نقص بزرگ ورزش ما
این سخن را که ورزش ایران
از حیث داشته های مادی و انسانی، غنی و
دارای ظرفیت بالایی است بارها و بارها از زبان کارشناسان داخلی و همچنین خارجی
شنیده ایم. اینان تقریبا به اتفاق در این باره
نظر مشترک دارند و به همین دلیل معتقدند ورزش ایران جای زیادی برای پیشرفت
دارد و جایگاه آن در سطح بین المللی خیلی بالاتر از نقطه فعلی است. همین صاحب
نظران و کسانی که با چم وخم ورزش ایران آشنا هستند در باره یک موضوع دیگر هم اتفاق
نظر دارند و آن اینکه این ورزش با همه داشته ها و امکانات مادی و استعداد و ثروت
انسانی خیلی جاها از ضعف مدیریت در رنج است و ضربه می خورد. نظری که آخرین بار از زبان کالدرون، سرمربی سابق
پرسپولیس و یکی از بازیکنان صاحب نام و اسبق تیم ملی آرژانتین شنیدیم. حرف های
قابل تاملی که از این حکایت دارد خیلی از کسانی که در این ورزش برای رسیدن به
صندلی های مدیریتی این در و آن در می زنند
در واقع هدفشان هر چه باشد مدیریت و خدمت به ورزش نیست و به جای اینکه شرایط
رابرای پیشرفت امور و تحقق اهداف برای زیر مجموعه خود فراهم آورند ، مانع تراشی هم
می کنند و برای اینکه مربی تیم را به هر دلیلی فراری دهند دستور می دهند آب به زمین
تمرین تیم ببندند! و... تقریبا عین این اظهارات و نظرات را از زبان کارلوس کروش،
سرمربی سابق تیم ملی فوتبال شنیدیم که مثل کالدرون و خیلی از کسانی با شناسنامه
های مختلف، معتقد بود فوتبال( ورزش)
ایران با داشته هایش، بازیکنان جوان و
مستعد، تماشاگران پرشور و... شرایط خوبی برای پیشرفت و بهتر شدن دارد اما حیف که
این داشته ها و امکانات خوب اداره و مدیریت نمی شود. این نشریه هم بارها برآن
انگشت نهاده و تاکید کرده و بالاخره از کسانی که نقش متولی ورزش را بر عهده دارند
خواسته که در این باره فکری بکنند و چاره ای بیندیشند. کافی است به اتفاقاتی که
همین چند روز اخیر در رشته های مختلف ورزشی چهره بسته نگاهی بیندازیم، از ماجرای
بازی کردن بازیکن حرفه ای و با تجربه در
زمین صهیونیست ها، تا جریان نداشتن آب آشامیدنی که وزنه بردار طلایی تیم ملی صریحا آن را مطرح
کرد، ازبازیکن گابنی تیم گل گهر که شارلاتان های آویزان این فوتبال، فریبکارانه به
فوتبال ما تحمیل کردند و دردسر آفرین شدند تا ماجرای سرود ملی ایران در ازبکستان
و... همه و همه بدون تعارف بیش از هر چیز
از ضعف مدیریت و عدم توانایی لازم و کافی
برای استفاده از داشته های غنی این ورزش حکایت کرده و دریک کلام نمونه های تازه و
زنده ای است که نظریه فوق را اثبات می کند. بارها به سهم خود نوشته ایم رفتار و
عملکرد مدیریت های ضعیف و عوضی آمده باعث شده که خروجی این ورزش بیش از آنکه در
جهت مصالح ورزش و منافع ملی و پاسخگویی به مطالبات بحق و منطقی جامعه ورزش باشد به
نفع جریان های دلالی ومنفعت جو و فرصت طلب است ، حالا با اتفاق تلخ و عجیبی که
اخیرا افتاد باید بنویسیم به جای اینکه ما از داشته ها و چهره های ورزشی خود به
درستی ودر جهت آرمان های پهلوانی و انسانی و اهداف ملی استفاده کنیم صهیونیست ها در
ما طمع کرده و تلاش می کنند با توجه به بی بصیرتی و نا آگاهی و جهل مرکب افراد پر
ادعا و بالاخره وادادگی و نا اهلی مدیریتی از دارایی های ورزش کشور مسلمان و
انقلابی ایران به نفع سیاست های کثیف و ضد انسانی خود استفاده کنند. در هرحال این
واقعیتی است که از فرط بدیهی بودن نیازی به استدلال وبحث ندارد که اگر اشکال و
ضعفی در سیستم یا مجموعه ای وجود دارد بیش
از هر چیز و پیش از هر جا علت اصلی را باید در عامل " مدیریت" جستجو
کرد. این اصل بدیهی را لااقل خود ما بارها یادآورشده و از مسئولان امر خواسته ایم
برای رفع این نقیصه بزرگ ورزش مستعد و باظرفیت ما گام های اساسی بردارند ، اما
ظاهرا نزد مسئولان و کسانی که از نظرقانونی متولی امر ورزش هستند گوشی برای شنیدن
این تذکرات ناصحانه و حرف های خیر خواهانه وجود ندارد. با این حال باز هم اظهار
امیدواری می کنیم که مدیریت جدید ورزش و خاصه شخص وزیر محترم که بدون تردید با همه
این مسائل و مشکلات از نزدیک آشناست و آنها را لمس کرده و می داند در داخل و
خارج چه باندها و جریاناتی برای ورزش کیسه دوخته و علیه آن نقشه
کشیده اند ، بر خلاف عده ای نا آگاه اما پرادعا یا مغرض و مامور در داخل در نظر
داشته باشد که در دنیای امروز، ورزش کاملا آلوده به سیاست آن هم از کثیف ترین و
خبیثانه ترین شکل آن یعنی سیاست های استکباری و صهیونیستی است و لذا باید خیلی بیدار بود و هشیارانه و
کاملا حسابشده امور را مدیریت کرد. حرف
آخر این که: با توجه به واقعیات، مشکلات و مسائل داخلی، شیطنت ها و مانع تراشی های
خارجی و خصوصا صهیونیستی و بالاخره مسائل
اجرایی و روزمره، مدیریت ورزش باید در همه جا ، چه در سطح کلان و چه درسطح خُرد خیلی بیش از اینها مسئولیت را
جدی بگیرد و زمان وفرصت را به بازی و مشغول شدن به امور شخصی و کاسبی و سفر و
...نگذراند و بعد مثلا با یک مدال و یا صعود به جام جهانی و... بر همه خرابکاری ها
و غفلت ها و بدعملی های خود به وسیله ماله به دستان اجیر شده رسانه ای سرپوش
بگذارد. مدیران ورزش ما نباید از این واقعیت غافل باشند که در داخل وخارج ، با
انگیزه های مختلف ( مالی و اقتصادی یا
سیاسی و فرهنگی) یکسره برای ورزش ما در حال نقشه و طراحی مخرب هستند ، انتظار
معقول و طبیعی آن است که آنها هم لااقل به اندازه بدخواهان ورزش ایران برای امور
کاری و انجام وظایف خود در قبال ورزش جدی باشند و وقت بگذارند.
*سیدمحمدسعید مدنی