PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۶۸۷۶۶
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۸

دربی منچستر؛ توازن قدرت

دربی منچستر؛ توازن قدرت

بیستم نوامبر 2009. جو هارت نگون‌بخت روی زمین افتاده و مایکل اوون با همان دریبل‌های معروفش، توانسته در آخرین دقایق گل پیروزی یونایتد را در یک دیدار پرهیجان و به یادماندنی مقابل منچسترسیتی به ثمر برساند. سرالکس فرگوسن در آن لحظات شمایل والتر وایت را به خود گرفته بود و با تعویض جنون‌آمیزش که پیرمرد انگلیسی را به جای دیمیتار برباتوف بلغار به میدان آورد، هواداران یونایتد را متعجب کرد. آنها به سرالکس آنقدر اعتماد داشتند که صدایشان درنیاید. می‌دانستند او بیش از هر کسی به بردن گرایش دارد و بدون 3 امتیاز زمین را نمی‌خواهد ترک کند. آن آخرین بازی دربی منچستر در دهه‌ای بود که برای یونایتد تحت نظر سرمربی افسانه‌ایش، به طور جادویی سپری شد. آنها از ده جام ممکن لیگ برتر، شش قهرمانی را مال خودشان کردند و به رکورد 18 قهرمانی لیورپول در لیگ رسیدند و دومین قهرمانی‌شان در لیگ قهرمانان اروپا را جشن گرفتند. اما رفته رفته دانه‌هایی که مالکان اماراتی سیتی کاشته بودند، در دهه بعد جوانه زد و همه آن هواداران یونایتد که روزی رقیب آبی‌پوش و هوادارانش را به مگس‌های وزوزکن کوچک تشبیه می‌کردند، به سرنوشتی غیرقابل پیش‌بینی دچار شدند و پس از ده سال به روزهای تلخی گرفتار شدند.

سیتی به پشتوانه سرمایه هنگفتی که شیخ منصور وارد این باشگاه کرد، دچار تحول شگرفی شد و تیمی که همیشه دست‌مایه تمسخر هواداران یونایتد بود، همچون ققنوس سربرآورد و آن تیم کوچک و همیشه دوم شهر، قدرت گرفت. سال‌های آخر حضور سرالکس بزرگ با این اتفاق تلاقی پیدا کرده بود اما همچنان قدرت اصلی شیاطین سرخ بودند. رفتن سرالکس میخ محکمی بر تابوت یونایتد بود؛ یونایتدی که حرف اول و آخر را جزیره می‌زد، به زوال افتاد و دیگر از حاکمیت بلامنازع این تیم خبری نبود. مربیان نامدار می‌آمدند و می‌رفتند و هیچ کدام نمی‌توانستد خلا فرگوسن بزرگ را پر کنند. از آن روزها نزدیک به 8 سال می‌گذرد و آخرین قهرمانی یونایتد به همان دوران برمی‌گردد و به نوعی پس از فرگوسن دیگر کسی نتوانست قهرمانی لیگ برتر را برای یونایتد بدست آورد. در همین مدت سیتی مسیر دیگری را پیمود. تیمی که به دست مربیان مختلف توانست از زیر سایه مخوف و عظیم یونایتد بیرون بیاید، حالا دیگر با تجربه حس قهرمانی در لیگ برتر، خودش حرف‌های تازه‌ای برای گفتن در فوتبال انگلیس و اروپا داشت.

کسی نمی‌توانست قرمزهای اولدترافورد را بازیابی کند اما در عوض سیتی به ثابت رسیده و با مربیانی مانند مانوئل پلگرینی و پپ گواردیولا، راهش را پیدا کرده بود. در این بین دربی شهر منچستر هم بخشی از تحولات بزرگ بود. دیگر از بازی‌های یک طرفه که کفه ترازو به سوی یونایتد و تیم سرالکس سنگینی می‌کرد، خبری نبود و حالا قدرت در شهر متوازن شده بود. اولین‌ نشانه‌های این رزونانس قدرت، دقیقا یازده سال قبل نمایان شد؛ جایی که سیتی یک نتیجه عجیب را در اولدترافورد رقم زد. در سالی که در پایان آن یونایتد قهرمانی را بدست آورد، باخت 6-1 در خانه مقابل رقیب سنتی و همشهری، زنگ‌های خطر را به صدا درآورد. دو سال بعد هم یونایتد قهرمان شد اما در این بین سیتی اولین قهرمانی لیگ برتری خود را کسب کرد تا حضور یک قدرت جدید در شهر حس شود. آن شکست می‌گفت که در حال جابجایی قدرت هستیم.

در سال 2013 فرگی وداع باشکوهی با یونایتد داشت. او آخرین قهرمانی را کسب کرد و با یک سخنرانی رشک‌برانگیز با تیم محبوبش خداحافظی کرد. او بازیکنان خواست تا تحت هدایت دیوید مویس، وفاداری، جاه‌طلبی و امیدشان را حفظ کنند. آن کلمات و جملات را این روزها برای هواداران یونایتد بار بیشتری از گذشته دارد. مویس تنها ده ماه در اولدترافورد دوام آورد و پس از آن گلیزرها دو مربی کلاس جهانی به نام‌های فن‌خال و مورینیو را استخدام کردند اما شاید بزرگترین دستاوردشان، راضی کردن هواداران به کسب جام‌های کوچک مانند جام اتحادیه و لیگ اروپا بود. با این وجود آنها هم یک ناکام مطلق بودند و بدون آنکه لیگ برتر را فتح کردند، منچستر را ترک کردند. اما در سوی دیگر شهر، اوضاع متفاوت بود. هر آنچه که یونایتد در بدست آوردنش ناکام بود، سیتی به راحتی بدست می‌آورد و پروژه بلندپروازانه مالکان اماراتی، هر روز رنگ و شکل تازه‌ای به خود می‌گرفت.

در شرق شهر، سیتی قوی و قوی‌تر می‌شد و سرمایه‌گذاری درون و بیرون از مستطیل سبز بیشتر و بیشتر می‌شد. پس از وداع فرگی، در فصل بعد سیتی فاتح لیگ برتر شد اما در مقابل یونایتد به رده هفتم سقوط کرد تا بدترین نتیجه خود را در هزاره جدید ثبت کند. از آن زمان فقط یک تیم در شمال جزیره قدرت داشت و آن هم سیتی بود تا آنکه در سال 2019 لیورپول دوباره متولد شد. نمی‌خواهیم وارد داستان لیورپول شویم که آن خودش یک خنجر دیگر بر قلب زخم خورده هواداران یونایتد است.

با آمدن گواردیولا، سیتی به سطح تازه‌ و بالاتری از فوتبال خودش را رساند و حالا کیفیت تاکتیکی و تکنیکی معنای جدیدتری پیدا کرده بود. آنها هنوز با فتح لیگ قهرمانان اروپا با چالش مواجه هستند اما رکوردهایش در لیگ برتر کم‌نظیر است. در دو قهرمانی آخر 198 امتیاز جمع کردند تا یک رکورد دور از دسترس به نام خودشان داشته باشند. آنها برای قهرمانی‌هایشان هر رکوردی که پیش‌رو باشد، می‌شکنند که البته در این راه رقیب تازه‌ای به نام لیورپول دارند. بیشترین امتیاز، بیشترین گل زده، بیشترین برد و...همگی رکوردهایی هستند که سیتی از آن خود کرده است.

از سال 2015 تا سال 2019 یونایتد نتوانسته در دربی‌های خانگی بردی بدست آورد. برد این تیم در ورزشگاه اتحاد در سال 2018 تنها موفقیت بزرگ آنها از تابستان 2016 که گواردیولا هدایت سیتی را بر عهده گرفت، بود؛ اتفاقی که قهرمانی سیتی را هم با مشکل مواجه کرد. با این حال سیتی در بازی‌های دیگرش آنقدر می‌برد که شکست‌های اینچنینی فراموش شود. بی شک سیتی فرمانروای شهر منچستر در یک دهه گذشته بوده است. پس از آن برد مهم 6-1 که یکی از 5 شکست سنگین تاریخ لیگ برتری یونایتد محسوب می‌شود، موتورهای سیتی به حرکت در آمد و حالا حدود یک دهه پس از آن بازی، دو تیم یک دربی مهم دیگر را برگزار خواهند کرد. اگرچه یونایتد در 4 بازی اخیر دو تیم دست بالاتر را داشته و 3 برد را کسب کرده اما در سال‌ها گذشته، آمار و ارقام حکایت از برتری سیتی در دربی‌ها دارد. پس از جدایی فرگوسن، سیتی در 23 بازی 11 برد بدست آورده و یونایتد 6 برد را کسب کرده است.

حالا دو تیم در شرایط متفاوتی مقابل هم قرار می‌گیرد. سیتی از پس ثبات شکل گرفته سالهای گذشته با گواردیولا به سراغ دربی می‌آید اما یونایتد درون یک بحران و تلاطم وحشتناک قرار گرفته که حتی ستاره‌های بزرگی مانند کریستیانو رونالدو هم توان آرام کردن آن را ندارند. در حالی که تصور می‌شود تیم پرستاره یونایتد در این فصل با هدایت سولسشر برای سیتی و لیورپول و چلسی در قهرمانی دردسرساز شود، شکست‌های متوالی این تیم را رقابت قهرمانی دور کرد و حالا این دربی یک نبرد تمام حیثیتی در شهر منچستر است. در ادامه چند تقابل مهم و تاریخی این دو تیم را از نظر می‌گذرانیم.

منچستر یونایتد 4 منچستر سیتی 3 (آوریل 2009)

این اولین و البته زیباترین بازی از سری چهارگانه رقابت دو تیم در آن بود؛ برخی هم معتقدند این بازی بهترین دربی تاریخ منچستر است. دیداری که سرآلکس فرگوسن باید به جنگ تدابیر تاکتیکی مارک هیوز می رفت. منچستر سیتی در فصل نقل و انتقالات هزینه های هنگفتی پرداخت کرده و بازیکنانی چون آدبایور و کارلوس توز را به خدمت گرفته بود. اما باید حساب جداگانه ای روی اینگونه بازیها داشت، و همیشه نمی توان با خرج کردن پول بیشتر به پیروزی رسید. از دقیقه یک تا نود این دیدار سراسر شور و هیجان بود؛ هر اقدام و حمله ای از سوی هر تیمی، با پاسخ محکم تری از سوی طرف مقابل مواجه می شد؛ رونی با گلزنی در دقیقه 2 آتش بازی را شروع کرد اما گرت بری 14 دقیقه بعد پاسخ این گل را داد؛ فلچر چهار دقیقه پس از آغاز نیمه دوم باز هم شیاطین سرخ را پیش انداخت ولی کرگ بلیمی سه دقیقه بعد گل یونایتد را پرپر کرد. در دقایق پایانی بازی، حساسیت به اوج رسیده و نفسها در سینه حبس شده بود. در فاصله ده دقیقه تا پایان بازی، فلچر باز هم در نقش گلزن ظاهر شد و یونایتد را 3 بر 2 پیش انداخت. ده دقیقه پایانی منچستر سیتی فقط حمله می کرد و منچستر یونایتد فقط دفاع؛ آخرین دقیقه بازی کرگ بلیمی پاسخ قاطع و البته دردناکی به گل فلچر داد و بازی را به تساوی کشاند. حدود شش دقیقه وقت اضافه بازی هم رو به پایان بود و هیچ کس به جز شنیدن سوت پایان بازی انتظار دیگری نداشت. درست در همین لحظات گل مایکل اوون، اولدترافورد را به مرز انفجار رساند و خستگی را به تن آبی پوشان گذاشت؛ رستگاری در لحظه آخر!

منچستر یونایتد یک منچستر سیتی یک (آوریل 2001)

هواداران دو تیم بیش از آنکه صحنه های گل یا موقعیت های خطرناک دربی سال 2001 را به خاطر داشته باشند، صحنه درگیری روی کین با آلفینگه هالند نروژی را به یاد می آورند. صحنه ای که روی کین چهار سال منتظر آن بود تا انتقامش را از هالند بگیرد. ماجرا از این قرار بود که در سال 1997 آلفینگه هالند بازیکن وقت لیدز یونایتد در مصاحبه ای گفته بود روی کین در مورد مصدومیت هایش در زمین تمارض کرده و دروغ می گوید. بعدها هالند به منچستر سیتی رفت و از قضاء در این دیدار حساس در ترکیب تیمش بازی می کرد. در صحنه ای از بازی روی کین با استوک کفشش چنان ضربه ای را به زانوی آلفینگه وارد کرد به نوعی به دوران فوتبال حرفه ای این بازیکن خاتمه داد. کاپیتان یونایتد پس از ضربه ای که به هالند زد، و در حالی که روی زمین از درد به خود می پیچید، بالای سرش رفت و با لحنی تند به او گفت: باز هم میگی تمارض کردم و دروغ می گم!؟ این ضربه 50000 پوند جریمه نقدی برای روی کین به همراه داشت؛ بعدها بازیکن منچستر در مصاحبه ای گفته بود به هیچ وجه از ضربه ای که به بازیکن حریف زدم پشیمان نیستم. و اما بشنوید از آلفینگه هالند که با این ضربه مجبور شد مدتی را دور از میادین باشد و پایش را به تیغ جراحان بسپارد. وی پس از پشت سرگذاشتن مصدومیتش دیگر نتوانست حضور مؤثری در زمین داشته باشد و فقط گهگاهی به عنوان بازیکن ذخیره بازی می کرد تا اینکه دو سال بعد از فوتبال حرفه ای کنار کشید. در این بازی تدی شرینگهام از روی نقطه پنالتی منچستر یونایتد را پیش انداخت، و گل دقایق آخر استیو هوو بازی را به تساوی کشاند.

منچستر یونایتد یک منچستر سیتی 6 (اکتبر 2011)

درباره این بازی فقط می توان گفت نتیجه ای به دست آمد که نه کسی پیش بینی آن را می کرد، نه انتظار داشت، و نه پس از پایان بازی آن را باور! این بازی را باید به دو بخش تقسیم کرد یکی از دقیقه یک تا نود، و دیگری چهار دقیقه زمان تلف شده بازی. بالوتلی که بازی های بسیار درخشانی را در آن سالها به نمایش می گذاشت در دقیقه 22 گل اول بازی را زد. در همان دقیقه ابتدایی نیمه دوم، جانی ایوانز با کارت قرمز داور از زمین اخراج شد تا کار منچستر یونایتد سخت تر شود. دقیقه 60 بالوتلی خودش و منچستر سیتی را دو گله کرد. ده دقیقه بعد هم سرخیو آگوئرو نتیجه بازی را 3 بر صفر کرد تا اولدترافورد غرق در بهت و سکوت شود. دقیقه 81، فلچر باز هم در دربی منچستر گلزنی کرد و اختلاف را به دو گل رساند. اگر بازی با همین نتیجه به پایان می رسید، انتقادات شدیدی به نحوه بازی بازیکنان منچستر یونایتد می شد؛ حال تصور کنید منچستر یونایتد به همان تعداد گلی که در طول 90 خورده، در دقایق تلف شده هم دریافت کند. دقیقه 90 ادین ژکو، 91 داوید سیلوا و 93 باز هم ادین ژکو. و به این ترتیب بدترین نتیجه در تاریخ دیدارهای این دو تیم به سود منچستر سیتی رقم خورد. در چند دقیقه آخر بازیکنان منچستر یونایتد فقط توپ را از درون دروازه بیرون می آوردند و به وسط زمین می بردند؛ بازی را شروع و سپس توپ را تقدیم حریف می کردند تا آنها هم گل بعدی را تقدیم شاگردان فرگوسن و هواداران شیاطین سرخ کنند! اما فرگوسن و شاگردانش تلخی این شکست سنگین را چند ماه بعد بیشتر حس کردند. زمانی که منچستر سیتی توانست در یک ماراتن دراماتیک با امتیاز برابر با رقیب همشهری و تنها به علت تفاضل گل بهتر، عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلیس را از آن خود کند.

*عرفان خماند