سرنوشت ورزش را سایه نشینان رخنه کرده تعیین می کنند یا وزارت ورزش ؟!
عیب است بزرگ برکشیدن خود را
از جمله خلق برگزیدن خود را
از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را
خود را در اندازه و مقام نصیحت کردن نمی بینیم چرا که سخت محتاج نصیحت مشفقانه و اندرز دلسوزانه هستیم. اما این چند بیت را از قول خواجه عبدالله درآغاز این نوشته آوردیم از آنجا که می دانیم متاسفانه درد و آفت " منیت" و خود خواهی و دیگران را ندیدن و حقیر کردن بدجوری به جان بزرگ و کوچک ورزش ما افتاده است. این " منیت" وغرور بیجا خود ریشه و علت العلل بسیاری از نا هنجاری های اخلاقی و ضد ارزش های فرهنگی و رفتارهای مغایر با اخلاق و مرام پهلوانی است که در تار و پود ورزش ما رخنه کرده و موجب آزار اهالی آن شده است. تحقیر و خوارداشت دیگران و حرمت شکنی وغیبت و تهمت و گستاخی و توهین رواداشتن به دیگرانی که خیلی از آنها ،سن و سال بیشتری از ما دارند و حتی سمت و حق مربیگری بر ما داشته اند و مشورت ناپذیری و عقل کل مآبی و... بیماری های اخلاقی است که به جان ورزش و ورزشکاران ما افتاده که همانطور که بالاتر اشاره شد ریشه در " منیت" و " خود بزرگ بینی " دارد.
حمایت از فرهنگ یا اقدام علیه فرهنگ ؟!
متاسفانه سیطره تفکر " نتیجه گرایی" بر تاروپود ورزش ما ، اصولا فرصت کار کردن و حتی وقت فکر کردن به مسائل تربیتی و اخلاقی را به ما و دست اندرکاران ورزش و مربیان نمی دهد.بدون تعارف عناوین و پست های فرهنگی در این ورزش ِ به شدت کمیت گرا و نتیجه محور بیشتر به شوخی و اقدامی صرفا برای خالی نبودن عریضه شبیه است. آن وقت در چنین وضع وحالی نامه تمجید ازاقدامات فرهنگی هفت هشت ساله اخیر مدیریت ورزش آن هم از سوی دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی طنز تلخی است که خود بیشتر به یک رفتارضد فرهنگی شبیه است تا اقدامی در جهت حمایت از ارتقای فرهنگ در ورزش. از موضوع اصلی پرت نشویم. صحبت بر سر فراموش شدن بحث های تربیتی واخلاقی و کنارگذاشتن کارکرد فرهنگی در ورزش ما بود. برای ورزش ما سال هاست کسب چند مدال المپیکی و جهانی و صعود فوتبال به جام جهانی و رسیدن امیدها به المپیک ، هدف اول و آخر است و مدیران و مسئولان ورزش برای رسیدن به این اهداف تن به هر تحمیل و باج خواهی و هنجار شکنی و بداخلاقی و... می دهند، یا قلبا با این وضعیت موافقت دارند یا از ترس جوی که بر ورزش ما حاکم شده وتصادفی هم حاکم نشده، جرات برخورد و مقابله با ضدارزش ها و بد اخلاقی ها و بی تربیتی ها و... راندارند.
اول اخلاق، بعد ورزش !
یکی از خوانندگان فهیم وعزیزی که سال هاست با کیهان ورزشی حشر ونشر دارد و گهگاه از سر لطف و محبت احوالی هم از ما می پرسد ونظرات و پیشنهادات خود را با ما درمیان می گذارد، خواننده عزیز گیلانی، آقای علی فومنی است. ایشان در آخرین تماسی که با نگارنده داشت ، ضمن صحبت های خود گفت: " فلانی، از مربیان بزرگ و فقیدی مثل دهداری و رنجبر و فکری و... هم بنویس". به ایشان عرض کردیم بدون تعارف ما درقد وقواره نوشتن در باره این مربیان بزرگ که قبل از آنکه مربی فوتبال باشند معلم اخلاق بودند و بر شاگردان خود حق پدری داشتند و آنها را هم از حیث فنی و هم از نظر اخلاقی به معنای واقعی " تربیت" می کردند، نیستیم. وانگهی در این فوتبال گرفتار غریبه ها و نااهلان ودر این ورزش نتیجه گرای کمیت محور، حرف زدن از این بزرگان که شعارشان نه کسب نتیجه به هر قیمتی ، بلکه " اول اخلاق، بعد ورزش" بود، کدام گوش شنوا را نزد مسئولان و مدیران و رؤسا خواهد داشت؟ در فوتبالی که فیکس بودن بازیکن ، تداوم عمر مربیگری مربیان و حتی حفظ صندلی مدیریتی مدیران ، همه وهمه در گروی " بردن" و " صدر نشینی" و " قهرمانی" است حرف زدن از اخلاق و رعایت مرام پهلوانی مشتری ندارد و نام بردن از شخصیت ها و مربیانی که در عرصه ورزش در کنار موفقیت ها و افتخار آفرینی ها پاسدار حریم ها و حرمت ها و مدافع کسوت ها و ارزش ها بودند با استقبال مواجه نمی شود .اگرکسی خیلی به خودش زحمت بدهد یک" خدا رحمتش کند" از میان دولبش خارج می شود.این شرایط و اوضاع در حالی است که حتی در حرفه ای ترین سطح ورزش دنیا هنوز کارکرد تربیتی و اخلاقی ورزش کنار گذاشته نشده و جدی گرفته می شود. تقریبا هفته ای نیست که اخباری از ورزش دنیا به گوش نرسد که نشان دهنده رعایت مرام و اخلاق ورزشی نباشد.عزیزانی که علاقه مند وپیگیر ورزش هستند حتما با این اخبار سروکار دارند و این مسئله ما را از ذکر مثال و آوردن نمونه بی نیاز می کند.
رتبه 21 جهان و اول آسیا !
در آخرین رده بندی فیفا تیم ملی فوتبال ایران در رتبه ۲۱ جهان و اول آسیا قرار گرفت. این جایگاه قابل توجه وتحسین در حالی به دست آمده که در فوتبال ما ده ها کار اصلاحی و معطل مانده وجود دارد و آنچه امروز در مشت این فوتبال است صرفا به برکت سرمایه های خدادادی و ذاتی آن و خاصه نیروی انسانی مستعد وجوان است و عامل مدیریت و برنامه ریزی و بحث های ساختاری و زیر بنایی یا اصلا نقش ندارد یا کمترین نقش را دارد. این فوتبال در حالی بر صدر فوتبال آسیا تکیه زده که هنوز مثلا موضوع باشگاهداری در آن حل نشده و تیم های صاحب نام و ریشه داری مثل استقلال و پرسپولیس که خیلی از کشورهای آسیایی علی رغم خرج و هزینه های هنگفتی که متحمل می شوند حسرت داشتن آنها را می خورند، از حیث مالکیت و مدیریت ، بلاتکلیف هستند و از حیث اداری و ساختاری با ابتدایی ترین روش های مدیریتی اداره می شوند. این باشگاه های بزرگ و سرمایه های کم نظیر علیرغم سابقه طولانی فعالیت هنوز مجوز حرفه ای ندارند و هر سال و هر دوره همینطور که همه این روزهادر جریان اخبار آن هستیم، در آستانه مسابقات باشگاهی آسیا به خاطر کم کاری ها و اهمال های مدیریتی از یک سو وتهدیدها وضرب الاجل های کنفدراسیون آسیا از سوی دیگر باید تن و بدنشان بلرزد. خواننده خوش انصاف خود داوری کند درچنین وضعیتی اگر کسی مثل ما پیدا شود و بگوید که این فوتبال هرچه دارد از قبل استعدادهای ذاتی و توانایی های خدادادی است و نه برنامه و تدبیر و کیاست مدیران، آیا این حرف از سر واقع بینی ودادن هشدار دلسوزانه است یا به خاطر بی انصافی و قدر ناشناسی !
سئوالات و ابهامات جدید
شماره قبل در همین صفحه در باره ابهامات بسیار و شبهات فراوان در ورزش و نحوه مدیریت و اداره آن نوشتیم و چند مثال هم زدیم، در باره آن مثال ها همچنان ابهامات باقی است و مدیری یا مسئولی زحمت فرستادن یک جوابیه را هم برای قدیمی ترین نشریه ورزشی کشور به خود نداد. اگر به سابقه و قدمت این مجله بی اعتنایی می کنند لااقل برای مخاطبان ارزش قائل شوند. البته ما معتقدیم مشکل اصلی این آقایان در پاسخگویی و ارسال جوابیه برای ما و سایر نشریات ورسانه های پرسشگراین است که اصلا جوابی ندارند که بدهند. خود آنها هم به عنوان مدیر و مسئول گیج و برابر خیلی از این مسائل و ابهامات، حیران و متحیر هستند و به قول شاعر مانده اند که: " سرّ این رشته ندانم ز کجا بگشایم"! قبل از اینکه رشته کلام از دستمان برود ، حرفمان را دنبال کنیم . در حالی که ابهامات و سئوالات قبلی کماکان بدون پاسخ مانده ، سئوالات و ابهامات جدید هم به آن اضافه می شود. مثلا یکی از ملموس ترین و مهمترین مسائلی که از اول هفته گذشته مثل سوهان به جان روح و اعصاب تیم های بزرگ کشور و طرفداران پرشمار آنها افتاد ( و تا زمان نگارش این مطلب هم مبهم و لاینحل مانده است) موضوع حذف تیم های استقلال و پرسپولیس از گردونه رقابت های باشگاهی قاره کهن بود. موضوعی که بالاتر و در فرازهای قبلی هم به آن اشاره شد. موضوعی که در سال های اخیر بارها مطرح شده اما هیچ مدیر ومسئولی وهیچ وکیل و وزیری برای درمان قطعی وحل همیشگی مساله زحمت به خود نداده و ماجرای این دو تیم مثل استخوان لای زخم موجب آزار و اذیت طرفداران و بلکه کلیت جامعه ورزش شده است. هفته گذشته طبق معمول، آنها که موقع افتخار آفرینی ها و مدال آوری های ورزش که به همت و هنر ورزشکاران پرتوان و جوانان هنرمند وبرومند این آب و خاک به دست می آید سینه سپر می کنند و کنار و حتی جلوی مدال آوران و افتخار آفرینان می ایستند و با ژست" من آنم که رستم بود پهلوان" عکس می گیرند، این طورمواقع که باید به مردم توضیح بدهند و روشنگری کنند پنهان می شوند به این امید که آبها از آسیاب بیفتد و... الخ! کسانی هم که احیانا در مقام مسئول و مدیر حرفی می زنند بیش از آنکه دنبال روشن کردن اذهان باشند تمام تلاششان بر فرافکنی و تبرئه خود و تقصیر را گردن دیگران انداختن، متمرکز است.
مهمتر از صعود به جام جهانی
به علت وجود اینطورمسائل و مشکلات در ورزش است که ما به سهم خود همواره و ازجمله در همین شماره نوشته ایم که مسئولیت ها و وظایف مدیران ورزش از شخص وزیر محترم گرفته تا هرکسی که اینجا و آنجا دراین ورزش دستی بر آتش دارد خیلی بیشتر از پرداختن و توقف بر مسائل روزمره است. مسئولیت فدراسیون فوتبال خیلی مهمتر و خطیرتر از صعود به جام جهانی یا قهرمانی در جامی آسیایی و اینطور موضوعات است. بارها با این بیان الکن و قلم ناتوان نوشته و تکرار کرده ایم که در ورزش ما و در رشته های پرهیاهو و پرطرفداری مثل فوتبال خیلی از کارها بر زمین مانده وخیلی از مسائل لاینحل و بلا تکلیف است که لازم و ضروری است مسئولان ، زمان با ارزش و عمر گرانبها و فرصت خدمت و اصلاح را باغفلت از این مسائل و کارهای مهم و حیاتی از دست ندهند. به گمان ما چنانچه بارها تاکید کرده ایم روشن کردن تکلیف مالکیتی و مدیریتی پرسپولیس و استقلال یکی از این مسائل مهم و کارهای معطل مانده است. چیزی که مسلم به نظر می رسد گیر و گرفت اصلی این دوباشگاه قبل از آنکه ورزشی باشد" غیر ورزشی" است و خوب است در حل مشکل، مسئولان غیر ورزشی ، مسئولان ورزشی را یاری دهند و چوب لای چرخ آنها نگذارند!
نقش مخرب جریانات پدرخوانده
بالاتر نوشتیم که حتی مسئولان ارشد و مدیران ورزش ما برابر خیلی از اتفاقات مبهم و شبهه ناک که در این حوزه رخ می دهد ،گیج و حیرانند و نمی توانند درست و دقیق ماجرا را تحلیل کنند و به نوعی خیلی وقت ها در ورطه عمل انجام شده می افتند! به همین دلیل هم وقتی در باره آن اتفاق و ماجرا از آنها سئوال می شود ، مخاطب جواب قانع کننده دریافت نمی کند، سهل است که سردرگمی ها و ابهامات او مضاعف هم می شود. دراین باره که به جای خود پدیده جالب و عجیبی به نظر می رسد باید در مجالی دیگر و مفصل تر نوشت، هرچند پیش از این هم چندبار در همین صفحه به آن اشاراتی شده است. در ریشه یابی چرایی و چگونگی ایجاد این پدیده در ورزش ما می توان به علت و عوامل مختلفی اشاره کرد اما یکی از اصلی ترین این عوامل وجود جریانات و باندهایی هستند که سال ها ست در ورزش ما رخنه کرده و بر بخش های مهمی از آن سیطره یافته و فراتر از تصمیمات رسمی و مدیریتی برای ورزش تصمیم می گیرند و خط وربط می دهند و برای آن تعیین تکلیف می کنند. در واقع برای این جریانات که بیشتر هم به دنبال منافع و اهداف مالی در ورزش هستند سرنوشت و مصالح ورزش یا اصلا اهمیتی ندارد یا در اولویت بعد از منافع آنها قرار دارد، نقش " پدر خوانده" و یا" قدرت های درسایه" را برای ورزش ایفا می کنند و خیلی وقت ها و در بسیاری اتفاقات مدیران و مسئولان ارشد ورزش باید سیاست های خود را با آنها هماهنگ کنند و مطابقت دهند.
خروجی عملکرد "اختاپوس " ها!
این باندها و جریانات که چند سال پیش از آنها به عنوان " اختاپوس" های ورزش نام می بردیم از همه امکانات لازم برخوردارند به ویژه در رسانه های پرمخاطب و تاثیرگذار رخنه کرده و بعضا بر آنها تسلط و به انحاء و بهانه های گوناگون به دفتر مدیران ارشد و کانون های تصمیم گیرنده ورزش راه دارند و....خلاصه کلام بسیاری از اتفاقاتی که در ورزش رخ می دهد و اتفاقات سئوال برانگیز ومبهمی هم هست وهیچ مسئول رسمی هم برای آن دلیل قانع کننده و جواب روشنی ندارد ، خروجی و محصول عملکرد این جریانات سایه نشین و باندها وعناصر نفوذ کرده در ورزش است در این باره فعلا به این پیش درآمد اکتفا می کنیم و اگر عمری باشد در کرات و دفعات بعد بیشتر به آن خواهیم پرداخت. البته امیدواریم قبل از اینکه ما به این موضوع بپردازیم ، مدیران و مسئولان دراین باره به مسئولیت خود عمل کنند و شر" سایه نشینان مزاحم" را از سر ورزش کوتاه کنند.
*سیدمحمدسعید مدنی