
*حقیقت دارد که نزدیک بود به جای ورود به دنیای فوتبال، مهندس عمران شوید؟ آیا مدرک دانشگاهیتان در شغل مربیگری به شما کمک کرد؟
سالها به عنوان یک مهندس فعالیت کردم. در آغاز یک فوتبالیست حرفهای بودم اما در سن 17 سالگی به دانشگاه رفتم و تا 24 سالگی درس خواندم. هم فوتبالیست بودم، هم مهندس اما بعد از پایان دوران بازی، تصمیم گرفتم مربیگری را امتحان کنم و ببینم آیا این کار را دوست دارم یا نه. این موضوع به سال 1986 برمیگردد. تا سال 1994، هم مهندس بودم و هم مربی فوتبال. معمولا روی خانهها و ساختمانهای کوچک کار میکردم اما به نقطهای رسیدم که باید تصمیم میگرفتم و در 33 سال اخیر، به عنوان یک مربی فوتبال فعالیت کردهام.
*به عنوان بازیکن فقط در باشگاه یونیورسیداد شیلی بازی کردید. چرا به باشگاهی دیگر نرفتید؟ یک بار گفتید ایوان زامورانو عملا باعث بازنشستگی شما از مستطیل سبز شده است...
یونیورسیداد یکی از سه تیم بسیار مشهور شیلی است. در کودکی هوادار این تیم بودم و بازی کردن برای این تیم را دوست داشتم. بله مقابل زامورانو بازی کردهام. در آن زمان خیلی بلند میپریدم اما او بلندتر از من میپرید به همین خاطر حس کردم زمان بازنشستگی رسیده است. البته فقط به این خاطر نبود. از دوران بازیام رضایت داشتم. یک بار برای تیم ملی و مقابل برزیل در سال 1986 به میدان رفتم. اگر چه فقط یک بازی دوستانه بود اما حس ویژهای داشت.
*در روزهای اولیه مربیگری چه چیزهایی یاد گرفتید؟ در آن زمان نقطه اوج آرزوهایتان چه بود؟
مربیگری را در باشگاهی شروع کردم که همیشه در آن بازی کرده بودم. شاید برای مربیگری در آن تیم بزرگ و در آن شرایط مالی سخت بیش از حد جوان بودم اما به عنوان مردی جوان و با اعتماد به نفس فکر میکردم توانایی آن را دارم. به همین خاطر کارم را با سقوط به دسته پایینتر شروع کردم و لحظه واقعا سختی برایم بود اما این اتفاق به من کمک کرد تا رشد زیادی کنم و قانع شدم که باید مربی شوم. به کلاسهای مربیگری در چند کشور مختلف رفتم و در مجموع 10 سال در کشور شیلی مربیگری کردم و سپس به اکوادور و آرژانتین برای مربیگری رفتم.
*هدایت باشگاهی مثل ریورپلاته چه حسی دارد؟ در سال 2002 و بعد از شکست در سوپرکلاسیکو هواداران در کنفرانس مطبوعاتی به شما حمله کردند...
در دو سال حضورم در آرژانتین به همراه ریورپلاته و سن لورنزو به قهرمانی رسیدم و اولین قهرمانی بینالمللی سن لورنزو را کسب کردم. میخواستم به اروپا بروم اما هواداران آرژانتینی خیلی متعصب هستند. در مورد آن کنفرانس خبری، مجبور شدم تنها با نیمی از تیمم مقابل بوکاجونیورز بازی کنم و هواداران ریورپلاته نتوانستند با شکست کنار بیایند. خشم آنها گذشت اما کاری را کردم که فکر میکردم برای باشگاه مناسب است.
* روبن کاسیلیاس در 9 باشگاه اخیرتان، دستیار شما بوده است. آیا این مربی با سایر دستیارها تفاوت دارد؟
اولین بار روبن را در سن لورنزو دیدم. چندین سال آنجا بازی کرده بود. مدیرعامل باشگاه به من گفت که او از باشگاه جدا شده است اما کار با روبن را توصیه کرد. با او صحبت کردم و اهداف و انتظارتم از یک دستیار را توضیح دادم. به مدیرعامل گفتم به مدت یک یا دو ماه روبن را آزمایش میکنم. از کار او راضی بودم و از آن موقع تا به امروز با هم کار میکنیم.
*دوران خوبی در ویارئال داشتید. چه طور توانستید آنقدر سریع پیشرفت کنید؟
5 سال در آن باشگاه بودم اما روز اول که به این تیم آمدم هیچکس مرا نمیشناخت و کسی هم انتظار موفقیت از این باشگاه کوچک را نداشت. با این حال در فصل 08-2007 دوم شدیم و در 05-2004 هم در رده سوم قرار گرفتیم و همچنین به یک چهارم و نیمه نهایی لیگ قهرمانان رسیدیم. وقتی ویارئال را ترک کردم تا به رئال مادرید بروم، باشگاه شرایط خوبی داشت و از آن زمان تاکنون هم توانسته اکثر اوقات این شرایط را حفظ کند. در سال 2004 توانستیم فورلان را جذب کنیم که هنوز جوان بود و زیاد در منچستریونایتد بازی نکرده بود. دیگو را از دوران ایندیپندنته میشناختم. نمایشهای او برای ویارئال بینظیر بود و در اولین فصل حضورش در تیم ما 25 گل زد.
*در تک فصل حضورتان در رئال مادرید، کریستیانو رونالدو، کریم بنزما، ژابی آلونسو و کاکا همگی به رئال آمدند. ترکیب رئال در مقایسه با تیمتان در منچسترسیتی چطور بود؟
مسئولیت من برای هدایت هر تیمی یک وظیفه ثابت است: تلاش برای سپری کردن بهترین سال تاریخ باشگاه. در هر باشگاهی بودم هدفم رسیدن به این موضوع بود. رئالمادرید یکی از بزرگترین تیمهای دنیا است ولی سیتی در آن زمان در حال رشد بود و به اندازه رئال تاریخ و عظمت نداشت. در مادرید توانستیم بیشترین امتیاز تاریخ باشگاه تا آن مقطع را کسب کنیم اما میتوانستیم اندکی بهتر باشیم. تیم فوقالعادهای داشتیم. رونالدو یک بازیکن حرفهای واقعی است و شاید بهترین بازیکنی بود که در دوران مربیگری طولانی مدتم هدایت کردم. او دوست نداشت تنها 5 سال یک بازیکن بزرگ باشد و میخواست به عنوان بهترین بازیکن تاریخ شناخته شود. جاهطلبی زیادی داشت و با یک یا دو قهرمانی یا پول زیاد راضی نمیشد. همیشه انتظار بیشتری از خودش داشت. میتوانستم در این باشگاه مربی بهتری باشم و باشگاه هم میتوانست در روابطش بهتر عمل کند. 6 یا 7 ماه قبل از پایان کارم در رئال میدانستم که در این باشگاه نمیمانم چون رابطهام با فلورنتینو پرز خوب نبود. این یک مشکل اضافه بود که در رئال داشتم و برای حل آن تلاش کردم. گاهی اوقات زندگی همین است.
*دوران حضورتان در مالاگا چطور بود؟
دوران مربیگری من پر از چالشهای گوناگون است. بعد از رئال مادرید گزینههای زیادی داشتم اما مالاگا پروژه خوبی داشت. در آن زمان جایگاه چندان خوبی نداشتند اما رفتن به مالاگا یکی از بهترین تصمیمات زندگی من بود. شهر زیبایی داشت، تیمش در اروپا بازی میکرد و هوادارانش فوقالعاده بودند. گاهی اوقات باشگاه پول حقوق بازیکنان را نداشت و مجبور شدیم اجازه جدایی 6 بازیکن مهم باشگاه را صادر کنیم اما هنوز هم روحیه تیمی بالایی داشتیم. ایسکو، دمیکلیس، کابایرو و... در این تیم بودند. هنوز هم در ماربیا خانه دارم و همیشه به آنجا میروم.
*گفته میشود زندگیتان را فقط وقف فوتبال نکردهاید و سعی میکنید در کنارش کارهای مختلف دیگری را امتحان کنید...
وقتی کفشهایم را آویختم، شروع به تنیس بازی کردن کردم اما نتوانستم به آن سطحی که خودم دوست داشتم برسم. سپس گلف بازی کردن را شروع کردم. زمان زیادی را به فوتبال اختصاص میدهم اما نیاز دارم کارهای دیگر هم انجام دهم. مادرم همیشه خیلی کتاب میخواند و پدرم علاقه زیادی به موسیقی کلاسیک داشت. خانوادهام به هنر و فرهنگ علاقه زیادی داشت و این علاقه به من هم رسید. همیشه یک کتاب همراهم است.
*کدامیک از مربیان فوتبال مدرن را بیشتر ستایش میکنید؟
مربیان فوقالعاده زیادی در حال حاضر فعالیت میکنند و هر یک سبک بازی مخصوص به خود را دارند. در مورد پپ گواردیولا، دیگو سیمئونه، یورگن کلوپ و... صحبت میکنم.
*هدایت بازیکنانی نظیر آگوئرو، توره، سیلوا، ژکو و سایر بازیکنان بزرگ سیتی چه حسی داشت؟
فصل اولم در کنار این تیم خیلی خوب بود و شروع خوبی در باشگاهی بزرگ داشتم. در آن فصل دو قهرمانی به دست آوردیم و خیلی گل میزدیم و فوتبال جذابی ارائه میکردیم ولی در لیگ قهرمانان بدشانسی آوردیم و مجبور شدیم با بارسلونا که در آن سالها در اوج بود بازی کنیم. شاید هم بهتر باشد بگویم بهترین مسی به جای بهترین بارسا. چون اگر چه آنها تیم خوبی داشتند اما مسی در آن دوران باورنکردنی بود. در رئال هم که بودم، مسی فوقالعاده بود و به همین خاطر هم بود که با وجود رکوردشکنی و کسب امتیازات بالا نتوانستیم قهرمان شویم. در سیتی نتوانستیم به پیشرفت ادامه دهیم چون از سوی یوفا با محرومیتهایی روبه رو شدیم و نتوانستیم تیم را تقویت کنیم.
*تلخترین و شیرینترین لحظه دوران مربیگریتان چیست؟
بهترین دورانم که تمام دوران حرفهای مرا شامل میشود. در طول 22 سال به 6 کشور مختلف رفتم و عناوین قهرمانی به دست آوردم. در تمام این کشورها دوران خوبی داشتم. لحظه تلخی هم وجود ندارد. شاید نباید شروعم در شیلی با آن تیم میبود اما همان طور که گفتم انگیزه زیادی برایم ایجاد کرد. دوست داشتم اندکی بیشتر در رئال مادرید بمانم اما در آن صورت فرصت حضور در مالاگا را به دست میآوردم. در فوتبال و زندگی اتفاقات بدی میافتد اما زندگی همین است.
*شما درخواست جذب دی بروین را دادید یا سران باشگاه او را جذب کردند؟
یکی از بزرگترین چالشهایی که در باشگاهی بزرگ و پولدار با آن روبرو میشوید، این است که رابطه خوبی با مدیر ورزشی باشگاه داشته باشید. رابطه من با تکسیکی بگیریستین خوب بود. باشگاه سیتی خیلی خوب اداره میشود و هر کس جایگاهش را میداند. تکسیکی هیچوقت بازیکنی که من نمیخواستم را جذب نکرد. دیبروین را از زمان حضور در چلسی میشناختم و فکر میکردم میتواند بازیکن خوبی برای ما باشد. فرناندینیو هم همینطور بود. او را از زمان بازی در اوکراین میشناختم. رحیم استرلینگ ستارهای جوان بود که میدانست جای زیادی برای پیشرفت دارد. این طور کار کردن در رئال مادرید غیرممکن بود. در سیتی بازیکنانی نظیر کمپانی، آگوئرو و سیلوا کمک زیادی به من کردند. به نظرم آگوئرو در آن زمان سومین بازیکن برتر دنیای فوتبال بود.
* مربیگری کردن در سیتی در سال 2016 و در حالی که میدانستید گواردیولا فصل بعد جایتان را میگیرد چه حسی داشت؟
میدانستم پپ میآید و مشکلی با این اتفاق نداشتم. روز اولی که به سیتی آمدم به من گفتند که پپ را میخواستند. زمان رفتنم از این باشگاه نیز شرایط ایدهآل نبود چون بازیکنان میدانستند قرار است این تیم را ترک کنم اما باز هم توانستیم به لیگ قهرمانان صعود کنیم و در آخرین فصلم تا نیمه نهایی لیگ قهرمانان آمدیم.
*دوران حضورتان در لیگ چین چطور بود؟
چین تجربه خوبی بود. هم از نظر فوتبال و هم از نظر فرهنگی. من به ژاپن و کره جنوبی هم سفر کردم و چیزهای شگفتانگیزی دیدم. میتوانستم در اروپا بمانم اما از چالشی تازه استقبال کردم. در چین به من فرصت ساخت تیمی جدید دادند. یک فصل و نیم نمایشهای خوبی داشتیم اما بعد شرایط باشگاه تغییر کرد و تصمیم گرفتم قراردادم را فسخ کنم. فوتبال چین در آن زمان پول زیادی خرج میکرد اما در سالهای اخیر دیگر مثل قدیم پول خرج نمیکند.
*چرا در وستهام به مشکل خوردید؟
بعد از جدایی از سیتی میدانستم این تیم به من علاقه دارد. دورانم در این باشگاه دو بخش دارد. در فصل اول توانستیم دهم شدیم و فوتبال خوبی ارائه دادیم. با این حال من خوشحال نبودم چون اولین بار بود که نمیتوانستم باشگاهم را به یک تورنمنت اروپایی ببرم. در فصل دوم مشکلاتی در ترکیب داشتیم. خیلی خوب شروع کردیم اما اندکی بعد در نتیجه گرفتن به مشکل خوردیم. بعد سران باشگاه تصمیم گرفتند با من به کارشان ادامه ندهند و من این تصمیم را درک میکنم. از روش کارشان خوشم نیامد اما در مجموع آنها همیشه از من حمایت کردند و رابطه خوبی با آنها داشتم.
*فصل گذشته به رئال بتیس آمدید و با حضور در رده ششم آنها را به اروپا برگرداندید...
وقتی به این باشگاه رفتم که از نظر اقتصادی شرایط سختی داشت. بتیس پول زیادی خرج کرده بود و به من اجازه دادند تنها سه بازیکن جذب کنم. دو بازی اولمان را بردیم اما در 7 بازی از 9 مسابقه بعدی بازنده شدیم که شرایطی مشابه با وستهم بود اما مرا اخراج نکردند. بازیکنان به رشد و تلاش ادامه دادند و به همین خاطر هم بود که برگشت به اروپا بعد از فصلی بدی که سپری کرده بودیم، دستاورد بزرگی محسوب میشد. بازیکنان این روزها به من اطمینان دارند. فصل گذشته روزهای خوب و بدی داشتیم اما فصل را به خوبی تمام کردیم.
*چه انتظاری از تیم شما در این فصل میتوان داشت؟ تماشاگران به استادیومها برمیگردند و این موضوع برای تیمی مثل بتیس اهمیت زیادی دارد...
هواداران بتیس مثل وستهام هستند. مردم طبقه کارگر ولی متعصب نسبت به تیم. ورزشگاه ما 60 هزار نفر ظرفیت دارد. آنها دوست دارند تلاش کردن تیمشان را ببینند و بازگشت به استادیوم برایشان بسیار خوشحال کننده است. آنها امیدوارند عملکرد خوبی در اروپا داشته باشیم اما کار سختی داریم. لیگ اروپا از لیگ قهرمانان سختتر است. تیمهای حاضر در آن به اندازه لیگ قهرمانان قوی نیستند اما باید پنجشنبه شب بازی کنید و 6 صبح روز جمعه به خانه برگردید و سپس شنبه یا یکشنبه در لیگ بازی کنید که کار سختی است. با این وجود امیدواریم فصل خوبی داشته باشیم.
*آرمین زمانی