ورزش ما از بی اعتمادی و بی احترامی رنج می برد
استعفای معاونت قهرمانی
پس از نصب معاونت فرهنگی جدید( آقای کلهر) از سوی وزیر محترم ورزش ، آن هم حدود دوماه پس از گرفتن رای اعتماد و نشستن بر صندلی خدمت در وزارتخانه، در اولین روز هفته گذشته خبردار شدیم معاونت ورزشی وزارتخانه یعنی آقای علی نژاد که بعد از تغییرات دولت و وزیر ورزش همچنان در پست خود باقی بود استعفای خود را اعلام کرده است. ایشان ظاهراً بعد ار اینکه مطمئن شد وزیر جدید بر خلاف سنت نه چندان حسنه نمی خواهد " اتوبوسی" عمل کند ودر تغییر مقاماتی که در دولت قبلی فعال بودند عجله چندانی ندارد خود برای کنار رفتن داوطلب شد. البته در همان روز هم خبر آمد وزیر ورزش از استعفای علی نژاد اظهار بی اطلاعی کرده است. این خبر دومی نشان می داد که جریان استعفای آقای علی نژاد واقعی و طبیعی بوده و ایشان را محترمانه برای کنار گذاشتن وادار به استعفا نکرده اند.
فرمول "اتوبوسی" ، خوب یا بد ؟!
هر چند که یکی از سئوالات و در واقع انتقادات اولیه که از این سو و آن سو از وزیر جدید ورزش می شد این بود که چرا در تغییر معاونان خود و کارگزاران وزیر و وزارتخانه قبلی تعلل کرده و فرمول و روش " اتوبوسی" را سریع اجرا نمی کند، اگر این رفتار وزیر به خاطر قبول داشتن کارآیی و عملکرد افراد مورد نظر بوده، جای تحسین دارد که در عزل و نصب همکاران خود به شایسته سالاری نظر دارد قابلیت های افراد بدون در نظر گرفتن سلایق و گرایش ها ووابستگی های سیاسی.در کشور ما ( بر خلاف آموزه های دین مبین) متاسفانه رسم شده است و با آمدن یک دولت ، با تغییر یک رئیس و.. یک مرتبه همه چیز زیر و رو می شود و چهره ها چنان عوض می شود وتغییر می کند کانه حتی یک آدم به درد بخور و کاربلد در تیم قبلی نبوده است. واز این رسم غلط در حوزه های مختلف کم هم ضربه نخورده ایم. خوشبختانه دولت فعلی و رئیس آن هم در دوره رقابت های انتخاباتی و هم پس از پیروزی در انتخابات بر اصل شایسته سالاری تاکید و البته همانطور که اخیرا رئیس جمهور ظاهرا در لرستان، اعلام کرده است " بانیان وضع فعلی در مسئولیت ها نقشی نخواهند داشت". بنابراین از آن طرف هم اگر ابقای افراد در مسئولیت ها نه به دلیل شایستگی و لیاقت و کارآمدی در خدمت به مردم و جامعه بلکه صرفا به خاطر رفاقت دیرینه یا رودربایستی و... خلاصه ملاک های این چنینی باشد، کاری سرتا پا اشکال است و با منافع ملی سازگار که نیست هیچ ، با موازین عقلی و شرعی هم سرناسازگاری دارد.
شهید عدالت
تقریبا همه آن کسانی که در دوران حکومت حضرت علی(ع) علیه ایشان شمشیر از روبستند، و پیدا و پنهان سه جنگ بزرگ به راه انداختند از رفقا و آشنایان و حتی اقوام نزدیک ایشان بودند.بعد از خلافت ، آنها پست و مقام و رانت و امتیاز طلایی وموافقت اصولی و...! می خواستند، اما تاریخ نشان می دهد که امام با قدرت تمام برای دفاع از حق مردم و جامعه و برای حاکمیت اصول سازنده ای چون قانون و شایسته سالاری مقابل این زیاده خواهان پرتوقع ایستاد و در نهایت هم در همین راه در مسجد کوفه به هنگام نماز به شهادت رسید. نویسنده مسیحی، جرج جرداق ، در باره شهادت علی گفته است:" قتل فی المحراب العباده لشده العداله"! علی شهید شد در محراب عبادت از شدت عملی که در عدالت به خرج می داد. بنابراین در یک جامعه اسلامی که به پیروی از مرتضی علی (ع) می نازد و می بالد ضد ارزش هایی مثل رفیق بازی و باندبازی و تعارف بر سر اصول و رودربایستی با بی هنران پرتوقع و تمکین کردن به سفارش ها و توصیه محترمین و...اصلا جایی ندارد و کسی که در مقام مسئولیت مرتکب این طور رفتار و اعمال می شود هر که باشد پیرو علی (ع) نیست ولو فک ودهانش یکسره در این باره تکان بخورد و این روش هرچه باشد شیوه حکومت علوی نیست حتی اگر در این باره یکسره شعار و وعده داده شود.
کاردانی و لیاقت
بنابراین تنها ملاک قابل قبول و مورد توافق عقل سالم ، ملاک کاردانی و لیاقت است که هرجا در هر عرصه ای خواه ورزش باشد و خواه غیر ورزش رعایت و به کار بسته شده نتایج نیکو به همراه داشته است.
چو مرد باشد بر کار و بخت باشد یار
ز خاک تیره نماید به خلق زر عیار
در این باره ما نیز با این قلم ناتوان وبیان الکن سال هاست می نویسیم و از همه مسئولانی که در راس ورزش گماشته شده اند خواسته ایم با اصلاح " مکانیزم جذب و دفع ورزش" نقص بزرگ موجود را در این باره برطرف کنند و به رد و دفع بی رودربایستی وصد درصد منطقی افراد آویزان وبعضا پرمدعا بپردازند که نه به دلیل شایستگی های کاری یا سوابق روشن ورزشی بلکه صرفا به خاطر وابستگی به بعضی از افراد ذینفود خارج از قلمرو ورزش ، خود را صاحب و همه کاره ورزش می دانند و رفتاری با تبختر و تحقیر آمیز و منزجر کننده بروز می دهند و در عوض با جذب عناصر با شخصیت و سالم وشناخته شده و کاربلد به سرعت حرکت ورزش مستعد و توانای ایران در جاده پیشرفت و قوی شدن بیفزایند. این بار این بحث مهم وحیاتی والبته بارها تاکید و تکرار شده رابه بهانه خبر استعفای معاون ورزشی وزیر آوردیم و از مدیران مربوطه به ویژه شخص محترم وزیر ورزش می خواهیم در این باره البته با طمانینه وتدبیر گام های موثر بردارند.
روال ما
در این صفحه سعی مان این بوده و هست که در حد بضاعت و سواد ، بیشتر به مسائل کلان ورزش بپردازیم و کمتر به مسائل فنی و جزئی ورود کنیم. این دومی، کاری است که معمولا در صفحات دیگر به وسیله کارشناسان مجله انجام می شود اما گاهی بعضی از خوانندگان عزیز با تماس های مستقیم یا پیام هایی که ارسال می کنند می خواهند در این صفحه یا صفحه چشم انداز( سرمقاله) به بعضی بحث های فنی ورود کنیم وحداقل به سهم خود تذکر و هشداری بدهیم.
"ارنج" های سوال برانگیز ...!
یکی از این دسته موضوعات ، نقدهایی است که طرفداران دوتیم بزرگ پایتخت به بعضی از عملکرد های مربیان و کادر فنی به ویژه نحوه" ارنج" یا چینش آنها دارند. برای مثال پرسپولیسی ها می گویند چرا با توجه به جدایی کنعانی زادگان و مصدومیت سید جلال، و همچنین به خدمت گرفتن یکی از بهترین مدافعان میانی که در تیم های قبلی خود به ویژه گل گهر درخشیده بود ، مربیان پرسپولیس اصرار لجبازانه ای در به کارگیری مدافعانی دارند که علی رغم زحماتی که می کشند و تعصبی که برای تیم به خرج می دهند، از او ضعیفتر هستند واین بازیکن به درد بخور یا روی نیمکت است و یا پشت دروازه دارد خودش را گرم می کند! یا مثلا با توجه به جدایی احمد نوراللهی که اتصافا در دوسه سال اخیر در خط میانی پرسپولیس نقش بسیار موثری داشت و مرکز ثقل این تیم در بازیسازی و کارهای دفاعی و تهاجمی بود و به اصطلاح پرسپولیس روی کاکل او می چرخید، و با توجه به عدم انسجام خط میانی این تیم ، بازیکنان موثر و خوش تکنیک و چند پسته ای مثل سیامک نعمتی بیشتر باید نیمکت نشین باشند وضعیف تر از آنها در ارنج ثابت تیم همواره حضور دارند یا...؟
لجبازی یا عدم تشخیص ؟!
همچنین استقلالی های منتفد نیز معتقدند این تیم با وجود بازیکنان خوبی که در اختیار دارد باید الان با چند امتیاز اختلاف نسبت به نزدیکترین تعقیب کنند گان، صدر نشین باشد، اما عدم تشخیص و یا از آن بدتر لجبازی و عقل کل مآبی مربیان خاصه سرمربی جوان این تیم ، موجب شده استقلال درست ارنج نشود و به همین خاطر امتیازات حساسی را از دست بدهد و آنچه هم که به دست آمده نه به دلیل تاکتیک و برنامه وارنج مناسب که روی کارها و ابتکارات فردی بوده است. چرا بازیکنان کارسازی مثل رشید مظاهری یا زبیر نیک نفس یا ارسلان مطهری یا قاسمی نژادو... باید در این تیم نیمکت نشین باشند اما بازیکنانی مثل... که در بازی های مختلف فیکس بوده اند و ناکارآمد ، باید باز هم به عنوان بازیکن ثابت در ارنج استقلال جا خوش کرده باشند؟ آیا قدرت تشخیص مربیان این تیم ضعیف است یا اینها هم مثل همگنان خود در تیم رقیب قدیمی دارند لجبازی و با بعضی از بازیکنان تصفیه حساب شخصی می کنند؟
چند نکته
در این باره ما بیشتر به طرح مباحث و سئوالات خوانندگان می پردازیم و در اینجا فقط به دو سه نکته اشاره می کنیم با این قول که در صفحات اختصاصی فوتبال به این موضوعات و نظایر آن بیشتر بپردازیم.نکته اول اینکه پاسخ این سئوالات خیلی زود در عرصه عمل و کوران مسابقات مشخص خواهد شد. به زودی معلوم می شود که استفاده نکردن فلان بازیکن موثر از سرلجبازی و روکم کنی است یا بر اثر تشخیص فنی و رعایت مصلح تیمی !
مربی ، همه کاره است
نکته بعدی اینکه در امور فنی و تاکتیکی، مربی همه کاره است. اوست که به طور طبیعی بیش از هر کس برحال و احوال تیم خود آگاه است و وضعیت روحی و جسمی و ذهنی بازیکنان تیم را بهتر از هر کسی می داند. و از رفتار و عملکرد فنی و اخلاقی بازیکنان و حتی مسائل آشکار ونهان آنها بیش از همه اطلاع دارد، لذا در تعیین ترکیب و به اصطلاح ارنج تیم نسبت به هرکس دیگری صلاحیت بیشتری داشته و در این باره ضمن مشورت با دستیاران حرف اول و آخر را می زند. نکته دیگر و آخر اینکه هیچ مربی دارای عقل سلیم دوست ندارد موفق نشود و بدتر از همه با دست خود ، موجبات ناکامی و شکست تیم تحت نظر و از آن هم مهمتر خودش را فراهم آورد. این است که در شرایط طبیعی هر مربی برای هر اقدام و عمل خود توجیه عقلانی دارد مگر اینکه خلافش ثابت شود . به هرحال در این باره زائد عجالتا به همین اکتفا می کنیم تا هم به قولی که به خوانندگان داده بودیم عمل کرده باشیم هم به سهم خود پیام و گلایه این عزیزان را به گوش مربیان محترم برسانیم. بدون تردید مربی ای که مربی باشد حتما به حرف حساب حتی اگر عمل هم نکند ، گوش می کند و اما آنکه گوشش بدهکار هیچ ناصح و هشداری نباشد ، بدون تردید محکوم به شکست و کناررفتن است.
مدیریت پرسپولیس
بگذارید حالا که حرف از دوتیم معروف تهرانی به میان آمد این موضوع را که باز حرف و درددل بسیاری از خوانندگان محترم و حتما خیلی از هواداران و حتی اعضای تیم پرسپولیس است لااقل فعلا مطرح کنیم و ان شاء الله درآینده اگر مشکل ادامه داشته باشد مفصل تر به آن خواهیم پرداخت. موضوع این است که چرا آقایان و مسئولان ذیربط برای تعیین مدیریت پرسپولیس به طور قاطع وارد عمل نمی شوند و این تیم کماکان با سرپرست اداره می شود؟ چرا وقتی یکی دوماه پیش برای استقلال مدیرعامل تعیین می کنید برای پرسپولیس این کار را انجام نمی دهید؟
بازگرداندن اعتماد و احترام به ورزش
این رفتار شبهه ناک و سئوال برانگیز که در دوره مدیریت قبلی ورزش مد و رایج شده بود چه معنایی دارد؟ اینگونه رفتارهای مشکوک و مخرب که در دوره اشاره شده به طور عجیبی بر انجام آن اصرار می شد جز دامن زدن به فضای شبهه و بی اعتمادی و به دنبال آن بی اعتباری و بی احترامی نتیجه دیگری ندارد، نتیجه ای سراسر منفی که به هیچ وجه به نفع ورزش نیست و جز افراد ضد ورزش یا مغرض به آن دست نمی زنند...اگر قرار است ورزش سرو سامانی پیدا کند و اشتباهات گاه غرض آلود گذشته تکرار نشود بهتر است مدیران ورزش نسبت به کاروبار خود جدی باشند و چیزی را سرسری نگیرند و با سهل انگاری از کنار آن عبور نکنند و در همه چیز و همه کار فراتر از سلایق و گرایش های فردی و خوشامد این و آن ، مصلحت ورزش و منافع ملی را در نظر داشته باشند . همواره نوشته ایم و آخرین بار در همین یکی دو شماره قبلی مجله نوشتیم ورزش ما سخت از بی اعتمادی و بی احترامی رنج می برد و بازگرداندن اعتماد و احترام برای این ورزش و سالم کردن فضای آن و فراهم کردن شرایط برای پیشرفت از نان شب هم برای آن واجب تر است ...
*سیدمحمدسعید مدنی