هیچوقت فکر نکردم استعدادم برای موفق شدن کافی است
الساندرو دلپیرو دو ماه بعد از فتح جامجهانی با یک واقعیت ناراحتکننده روبرو شد. نهم سپتامبر بود و یوونتوس قدرتمند به تازگی مقابل تیم 10 نفره ریمینی با تساوی 1-1 متوقف شده بود. دلپیروی 31 ساله مجبور شده بود فصل جدید را در دسته دوم مسابقات فوتبال ایتالیا آغاز کند. به همین خاطر طبیعی است الکس دلپیرو که سابقه چندین و چند قهرمانی از جمله لیگ قهرمانان را در کارنامه داشت، حس عجیبی از حضور در این لیگ داشته باشد. در عرض چند ماه، یکی از بزرگترین رسواییهای دنیای فوتبال در ایتالیا اتفاق افتاده بود و الکس دلپیرویی که به تازگی جامجهانی را فتح کرده بود، باید با یوونتوس در دسته دوم به میدان میرفت. دلپیرو که این روزها 47 ساله است و از دوران بازنشستگی خود لذت میبرد، در این باره میگوید:«مشخصا باور نمیکردم چه اتفاقی در حال رخ دادن است اما جام جهانی باعث شد تا از این مسائل فاصله بگیرم. در تیم ملی یک هدف مشخص داشتم و هیچ چیز نمیتوانست تمرکزم را برهم بزند.» چنین اراده محکمی همواره در دوران حرفهای دلپیرو وجود داشت و هیچچیزی حتی رسوایی یوونتوس، مصدومیتها و... هیچیک نتوانستند مانعی برای موفق شدن مهاجم ایتالیایی محبوب " بانوی پیر" باشد.
دلپیرو در موفقیتش در تابستان 2006 تنها نبود و بازیکنانی نظیر جان لوئیجی بوفون و مائورو کامرونزی نیز در تیمی که با امید فراوان برای فتح جامجهانی به آلمان رفت، حضور داشتند. در ماه می همان سال، ماجرای کالچوپولی باعث شده بود تا باشگاههایی نظیر میلان، لاتزیو، یوونتوس، فیورنتینا و رجینا همگی تحت تاثیر قرار بگیرند اما این ماجرا در نهایت باعث شد تا بازیکنان تیم ملی ایتالیا با یکدیگر همبستگی بیشتری پیدا کنند. دلپیرو میگوید:«از همان ابتدا باور داشتیم که میتوانیم قهرمان شویم. چراغ خاموش و بدون گفتن چیزی پیش رفتیم اما اگر بخواهم حقیقت را بگویم، بازی به بازی بیشتر متقاعد شدیم. اعتماد به نفسمان روز به روز بیشتر شد چون متحد بودیم. همه حاضر بودند برای تیم فداکاری کنند. در نهایت، حس میکردیم شکستناپذیریم.»
چنین اعتماد به نفسی بیدلیل نبود. ایتالیا از اکتبر 2004 شکست نخورده بود و سه ماه قبل از اولین دیدار خود در جامجهانی ، آلمان را با نتیجه 4 بر یک در هم شکسته بود. آتزوری با دو پیروزی و یک تساوی به مرحله یک هشتم نهایی صعود کرد و سپس استرالیا و اوکراین را شکست داد و بعد از آن مقابل میزبان رقابتها قرار گرفت. آنها یک بار دیگر آلمان را شکست دادند و دلپیرو در وقتهای تلف شده گلی زیبا به ینس لمن زد. 16 سال بعد از این اتفاق، دلپیرو میگوید:«هیچ حسی مثل آن وجود ندارد. نمیتوان به چیزی دیگر فکر کرد. حتی نمیتوانید بخوابید و فقط به هدفتان فکر میکنید. با وجود استرس زیاد، گلزنی در وقت اضافه حس خیلی خوبی داشت. باز هم میگویم حس میکردیم شکستناپذیریم و میخواستیم این مساله را اثبات کنیم.»
دلپیرو چیزهای زیادی برای اثبات داشت. ایتالیا پیش از این مقابل فرانسه در فینال تورنمنتی معتبر شکست بدی خورده بود و "خروسها" با گل طلایی دیوید ترزگه، همتیمی دلپیرو در یورو 2000 آتزوری را شکست داده بودند. 6 سال بعد از این اتفاق، دو تیم یک بار دیگر در فینال مقابل هم قرار گرفتند. این بار اما ترزگه به جای نابود کردن تیم دلپیرو، ضربه پنالتی خود را از دست داد، دلپیرو ضربه پنالتی چهارم ایتالیا را گل کرد تا گروسو کار را تمام کند. مهاجم ایتالیایی میگوید:«رفتن از وسط زمین به سمت نقطه پنالتی، طولانیترین پیادهروی عمرم بود. اولین بار نبود که در فینال پنالتی میزدم اما این ضربه فرق داشت. فشار زیادی روی شانهام بود و تمام دنیا از جمله مردم کشورم داشتند تماشا میکردند. آیا برای ترزگه ناراحت شدم؟ صادقانه میگویم نه. خوشحال هم شدم. قطعا ترجیح میدادم کس دیگری به جای دیوید اشتباه کند اما در آن لحظه ، زمان زیادی برای فکر کردن به این مسائل نداشتم.»
فتح آن جامجهانی ، شاید بزرگترین دستاورد ورزشی دلپیرو باشد اما غیرممکن است با آورده شدن نام دلپیرو، کسی به یاد یوونتوس نیفتد. بهترین گلزن تمام ادوار باشگاه تورینی، به مدت 19 سال پیراهن این باشگاه را بر تن کرد و در این مدت در 705 بازی، 290 گل به ثمر رساند. البته دلپیرو محصول آکادمی یوونتوس نیست و ماجراجویی خود را در سن 13 سالگی و در باشگاه دسته دومی پادووا آغاز کرده است. این مهاجم میگوید:«وقتی فوتبال را آغاز کردم، کوچکترین و خجالتیترین بازیکن تیم بودم و این شرایط به مدت چندین سال ادامه داشت. هر جا میشد بازی میکردم. پدرم یک سیستم نوردهی درست کرده بود که بتوانیم تا نیمههای شب به بازی ادامه دهیم و با برادرم استفانو بازی میکردم. سختترین کار، ترک خانه در سن 13 سالگی بود. در آن سالها دنبال موفقیت نبودم و فقط میخواستم بازی کنم و رویایم به واقعیت بدل شود.»
پادووا به پای دلپیروی کوچک ایستاد و امیدوار بود رشد فیزیکی این بازیکن نیز به اندازه رشد تواناییهایش باشد. اگر چه قد دلپیرو هیچوقت بیشتر از 5 فوت و 9 اینچ نشد اما او این کوتاهی قد را با تواناییها و هوشش جبران کرد. دلپیرو تنها در چند بازی برای پادووا به میدان رفت و همین تعداد بازی کافی بود تا سران یووه برای خرید این بازیکن دست به جیب شوند. دلپیرو میگوید:«با پیوستن به یوونتوس، نه تنها بهترین آیندهای که در رویایش بودم برایم رقم خورد، بلکه به تیم مورد علاقهام رفتم. همیشه از جیامپیرو بونیپرتی، مدیرعامل وقت بانوی پیر متشکرم. متاسفانه او دیگر در بین ما نیست. او بود که مرا به تورین برد تا داستانم با پیراهن سفید و مشکی را آغاز کنم. فکر نمیکنم بتوانم احساس آن زمانم را در قالب کلمات بیان کنم. آماده شهرت نبودم اما این مساله آزارم نداد چون مسابقات همیشه بیش از هر چیز دیگری برایم اهمیت داشتند. در آن سالها، حتی بعد از اولین گلهایم یا فتح اولین اسکودتو، محبوبیت ، ذهن مرا درگیر نکرد. فقط به بازیکردن، گلزنی و پیروزی فکر میکردم. سایر مسائل هیچوقت مرا تحت تاثیر قرار نداد چون در حال لذت بردن از رویایی بودم که به واقعیت تبدیل شده بود.»
خیلی طول نکشید تا دلپیرو تواناییهایش را بروز دهد. اولین گل این مهاجم در دومین حضورش به عنوان یار تعویضی در ترکیب بانوی پیر به ثمر رسید. 6 ماه بعد، در سومین حضور فیکس خود در ترکیب توانست مقابل پارما هتتریک کند. با وجود روبرتو باجو، جیان لوکا ویالی و راوانلی در خط حمله یووه، فیکس شدن برای دلپیروی 19 ساله به هیچ عنوان کار آسانی نبود. تابستان سال 1994 اما نقطه عطفی برای این مهاجم بود. او از خانه ، شکست ناراحتکننده تیم ملی کشورش در فینال جامجهانی 1994 را تماشا کرد و دید باجو ضربه پنالتی خود را به چه شکلی از دست داد تا برزیل قهرمان شود. دلپیرو فصل 95-1994 را با هدایت مارچلو لیپی آغاز کرد اما با مصدومیت طولانی مدت باجو در ماه نوامبر، مسئولیتهای بیشتری را در تیم برعهده گرفت.
او این فرصت را از دست نداد و نقشی کلیدی در فتح دو گانه لیگ و جام حذفی یووه در آن فصل داشت. 12 ماه بعد، دلپیرو در کنار ویالی و راوانلی در خط حمله قرار گرفت و توانست یووه را برای دومین بار در تاریخ خود قهرمان اروپا کند که تا به امروز آخرین جام قهرمانی یووه در اروپا بوده است. مهاجم ایتالیایی میگوید:«آن قهرمانی همیشه یکی از فراموش نشدنیترین لحظات دوران حرفهای من خواهد بود چرا که آن جام قهرمانی اهمیت زیادی برای همه ما داشت. این تجربهای فوقالعاده در اولین فصل حضورم در لیگ قهرمانان بود.»
با جدایی باجو، پیراهن شماره 10 یوونتوس به دلپیرو رسیده بود و دلپیرو درخشش خوبی در لیگ قهرمانان تا فینال داشت. وقتی در فینال ، کار به ضربات پنالتی کشید، قرار بود دلپیرو ضربه پنجم را بزند اما در نهایت ،کار به ضربه او نرسید. مهاجم سابق بانوی پیر با لبخند میگوید:«اگر نوبت من میشد، ضربه را میزدم. این کاری است که همیشه کردهام اما خوشحال بودم که بدون زدن ضربه در جشن قهرمانی شرکت کردم. در دوران حضورم در یووه، چندین عملکرد خوب در اروپا داشتیم. اگر فینال جام یوفا در سال 1994 را حساب کنیم، به چهار فینال متوالی رسیدیم و سپس در سال 2003 هم یک فینال دیگر را تجربه کردیم. شاید تقدیر بود که مسائل این طور پیش برود اما حتی با وجود شکست در برخی از فینالها، نمیتوانم بابت چیزی گلایه کنم.»
سال 98 به طور خاص، سال پر فراز و نشیبی برای دلپیرو بود. مهاجم 23 ساله فصل 98-1997 را با 32 گل به پایان رساند و علاوه بر فتح اسکودتو، جایزه بهترین بازیکن سال فوتبال ایتالیا را از آن خود کرد. با در پیش بودن یک فینال لیگ قهرمانان دیگر و اولین جامجهانی این بازیکن، اگر همه چیز طبق برنامه پیش میرفت، دلپیرو میتوانست مدعی کسب جایزه توپ طلا باشد.
یووه در فینال لیگ قهرمانان مقابل دورتموند شکست خورد و سپس تیم ملی ایتالیا در یک چهارم نهایی مقابل فرانسه میزبان مغلوب شد. در نوامبر همان سال، یک مصدومیت زانو فصل را برای دلپیرو به پایان رساند تا او 10 ماه بعد را به ریکاوری اختصاص دهد. او میگوید:«خودم را برای زدن ضربه ، زیاد کش آوردم و هیچوقت نمیتوانستم چنین سرنوشتی را پیشبینی کنم. در هر صورت، در جریان بازی هیچکس به عواقب منفی تلاشهایش فکر نمیکند. این مقطع دیگری در دوران بازی من بود که فراز و نشیب زیادی داشت. آن زمان مشخصا خیلی ناراحت بودم اما بلافاصله خودم را جمع کردم و به فکر بازگشت بودم. باید از خشمم استفاده میکردم تا قویتر برگردم. میتوانم بگویم آن روزها باعث رشد من شد و از یک پسربچه به مرد تبدیل شدم. نمیخواستم هیچ کاری نکنم. همیشه در تلاش برای رشد هستم چون هیچوقت فکر نکردم استعدادی که به من داده شده برای موفقیت کافی است. انتظار زیادی از خودم داشتم. این یک نکته کلیدی در تمام دوران حرفهای من بود.»
دلپیروی جدیدی ظهور کرده بود ، بازیکنی پختهتر و تاکتیکپذیرتر که تاثیری باورنکردنی بر همتیمیهایش داشت. در طول سالیان بعد، یووه از تواناییهای این بازیکن جدید استفاده کرد و حالا دلپیرو پاسگلهای بیشتری هم میداد. با این حال، یک وجه فوتبال او ثابت باقی ماند. دلپیرو به زیبایی از چپ به داخل میزد و گلهایی فوقالعاده با پای راستش به ثمر میرساند و سالها با این تکنیک گلزنی کرد. دلپیرو میگوید:«این حرکت بیشتر غریزی بود اما تمرین زیادی هم برایش انجام میدادم. با توجه به پستم در خط حمله یوونتوس، اکثر اوقات در آن منطقه قرار میگرفتم. بعد از هر گل از منطقه، اعتماد به نفسم بیشتر میشد و حتی در تمرینات هم تکرارش میکردم. خوشحالم که به یک حرکت جهانی بدل شد.»
در حالی که دلپیرو و یارانش در حال کسب عناوین قهرمانی بودند، بیرون از زمین، حرکاتی در جریان بود. در سال 2006 ، صحبتهای برخی از مدیران باشگاهها با داوران ، جزئیاتی در مورد تبانی در پشت پرده را فاش کرد. با این اتفاقات، قهرمانیهای سال های 2005 و 2006 از یوونتوس گرفته و این تیم با 9 امتیاز منفی به دسته دوم فرستاده شد. از میان تمام تیمهای جریمه شده، جریمه یووه از همه سنگینتر بود. با این اتفاق، ستارگانی نظیر کاناوارو، ابراهیموویچ، ویرا ، امرسون، زامبروتا و تورام همگی از یووه جدا شدند اما هواداران میدانستند میتوانند روی کاپیتان خود حساب کنند. دلپیرو میگوید:«از روز اول، ماموریتم این بود که به جای حرف زدن، عمل کنم. عمل کردن از نظر من ماندن در یووه و بازگرداندن این تیم به اوج بود. تنها همین اهمیت داشت. هیچوقت به ترک تیم فکر نکردم و هیچوقت پیشنهاداتی که به دستم رسید را بررسی نکردم. هیچ شکی نداشتم. حتی برای یک لحظه. میتوانم این را با قطعیت بگویم.»
دلپیرو در آن روزها در اوج فوتبال خود بود و قهرمانی در جام جهانی باعث شده بود ناکامیهای قبلی او در رده ملی به فراموشی سپرده شود. دلپیرو میگوید:«یورو 96 اولین حضور من در یک تورنمنت بزرگ بود. همه میخواستند بیشتر بازی کنند ولی آن موقع هم یک قانون برایم وجود داشت : برای پیراهن آبی هر کار در توانت هست انجام بده. هر شکستی جای خود را میگذارد و نمیتوانم آن را نادیده بگیرم و همه را با خود حمل میکنم. خوششانس بودم که چیزهای زیادی در دوران حرفهای بردم اما برخی از این قهرمانیها به خاطر این بود که با شکست آشنایی داشتم. همیشه فکر میکردم مسابقهای دیگر و فرصتی دیگر برای بلند شدن با قدرت بیشتر وجود خواهد داشت. شکست مقابل کره جنوبی در جامجهانی 2002 خاطره بدی است چون تیم قدرتمندی داشتیم و اگر چه خوب بازی نکردیم اما به این معنی نیست که داوری مشکل نداشت. باید در آن دیدار پیروز میشدیم.»
دلپیرو از تجربه خود استفاده کرد تا یووه را به روزهای خوب برگرداند. او در سری " ب " نیز آقای گل شد و با قهرمانی در این لیگ به دسته اول برگشت. مهاجم ایتالیایی میگوید:«چیزی برای اثبات وجود نداشت. در تمرینات ،تمرکز زیادی داشتم. میدانستم چیزهای زیادی برای ارائه دادن دارم. در تمام روزهای حضور در سری "ب" در فکر بردن یک جام قهرمانی دیگر به سر میبردم.»
این انتظار بیش از حد طول کشید. یووه تا فصل 12-2011 صبر کرد تا به سلطه اینتر پایان دهد و با آنتونیو کونته در آخرین فصل حضور دلپیرو در تورین، بدون شکست به قهرمانی رسید. او میگوید:«قبل از فتح رسمی اسکودتو، به چیزی جز قهرمانی فکر نمیکردم. میخواستیم قهرمان شویم ، من بیشتر از هر کس دیگری. چون میدانستم بعد از آن جدا خواهم شد. در نهایت ، همه چیز عالی بود. این قهرمانی فقط برای من نبود و به هواداران تعلق داشت. آنها برایم یک روز خداحافظی فراموش نشدنی رقم زدند.»
دلپیرو بعد از جدایی از یوونتوس، دو سال و نیم دیگر بازی کرد. اول برای تیم استرالیایی " سیدنی اف سی " و بعد در لیگ هند. او میگوید:«سوال اساسی این بود که کجا میتوانم متفاوت از جایی که دو دهه در آن حضور داشتم، زندگی کنم و جواب ، استرالیا بود. امروز هم حاضرم دوباره این کار را انجام دهم زیرا تجربه خوبی بود. باید روزی بازنشسته میشدم. لحظه سختی بود چون باید از کاری که دوستش داشتم، دست میکشیدم.»
او در پایان در مورد پشیمانی و ناراحتی در طول دوران فوتبالش میگوید:«تمام گلهایم را به خاطر دارم. تمام تجربههایم را دوست دارم و به نظرم بی انصافی است اگر بگویم در مورد چیزی ناراحت یا پشیمان هستم. فقط دوست دارم دوباره بازی کنم.» شاید دلپیرو 47 ساله باشد اما قطعا هنوز هم میتواند بدرخشد.
*آرمین زمانی