از مربیگری ، وحشت داشتم
* شما یکی از معدود مربیانی هستید که با دو باشگاه مختلف ، موفق به فتح لیگ قهرمانان شده اند. وقتی مربیگری را شروع کردید، فکر میکردید چنین دوران موفقی را سپری کنید؟
نمیتوانستم انتظار این حجم از موفقیت را به عنوان مربی داشته باشم. میخواستم بعد از پایان فوتبالم یک معلم شوم و حتی در دورههای آن نیز شرکت کردم اما سپس مربیگری در سوئیس را آغاز کردم و سالها به انجام این کار ادامه دادم. کاری را کردم که وجودم را با افتخار پر میکرد. خوشحالم که توانستم این عناوین متعدد را به دست بیاورم و تعدادی از بهترین جامهای قهرمانی جهان را بالای سر بردهام.
* 8 سال در سوئیس کار کردید و سپس اولین شغلتان در بوندسلیگا را گرفتید. آن سالها چطور بود؟
اولین شغل مربیگری من در سال 1983 با باشگاه زوگ در دسته دوم لیگ سوئیس بود. اولین بار از مربیگری خیلی وحشت داشتم. زوگ باشگاه کوچکی بود اما در اولین فصل حضورم در این باشگاه ، قهرمان لیگ دسته دوم شدیم. به لطف آن موفقیت، به تیم آرائو رفتم که باشگاهی بزرگتر بود و 4 سال آنجا ماندم تا این که به گرسهاپرز رفتم که در سطح متفاوتی قرار داشت. در دوران من 4 قهرمانی به دست آوردیم که قهرمانیهای پشت سر هم در سالهای 1990 و 1991 را شامل میشود.
* با این موفقیتها به دورتموند رفتید و آنجا هم دوران موفقی داشتید و توانستید دو قهرمانی در بوندسلیگا و همچنین قهرمانی در لیگ قهرمانان را تجربه کنید. راز موفقیتتان چه بود؟
به نظرم در فوتبال ، رازی وجود ندارد. به عنوان باشگاه باید هویتتان را بسازید. مهمترین نکته برای من احترام گذاشتن به همه بود. فرقی نمیکرد ستاره تیم باشد یا یکی از اعضای تیم تدارکات. همچنین در دورانی که پرس کردن در آلمان رایج نبود، این سیستم را اجرا کردم و با استفاده از سیستم 2-3-5 یک رویکرد پر ریسک را از نظر تاکتیکی در پیش گرفتم. فوتبال آلمان در آن زمان هنوز از سوئیپر و یارگیری نفر به نفر استفاده میکرد. من به استفاده از یارگیری منطقهای روی آوردم و از تله آفساید استفاده کردم که آن هم جدید بود و خوشبختانه جواب گرفتیم.
* مهمترین دستاوردتان با دورتموند ، قهرمانی در فصل 97-1996 در لیگ قهرمانان و شکست دادن منچستریونایتد در نیمه نهایی و سپس پیروزی مقابل یوونتوس در فینال بود. از آن فصل چه خاطرهای دارید؟
هر دو بازی ما مقابل منچستریونایتد به شدت سخت بود. در بازی رفت در خانه کاملا برابر بودیم اما در حالی پا به اولدترافورد گذاشتیم که یک گل برتری داشتیم. آنها تیم بهتری بودند اما لحظهای که به نظر رسید اریک کانتونا گلزنی خواهد کرد، یورگن کولر توپ را از روی خط دروازه برگرداند و توانستیم با خوششانسی صعود کنیم. در فینال نیز یووه شانس بیشتری برای قهرمانی داشت. بیش از یک سال بود که در اروپا شکست نخورده بودند اما نمایش ما فوقالعاده بود. پل لمبرت عالی بود و زیدان را به خوبی مهار کرده بود. سبک بازی پل خیلی ساده بود اما کمتر بازیکنی را به اندازه او سختکوش پیدا میکردید. توانستیم بازی یوونتوس را خنثی کنیم و شانسی که نیاز داشتیم نیز به کمک مان آمد. لارس ریکن را به عنوان یار تعویضی به میدان فرستادم و گفتم یک گل بزند تا قهرمان شویم و خوشبختانه شب شانس ما بود.
* یک سال بعد از فتح لیگ قهرمانان، به بایرن مونیخ رفتید. ترک دورتموند تصمیم سختی بود؟
بعد از فتح لیگ قهرمانان، به مدت یک سال مدیر ورزشی دورتموند بودم اما از این کار لذت نبردم زیرا همیشه در قلبم یک مربی بودم. فرانتس بکنباوئر با من تماس گرفت و پرسید آیا دوست دارم در بایرن مربیگری کنم و بلافاصله گفتم بله. قطعا تصمیم سختی بود چون از دورتموند به تیم رقیب میرفتم اما نتوانستم به پیشنهاد بایرنمونیخ " نه " بگویم.
*در اولین فصل حضورتان در بایرن به یک فینال دیگر در لیگ قهرمانان رسید و در یک فینال تاریخی ، منچستریونایتد با زدن دو گل در وقتهای تلف شده قهرمان شد. از دست رفتن قهرمانی به این شکل چه حسی داشت؟
توصیف آن کار سختی است. بعد از بازی ، مرده بودم و درک این که چطور تمام کاری که انجام دادیم در عرض دو دقیقه هدر رفت، برایم کار سختی بود. این موضوع برای همه از جمله مربیان، بازیکنان و هواداران خیلی سخت بود. هیچوقت نتوانستم آن مسابقه را دوباره تماشا کنم. تا سالها بعد از آن اتفاق مجبور بودم از همه چیز در مورد آن دوری کنم.
* در سال 2001 والنسیا را در ضربات پنالتی شکست دادید و با بایرن ، قهرمان لیگ قهرمانان شدید. آیا این قهرمانی به خاطر اتفاقات سال 1999 ، ویژهتر بود؟
فینال سال 2001 برایم سختتر بود زیرا در یک فینال شکست خورده بودم و میترسیدم در یک فینال دیگر هم شکست بخورم اما فتح مجدد این تورنمنت ، خیلی خاص بود. این قهرمانی یعنی من دومین مربی ای بودم که بعد از ارنست هاپل این جام را با دو باشگاه مختلف کسب میکند. رسیدن به این افتخار با دو تیم آلمانی، برایم مانند یک رویا بود.
* در 6 فصل حضور شما در بایرن، این تیم 7 قهرمانی به دست آورد. آن تیم بایرن چقدر خوب بود؟
تیم قدرتمندی داشتیم و به معنای واقعی کلمه ، متحد و واحد بودیم. در هر تیم موفق، یکی از مهمترین نکات این است که هر بازیکن به طور کامل برای تیم و باشگاه شناخته شود و این کار را انجام دادیم. چندین بازیکن در کلاس جهانی داشتیم. بازیکنانی نظیر جیوانی البر، لوتاس متیوس و اولیور کان.
* در سال 2004 هدایت تیم ملی آلمان به شما پیشنهاد شد اما آن را رد کردید. دلیلتان چه بود؟
گفت وگویی با رئیس فدراسیون فوتبال آلمان داشتم و بکنباوئر هم در این خصوص با من تماس گرفت اما بعد از 6 سال حضور در بایرن، احساس خستگی شدیدی میکردم و نمیتوانستم یک سمت مهم دیگر را بر عهده بگیرم. 55 ساله شده بودم و برنامه داشتم بازنشسته شوم. تصمیم درستی بود.
* با این وجود، سه سال بعد یک بار دیگر به بایرنمونیخ برگشتید. چه چیزی باعث شد از بازنشستگی دست بکشید؟
تصمیمی لحظهای بود چون تصمیم گرفته بودم دیگر هدایت هیچ تیمی را قبول نکنم. اولی هوینس، مدیرعامل بایرن در ژانویه 2007 با من تماس گرفت و گفت باید به آنجا بروم و به بایرن کمک کنم چون آنها در شرایط بدی هستند. به همین خاطر بلافاصله موافقت کردم. اگر اندکی بیشتر برای فکر کردن به این موضوع وقت صرف میکردم، احتمالا جواب منفی میدادم اما معلوم شد تصمیم درستی گرفتهام. کار کردن با بازیکنانی نظیر فرانک ریبری و لوکا تونی که در کلاس جهانی بودند، لذت زیادی داشت.
*آرمین زمانی