چه کسانی به ریش ما می خندند ؟!
**چه می کنیم؟ چه فایده از این همه نوشتن؟!
خوانندگان گرامی و علاقه مندان ورزش حتما در جریان ماجرای حذف و در واقع کنارگذاشتن سه تیم ایرانی ( از جمله استقلال وپرسپولیس) از مسابقات فوتبال باشگاهی آسیا هستند. اتفاقی که نه فقط اهالی ورزش ، بلکه هر ایرانی را که معنی وطن و حیثیت ملی را می فهمد ناراحت و مکدر کرده و دل هر غیرتمندی رابه درد آورده است. موضوع پیش آمده برای اهالی ورزش و کسانی که عمری را در این ورزش و فوتبال گذرانده وقلم زده و مطلب نوشته و درباره کارهای انجام نشده و بر زمین مانده هشدار داده اند خیلی قابل تامل وتاسف است وخواه و ناخواه این سئوال را پیش می کشد که ما واقعا داریم چه می کنیم؟ چه فایده از این همه نوشتن و کاغذ و مرکب مصرف کردن وحرف زدن و هزینه و انرژی بر باد دادن و برنامه رادیو تلویزیونی با پول این مردم ساختن و ...؟
**زیر استاندارد
آیاحاصل و خروجی این همه گفتن و نوشتن و هزینه و کار و کارمند و مدیر و تشکیلات و بگیر و ببند و تبلیغات و... باید این شود که آسیایی ها که روزگاری بازی کردن با فوتبال ایران را افتخار می دانستند به ما بگویند فوتبال شما و تشکیلات فوتبال شما و تیم های باشگاهی شما ولو با میلیون ها طرفدار، زیر حد استاندارد هستند و صلاحیت این را ندارند که در مسابقات معتبری مثل لیگ قهرمانان باشگاه های آسیا حضور داشته باشند؟ و بعد هم حکم اخراج تیم های ایرانی را امضا بکنند و بگویند تیم های شما ولو با میلیون ها طرفدار در اندازه ای نیستند که با بزرگان باشگاه های آسیا مصاف دهند؟!
**نمی شنوند چون برای کار کردن نیامده اند
اتفاقاتی این چنینی، خیلی حرف ها در دل خود دارد که باید شنید ، هرچند کسانی به عنوان مدیر و مسئول در ورزش ما بوده و هستند و احیانا خواهند بود که قرارشان به " نشنیدن" سخن منطقی و " نخواندن" حرف منطقی است. چون اگر اهل شنیدن حرف حساب بودند به جای پرداختن به مسئولیت ها ، مشغول روزمرگی ها و کارهای نمایشی و دادن شعارهای بدون عمل نمی شدند. اینها گوششان بدهکار هیچ حرف و نقد و هشداری نیست، چون از اصل واساس به اشتباه و به ناحق وارد عرصه ورزش آن هم درحوزه های مدیریتی شده اند. اینها اهل عبرت نبوده و نیستند چون به هر دلیلی با نیت و قصد کار کردن برای ورزش نیامده اند. چون ورزشی نیستند و چون چنین است ورزش را نمی شناسند و اصلا نمی دانند در چه حوزه و میدانی قدم گذاشته اند و باز دلیل مهم دیگر برای اثبات حرفمان، همان که قبلا گفتیم یعنی اینکه این جماعت قرارشان بر نشنیدن و نخواندن حرف منطقی و سخنان ناصحانه است. کسی که عقل کل مآبانه و البته از سر جهل و نادانی به حرف دیگران گوش نمی کند، به جای اینکه آدم های اهل فن را برای همکاری و مشاورت به سمت خود بخواند افرادی نابلد و فاقد تخصص و شناخت مثل خودش را به بازی می گیرد و... این تیپ به اصطلاح مدیر از همان بدو کار معلوم است که اصلا برای خدمت کردن در ورزش و اصلاح امور آن نیامدهومتاسفانه سال هاست ورزش در خیلی از جاهای حساس و مناصب مهم گرفتار این جنس مدیران فاقد صلاحیت و شناخت شده است.
**شادی مردم یا دشمنان مردم؟!
کسانی که هیچ اتفاق و خبر و وضعیتی نمی تواند آنها را به" خود "بیاورد و گوش و چشم آنها را بازکند چون گفتیم این دسته از مدیران اصلا " بیخودی" وارد عرصه های مدیریتی ورزش شده اند و برای این کار بیش از آنکه به لیاقت و تخصص و سوابق و شناخت و دانش خود متکی باشند ، از رانت های خانوادگی و فامیلی و سفارش نامه افراد ذینفوذ و حمایت و فشار جناح ها و باندهای سیاسی و اقتصادی و... برخوردار هستند.متاسفانه روال کاری و منش و روش این گونه مدیران خیلی جاها و بسیاری اوقات و مقاطع به ضررر ورزش و برخلاف انتظارات و مطالبات به حق علاقه مندان و اهالی ورزش است و باعث شادی بدخواهان و دشمنان این سرزمین هم می شود. موضوع خیلی ساده است و نیاز به دلیل آوردن و اقامه برهان ندارد. وقتی به خاطر غفلت مدیران ذیربط و " ترک فعل" های مکرر آن به دست خود شرایط حذف بهترین و پرطرفدارترین تیم های ایران و آسیا را از یکی از مهمترین میادین آسیایی فراهم می آوریم این کار به خشنودی و شادی مردم ایران منجر می شود یا دشمنان و بدخواهان این ملک و ملت؟
**یک "مرد" پیدا می شود؟!
باز یک سئوال دیگر، وظیفه مدیران ورزش مملکت شاد کردن دل مردم است یا چیدن بساط شادی و پایکوبی دشمنان این مردم؟ سئوال بعدی:آیا در چنین وضعیتی کسانی که باعث شادی دشمنان این ملک و ملت انقلابی و سرفراز و چزاندن و دلسردی جوانان و جمعیت علاقه مند و بی توقع ورزش کشور شده اند نباید شناسایی و به پشت تریبون پاسخگویی به ملت کشانده شوند؟ آیا در این ورزش هر کسی، هر کاری دلش خواست و عشقش کشید می تواند بدون ترس از پاسخگویی انجام دهد؟ و بالاخره آخرین سئوال : چرا آنها که برای رسیدن به مناصب و تکیه زدن بر مصادر مدیریتی ورزش به هر حربه وترفندی دست می زنند و این و آن را می بینند و باند و دسته درست می کنند و مسبب اصلی این اوضاع هستند مثل یک " مرد" به میدان نمی آیند و از مردم به خاطر غفلت ها و قصورهای خود عذر خواهی نمی کنند، بلکه کناری بی خیال ایستاده اند و به هیاهویی که به این بهانه برپاشده نگاه می کنند وبه ریش جامعه ورزش و طرفداران تیم ها و... می خندند؟
**هدف، قوی تر کردن ورزش است یا تضعیف آن؟!
بارها به سهم خود و از سر وظیفه نوشته ایم و اینجا باز تاکید وتکرار می کنیم که علاوه بر مشکلات داخلی ورزش که ریشه اصلی آنها مدیریت های نا اهل و فاقد تخصص است، ورزش ما با موانع و مشکلات عدیده داخلی و خارجی دست به گریبان است و بدخواهان و معاندان و لابی های وهابی وصهیونیستی و... همگی در تلاشند وررش ایران را منزوی و بایکوت نمایند مبادا سرود این کشور در ورزشگاه های جهان مترنم شود و پرچم مقدس آن در میادین بین المللی به اهتزاز درآید، آنها برای رسیدن به مقصود شوم و هدف ضد ایرانی خود دست به هر حربه و ترفندی می زنند و تازگی ها هم زمزمه بازگشت رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی را به ورزش آسیا سر داده اند. در چنین وضعیتی ورزش ایران بیش از هرچیزی و مسئولین و مدیران ورزش کشور پیش از دل بستن به هر حربه و تمسک به هر وسیله و فرد و سازمانی باید به داشته های کم نظیر مادی و انسانی و بضاعت سرشار و استعداد ذاتی و خدادادی خود تکیه کنند و همه فکر و دغدغه شان ایجاد تحول مستمر به سمت " قوی و قویتر" شدن باشد. اما متاسفانه همان کسانی که ردای مدیریتی این ورزش را طی سال های گذشته به ویژه شش هفت سال اخیر به تن کرده بودند، بنابردلایلی که بالاتر اشاره شد گوشی برای شنیدن این حرف ها نداشتند و عقل کل مآبانه والبته جاهلانه به دنبال کارهای سطحی و امور روزمره بودند و نه تنها ورزش را در مسیر پیشرفت و تحول و قویتر شدن حرکت نداده بلکه با عملکرد غلط و خودکامانه خود موجب ضعف ورزش ایران به نفع بدخواهان شده اند.
**آیا وقت حساب پس دادن نرسیده؟!
در این مقال نمی خواهیم نوحه سرایی کنیم و درباره گذشته و کارهای آسانی که باید در فرصت مناسب انجام می شده – و مثلا تکلیف مالکیت دو تیم استقلال و پرسپولیس را مشخص و کلیت ورزش را که ادعای حرفه ای بودن دارد به استانداردهای حرفه ای نزدیک می کردند و... - اما نشده صحبت کنیم چون همانطور که بالاتر اشاره شد در این باره بارها و طی سالیان اخیر نوشته ایم و تذکر داده ایم و... اما چون گوش شنوایی نزد مسئولان ذیربط نبوده ، کار به اینجا کشیده شده که می دانید ومی دانیم. هدف اصلی ما از نگارش این مقال این است که می خواهیم بپرسیم حالا که کاری که نباید می شد، شده واین اتفاق نامیمون وبسیار تاسف بار برای فوتبال ما و دو باشگاهی که اعتبار فوتبال ایران هستند و از افتخارات آن به حساب می آیند ، افتاده، آیا باز هم وقت آن نرسیده که تشکیلاتی، محکمه و سازمانی وارد ماجرا شود و این موضوع را که بدون تردید یکی از اصلی ترین مطالبات جامعه ورزش است پیگیری کند تا معلوم شود فاعل این کاری که شده و نباید می شد ، چه کسی و چه سازمان و تشکیلاتی بوده است؟
**چه کسانی با احساسات مردم و جوانان بازی می کنند؟!
آیا بازی با احساسات میلیون ها علاقه مند به ورزش، و انجام ندادن به موقع مسئولیت مدیریتی وملی ، آنقدر اهمیت ندارد که تشکیلات قضایی و حقوقی و مدعی العموم، خاطیان و کسانی را که باید در این باره پاسخگو باشند به جای خندیدن به ریش اهالی ورزش و این دو تیم باسابقه به جواب دادن وادار کند؟ آیا باید برابر این اتفاق تلخ هم مثل خیلی از اتفاقات دیگر که به جای مردم ، دل دشمن را شاد کرده ، حداکثر دو تا مطلب بنویسیم و چهار تا برنامه جنجالی و زرد تلویزیونی راه بیندازیم و با بحث های انحرافی وجنگ نعمتی - حیدری، مثل خیلی وقت ها راه را برای فرار مقصران اصلی هموار کنیم و خلاصه خیلی هم که دلمان بسوزد، شانه بالا بیندازیم و زیر لب" بی خیالی" را زمزمه کنیم و با خود بگوییم " حالا کاری است که شده؟!"
**تبریک رئیس کمیته ملی المپیک
همه ساله در سالگرد تاسیس و انتشار مجله کیهان ورزشی بسیاری از اهالی ورزش وخوانندگان این مجله و باشگاه ها و سازمان ها و فدراسیون های ورزشی و...ابراز لطف و بزرگواری کرده و به شکل و شیوه های مختلف کیهان ورزشی و تحریریه و همه کسانی را که جزو این مجموعه و خانواده هستند مورد محبت و مرحمت قرار داده وباعث دلگرمی وایجاد انگیزه و روحیه بیشتر در نزد خدمتگزاران خود در این نشریه قدیمی می شوند. از جمله افراد وتشکیلاتی که در دوره ها و مقاطع مختلف ، در سالگرد مجله، تبریک گو و آن هم از اولین تبریک گویان هستند کمیته ملی المپیک و روسای آن بوده و هستند. کیهان ورزشی هم ضمن تشکر معمولا با درج خبر، عین نامه محبت آمیز ودلگرم کننده رئیس کمیته ملی المپیک را در مجله چاپ می کند. این رسم وسنت نیکو در دوران ریاست فعلی این تشکیلات مهم ورزش ادامه داشته ومثلا همین امسال ،یکی دوهفته مانده به سالگرد تولد مجله(۱۸ آذر) تبریک نامه آقای صالحی امیری از طریق نمابر به دفتر مجله رسید وچند روزبعد هم اصل نامه به دفتر مدیریت واصل شد.
**سخن گلایه آمیز و سئوال کیهان ورزشی از آقای رئیس
در اینجا به بهانه این موضوع می خواهیم به نکته ای اشاره کنیم که امیدواریم به سمع و نظر ریاست این کمیته برسد وکسانی که به خاطر منافع مادی یا دلایل دیگر به اینگونه تشکیلات نفوذ می کنند و ماموریت اصلی شان فاصله انداختن میان اهالی ورزش و کانون هایی است که به جز خدمت صادقانه به ورزش وظیفه و هدفی برای خود نمی شناسند، با "تروک" و تاکتیک هایی که از این جنس عناصر برمی آید مانع از رسیدن سخن گلایه آمیز و پرسش مهم قدیمی ترین رسانه ورزشی کشور به رئیس محترم کمیته ملی المپیک - که رابطه خوبی هم با رسانه ها دارد - نشوند.حدود یک ماه پیش در نامه تبریک آقای رئیس کمیته ملی المپیک به کیهان ورزشی آمده بود:"... مراتب تقدیر خود جهت خدمات بی شائبه و خالصانه آن رسانه پویا به جامعه ورزش و.. اعلام می دارم." ایشان در ادامه می نویسد:" امید است با هم اندیشی و گفت وگوی مشترک ... در راستای اعتلای اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بخصوص در امر ورزش گام برداشته و..."! ضمن تشکر مجدد از ریاست محترم کمیته المپیک خدمت ایشان عرض می کنیم علی رغم حسن ظن ایشان، ظاهرا کسانی در همان کمیته المپیک و اطراف و اکناف دفتر ایشان هستند که نه " خدمات بی شائبه و خالصانه این مجله پویا به جامعه ورزش..." را قبول دارند و نه " هم اندیشی و گفت وگوی مشترک..." با این نشریه را می پسندند!
**چرا از کیهان ورزشی می ترسند؟!
می پرسید چرا و برچه اساس و شاهدی این حرف را می زنید ؟ عرض می کنیم برای اینکه در هیچکدام از مراسم و جلسات و کنفرانس های مطبوعاتی رئیس کمیته المپیک یا معاونان ایشان، آنهایی که در تشکیلات کمیته ملی المپیک وظیفه دارند این مجله پویا و با سابقه را که به " خدمات بی شائبه و خالصانه" آن اکثریت قریب به اتفاق اهالی ورزش- ونه فرصت طلب های قالتاق- از جمله رئیس محترم کمیته المپیک اذعان دارند و گواهی می دهند ، به این مراسم و مصاحبه ها دعوت کنند، هرگز این کار را نمی کنند و دوستان قفیلی و طفیلی خود را- با عرض معذرت از همکاران رسانه ای- به جای قدیمی ترین و معتبرترین رسانه ورزشی این مملکت دعوت می کنند. آیا این عناصر عوضی آمده از کیهان ورزشی می ترسند؟
**از دو حال خارج نیست!
ما به این افراد آویزان و امتحان پس داده کاری نداریم از آقای صالحی امیری سئوال می کنیم معنی و مفهوم این رفتار چیست؟ اگر جنابعالی در گفتار خود نسبت به این مجله و عملکرد آن صادق هستید پس چرا رفتار نزدیکترین همکاران شما که حتما در دفتر ریاست، صاحب پست و مسئولیت هستند ، نقیض آن را نشان می دهد؟ ما که این موضوع را از دوحال خارج نمی دانیم. یا آن کسانی که آن پست ها را اشغال کرده اند مثل خیلی از کسان دیگر در جاهای دیگر" عوضی" آمده اند و اینکاره نیستند و" هر" را از " بر" تشخیص نمی دهند وبدون داشتن صلاحیت های لازم به دفتر عالی ترین مقام ورزشی مملکت راه پیدا کرده اند وبه طور طبیعی چون شناخت ندارند بازبچه دست عناصر و افراد مغرض و رخنه کرده - که دل خوشی از امثال کیهان ورزشی ندارند - می شوند. و یا کسانی که در آن پست ها قرار گرفته اند آدم های منفعت طلب و مغرضی هستند که چون می دانند کیهان ورزشی سایه آنها را با تیر می زند بر ای اینکه جایگاه و منافع خود را ازدست ندهند مانع از ورود کیهان ورزشی به آن تشکیلات و ارتباط نزدیک با مسئولان آن می شوند ، در هر صورتی که باشد تصدیق می فرمایید این افراد که به منصب و دفتر راه پیدا کرده اند فاقد صلاحیت های لازم و شرایط کافی هستند و...
**وقتی کار، دست کاردان با لیاقت نباشد
متاسفانه همانطور که بارها نوشته ایم ورزش ما بابت عدم رعایت همین مساله به ظاهر بدیهی وساده یعنی نسپردن کار دست آدم های کاردان و لایق ضربات بسیار خورده است. اگر همین موضوع حدف دوتیم سرشناس کشور از رقابت های آسیایی را خوب موشکافی و به طور دقیق و علمی تحلیل کنیم می بینیم که این مشکل از نبودن کار دست آدم های لایق و کاردان ناشی می شود. در هرحال موضوع کمیته ملی المپیک و نظر رئیس آن درباره کیهان ورزشی و رفتار و عملکرد یاران نزدیک دفتر نشین ایشان را با این مجله آوردیم تا هم آقای صالحی در جریان باشد که دراطراف ایشان چه می گذرد و هم این موضوع یک نمونه ساده و ملموس باشد برای اثبات این واقعیت تلخ که در خیلی از جاهای حساس، کار دست باندبازها و بی لیاقت ها و آویزان هاست و دست کاردان نیست و دقیقا به همین علت هم ضربات پی درپی مادی و معنوی و فرهنگی و...بر پیکر این ورزش بینوا وارد می شود.
*سیدمحمدسعید مدنی