زبان سرخ / اینجا تمام حنجره ها «لاف» می زنند!
برخی از آقایان که بسکتبال را انحصاری و ملک پدری میدانند، تاب کمترین انتقادی در رسانهها را ندارند و جهت همسو کردن افکار عمومی از هیچ تلاشی در این خصوص هم فروگذار نمیکنند، این روزها جلسات خودجوش مدیریتی(به زعم خودشان) با سردبیران خبرگزاریها و مطبوعات ترتیب میدهند تا احتمالا قول مساعدت رسانههای آزاد را با بستن دهان و شکستن قلمشان بگیرند!
لابد دوست ندارند خدای ناکرده کسی بنویسد بالای چشمشان ابروست و لاجرم...
اینکه مدیر برنامه فلان ملیپوش، یکی از خط دهندههای بسکتبالِ بیچاره شده، اینکه برای حذف بهمان رئیسهیئت، نقشه کشیدهاند تا هر طور شده از صحنه روزگار محوش کنند، اینکه هرکسی را که عقاید متفاوتی دارد، دشمن میپندارند، اینکه عزل و نصبهایی با چاشنی انتقام و تصفیه حساب میکنند، اینکه برخی از پستهای کلیدی را از یک استان خاص برمی گزینند و بالاخره اینکه برخلاف شعارهایی که در نقد فدراسیون گذشته میدادند، بسیاری از سرمایههای بسکتبال را به جمع جمیع خانه نشینان اضافه کردهاند ابهاماتی است که اگر پاسخ مناسب و در خوری برای آنها نداشته باشند، با همان اتوبوسی که نیروهای خدومشان (!) را به سمت فدراسیون آوردند و برخی شان در کمال ناباوری در اقامتگاه تیمهای ملی، روزگار میگذرانند، عاقبتی جز سقوط را نمیشود متصور بود.
دستاندرکاران رسانهای که خود را به صفت صداقت میآرایند، باید مراقب شیاطین نفسانی باشند که مترصد ربودن چنین گوهری از دستشان هستند.وظیفه رسانهها پرسشگری و گام برداشتن در جهت تنویر افکار عمومی است و اگر از این مهم غافل شوند، کارکرد خویش را از دست داده و بیشتر به یک بنگاه خبرپراکنی مبدل خواهند شد.
درخصوص شبهاتی که در بالا مطرح شد، اسناد قابل ارائه و محکمهپسندی داریم که در صورت پیدا نشدن گوش بدهکار، مجبور هستیم تغییر رویکرد داده و...
اما برای مثال میخواهیم از مردی بنویسیم که خودتان بهتر از ما میدانید چقدر در جلوستان بر کرسی ریاست فدراسیون بسکتبال نقش داشته است: «وحید ابوالحسنی »؛ مربی، گزارشگر، کارشناس، روزنامه نگار، مفسر و از همه مهمتر یک «عاشق بسکتبال». با تمام اختلاف نظرهایی که با ایشان داریم، بیمعرفتی است که نسبت به خانه نشین شدن مستمر این پیشکسوت خوشنام، صمٌ بکم باشیم. «زبان سرخ نویس» برخلاف بعضیها که شعر « یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش» را سرلوحه کاری شان قراردادهاند، معتقد است که باید از همه ظرفیتها جهت اعتلای بسکتبال استفاده کرد.
این همه عزل و نصب کردید و به آدمهای بیربط و با ربط پُست دادید، یعنی وحید ابوالحسنی در هیچ کدام از این انتصابات نمیتوانست موثر باشد؟ نه به خاطر اینکه از شما برای مجمع انتخاباتی حمایت کرد و نظر خیلی از صاحبان رای را به سودتان تغییر داد بلکه به خاطر اینکه معتقدیم وی استخوان خرد کرده بسکتبال است، شاگردان و مربیان بسیاری را تحویل جامعه داده و از بام تا شام مشغول تحقیق، بررسی، آنالیز و جمعآوری اطلاعات است تا خودش را UpToDate نگه داشته و جهت دانش افزایی گامهای مهمی را برمی دارد. شنیدیم آقا وحید چند جلد کتاب هم در دست انتشار دارد که به زودی خبرهایی در این خصوص منتشر خواهد شد و...
جواد جان، کاش به جای به کارگماردن افرادی که به «وسط لحاف خوابیدن» شهره هستند و در همه فدراسیونها هم بودهاند، از پیشکسوتانی که این روزها در شرایط بد اقتصادی با سیلی صورت خودشان را سرخ نگه میدارند و عاشق و امتحان پس داده هستند و کیسهای هم ندوختهاند استفاده میکردی.
آقا وحید شما هم فراموش نکن؛ اینجا تمام حنجرهها لاف میزنند،هرگز کسی هر آنچه که میگفت، آن نبود!
*کامران خطیبی