مسئولان هشیارانه به دنبال " قویتر" کردن ورزش باشند
ابهامات و شبهات در ورزش
ابهامات فراوان و سئوالات پرشمار وشبهات گوناگون بیش از هر چیزاز عدم شفافیت و صداقت لازم در ورزش ما حکایت می کند. بسیاری از اتفاقاتی که هر روز وهر هفته در ورزش ما چهره می بندد و خبرش به گوش مخاطب می رسد باعث تعجب است و منشا و خاستگاه آن مشخص نیست و کسی هم خود را پاسخگو نمی داند و کسانی که در این ورزش مسئولیت دارند یا مسئولیت داشته اند، سعی می کنند خود را مبرا از هر گونه قصور و تقصیر جلوه و دیگران را در موضع اهمال و خطاکاری قرار دهند.
چه کسی پاسخگوست ؟
در همین چند روز گذشته اخباری مثل ماجرای بازی مهدوی کیا در تیم "ستارگان عرب " با مربی گری یک صهیونیست بنام وشناخته شده ! ، یا پرونده بازیکن گابنی گل گهر که برای این تیم دردساز بوده و چند بازی این تیم در لیگ ۳-۰ به نفع حریفان اعلام شده ، یا ماجرای مصاحبه اخیر شیخ دیاباته ، بازیکن سابق تیم استقلال در باره بیرون ریختن اسباب منزلش، موضوع طلبکار شدن استوکس- مهاجمی که در مجموع ۹۰ دقیقه برای پرسپولیس بازی نکرد- به جای بدهکار شدن و ماجرای لاینحل ماندن بحث مدیر عاملی پرسپولیس و.... موجب مطرح شدن سئوالات بسیار و ابهامات فراوان در ذهن و فکر مخاطبان به ورزش و علاقه مندان به فوتبال و... شده است. سئوالات و ابهاماتی که طبق معمول و روال همیشگی که بالاتراشاره شد، هیچ فرد و سازمانی مسئولیت آن را بر عهده نگرفت و پاسخگو نبود و... به احتمال زیاد این سئوالات و ابهامات بعد از چند روز به دست فراموشی سپرده می شود ، بدون اینکه در باره آنها روشنگری شود .
کاسه ای زیر نیم کاسه است !
واقعا این سئوال مطرح است که چگونه مهدوی کیا که یک بازیکن حرفه ای است وسال ها در بوندس لیگا حضور داشته بازی کردن در تیمی را قبول می کند که اولا اسمش " ستارگان عرب" است؟ آیا ایران جزو کشورهای عربی است؟ آیا خود مهدوی کیا تبار عربی دارد و مثلا بچه خوزستان است ( که نیست)؟ وثانیا آیا یک بازیکن حرفه ای و دنیا دیده نباید از خود سئوال کند که چرا مربیگری این تیم عربی را یک صهیونیست شناخته شده بر عهده دارد؟ آیا کاسه ای زیر نیم کاسه نیست؟ آیا رد پای سیاست آن هم از نوع کثیف و صهیونیستی اش در میان نیست؟ آیا برای مهدوی کیا و امثال او که یک بازیکن ایرانی بوده و اکنون سرمربی تیم امید ایران است،" تله" نگذاشته اند و او را ملعبه بازی های سیاسی نکرده اند؟ چنان که برای امثال رباح ماجر وبازیکنان اسمی الجزایر گذاشته بودند و آنها با هشیاری در این تله نیفتا دند؟
بازی در زمین فوتبال یا پازل صهیونیست ها ؟!
آیا سرمربی تیم امید و یکی از بهترین های سابق تیم ملی فوتبال ایران که هرچه دارد از ایران و مردم ایران دارد به جای بازی در زمین فوتبال در پازل رسوای دشمنان قسم خورده این آب و خاک که دستشان به خون خیلی از قهرمانان واقعی اما مخلص و گمنام این مردم آلوده است و امروز هم با خباثت تمام به سفره و معیشت مردم این کشور حمله کرده اند، بازی نکرده ؟ آیا مهدوی کیا یا فرد دیگری از مسئولان فوتبال به این سئوالات پاسخ می دهد وابهامات را بر طرف کرده و یا حداقل یک عذر خواهی خشک و خالی از این مردم می کند؟
کی بود، کی بود...؟!
در مورد بازیکن گابنی تیم گل گهر چه؟ بالاخره مسئولان این باشگاه مقصرند و فریب دلال های منفعت جو را خورده اند؟ آیا فدراسیون فوتبال مقصر است؟ اینها می گویند ، آنها مقصرند و آنها می گویند اینها...! و خلاصه کلام درهمه موارد مطرح شده داستان " کی بود ، کی بود، من نبودم..." مطرح است و این وضعیت همانطور که بارها نوشته ایم و سال هاست داریم تاکید می کنیم و اتفاقا اخیراًوهمین شماره پیش بنابروظیفه هم در سرمقاله و هم در این صفحه بازهم نوشته ایم زائد موجب" بی اعتباری" مسئولان در نزد مخاطبان وحاکم شدن جو " بی اعتمادی" بر جامعه ورزش می شود. واین وضعیت و شرایط هر چند به نفع مشتی فرصت طلب مخرب و منفعت جوی آویزان در ورزش است، اما حتما به نفع ورزش و دلخواه علاقه مندان به این حوزه نیست.
واقعیت غیرقابل انکار
بارها هشدار داده ایم جریانات و افرادی هستند که نان ونام خود را در سایه بی سروسامانی ورزش جستجو می کنند و چون به نفعشان هست به تداوم این وضع دامن می زنند تا از قبل ورزش برای خود نان و نامی به چنگ آورند. بدون تردید اگر قرار باشد روزی این مسائل تا حصول به پاسخ دقیق و نهایی پیگیری شود، حتما پای همین عوامل مخرب و آویزان به عنوان یکی از اصلی ترین علت ها به میان خواهد آمد، کسانی که از طرق مختلف و با توجیهات گوناگون، حتی بازی در نقش ناصح و دلسوز و روشنفکر و...! خاصه از طریق رسانه ها ( چه داخلی و چه خارجی)سعی می کنند این آشفتگی ادامه داشته باشد و هیچ کسی سر جای خودش ننشیند و هیچ چیزی در جای خود قرار نگیرد و... این واقعیتی است که نمی شود و نباید آن را انکارکرد. این واقعیتی است که اگر قرار است ورزش در مسیر صحیح و ریل پیشرفت قرار بگیرد باید حتما و حتما تغییر کند. این واقعیتی است که مسئولان ارشد امروزورزش به جای اینکه مثل اسلاف خود یا از سرنا آگاهی ویا به خاطر بی حالی و بی انگیزگی و یا هر دلیل دیگر آن را نادیده بگیرند و انکار کنند ، باید آن را خوب تجزیه و تحلیل و شناسایی کنند ودر افتادن و مبارزه جانانه و شجاعانه با آن را جزو اولویت های کاری خود قرار دهند.
هشدار دلسوزانه به فدراسیون فوتبال !
در باره مسئولیت سنگینی که فدراسیون فوتبال دارد پیش از این بارها نوشته ایم و بر اساس وظیفه به مسئولان فعلی فوتبال نیز در این باره یادآور شده و هشدار داده ایم. نوشته ایم و بازهم می نویسیم و خواهیم نوشت. آقایان، مسئولیت را جدی بگیرید. این را خوب متوجه باشید که درچه کشور و کار کردن برای چه مردمی ردای مسئولیت به تن کرده اید. مراقب باشید چه کسانی را و با چه طرز تفکری به عنوان مشیر و مشاور و کارشناس به دفتر خود راه و نزد خود جای می دهید.
چه کسی مخالف صعود به جام جهانی است ؟!
بارها نوشته ایم و خوانندگان عزیزی که با بزرگواری این نوشته ها را مورد دقت و مطالعه قرار می دهند ، به خوبی می دانند که کسی در کیهان ورزشی مخالف صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی نیست. فوتبال غنی و پر استعداد ایران باید به جام جهانی صعود کند چون هم از حیث فنی حق این فوتبال است،هم این صعود دل مردم و جوانان عزیز را شاد می کند و هم حضور فوتبال ایران در بزرگترین صحنه جهانی فوتبال خارچشم دشمنان این ملک وملت و شکست بزرگی برای آنان است که یکسره در پی تحریم و بایکوت ومنزوی ساختن ایران بزرگ وسرفراز و عزتمدار و مستقل هستند. هیچ عقل سلیم و کسی که کشورش را دوست دارد مخالف رفتن به جام جهانی نیست، این قلم و این مجله قدیمی هم در صف دوستداران و هواداران افتخار آفرینی ورزش و فوتبال این مملکت است.
سریعترین صعود مبارکتان باشد ، اما....!
اما حرف ما این بوده و هست که مسئولیت مدیران فوتبال ما خیلی بیشتر و فراتر از رفتن به جام جهانی است که در پاسخ به منتقدان دلسوز و ناصحان خیر خواه آن را در بوق و کرنا کرده و تکرار کنند که " در دوره ما سریع ترین صعود صورت گرفته است"! خب ، سریعترین صعود مبارکتان و مبارک همه باشد، اما با این موفقیت که طبق معمول بیش از آنکه معلول برنامه ریزی و درایت مسئولان باشد معلول انگیزه بالای فردی و هنر ذهنی و توان ساق های جوانان ملی پوش این آب و خاک است، کار و مسئولیت شما تمام نمی شود. ورزش ما وعلی الخصوص رشته های جذاب و پرهیاهویی مثل فوتبال که البته در آن عامل پول هم به طور بی حساب و کتاب در میان است، گرفتار مشکلات عدیده و مبتلا به بیماری ها و آلودگی فراوان است که رفتن به جام جهانی ، اگر حتی در" سریع ترین" ! حالت باشد به تنهایی این مشکلات را حل نمی کند و این دردها را شفا نمی دهد و این آلودگی ها را برطرف نمی کند.
نه راه پس ، نه راه پیش!
بنابراین بار دیگر به سهم خود بر این نکته تاکید می کنیم که مسئولان فوتبال آنی از مسئولیت های اصلی خود غافل نشوند و سخت مراقب اتفاقات متن و حاشیه حوزه کاری خود و افراد فعال و جریان هایی که به دلایل مختلف در کاروبار فوتبال تاثیر گذار هستند ، باشند تا خدای ناکرده درمقابل عمل انجام شده قرار نگیرند و غافلگیر نشوند به نحوی که نه راه پس داشته باشند ونه راه پیش...!
سیاسی ترین حرف در ورزش!
یکی از سیاسی ترین حرف هایی که درباره ورزش مطرح می شود این است که" ورزش امری سیاسی نیست و این دو رابطه ای با یکدیگر ندارند"! این شعاری است که بدون شک جریانات سیاسی وابسته به استعمار جهانی ساخته و طراحی کرده اند اما از حلقوم مشتی از همه جا بی خبر پرادعا که بعضا صاحب قلم و رسانه وتریبون هم هستند در کشورهای عمدتا جهان سوم با آب وتاب و ژست های خیلی روشن بینانه! خارج و شنیده می شود. این شعاری است که مرتبا القا و تبلیغ می شود تا با جا افتادن آن ، جریانات جهانی پشت پرده ورزش بتوانند سیاست های شوم و اهداف ضد منافع ملی کشورها را از طریق ورزش پیش ببرند. این شعاریکی از سیاست های شومی است که قدرت های سلطه گر و زیاده خواه در دستور کار قرار داده اند و از ورزش هم- که به قول خودشان نباید سیاسی باشد!- به عنوان یک ابزار موثر برای پیشیرد این هدف سیاسی استفاده می کنند.
ورزش در خدمت سیاست های صهیونیستی !
بحث عادی سازی روابط کشورهای عرب و مسلمان منطقه با رژیم اشغالگر غاصب اسرائیل مطرح است. آنها سعی می کنند از هر ابزار و هر فرصتی از جمله در ورزش برای مطرح کردن رژیم جعلی اسرائیل - که جایگاهی در ورزش دنیا ندارد - استفاده کنند و ورزش را در خدمت این هدف کاملا سیاسی خود قرار دهند. نمونه اخیریعنی بازی ستارگان عرب و منتخب جهان مثال خوبی برای اثبات این ادعای ماست. آیا در میان تمام کشورهای عربی ومسلمان یک مربی صاحب نام وجود نداشت که باید حتما از بک مربی صهیونیست برای مربیگری تیم ستارگان عرب استفاده شود؟! آیا این کار سهوی و از سر سادگی و بی سیاستی! صورت گرفته یا نه ، دقیقا برعکس! این کاری کاملا حسابشده بوده که در امتداد هدف اشاره شده سیاسی- عادی سازی روابط - صورت گرفته و متاسفانه مربی تیم امید و بازیکن سابق تیم ملی که آدم با تجربه ای است حتما ناخواسته از سوی این بازیگران سیاسی به بازی گرفته شده است؟!
مسئولان فریب نخورند
همانطورکه بالاتر هم اشاره شد مسئولان وررش خاصه مسئولان رشته های جذاب وپرطرفداری مثل فوتبال باید سخت هشیار باشند چراکه این سیاسی کاران حرفه ای - که مرتبا شعار می دهند و تبلیغ می کنند که ورزش امری غیر سیاسی است و سیاست نباید در ورزش دخالت کند - برای جا انداختن سیاست های خبیثانه خود از طریق ورزش حربه ها و "تروک" های بسیار برای اجرا در آستین دارند. اهالی ورزش خاصه مسئولان و مدیران نباید گول اینگونه شعارها را که گفتیم عده ای از مرحله پرت پرادعا هم در داخل آن را تکرار و از طریق تریبون های رسمی مثل تلویزیون هم تبلیغ می کنند، بخورند و باید مراقب باشند با باور کردن این شعارهای ظاهر الصلاح گرفتار بازیگران صهیونیست پشت پرده وررش دنیا نشوند. باورداشته باشند،آنها این شعارها را برای گول زدن ما و خام کردن مسئولان وررش می دهند وسعی دارند به کشور و ورزش ما ضربه بزنند و آن را منزوی و بایکوت نمایند. زمزمه بازگرداندن رژیم صهیونیستی به ورزش آسیا اقدامی است در راستای اجرای این نقشه ضد ایرانی. بنابراین هشیاری و مدیریت صحیح و مدبرانه مسئولان ما از ضروریات غیر قابل کتمان و تلاش بی وقفه برای " قویتر شدن" ورزش ایران از اصلی ترین وظایف و ماموریت های آنهاست و بر همین اساس است که می گوییم وتاکید می کنیم هر آنچه و هر آن کس را که به شکل مانع و مزاحم جلوی راه پیشرفت و قوی شدن ورزش است، باید از سر راه برداشت واجازه مداخله و تاثیرگذاری به آن نداد.
سیدمحمدسعید مدنی*