سردیس بانوان قهرمان کجاست؟/ غفلت یا دلایل نا معلوم؟
تلفنی حرف می زدیم.می گفت در ورزش بانوان هم چه آنها که در گذشته ورزش می کردند و امروز جزو پیشکسوتان ورزش هستند و چه آنهایی که امروز با پیراهن تیم ملی در رشته های دیگر فعال هستند ، خیلی ورزشکاران هستند که موزه کمیته ملی المپیک می تواند" سردیس" آنها را بسازد و در کنار سردیس ورزشکاران مرد پرافتخار در این موزه قرار بگیرد. اما ظاهرا دست اندکاران این موزه یا از این موضوع غافل بوده و یاتوجهی به آن نداشته، و یا دلایلی که بر کسی معلوم نیست چنین کاری را انجام نداده اند. عرض کردم من که تا حالا پایم را در آن موزه نگذاشته ام اما خبر دارم که سردیس بعضی خانم ها و آقایان که سابقه و مدال و افتخاری در ورزش نداشته اند وفقط به حکم یک امضا ، چند سالی مسئولیت هایی در ورزش داشته اند، حالا کاری هم کرده یا نکرده اند، بماند!ساخته شده و در موزه در معرض دید، بازدیدکنندگان قرار دارد.امیدواریم اگر دلیل خاصی در کار نیست و... مسئولان موزه برای رفع این نقیصه اقدام نمایند. همانطور که گفتیم بانوان ورزشکار ما به سهم خود کم برای ورزش ایران افتخار آفرینی نکرده اند. از تیم ملی والیبال بانوان که در 1956 مقام سوم آسیا رابا مهری خرازی و... کسب کرد تا.... امروز وهمین هفته پیش که دختران تکواندوکای ما در عرصه قاره کهن ابراز شایستگی کردند...
اسمش "هالو"گری است نه لوطیگری!
" نا جوانمردی" و" بی معرفتی" وقتی است که تیم ملی را در چنگ دلالی وقیح ببینی که آنجا را جولانگاه خود قرار داده و سرمربی و کادر فنی و... همه را به پادویی برای اجرای خواسته های نامشروع خود تبدیل کرده است و دارد در روز روشن با وقاحت زالوصفتانه، خون فوتبال را می مکد و توبرای اینکه مورد غضب دلال های سیری ناپذیر قرارنگیری وبه اسم اینکه"من اولا طور دیگری می فهمم" ودر ضمن"خیلی مشتی و لوطی هستم "،در برابر این همه سکوت کنی و یا حتی آن را تایید کنی و... این را البته عقل سلیم ، جوانمردی وبا معرفتی نمی گوید ،" هالو" گری می نامد. خوب است کسانی که در موارد خاص ، مثلا وقتی منافع نامشروع انگل های آویزان به فوتبال سخت به خطر می افتد، یاد جوانمردی می افتند وجوانمرد می شوند، اگر به راستی نیت خیر داشته باشند، در این باره قدری بیشتر تامل کنند...
مساوات با عدالت فرق دارد...
در ورزشی که خیلی جاهای آن به دست غریبه های پر مدعی افتاده است، در ورزشی که اهل فن و تخصص در حاشیه قرار دارند و عده ای که کوچکترین سابقه ای در ورزش ندارند به طرفه العینی( البته با اشاراتی از سوی خود بیگانه ترها با ورزش که در پست های بالاتر قرار دارند) همه کاره و تصمیم گیرنده ورزش می شوند ، در ورزشی که خیلی جاها به لطف مدیران عوضی آمده یا واداده و ترسو، حرف سیاهکارها و قالتاق ها به راحتی پیش می رود،آری در چنین ورزشی،چقدر فهمیدن و فهماندن حرف حساب سخت شده است.چقدر آنهایی که حرفشان حساب است برای فهماندن و قانع کردن بعضی مخاطبان خود که لباس مسئولیت هم به تن دارند باید زجر بکشند و توی سروکله خودشان بزنند. حرف هایی مثل این که؛ محمد بنا برای چندمین بار خیلی روان و صریح وبه زبان شیرین فارسی می گوید:"... ورزش های دیگر اصلا چه چیزی می خواهند بگویند؟65 درصد کل مدال های ورزش کشور در این 43 سال مال کشتی است. از نظر المپیکی، کشتی خیلی سطحش بالاتر است و عدالت حکم می کند بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. عدالت که مساوات نیست..."،اما همانطور که گفتیم ظاهرا این حرف ها گوش شنوایی در نزد مسئولان ورزش ندارد.مسئولانی که برای اینکه ثابت کنند که خیلی" مدیر" هستند، خیلی به مدال های کشتی احتیاج دارند...
جمع کنید بساط خارجی پسندی و اجنبی پرستی را!
" با الکنوی 20،30 میلیاردی دوازدهم شدیم. عطایی روزی 150 هزار تومان می گیرد..."! این جمله وخبری بود که آقای مصطفی کارخانه مربی شناخته شده والیبال ایران در مصاحبه ای بر زبان آورد.جمله و خبری که بیش از آنکه باعث تاسف و تعجب باشد، دردناک ورنج آوراست.معنی این بریز وبپاش ها که دوسه دهه است در ورزش ما رایج شده ،چیست؟آیا این حاتم بخشی ها بر تحلیل و نتایج کارشناسی بنا شده و می شود و احتمال بسیار زیاد در آینده هم خواهد شد، یا کاری دلبخواهی و از سر سلیقه شخصی و نظر فلان مدیر بهمان فدراسیون که با مشورت با مشاوران خودباخته وترسو و یا دلال و شارلاتان اتخاذ شده است؟ آیا در اینگونه ریخت وپاش ها مصالح فلان رشته در نظر گرفته می شود یا منافع فلان باند منفعت جوی فرصت طلب؟ پاسخ این سئوالات معلوم است و ما اینجا قصد و مجال پاسخ به آنها را نداریم، عمری باشد وقت و جای دیگری مفصل تر به این موضوع خواهیم پرداخت . اینجا فقط به بهانه حرف های آقا مصطفی که این روزها از زبان بعضی دیگر از استخوان خردکرده های ورزش هم می شنویم،از مسئولان ورزش بپرسیم، دیگر وقت آن نرسیده که خودباختگی و کتمان توانایی های ذاتی عنصر" ایرانی" را کنار بگذارید و بساط خارجی پسندی و اجنبی پرستی را که باالقائات بی امان باندهای دلالی در این بیست سال اخیر در ذهن بسیاری مدیران ما رسوب کرده و ملکه شده، در ورزش جمع کنید...!؟ آقای مدیر! یک مقدار بیشتر قدر " آنچه خود داریم" را بدانید و از " دیگران تمنا " نکنید. آن هم با القائات و تهدیدات قلمی وبیانی لمپن های رسانه ای... ، البته "تشخیص فنی" و" نگاه کارشناسی" بحث دیگری است...
جولان دلالی در ورزش کشور انقلابی...!؟
جای دیگری ( در یک برنامه رادیویی)،هم گفتیم و اینجا هم می گوییم وتاکید می کنیم که " انقلاب نکردیم، تا دلال ها در فوتبال و ورزش ما جولان بدهند و خط وربط تعیین کنند، بعضی برنامه های ورزشی تلویزیون و بخشی از رسانه ها و سایت ها و خبرگزاری ها را به تسخیر خود و به خدمت خود درآورند." بر همین مبناست که تاکید می کنیم حالا که دیگر بر صغیر وکبیر ، بر خوش باور و دیرباور ، ثابت شده است که عناصر" پیشانی سفید" فوتبال ایران را به خدمت منافع خود درآورده اند و به ریش همه هم می خندند و شلتاق و گردن کلفتی هم می کنند و...بر همه اهالی و دلسوزان فوتبال است که در برابر این وضعیت که دیگر کتمان آن امکانپذیر نیست، سکوت نکنند و از مسئولان ورزش واگر گوش نکردند از دولت محترم ، نمایندگان مردم بخواهند که برای پایان دادن به بساط چرب وچیلی که دلالان طماع وقانون شکن در فوتبال پهن کرده اند، به وظیفه خود عمل کنند وفوتبال را از چنگ دلالی نجات دهند، و به صاحبان اصلی آن یعنی " مردم" برگردانند، یاد همه ، خاصه مسئولان ریز ودرشت، خرد وکلان مملکت همیشه باشد که این مردم انقلاب نکردند و 43 سال با همه سختی ها و مشقات ودشمنی هایی، سرشاخ نشده اند که مشتی دلال وقیح و افسار پاره کرده، در ورزش و فوتبال( جاهای دیگر به مجله و مطلب ما مربوط نمی شود!) " همه کاره " شوند و خط وربط بدهند و در سیما و شبکه های 3 و ورزش خیلی فیلسوفانه کارشناسی کنند واندر فضایل مربیان خارجی و همچنین در باب بی سوادی مربیان وطنی اظهار فضل بفرمایند...و در خلوت و محفل خویش سکه هایشان رابشمارند و...به همه ارزش ها و آرمان ها و مجاهدت ها و مقاومت ها و نجابت ها و... بخندند...
فوتبال باید مثل کشتی شود
مدیران ، مسئولان و خلاصه هر کسی که می تواند و کاری از او ساخته است باید کاری کند که فوتبال ما به دست فوتبالی ها بیفتد وغیر فوتبالی ها آن هم در سطوح مدیریتی و حتی در جایگاه ریاست جرات آفتابی شدن نداشته باشند و حداکثر اجازه داشته باشند در ورزشگاه ها آن هم از روی سکوها،" توپه بازی"! تماشاکنند... راحت بگوییم، در فوتبال باید فضا ومناسبات وشرایطی که در کُشتی حاکم است، حاکم شود. یعنی چه؟ یعنی در کشتی کار دست گوش شکسته هاست. در کشتی قهرمانان المپیک وجهان و حداقل کسانی که عرق کشتی بر تن دارند و خاک کشتی را خورده اند ، و یا مدیر بودن خود را در عالی ترین سطح موفقیت اثبات کرده اند، اجازه دارندبر مسند ریاست بنشینند، طالقانی، یزدانی خرم، رسول خادم و.. امروز علیرضا دبیر و... در کشتی هر از ننه قهرکرده جویای نام و تشنه جاه و... بر خلاف فوتبال اصلا جرات ندارد در حضور گوش شکسته های صاحب عنوان وپرافتخار، کلمه" کُشتی" را بر زبان آورد چه رسد به اینکه هوس کرده باشد" رییس" هم باشد...!! در کشتی مربیان تیم ملی را مربیان سابق واسبق تیم ملی انتخاب می کنند نه دلال های بی سروپای بچه پررو...خیلی چیزها می توان اندر حال وهوای متفاوت کشتی و فوتبال نوشت، به موقعش هم زنده باشیم خواهیم نوشت، اما اینجا فقط می خواهیم این را باز تاکید کنیم که؛ باید و باید مسئولان ورزش، با کمک کارشناسان و حتی دولتمردان و ... وگفتیم هرکسی که کاری از او ساخته است، به شکل قانونی و مدبرانه ، فضای آلوده ودلال زده فوتبال را سمپاشی و سالم کنند و میدان را برای میدانداری فوتبالی های باشخصیت، مقبول و کاربلد باز کنند و...
اینها کوتاه نمی آیند، پس زودتر تصمیم بگیرید
اسمش "هالو"گری است نه لوطیگری!
" نا جوانمردی" و" بی معرفتی" وقتی است که تیم ملی را در چنگ دلالی وقیح ببینی که آنجا را جولانگاه خود قرار داده و سرمربی و کادر فنی و... همه را به پادویی برای اجرای خواسته های نامشروع خود تبدیل کرده است و دارد در روز روشن با وقاحت زالوصفتانه، خون فوتبال را می مکد و توبرای اینکه مورد غضب دلال های سیری ناپذیر قرارنگیری وبه اسم اینکه"من اولا طور دیگری می فهمم" ودر ضمن"خیلی مشتی و لوطی هستم "،در برابر این همه سکوت کنی و یا حتی آن را تایید کنی و... این را البته عقل سلیم ، جوانمردی وبا معرفتی نمی گوید ،" هالو" گری می نامد. خوب است کسانی که در موارد خاص ، مثلا وقتی منافع نامشروع انگل های آویزان به فوتبال سخت به خطر می افتد، یاد جوانمردی می افتند وجوانمرد می شوند، اگر به راستی نیت خیر داشته باشند، در این باره قدری بیشتر تامل کنند...
مساوات با عدالت فرق دارد...
در ورزشی که خیلی جاهای آن به دست غریبه های پر مدعی افتاده است، در ورزشی که اهل فن و تخصص در حاشیه قرار دارند و عده ای که کوچکترین سابقه ای در ورزش ندارند به طرفه العینی( البته با اشاراتی از سوی خود بیگانه ترها با ورزش که در پست های بالاتر قرار دارند) همه کاره و تصمیم گیرنده ورزش می شوند ، در ورزشی که خیلی جاها به لطف مدیران عوضی آمده یا واداده و ترسو، حرف سیاهکارها و قالتاق ها به راحتی پیش می رود،آری در چنین ورزشی،چقدر فهمیدن و فهماندن حرف حساب سخت شده است.چقدر آنهایی که حرفشان حساب است برای فهماندن و قانع کردن بعضی مخاطبان خود که لباس مسئولیت هم به تن دارند باید زجر بکشند و توی سروکله خودشان بزنند. حرف هایی مثل این که؛ محمد بنا برای چندمین بار خیلی روان و صریح وبه زبان شیرین فارسی می گوید:"... ورزش های دیگر اصلا چه چیزی می خواهند بگویند؟65 درصد کل مدال های ورزش کشور در این 43 سال مال کشتی است. از نظر المپیکی، کشتی خیلی سطحش بالاتر است و عدالت حکم می کند بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. عدالت که مساوات نیست..."،اما همانطور که گفتیم ظاهرا این حرف ها گوش شنوایی در نزد مسئولان ورزش ندارد.مسئولانی که برای اینکه ثابت کنند که خیلی" مدیر" هستند، خیلی به مدال های کشتی احتیاج دارند...
جمع کنید بساط خارجی پسندی و اجنبی پرستی را!
" با الکنوی 20،30 میلیاردی دوازدهم شدیم. عطایی روزی 150 هزار تومان می گیرد..."! این جمله وخبری بود که آقای مصطفی کارخانه مربی شناخته شده والیبال ایران در مصاحبه ای بر زبان آورد.جمله و خبری که بیش از آنکه باعث تاسف و تعجب باشد، دردناک ورنج آوراست.معنی این بریز وبپاش ها که دوسه دهه است در ورزش ما رایج شده ،چیست؟آیا این حاتم بخشی ها بر تحلیل و نتایج کارشناسی بنا شده و می شود و احتمال بسیار زیاد در آینده هم خواهد شد، یا کاری دلبخواهی و از سر سلیقه شخصی و نظر فلان مدیر بهمان فدراسیون که با مشورت با مشاوران خودباخته وترسو و یا دلال و شارلاتان اتخاذ شده است؟ آیا در اینگونه ریخت وپاش ها مصالح فلان رشته در نظر گرفته می شود یا منافع فلان باند منفعت جوی فرصت طلب؟ پاسخ این سئوالات معلوم است و ما اینجا قصد و مجال پاسخ به آنها را نداریم، عمری باشد وقت و جای دیگری مفصل تر به این موضوع خواهیم پرداخت . اینجا فقط به بهانه حرف های آقا مصطفی که این روزها از زبان بعضی دیگر از استخوان خردکرده های ورزش هم می شنویم،از مسئولان ورزش بپرسیم، دیگر وقت آن نرسیده که خودباختگی و کتمان توانایی های ذاتی عنصر" ایرانی" را کنار بگذارید و بساط خارجی پسندی و اجنبی پرستی را که باالقائات بی امان باندهای دلالی در این بیست سال اخیر در ذهن بسیاری مدیران ما رسوب کرده و ملکه شده، در ورزش جمع کنید...!؟ آقای مدیر! یک مقدار بیشتر قدر " آنچه خود داریم" را بدانید و از " دیگران تمنا " نکنید. آن هم با القائات و تهدیدات قلمی وبیانی لمپن های رسانه ای... ، البته "تشخیص فنی" و" نگاه کارشناسی" بحث دیگری است...
جولان دلالی در ورزش کشور انقلابی...!؟
جای دیگری ( در یک برنامه رادیویی)،هم گفتیم و اینجا هم می گوییم وتاکید می کنیم که " انقلاب نکردیم، تا دلال ها در فوتبال و ورزش ما جولان بدهند و خط وربط تعیین کنند، بعضی برنامه های ورزشی تلویزیون و بخشی از رسانه ها و سایت ها و خبرگزاری ها را به تسخیر خود و به خدمت خود درآورند." بر همین مبناست که تاکید می کنیم حالا که دیگر بر صغیر وکبیر ، بر خوش باور و دیرباور ، ثابت شده است که عناصر" پیشانی سفید" فوتبال ایران را به خدمت منافع خود درآورده اند و به ریش همه هم می خندند و شلتاق و گردن کلفتی هم می کنند و...بر همه اهالی و دلسوزان فوتبال است که در برابر این وضعیت که دیگر کتمان آن امکانپذیر نیست، سکوت نکنند و از مسئولان ورزش واگر گوش نکردند از دولت محترم ، نمایندگان مردم بخواهند که برای پایان دادن به بساط چرب وچیلی که دلالان طماع وقانون شکن در فوتبال پهن کرده اند، به وظیفه خود عمل کنند وفوتبال را از چنگ دلالی نجات دهند، و به صاحبان اصلی آن یعنی " مردم" برگردانند، یاد همه ، خاصه مسئولان ریز ودرشت، خرد وکلان مملکت همیشه باشد که این مردم انقلاب نکردند و 43 سال با همه سختی ها و مشقات ودشمنی هایی، سرشاخ نشده اند که مشتی دلال وقیح و افسار پاره کرده، در ورزش و فوتبال( جاهای دیگر به مجله و مطلب ما مربوط نمی شود!) " همه کاره " شوند و خط وربط بدهند و در سیما و شبکه های 3 و ورزش خیلی فیلسوفانه کارشناسی کنند واندر فضایل مربیان خارجی و همچنین در باب بی سوادی مربیان وطنی اظهار فضل بفرمایند...و در خلوت و محفل خویش سکه هایشان رابشمارند و...به همه ارزش ها و آرمان ها و مجاهدت ها و مقاومت ها و نجابت ها و... بخندند...
فوتبال باید مثل کشتی شود
مدیران ، مسئولان و خلاصه هر کسی که می تواند و کاری از او ساخته است باید کاری کند که فوتبال ما به دست فوتبالی ها بیفتد وغیر فوتبالی ها آن هم در سطوح مدیریتی و حتی در جایگاه ریاست جرات آفتابی شدن نداشته باشند و حداکثر اجازه داشته باشند در ورزشگاه ها آن هم از روی سکوها،" توپه بازی"! تماشاکنند... راحت بگوییم، در فوتبال باید فضا ومناسبات وشرایطی که در کُشتی حاکم است، حاکم شود. یعنی چه؟ یعنی در کشتی کار دست گوش شکسته هاست. در کشتی قهرمانان المپیک وجهان و حداقل کسانی که عرق کشتی بر تن دارند و خاک کشتی را خورده اند ، و یا مدیر بودن خود را در عالی ترین سطح موفقیت اثبات کرده اند، اجازه دارندبر مسند ریاست بنشینند، طالقانی، یزدانی خرم، رسول خادم و.. امروز علیرضا دبیر و... در کشتی هر از ننه قهرکرده جویای نام و تشنه جاه و... بر خلاف فوتبال اصلا جرات ندارد در حضور گوش شکسته های صاحب عنوان وپرافتخار، کلمه" کُشتی" را بر زبان آورد چه رسد به اینکه هوس کرده باشد" رییس" هم باشد...!! در کشتی مربیان تیم ملی را مربیان سابق واسبق تیم ملی انتخاب می کنند نه دلال های بی سروپای بچه پررو...خیلی چیزها می توان اندر حال وهوای متفاوت کشتی و فوتبال نوشت، به موقعش هم زنده باشیم خواهیم نوشت، اما اینجا فقط می خواهیم این را باز تاکید کنیم که؛ باید و باید مسئولان ورزش، با کمک کارشناسان و حتی دولتمردان و ... وگفتیم هرکسی که کاری از او ساخته است، به شکل قانونی و مدبرانه ، فضای آلوده ودلال زده فوتبال را سمپاشی و سالم کنند و میدان را برای میدانداری فوتبالی های باشخصیت، مقبول و کاربلد باز کنند و...
اینها کوتاه نمی آیند، پس زودتر تصمیم بگیرید
اگر تصور کنید با اتفاقاتی که افتاده که بیش از هرچیز طشت رسوایی جریان دلالی افسارگسیخته و باجگیر را از بام انداخته، این جریان به شدت ضربه خورده که خواب های زیادی برای فوتبال بی دروپیکر ما دیده و نقشه های چرب ونرمی برای جیب و شکم پروار از حرام خود کشیده بود، کوتاه بیاید، یا تن به قانون دهد ونظر کمیته فنی را گردن نهد و... سخت در اشتباه هستید. شک نکنید این جریان با چنگ ودندان و با تمسک به هر وسیله وابزار و کس و ناکسی و.. برای دفاع نه از منافع ملی ، که منافع شخصی و باندی خود، با تمام قوا تلاش خواهد کرد. خیلی جاها و حتی نزد بعضی افراد و مراکز تاثیرگذار هم " آدم" دارد ونفوذ کرده است. بنابراین خوب است تا این آقایان با تروک هایی که در آستین دارند و با همکاری دوستان و بعضی پادوهایی که در برخی برنامه های فاخر تلویزیونی دارند، چشم بندی تازه ای نکرده و مسئولان ورزش و خلاصه هر آنکس که می تواند با رای خود تاثیرگذار باشد" هیپنوتیزم" نکرده ...کسانی که درباره تعیین و اعلام سرمربی جدید تیم ملی وظیفه و مسئولیت دارند، جدیتر و شجاعتر و سریعتر، در این باره تصمیم بگیرند.
*از سیّد
پربازدید ها
آخرین اخبار