PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - November 22 2024
کد خبر: ۷۲۶۰۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۷
مرور خاطرات به مناسبت 80 سالگی سر الکس فرگوسن

«رئیس» کلمات را در زمان مناسب خرج می کرد

«رئیس» کلمات را در زمان مناسب خرج می کرد

هرگز از یادها نمی رود خداحافظی مردی که فوتبال با او کلی خاطره شیرین ساخته است.مردی که با روش های خود به مربیگری فوتبال جذابیت و پرستیژ چشمگیری بخشید و بدون شک جایگاه معتبری در تاریخ لیگ برتر انگلیس و باشگاه منچستریونایتد دارد. در ماه مه 2013، وبسایت باشگاه منچستریونایتد خبری منتشر کرد که واکنش هزاران نفر را در دنیا در پی داشت. خبر کوتاه، قطعی و غم‌انگیز بود: سر الکس فرگوسن بازنشسته شد.

اواخر همان ماه، سرمربی مشهور اسکاتلندی که 13 عنوان قهرمانی لیگ را برای منچستریونایتد به ارمغان آورده بود، برای آخرین بار این تیم را در اولدترافورد هدایت کرد تا پس از 39 سال، با مربیگری خداحافظی کند.

اما داستان سر الکس فرگوسن، بهترین مربی بریتانیایی تمام ادوار، تنها محدود به موفقیت‌ها و جام‌هایی نیست که با آبردین و منچستر یونایتد برده است.فرگوسن خارج از دنیای مربیگری هم کلی خاطره ساخته است که جذابیت های این مربی جدی را دوچندان کرده است. «بی بی سی» اسکاتلند به مناسبت 80 سالگی سرالکس فرگوسن به ابعاد دیگری از زندگی و شخصیت او پرداخته که در ادامه می خوانید:

**سفیر منچستریوناتید و درآمد 2 میلیون پوندی

فرگوسن 9 سال پس از گذراندن دوران 26 ساله خود در اولدترافورد سالانه دو میلیون پوند به عنوان سفیر منچستریونایتد درآمد دارد. «سان» نشریه بریتانیایی هم‌چنین گزارش داد که مجموع درآمد او حدود 235 هزار پوند در هفته است.طبق آخرین آمار شرکت تبلیغاتی ورزشی ACF، فرگوسن سال گذشته 2.12 میلیون پوند درآمد داشت و دارایی‌های او از 5.17 میلیون پوند به 26 میلیون پوند در سال 2021 افزایش یافت.پس از بازنشستگی فرگوسن، هیچ مربی نتوانست استانداردهایی را که او در منچستریونایتد تعیین کرده بود، برآورده کند. به گفته وین رونی، مهاجم پیشین شیاطین سرخ، نقش فرگوسن در باشگاه یونایتد بسیار حائز اهمیت است و هر مربی جدیدی که هدایت تیم را برعهده می‌گیرد، از این رو تحت فشار قرار می‌دهد.

**فرگوسن پدرخوانده باشگاه بود

وین رونی ستاره اسبق یونایتد به برنامه فوتبال شب اسکای اسپورت گفت: وقتی سر الکس بازنشسته شد، فکر می‌کنم همه می‌دانستند که کار بسیار دشواری خواهد بود. دیوید مویس وارد شد و نتیجه‌ای حاصل نشد و از آن زمان لوییس فن خال، ژوزه مورینیو، اوله گونار سولسایشر و رانگنیک اضافه شدند. ما مربیان خوبی داشتیم اما منچستریونایتد باشگاهی متفاوت از باشگاه‌ها در سراسر جهان است. الان به مربی ای نیاز داریم که جایگاه یونایتد را بداند و بتواند این تیم را بار دیگر در زمره بهترین‌ها قرار دهد. اگر مدام هر دو سال یک بار مدیر را عوض کنید، این اتفاق نخواهد افتاد. فرگوسن مانند پدرخوانده باشگاه بود؛ نه فقط برای بازیکنان، بلکه کارکنان و آکادمی. او در بالای همه چیز بود. زمانی که شما چنین فردی را از دست می‌دهید، شخص دیگری وارد می‌شود و این یک تغییر بزرگ است.

**آکادمی قدرتمند فرگوسن

فرگوسن در 26 سال حضور در منچستریونایتد، سیستم استعدادیابی را متحول کرد و آکادمی قدرتمند منچستریونایتد را پر و بال داد. اقدامات فرگوسن در آن سال‌ها خارج از مستطیل سبز بود و می‌خواست باشگاه هویت بزرگ در زمین بلکه در بیرون از آن داشته باشد.منچستریونایتد بیش از یک میلیارد پوند از زمان رفتن فرگوسن خرج بازیکن کرده است و هیچ تغییری در وضعیت این تیم رخ نداده و سقوط تیم همچنان ادامه دارد.

**چه مرد باکلاسی

بسیاری از سرمربیان درباره حمایت‌های فرگوسن سخن گفته‌اند. در تابستان 2008، اوون کویل، سرمربی برنلی، یکی از مربیانی بود که نیاز مبرم به کمک فرگوسن داشت.

او می‌گوید: تازه جواز مربیگری گرفته بودم و برای مسابقات قهرمانی اروپا با جیم فلیتینگ و مارتین فرگوسن (برادر الکس فرگوسن) در سوئیس بودیم. روزی مشغول صحبت بودیم که به مارتین گفتم می‌توانی لطفی کنی و به الکس زنگ بزنی؟ او بازیکنی دارد که می‌خواهم قبل از هر کس دیگری در موردش با الکس صحبت کنم.

او با الکس تماس گرفت، گوشی را به من داد و گفتم: به کمکت نیاز دارم. شما کریس ایگلز را دارید و فکر می‌کنم او به تیم من کلاس متفاوتی خواهد داد. الکس در پاسخ گفت: ما 4 ژوئیه از اردو برمی‌گردیم و به این موضوع رسیدگی خواهیم کرد. روی حرف من حساب کن، اما تا آن زمان دیگر مزاحم من نشو.

صبح روز 4 ژوئیه، تلفنی با هم صحبت کردیم. گفت: تو به قولت عمل کردی اما من قصد دارم او را به تور پیش‌فصل در آفریقای جنوبی ببرم، به او نیاز دارم اما وقتی برگشتیم، اگر خودش تمایل داشت، آزاد است به تیم تو بیاید.

ما حتی روی یک میلیون پوند توافق کردیم و او دوباره گفت: تا برنگشتم اذیتم نکن، همه چیز را حل خواهیم کرد.

من پیگیر بازی‌های یونایتد در آفریقای جنوبی بودم. کریس بهترین گلزن تیم بود و بی‌نهایت تلاش می‌کرد و من مدام فکر می‌کردم او را نمی‌توانم بگیرم.

بنابراین، به محض بازگشت‌شان، دوباره تلفن کردم و فرگوسن گفت: آره، منتظر تماست بودم پسرم. باشد، همه چیز مطابق توافق قبلی‌مان. به او گفتم که نگران شده بودم، پاسخ داد: به تو قول داده بودم اگر خودش بخواهد، به تیم تو می‌آید.

بعد از آن هم رفتار او با من عالی بود. وقتی در دیدار پلی‌آف برای صعود به لیگ برتر پیروز شدیم، پیام داد: امسال فوق‌العاده بودی.

اولین بازی خانگی ما در لیگ مقابل یونایتد بود و پیروز شدیم. با وجود این، او یک ساعت و نیم بعد از بازی با من نشست و گفتگو کرد، چه مرد باکلاسی.

**فلچر:رنگم مثل گچ شد

دارن فلچر، هافبک سابق منچستریونایتد که زیر نظر فرگوسن پنج قهرمانی در لیگ برتر و یک جام در لیگ قهرمانان اروپا به دست آورد، در گفتگویی، از درگیری شدید سرمربی یونایتد با مادرش گفت:من از دوازده سالگی عضو تیم پایه‌ یونایتد بودم، اما از طرفی، نیوکاسل دومین تیم بزرگ من بود و تقریباً نزدیک بود با این تیم قرارداد ببندم. زیرا همه به من می‌گفتند به هافبک‌های بزرگ منچستریونایتد نگاه کن، تو هرگز نمی‌توانی وارد این تیم شوی، به نیوکاسل برو که به خانه‌ات هم نزدیک‌تر است.

وقتی خبر به گوش سر الکس رسید، یک شب به خانه‌ ما تلفن زد و خواهرم گوشی را برداشت و گفت: رئیس با تو کار دارد و بسیار هم عصبانی است.

پانزده سالم بود، رنگم مثل گچ سفید شده بود، تلفن را گرفتم. اما وقتی مادرم مرا به آن حال دید، گوشی را گرفت و چند ثانیه گوش داد. بعد گفت: دیگر با پسرم اینطور صحبت نکن و گوشی را کوبید و قطع کرد. من مبهوت مانده بودم و فکر می‌کردم چه اتفاقی افتاد؟

چند دقیقه بعد دوباره تلفن زنگ زد و این بار سر الکس با لحنی متفاوت گفت: واقعا متاسفم، خانم فلچر. ما پسر شما را خیلی دوست داریم، من با پرواز بعدی به ادینبورگ می‌آیم.

مادرم احتمالا دور و بر خانه رو نگاه کرده و فکر کرده بود کارهای زیادی برای انجام دادن دارد، بنابراین گفت: نه نیازی نیست بیایید، خودش می‌آید و شما را خواهد دید.

من هم رفتم و همه چیز درست شد. این بهترین تصمیمی بود که تا به حال گرفته‌ام و او تأثیر مهمی بر حرفه من گذاشت.

**مثل پدر بود

فرگوسن به دیوید بکهام فرصت داد برای منچستریونایتد بازی کند.

بکهام می‌گوید: من قبلاً بارها گفته‌ام، رئیس نه تنها بزرگترین و بهترین سرمربی‌ای است که زیر نظرش بازی کرده‌ام، بلکه از زمانی که در سن یازده سالگی به باشگاه آمدم تا روزی که آن را ترک کردم، برایم مثل پدر بود.

واقعاً افتخار می‌کنم بزرگ‌ترین مربی فوتبال هدایتم کرد و دوران حرفه‌ای من زیر نظر او بود. بدون او هرگز به آنچه انجام دادم، نمی‌رسیدم.

**تماس تلفنی دردسرساز

فرگوسن برای بسیاری دلسوز و حامی بود اما عصبانیت و فریادهایش در رختکن هم زبانزد بود. حتی برخی به او لقب "سشوار"، داده بودند، در اشاره به سر و صدای ترسناکش در رختکن.

پل پارکر مدافع سابق یونایتد در صحبت با نشریه « 2-4-4»، یک از آن اتفاق‌های خاص در بین دو نیمه را به یاد می‌آورد:جانت همسر استیو بروس برای جراحی کمر در بیمارستان بود و ما در اولدترافورد بازی داشتیم. بروس در حین بازی موبایلش را روشن گذاشت و وقتی بین دو نیمه وارد رختکن شدیم، اوضاع خوب پیش نرفت.در رختکن نشسته بودیم و تلفن استیو به صدا درآمد. همه در این فکر بودیم که تلفن متعلق به کیست. می‌دانستم که من نیستم. می‌دانستم که تلفن دنیس اروین هم نیست چون تلفنش را روشن هم نکرده بود. از چهره پیت بزرگ (اشمایکل) هم مشخص بود که کار او نیست.همه ساکت بودند و با نگاه به بروس و چهره‌اش و شناختی که از شخصیت‌اش داشتم، کاملاً مشخص بود صدای تلفن اوست.الکس به سمت استیو دوید و گوشی را گرفت. استیو سعی کرد بگوید همسرش در بیمارستان است. اما الکس در پاسخ گفت برایم مهم نیست همسرت در بیمارستان است و گوشی را محکم به دیوار بالای سطل زباله کوبید و متلاشی کرد.

**پیشنهاد پدرانه فرگوسن

اوله گونار سولشر سرمربی اخیراً جدا شده تیم فوتبال منچستریونایتد، در سال 2007 می‌ترسید به فرگوسن بگوید که نمی‌خواهد جراحی دیگری روی زانویش انجام ‌شود و قصد بازنشستگی از فوتبال را دارد.مهاجم اسبق یونایتد و شاگرد سرالکس فرگوسن دراین باره می گوید:داشتم در محل تمرین پارک می‌کردم که بیرون آمد و گفت چطوری پسرم؟

پاسخ دادم: خوب نیستم، نیاز به عمل مجدد است و دوست ندارم این کار را انجام دهم، باید بازنشسته شوم.

فرگوسن گفت: خب نگران نباش پسر، تو دوران فوق‌العاده‌ای داشته‌ای، خانواده‌ات خیلی باید به تو افتخار کنند، فصل آخر فوق العاده بودی. چرا مربی مهاجمان نمی‌شوی؟ چند هفته به خانه برو و وقتی آماده شدی برگرد.

**همه در موفقیت تیم سهیم باشند

آرچی ناکس، دستیار فرگوسن در آبردین و اولدترافورد، در سال 1980 سرمربی فورفار اتلتیک بود که فرگوسن با او تماس گرفت و او نتوانست پیشنهادش را رد کند.

وی می گوید: من او را خوب نمی‌شناختم، روزی سر مسابقه تیم ذخیره‌ها آمد و خواست با من حرف بزند. او را به دفتر بردم. فقط پرسید دوست داری دستیار من در آبردین شوی؟ گفتم، البته که حاضرم. پرسید کی می‌توانم شروع کنم. بلافاصله گفتم فردا.

ناکس ادامه داد:آیا تفاوتی در او از آبردین تا یونایتد دیدم؟ نه. او خیلی بر بازیکنان جوان متمرکز بود و زیرساخت‌های فوتبال پایه را در اولدترافورد پی‌ریزی کرد. او همیشه خطاب به بازیکنان پایه می‌گفت اگر هر یک از شما بخواهد به تیم دیگری برود، من باید مطلع باشم. بازیکنانی چون بکهام، بات، گیگز، اسکولز و برادران نویل حاصل تلاش‌ها و جوانگرایی اوست.الکس همیشه پیگیر بازیکنان جوانی بود که قصد جذبشان را داشتیم یا تازه با آنها قرارداد امضا کرده بودیم. حتی آنها را به همراه والدینشان به تماشای بازی تیم و صرف ناهار و گپ زدن دعوت می‌کرد.

وی یادآور شد:وقتی با بکهام قرارداد بستیم، او به همراه مادر، پدر و خواهرش به همه بازی‌های ما در لندن می‌آمد و حتی شب قبل از بازی به هتل تیم آمدند.وقتی به اولدترافورد رفتیم اولین چیزی که به من گفت، این بود که اینجا باید با همه آشنا بشویم. از خدمتکاران و خانم‌هایی که در دفتر کار می‌کنند تا کارگران آشپزخانه. ناکس در پایان گفت: صبح وقتی وارد باشگاه می‌شدیم، دو خانمی که در رختشویخانه کار می‌کردند قبل از رفتن به تمرین برایمان یک فنجان چای درست می‌کردند.هدف این بود که همه در موفقیت تیم سهیم باشند و همه نقش و سهم خود را خوب بازی کنند. در آبردین هم همینطور بود و او همه را می‌شناخت.

**ترفندهای روانشناسی

یلی استارک زیر نظر فرگوسن در سنت میرن و سپس آبردین بازی کرد. او می‌گوید:در فصل 1985 که در نهایت با آبردین قهرمان شدیم، روزی در سلتیک پارک بازی داشتیم. آن روز من، یک پنالتی را از دست دادم و سلتیک با ضربه ایستگاهی دیوی پروان، بازی را 1-2 برد.هفته بعد در تمرین، سر الکس از کنار من رد شد و آرام گفت امیدوارم به قیمت از دست دادن قهرمانی تمام نشود. درست می‌گفت، بهای سنگینی بود. او تنها یک اشاره کوچک کرد اما در ذهنم ماندگار شد و با خودم فکر کردم ای وای.وی ادامه داد:آیا این انگیزه مضاعفی برای من بود یا نه نمی‌دانم، اما آن فصل بهترین فصل من از نظر گلزنی بود و در پایان هم قهرمان لیگ شدیم. او کلی از این ایده‌ها و ترفندهای کوچک روانشناسی داشت و به نظر می‌رسید که می‌تواند کلمات مناسب را در زمان مناسب پیدا کند.

**این بازوبند لعنتی را نگه می‌داری

گری نویل بازیکن اسبق منچستریونایتد کمی پس از جدایی غیرمنتظره روی کین در اواسط فصل در نوامبر 2005 بازوبند کاپیتانی را تحویل گرفت.نویل کاپیتان اسبق منچستریونایتد می گوید: من یک سال پس از این که بازوبند کاپیتانی را گرفتم مصدوم شدم و احساس می‌کردم به حدی که باید به عنوان یک کاپیتان در تیم مشارکت ندارم. پیش از شروع فصل نزد فرگوسن رفتم و گفتم که حس می‌کنم ارزش این را ندارم که کاپیتان باشم چون تیمی پر از شخصیت‌ها و بازیکنان بزرگ داریم.نویل در ادامه از عصبانیت فرگوسن گفت و اضافه کرد: سر الکس نگاهی به من کرد و گفت، تو این بازوبند لعنتی را نگه می‌داری، پسر. تو و گیگز باید به صورت چرخشی این بازوبند را به بازو ببندید. او گفت اگر من آن را به رونالدو بدهم، رونی عصبانی خواهد شد. اگر آن را به ویدیچ بدهم، فردیناند عصبانی خواهد شد. ما در واقع پلیس رختکن بودیم تا اتحاد تیم را حفظ کنیم.

*کیوان طباطبایی

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ماشاالله زاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۴
عالی بود
هوشنگ خاتمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۴
فرگوسن بهترین مربی لیگ برتر و مچستریونایتد هست روی دستش نمیاد