PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۷۲۱۳۰
تاریخ انتشار: ۰۷ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۰
از «زمین خاکی» تا «زیر خاکی»

گفت‌ وگو با «پژمان جمشیدی»، فوتبالیستی که معادلات را بر هم زد/ شب «دربی» کجا و شب «اکران» کجا؟

کیهان ورزشی-

«پژمان » را بی اغراق می توان یکی از پدیده‌های سینما و تلویزیون ایران در تمام تاریخ نامید؛ او وقتی در این عرصه ظهور کرد و درخشید  که کمتر کسی تصور می کرد تا این حد و به آن سرعت موفق شود؛ زیرا اساسا ورزشکاران – حتی آنهایی که معروف تر از پژمان بودند – در این وادی دوام چندانی نیاوردند؛ آمدند و جرقه زدند و افول کردند. البته استثناهایی نیز بوده اند که به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسند. با این اوصاف، او اما ره صد ساله را یک شبه طی کرد و در روزگاری که بسیاری به رغم بهره بردن از روابط خاص و صرف هزینه های سرسام آور، در این راه خیلی زود شکست می خوردند و به بیرون رانده می شدند، او خودش را بالا کشید و اکنون حتی بخشی از جامعه هنر که در روزهای نخستین قرار گرفتن وی برابر دوربین، برابرش جبهه ای قوی تشکیل داده بودند، دست ها را به علامت تسلیم بالا برده و بر توانمندی هایش در حرفه بازیگری صحه می گذارند.
روایت این فوتبالیست اسبق و بازیگر امروز، برای ما جذابیتی دو چندان دارد زیرا شناخت مان از این شخصیت، فرای سینما و تلویزیون است. «پژمان» را از روزگار جوانی اش می شناسیم؛ روزهایی که همواره علاقه اش به «کیهان ورزشی» را بروز می داد و پای گفت وگو با این نشریه می نشست و ... پسر آفتاب خورده زمین های خاکی، خیلی زود به عرصه باشگاهی رفت و در سایپا چهره شد. بعدها از فیلترهای خاص «علی پروین» عبور کرد و به مهره ثابت پرسپولیس مبدل شد، گرچه امروز کمی تغییر کرده و از قالب آن بازیکن زمخت فوتبال بیرون آمده و «هنری» صحبت و رفتار می کند، اما هنوز هم وقتی پای صحبت هایش می نشینیم آن شور و حرارت مختص به بازیکنان فوتبال را دارد و ...
بهانه مصاحبت با «پژمان جمشیدی»، موفقیت هایش در سال 1400 در عرصه هنر بود و البته تلفیق زندگی ورزشی او با این روزگاری که برابر دوربین سینما و تلویزیون سپری می کند.
این تلفیق جالب، از این رو ما را بیشتر به گفت و گو با او ترغیب کرد که می دانستیم هنوز هم در کشاکش بازیگری و به رغم سختی های این کار و فشار فزاینده ای که تحمل می کند، به دنبال راه باریکه ای می گردد که خودش را مقابل صفحه جادویی برساند و فوتبال تماشا کند. این خود گویای تلاش وی برای دو وجهی ماندن و پیوستگی زندگی ورزشی و هنری اش است؛ او لذت می برد از این حال و هوا و حرکت موازی.
درخشش وی در فیلم های «بی مادر» و «علفزار» با دو چهره کاملا متفاوت که هر دو در جشنواره فجر 1400 به نمایش درآمد و ایفای نقش «فریبرز باغ بیشه» در سریال زیرخاکی که فصل سوم آن را این شب ها تماشا می کنیم، در کنار کاندیداتوری اش برای کسب سیمرغ بلورین جشنواره برای بازی در نقش «امیرحسین» در فیلم علفزار، فهرست مهمترین موفقیت های او در این سال را تشکیل می دهد و همین ها علتی شد تا در حاشیه لوکیشن فصل سوم سریال زیرخاکی، آن هم در چاپخانه موسسه کیهان، با وی همکلام شویم.


* سال 1400 برای پژمان جمشیدی پر اتفاق و پر کار بود؛ اوج درخشش تو را در جشنواره فیلم فجرشاهد بودیم، درباره این موضوع صحبت کن!
- بله، سال بدی برای من نبود و فعالیت های خوبی داشتم. در کنار اینکه اتفاقات تلخی هم بابت کرونا رخ داد، اما برای من از لحاظ کاری بد نبود؛ هم کسب جایزه حافظ و هم کاندیداتوری در جشنواره فیلم فجر. خدا را شکر فیلم‌هایی که در آنها ایفای نقش کرده بودم مورد اقبال قرار گرفت.
* با کاندیدا شدنت در جشنواره امسال و رسیدن به یک قدمی سیمرغ، ثابت کردی که مسیر درستی را در هنر طی کرده ای؛ چقدر در راه کسب سیمرغ برای خودت شانس قائل بودی؟
-البته این برای سومین بار بود که من کاندیدای دریافت سیمرغ می شدم. به طور مثال سال گذشته هم با بازی در فیلم «شیشلیک» به کارگردانی «محمد حسین مهدویان» نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد درجشنواره فیلم فجر شدم. .خودم که نمی توانم برای خودم شانس قائل شوم و معتمدین  و داورها نظر می دادند و نظر آنها هم روی فرد دیگری بود و نظرات آنها برای من کاملا قابل احترام است.
*...و امین حیایی به این افتخار رسید.
-من همان زمان به امین عزیز تبریک گفتم و از طریق شما بار دیگر به او تبریک می گویم.
* قطعا که از نرسیدن به آن عنوان ناراحت شده ای.
- من همیشه برابر اتفاقات سعی می کنم تلاشم را بیشتر کنم. برای من خیلی مهم است که در کارم رضایت عمومی را کسب کنم.
* با توجه به تجربه حضورت در صحنه ورزش، اگر بخواهی از بین فوتبال بازی کردن و کار هنری یکی را با عنوان کار سخت تر نام ببری ، کدام گزینه را انتخاب می کنی؟
- فوتبال یک کار فیزیکی و بازیگری کاری حسی است . آنهایی که از نزدیک این دو مورد را تجربه کرده اند می دانند که هر کدام دشواری های خاص خودش را دارد. خب یک مقدار از نظر  زمانی، کار هنری فشار بیشتری به همراه دارد و در آن محدودتر می شوی ولی فوتبال دست خودت است و می توانی برای زندگی ات برنامه ریزی کنی. در سینما اینطور نیست و این موضوع کمی اذیت می کند.
*با توجه به اینکه سینما و تلویزیون را بعد از فوتبال انتخاب کردی، بهتر از هر کسی می توانی فشار انتقادات در این دو بخش را مقایسه کنی؟
- درباره انتقادات می توانم بگویم در هردو بخش قلم منتقدان تند و تیز هست.اگر بخواهم صادقانه بگویم، قلم منتقدان فوتبال شاید یک مقدار تند و تیز تر باشد، به خصوص وقتی شما عضو دو باشگاه پرسپولیس و استقلال باشید و در مواجهه با یک اشتباه و یا شکست مجبور شوید انتقادات را تحمل کنید. البته اینها طبیعی است و ریشه در جایگاه مردمی دو باشگاه دارد.
گفت‌ وگو با «پژمان جمشیدی»، فوتبالیستی که معادلات را بر هم زد/ شب «دربی» کجا و شب «اکران» کجا؟*استرس شب یک مسابقه فوتبال -مثلا شهرآورد تهران- بیشتراست یا نگرانی شب قبل از اکران یک فیلم که در آن بازی کرده ای و مردم و منتقدین باید درباره ات قضاوت کنند؟
-صادقانه بگویم اصلا استرس بازی در استقلال و پرسپولیس با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست، حتی با بازی‌های ملی .به نظرم دربی استقلال و پرسپولیس یک چیز دیگر و یک  مقوله خاص است و استرس آن قطعا از اکران یک فیلم و از خیلی کار های دیگر بیشتر است. آنهایی که آن بازی را تجربه کرده اند می دانند که شب قبل از مسابقه چه شرایطی را باید تحمل کنند.
*در اغلب کارهایی که حضور داشته ای، رد و نشانی از فوتبال دیده شده است و جالب ترین آنها در فصل اول «زیرخاکی» بود؛ این دیالوگ ها چقدر از ذهن خودت نشات می گیرد و تا چه اندازه کارگردان ها به وجهه فوتبالی تو برای گزینش این موارد رجوع می کنند؟
- اینها همه نظرات کارگردان سریال بوده است و شاید من فقط به دلیل تجربیات فوتبالی ام راحت تر می توانستم اجرایشان کنم. در همان فصل اول سریال زیر خاکی و  در بخش فوتبالی آن، صحبت ها و دیالوگ های خود کارگردان بود که بیان شان می کردم ، حالا من یک ذره  آب و تابش دادم . مثلا آنجایی که گفتم عضو  تاج صامپزخونه بوده ام دقیقا در متن آمده بود.
*اگر بار دیگر متولد شوی،  بین هنر و ورزش کدام را انتخاب می کنی؟
- قطعا اگر دوباره متولد شوم فوتبال را انتخاب می کنم و هرگز از اینکه روزی فوتبالیست بوده ام پشیمان نیستم.
*ورود تو به عرصه هنر، چقدر ناشی از شانس و اقبال بود؟ آیا در روزگار اوج خود در وادی فوتبال، در مخیله ات می گنجید که روزی ستاره سینما و تلویزیون شوی؟
- اعتراف می کنم که ورودم به عرصه هنر، فقط با شانس و اقبال اتفاق افتاد.  اصلا فکر نمی کردم یک روزی بازیگر شوم. البته به شدت مخاطب این حرفه بودم، به خصوص تئاتر،  ولی هیچوقت فکر نمی‌کردم خودم یک روز بازیگر سینما و تلویزیون و  تئاتر شوم .
* چگونه برای ایفای نقش در سریال «زیرخاکی» که روایتگر اتفاقاتی از دهه 60 و دوران جنگ تحمیلی بود، توانستی خودت را در آن قالب قرار دهی؟
- بازی در سریال زیر خاکی واقعا کار سختی است. همه  لوکیشن های سخت که باید در یک کار وجود داشته باشد را زیر خاکی دارد. گریم سخت و محله های سخت و لوکیشن های قدیمی و ... فضاسازی دهه شصت به خصوص در روزگار کنونی کار سختی است. خب بخش مهمی از کار را باید کارگردان انجام دهد اما خواه ناخواه برخی ترکش ها به شما هم می خورد. مثلا مشغول ضبط هستید و می بینید یک نفر با لباس امروزی در َبک صحنه قرار دارد. با آنکه برای آن پلان خیلی تلاش کرده اید اما کارگردان کات می دهد و همه چیز باید از اول شروع شود. اینها بخشی از سختی های کارهایی چون زیرخاکی است.
*امروز به سبب موفقیت هایت در عرصه سینما و تلویزیون، جامعه هنری تو را به عنوان یک بازیگر درجه یک پذیرفته اند؛ با توجه به برخی از  انتقادات غالبا مغرضانه در روزهای نخست حضورت در این عرصه، چه عواملی باعث شد تا به این جایگاه برسی؟
-اجازه بدهید درباره آن روزها و اتفاقات صحبتی نکنم، به خاطر اینکه همیشه انتقاد و مخالفت هست و خیلی نمی خواهم به این موضوع بپردازم. سعی می کنم به جلو نگاه کنم.
* استفاده از لوکیشن های «موسسه کیهان» برای سریال زیرخاکی و حضور تو در این محل نیز جالب بود، زیرا در گذشته بارها به عنوان بازیکن فوتبال به «کیهان ورزشی» آمده بودی و حالا در نقش بازیگر ...
-بله، یکی از لوکیشن های ما برای زیرخاکی موسسه کیهان بوده و این برای من خیلی خاطره انگیز بود زیرا بارها به عنوان بازیکن فوتبال به این محل آمده بودم.  سال قبل که یک روز تعطیل برای ضبط به آنجا آمده بودم و بچه های کیهان ورزشی هنوز در تحریریه حاضر نبودند، در راهروهای آنجا قدم زدم  و گذشته را یاد کردم. حتی دقیقا به یاد داشتم در کدام اتاق نشسته بودم و با کیهان ورزشی مصاحبه می کردم. این  برایم بسیار خاطره انگیز بود .
*در بین کارهایی که در سال 1400 انجام دادی، کدام نقش را بیشتر دوست داشتی و با آن ارتباط برقرار کردی؟
- در مورد کارهایی که در سال 1400 انجام دادم، نقش «امیر حسین بشارت» در «علفزار» را بیشتر  از بقیه دوست دارم و اتفاق خوبی بود که برایم افتاد.
* حضور در فیلم علفزار برای تو تجربه متفاوتی بود؛ درباره این فیلم و این تجربه صحبت کن!
- بله بسیار تجربه متفاوتی بود، البته من قبلا نقش جدی بازی کرده بودم ولی خب دشواری این نقش بسیار زیاد بود. خیلی کاراکترم را دوست داشتم. برای ساختش هم خیلی تمرکزکردم که یک آدم جذاب دوست داشتنی  باشد و به نظرم در خروجی هم  آدم قابل اعتماد ، دوست داشتنی و متفاوتی از کار درآمد. فیلم مورد اقبال قرار گرفت.
*درباره ایفای نقش در فیلم «بی مادر» که در همین سال اکران شد نیز صحبت کن!
- «بی مادر» هم فیلم بسیار سختی بود. کارگردانش فیلم اولی بود. لوکیشن های آن هم بسیار سخت بود ولی خیلی گروه همراهی بودند. البته من فقط  ده ، دوازده روز کار داشتم ولی خاطرات خوبی دارم با بچه های آن کار، فقط متاسفم که درجشنواره به آن شکلی که انتظار می رفت دیده نشد. امیدوارم همه بچه هایی که در آن کار کنار هم بودیم  درسال های آینده موفقیت های بزرگی به دست آورند.

* گریم تو در این فیلم هم در نوع خودش جالب بود.
-بله، واقعا گریمی سنگین و متفاوت با کارهای قبلی ام بود.
گفت‌ وگو با «پژمان جمشیدی»، فوتبالیستی که معادلات را بر هم زد/ شب «دربی» کجا و شب «اکران» کجا؟
*نشان داده ای که به موازات حضور در فیلم و سریال های طنز، از عهده ایفای نقش های جدی نیز برمی آیی؛ در این مسیر چگونه با تفاوت «ژانر»ها کنار می آیی؟
-خداراشکر به دلیل علاقه ای که به این حرفه دارم تلاش می کنم تا خودم را در قالب هایی که کارگردان می خواهد قرار دهم. گاهی سخت است اما باید بتوانم از عهده آن بربیایم.
* کمی هم درباره فوتبال صحبت کنیم؛ در آخرین ماههای سال 1399دو تن از بهترین دوستان فوتبالی خود یعنی «مهرداد میناوند» و«علی انصاریان» را از دست دادی و ...
- بله، از دست دادن مهرداد(میناوند) و علی (انصاریان) واقعا برای من و همه بچه های هم‌نسل من غیر قابل باور، تلخ، تاثیرگذار و کمر شکن بود .درست است که روال زندگی آدم به گونه ای پیش می رود که انگار رفتگان را فراموش کرده اند اما من  لحظه به لحظه به یادشان می افتم  و هنوز باورم نمی شود که نیستند. ما خاطرات زیبایی با هم داشتیم و رفتن آنها ضربه سختی برایم بود.
* آیا هنوز برای دیدن بازی های فوتبال، به ویژه لیگ برتر ایران فرصت داری؟
- بله، تقریبا می توانم بگویم جذاب ترین کار زندگی ام  دیدن فوتبال است .حالا دیدن لیگ خودمان در فصل زمستان که بازی ها زود برگزار می شود دشوار است چون  من اکثرا سر فیلمبرداری هستم ولی در فصل تابستان و بهار که بازی ها ساعت هفت و هشت شب است،  خیلی وقت‌ها می شود که تا «آف» می شوم با سرعت به سمت خانه می روم تا بازی ها را تماشا کنم. به هرحال فوتبال تا همیشه بخشی جدانشدنی از زندگی من است.

*شرایط یکسال اخیر پرسپولیس که تیم سابق خودت است را چطور ارزیابی می کنی؟
- پرسپولیس در پنج ، شش سال گذشته  واقعا تیمی بی نظیر و  بی رقیب بوده است. نه اینکه من پرسپولیسی هستم این را بگویم.  اگر استقلال هم این شرایط را داشت می گفتم. حالا امسال نمی خواهم بگویم دچار افت شده، شاید اسیر بی انگیزگی شده  و کار کادر فنی بسیار سخت است چون این بچه ها به همه چیز رسیدند. قهرمانی های متعدد، بازی در جام جهانی ،درخشش در جام جهانی  و لیگ قهرمانان آسیا و رفتن به فینال  و دیده شدن های پی در پی و ...جمع کردن اینها و ایجاد همان انگیزه سالهای قبل، کار راحتی نیست اما معتقدم کادر فنی پرسپولیس از عهده آن برمی آید.امکان دارد این بحث بی انگیزگی، از دید عده ای بهانه تلقی شود و  بگویند در  اروپا یک تیم 20 سال موفق است و بازیکنانش بی انگیزه نمی شوند و.... واقعیت این است که ما نمی توانیم خودمان را با آن ها و فرهنگ حرفه ای‌شان مقایسه کنیم. ما داریم در مورد خودمان و  اطراف خودمان و آدم های شبیه خودمان حرف می زنیم.
*آیا این امکان وجود دارد که روزی بار دیگر فعالیت در عرصه فوتبال را تجربه کنی؟
- بله، من فعالیت فوتبالی را خیلی دوست دارم اما درباره آینده نمی توانم پیش‌بینی ای داشته باشم.
*با آنکه تو را به عنوان یک پرسپولیسی می شناسند، اما در تمام کارهای هنری ات که با ماجراهای فوتبالی و به ویژه مباحث آبی و قرمز مرتبط بوده است، ندیده ایم که در قالب کری خوانی به تیم خاصی توهین شود و حداقل توازن برقرار بوده است؛ خودت در این مسئله چقدر نقش داشته ای؟
- خب دلیلی برای توهین کردن وجود ندارد. من با توهینی که اسم کری خواندن داشته باشد به شدت مخالفم. همه مردم ایران با هر سلیقه ای مخاطب ما هستند و باید به آنها احترام گذاشت. اینکه من پرسپولیسی هستم بر کسی پوشیده نیست چون من در این تیم بازی کردم و  نان و نمک آنها را خوردم و با آن پیراهن به  افتخار و شهرت رسیدم. این خیلی واضح است و گفتن واضحات هم لزومی ندارد اما کری خوانی بیش از حد تبدیل به نمایش می شود که من خیلی به آن علاقه ای ندارم .
*هنوز با رفقای دوران فوتبالت در ارتباط هستی؟
- با بعضی هایشان بله، مثلا  با «بهنام ابوالقاسمپور» در تماسم، با مهرداد میناوند که خدا رحمتش کند هم خیلی در تماس بودم. بیشتر از بقیه با «جواد کاظمیان» تلفنی صحبت می کنم.
* دربین چهره های هنری با چه کسانی بیشتر رفاقت داری؟
- در بین دوستان هنری نمی توانم فرد خاصی را نام ببرم ولی خب با دوستانی مثل «پیمان قاسم خانی»» و  «مهراب قاسم خانی» و  «سام درخشانی» بیشتر در ارتباط هستم.
*با آنکه معمولا ژانرهای ورزشی در سینمای ایران و جهان موفق نبوده اند، اما آمیختگی موضوعات ورزشی با مسائل غیر ورزشی در کارهایی که تو آنها را تجربه کرده ای، جذابیت به همراه داشته است؛ نمونه اش فصل اول زیرخاکی بود که همان دیالوگ های کوتاه فوتبالی بر طنز ماجرا افزوده بود.
- بله، بخش های کوتاهی را داشتیم اما روی هم رفته می توان از جذابیت ورزش و به ویژه فوتبال در سینما استفاده کرد.
گفت‌ وگو با «پژمان جمشیدی»، فوتبالیستی که معادلات را بر هم زد/ شب «دربی» کجا و شب «اکران» کجا؟
* پژمان جمشیدی در این مسیر تا کجا ادمه خواهد داد؟
-همیشه با خودم به این موضوع فکر می کنم که شهرت آدم ممکن است یک روز به پایان برسد. تا جایی که احساس کنم می توانم در خدمت مردم باشم جلو می روم و اگر هم روزی این شرایط تغییر کند و مجبور باشم کنار بروم واقعیت را می پذیرم.  سال‌های سال از کنار مردم بودن و برایشان تلاش کردن لذت برده ام؛ چه چیزی از این بهتر؟

* برای سال 1401 چه دورنمایی داری و در چه فیلم و سریال هایی بازی خواهی کرد و با مردم کشورمان که به دلیل درگیری دو ساله با ویروس کرونا سختی هایی را متحمل شدند چه صحبتی داری؟

- یک سری قرارداد دارم برای سال 1401 که باید روی آنها متمرکز شوم. فکر می کنم سال پرکاری پیش رو داشته باشم. ولی مهترین چیزی که آرزو می کنم، سلامتی و خوشبختی و رفاه برای مردم ایران است.  امیدوارم سال بسیار خوبی پیش رویشان باشد، همه مردم دنیا دچار این مشکلات بودند و مردم ما هم از این قاعده مستثنی نیستند. امیدوارم که  روزهای خوش برگردد و مردم بتوانند با فراغ خاطر به کار و زندگی خود بپردازند.تفریح کنند، مسافرت بروند و کیف کنند. وقتی شادی مردم را می بینم از اعماق وجودم خوشحال می شوم. 

***
پژمان از کیهان ورزشی می گوید
«کیهان ورزشی» خاطره انگیزترین رسانه این مملکت است. پدرم ورزشی است و از دوران جوانی اش همیشه این مجله را می خرید و در خانواده ما همواره یک نسخه از «کیهان ورزشی» وجود داشت. پدرم یک جمله معروف دارد و آن جمله به یکی از تیترهای «کیهان ورزشی» مرتبط می شود و بارها از زبانش شنیده ایم. پدرم (آقای مظفر جمشیدی) همواره تیتر «یاشین، پنالتی مازولا را گرفت» را بر زبان می آورد؛ آنقدر که دیگر همه خانواده این تیتر را در ذهن مان داشتیم. آن روزها مثل امروز مسابقات از تلویزیون پخش نمی شد و «کیهان ورزشی» مرجعی بود برای اهالی ورزش و به خصوص فوتبال. بعدها که خودم فوتبالیست شدم، بویژه در روزگاری که در رده پایه بازی می کردم، «کیهان ورزشی» حامی بازیکنان جوان بود و من این نشریه را پدر مطبوعات ورزش ایران می نامم. درست است که مسائل اقتصادی بر چاپ و ظاهر این نشریه و دیگر نشریات تاثیر گذاشته است اما در بحث محتوا، هنوز هم «کیهان ورزشی» جایگاه خودش را دارد.

*حمید ترابپور