PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۷۵۵۰۹
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۱
پیشرفت و قوی شدن بدهکار هیچ شناسنامه و ملتی نیست، در گروی عمل به" اصول" است

" نتیجه گرایی افراطی" پای دلالی و رمالی و... را به ورزش ایران باز کرده است!

عامل " مدیریت" مهمترین علت گرفتاری های ورزش ونه فقط فوتبال، است

برکناری و عزل مدیران نالایق، اولین گام در جهت اصلاح وضع ورزش ایران است


**مسیر انحرافی

بارها و خاصه در ماه های اخیر نوشته و تاکید کرده ایم که بدون اغراق ، ورزش ایران به یک جراحی دقیق و اصلاح همه جانبه ، نیاز آنی و حیاتی دارد. در سرمقاله شماره پیش نوشتیم که طی دو دهه اخیر ، ورزش ایران در مسیر انحرافی افتاد و کمیت گرایی و مدال آوری و نتیجه محوری ، جای همه اصول و اهداف و ارزش ها نشست و همه هم و غم اکثریت قریب به اتفاق مدیران ورزشی و غیرورزشی ما توجه به برد و باخت و مدال آوری و نتیجه گیری شد، بدون اینکه چندان روی روش ها و حتی هزینه های تحقق این هدف ، حساسیت و یا دغدغه داشته باشند.

**... از رمال تا دلال!

نتیجه گیری و مدال آوری ، ملاک اصلی و تقریبا تنها نشانه یک مدیر موفق در ورزش ما شد و... لذا بعضی - و البته تعداد اندکی از مدیران - لقای رفتن را به عطای ماندن بخشیدند و آنها که ماندند برای " ماندن " و " بودن هرچه بیشتر" ، فقط و فقط به نتیجه و برد و سکو و مدال فکر می کردند و به دنبال آن می دویدند و برای رسیدن به آن ، دست به هر کاری می زدند و از خرج کردن دیوانه وار از کیسه بیت المال دریغ نداشتند و از تمسک به هر وسیله و کسی - از ساحر گرفته تا جن گیر و از رمال گرفته تا دلال و از مربیان خارجی درجه 3و4 گرفته تا بازیکنان وامانده درجه هشت خارجی و... - ابایی نداشتند و برای دیده شدن ، یا خودشان نشریه و روزنامه و رسانه خریدند و یا بعضی از صاحبان قلم و رسانه را با نرخ های بالا و پایین خریداری کردند و...

**مرض کمیت گرایی و آفت نتیجه گرایی

چنین شد که نتیجه گرایی و کمیت محوری، بلای جان ورزش ما - به ویژه رشته هایی که بیش از دیگران در چشم ها بود، مثل فوتبال - شد و روح و روان و جسم و جان آن را به تسخیر خود درآورد و فرهنگ و اخلاق و سلامتی فضا و محیط آن را در آستانه نابودی قرار داد و... بالاخره مرض کمیت گرایی و آفت نتیجه محوری که طی این سال ها یکسره به عنوان تنها - و تنهاترین - هدف ورزش از طریق رسانه ها ، علی الخصوص رسانه پرمخاطبی مثل تلویزیون ، به ذهن و فکر مخاطب القا می شد، به عنوان اصلی ترین باور ورزشدوستان مطرح شد و آنها هم - یا خودشان یا به تحریک عناصر پشت پرده فرصت طلب- به محض اینکه مربی تیم ، دو یا سه هفته نتیجه نمی گرفت، بدون توجه به حرمت جایگاه مربی و یا سابقه ای که احیانا آن مربی در تیم داشته، با بوق و هو و شیپور و شعارهای آنچنانی به جانش می افتادند و حکم عزلش را صادر می کردند و...

**فوتبال نگون بخت

و البته این قصه پرغصه ای است و شرح و تفصیل آن ، هم از حوصله خواننده محترم خارج است و هم در این مجال نمی گنجد . غرض آنکه، شرایط ورزش و خاصه رشته های نگون بختی مثل فوتبال به گونه ای است که نجات و درمان آن نیاز به یک جراحی مفصل و اصلاح اساسی دارد . ادامه این وضع به هیچ عنوان به صلاح ورزش نیست و به نابودی و حیات اسمی و ظاهری آن منجر می شود.

**کارکرد های ورزش

دیدگاه و روش ها در ورزش و درباره ورزش باید تغییر کند. ورزش باید فراتر از کارکرد نتیجه گرایی( که در حد و اندازه خود مهم هم هست، اما نباید تنها کارکرد ورزش باشد) ، نقش و کارکردهای دیگر خود را ایفا کند. مهمترین و اصلی ترین نقش و کارکرد ورزش ، نقش" تربیتی" آن است. این نقش مهم ورزش حتی در حرفه ای ترین سطح آن فعال است و رعایت می شود. به حرف های مفت عده ای که سخت ازعقب ماندگی فرهنگی در رنج وعذاب ، اما خودشان از آن بی اطلاع هستند و با اداهایی که در می آورند و اصطلاحات فرنگی که استفاده می کنند، به درد خودفریبی هم دچارشده و خود را"اِندِ" و مظهر ترقی و مدرن بودن و آشنایی با چم وخم ورزش حرفه ای دنیا می دانند، نباید کوچکترین وقعی نهاد.

**جایگاه تربیت در ورزش حرفه ای

در ورزش حرفه ای دنیا - نه آنهایی که ادای حرفه ای گری را در می آورند- نقش تربیت و ارزش های فرهنگی ، بسیار پررنگ است و تقریبا هفته ای نیست که خبری در باره این موضوع از ورزشکاران و باشگاه های حرفه ای به گوش نرسد. خلاصه کلام اینکه ، پیشرفت و بهتر شدن امور، تابع اصول و ارزش هایی است که هرکسی در هرجا آنها را بیشتر و بهتر رعایت کند، بهتر و سریع تر و روان تر به پیش می رود و امور خود را بهبود می بخشد.

**پیشرفت ، بدهکار هیچ شناسنامه ای نیست!

اصول هم ربطی به شرقی بودن یا غربی بودن، مسلمان بودن یا نبودن و..‌. ندارد. در واقع چنانچه بارها به سهم خود در این مجله نوشته ایم، پیشرفت و تعالی و تمدن ، بدهکار هیچ شناسنامه و قومیت و مذهب و فرهنگ و تاریخ و جغرافیایی نیست. هرکسی و هرجامعه ای و هر تشکیلاتی ، بیشتر به اصولی چون اخلاق و قانون و نظم و راستی و صداقت و تخصص و مهارت و شایستگی و در راس همه ، عدالت پایبند باشد و آنها را نه در حرف و مصاحبه و شعار که در عمل به کار ببندد ، جلوتر و موفق تر است.

**پایبندی به اصول، رمز پیشرفت

لذا برخلاف القائات مغرضانه و تبلیغات جهت دار و کاملا حساب شده، اگر مثلا ورزش در کشورهای غربی ، پیشرفت کرده و ورزشکاران آنها در میادین بزرگ جهانی و قاره ای و المپیکی می درخشند ، ربطی به مسائل نژادی و جغرافیایی و..‌. ندارد، بلکه بیش از هرچیز به پایبندی بیشتر( نه کامل) آنها به اصول ، ارتباط دارد. کسانی که از قبل آشفتگی و بی سروسامانی و ضعف مدیریت ورزش در این مملکت به درآمدهای هنگفت رسیده و جیب خود را پر کرده اند، چون می ترسند این منافع نامشروع و درآمدهای بی حساب قطع شود، از سروسامان یافتن ورزش و از اعمال مدیریت صحیح بر تاروپود آن ، سخت در هراسند و به همین دلیل چنین می گویند و می نویسند که ورزش حرفه ای با بداخلاقی و اباحه گری و هرهری مسلکی وعدم پایبندی به قانون و ارزش های اخلاقی و... پیش رفته و اساسا حرف از رعایت اخلاق و احترام به فرهنگ و ارزش های منبعث از آن، حرفی بی ربط است که فقط بعضی ها در کشورهایی مثل ایران از آن ، دم می زنند!!

**مدیریت سهل انگارانه

متاسفانه کسانی که در بیشتر مقاطع و دوره ها - به ویژه طی بیست ، بیست وپنجساله اخیر - صندلی های مدیریتی ورزش ایران را اشغال کرده اند ، چون غالبا فاقد دیدگاه تاریخی و فهم اجتماعی و دغدغه فرهنگی هستند و بیشتر به لطف توصیه ها و سفارش ها و حمایت های مالی به این مناصب رسیده واز معیارهای شناخته شده ای چون شایستگی و تخصص و انگیزه خدمت و روحیه اصلاحگری و..‌ بی بهره بوده اند، تحت تاثیر این تبلیغات و القائات قرار گرفته و با سهل انگاری ، ورزش را مدیریت کرده و کار و بار آن را به اینجا رسانده اند که به هیچ وجه رضایتبخش نیست و بلکه نگران کننده هم هست و ..‌. همه حرف و هشدار ما این است که تا از این دیرتر نشده ، باید برای نجات آن چاره ای عاجل اندیشید.

**مدیران نا اهل ، بلای جان ورزش

در یک سنجش دقیق و نگاه علمی و منصفانه به عوامل و دلایلی که ورزش مستعد ما را به این وضعیت گرفتار ساخته اند ، بدون تردید نقش عامل" مدیریت" ، بسیار مهمتر و پررنگ تر از سایر عوامل و دلایل است. بالاتر اشاره شد که مدیران نااهل ورزش ، بدون هیج شایستگی و حتی شناخت نسبت به ورزش و چم و خم ها و واقعیت های آن ، مناصب حساس را در سازمان تربیت بدنی و وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک و فدراسیون های ریز و درشت، اشغال کرده اند و اکثر آنها به تنها چیزی که فکر می کردند، تداوم عمر مدیریتی خود بوده است.

**اولین گام برای اصلاح ورزش

بنابراین در مسیر اصلاح ورزش نخستین قدم ، کنار گذاشتن اینگونه به اصطلاح مدیرانی است که حالا بعضا کارشان به جایی رسیده که ورزش را جزو میراث خانوادگی خود می دانند و برای بهره بردن هرچه بیشتر از مواهب مدیریتی می خواهند به هر قیمت و وسیله ای که شده ، باشند و بمانند و صندلی امانتی خود را تحویل ندهند!

**برای رئیس شدن ، به هر دری می زنند

مدیرانی که این روزها در رشته ای مثل فوتبال می بینیم که علی رغم کارنامه های ضعیف و رفوزه در حوزه های کاری خود و داشتن پرونده های قضایی و... برای اینکه در فوتبال ما باشند و بی دروپیکری آن را - به قیمت نابودی فوتبال و البته برای بقای شارلاتاتیسم و به نفع جریانات دلالی - تداوم بخشند، چه می کنند و چگونه به هر دری می زنند و به هر حربه ای متوسل می شوند. چیزی که کمتر کسی در آن شک می کند ، این است که اینگونه افراد - که برای رئیس شدن در فوتبال به هر جا و هر وسیله ای چنگ می زنند - مسلما شیفته خدمت نیستند و انگیزه نوکری برای مردم را ندارند. از این گونه افراد و همدستان و همپالکی هایشان در اینجا و آنجا باید سئوال کرد که آیا اصلا معنای " مردم" را می فهمند ؟!

**کماکان به کام دلال ها

اینکه این افراد ، باز هم موفق شوند که با شعبده بازی ها و کلک ها و ترفندها و دیدن " دم " این و آن کمیته ذیربط فدراسیون و خریدن رای اکثریت مجمع و شکایت از ترامپ ! و " گرا " دادن به فیفا!! و... به هدف خود برسند یا نه ، سئوالی است که برای رسیدن به پاسخ آن باید چند روزی صبر کرد، اما آنچه که در آن تردیدی وجود ندارد این است که با وجود چنین افرادی در راس مدیریت فوتبال، فقط جریانات مافیایی و دلالی ، خشنود و راضی می شوند و دنیا کماکان به کام آنها خواهد بود و فوتبال ایران همچنان در چنگ جریانات ناسالم گرفتار خواهد بود و گرفتاری ها و مشکلات عدیده آن ، لاینحل باقی خواهد ماند و تیم های بزرگ و پرطرفدار ما از حضور در رقابت های آسیایی محروم خواهند بود، امیدها رنگ المپیک را به خود نخواهند دید، جریانات ناسالم به زندگی مفسدانه خود در رده های پایه ادامه خواهند داد، دلالی افسار گسیخته ، نرخ و رقم قراردادها را به وقت نقل وانتقالات تعیین خواهد کرد و بد اخلاقی و حرمت شکنی و اباحه گری و هرهری مسلکی فرهنگی ادامه خواهد داشت و فوتبال نزار و بدحال ما مجبور است کماکان صورت خود را با سیلی سرخ نگاه دارد و مثلا با همت جوانان و قرعه مناسب ، با یک صعود دیگر به جام جهانی ، هم علامت حیاتی از خود بروز دهد و هم لیاقت و شایستگی و تدییر ناداشته مدیران تحمیلی و غاصب حاکم بر سرنوشت خود را اثبات کند!

**عادی و گل و بلبل!

این در حالی است که عرض کردیم و باز هم تاکید می کنیم ادامه این وضعیت و شرایط اصلا به صلاح فوتبال ایران نیست وهمه ناکارآمدی ها و انحرافات و ترک فعل ها که ریشه در ضعف و دست نشاندگی مدیریتی دارد، تداوم پیدا خواهد کرد و مدیران نالایق با کمک جیره خواران رسانه ای خود سعی می کنند با عوامفریبی و تحقیر شعور و سطح فهم مخاطب ، همه چیز را در فوتبال با حربه زنگ زده ای به نام" صعود به جام جهانی" ، عادی و روبراه و گل و بلبل نشان دهند.

**نماد و نماینده جریان ناسالم فوتبال

گفتتی ها ، به قدر کافی گفته شده و نوشتنی ها فراوان به رشته تحریر در آمده است. " لاتکلف نفسا الا وسعها" . از اینجا به بعد به عهده دستگاه ها و سازمان های ذیربط است که چگونه با مساله و حضور اینگونه افراد - که بی گمان نماد و نماینده جریان ناسالم در فوتبال هستند - برخورد کنند . حرف ما هم ، حداقل در این مقال ، همه اش راجع به فوتبال نبود و فوتبال را به عنوان مثال و نمونه آوردیم.

**ورزش یا ارث و میراث خانوادگی؟!

حرف این بود که برخی از مدیران سفارشی و تحمیلی که علی رغم فقدان صلاحیت های لازم، به مناصبی که حقشان نبوده رسیده اند، حسابی در ورزش ، کنگر خورده و لنگر انداخته اند و با وقت و سرمایه و سرنوشت آن بازی می کنند. اینها بعضا به ورزش به مثابه ارث و میراث خانوادگی نگاه می کنند و حاضر نیستند که پست و صندلی خود را به دیگری تحویل دهند . چندی پیش عین این داستان در وزنه برداری اتفاق افتاد و حالا و این روزها آن را در فوتبال به عینه مشاهده می کنیم. این بود که حرف به فوتبال کشیده شد و ماجراهای این روزهای فوتبال را به عنوان نمونه آوردیم.

**مدیر نااهل کیست؟

بنابراین اصلا منظور و حرف ما این نیست که در ورزش ما فقط این فوتبال است که اسیر پدر خوانده های مافیا مسلک شده است، چنین تصوری ، غلط اندرغلط بوده و فقط از نشناختن واقعیات ورزش ، ناشی می شود. واقعیت این است که تقریبا کلیت ورزش ما گرفتار معضلات و مشکلاتی است که بیش از هر چیز، از ضعف مدیریت و حضور مدیران نااهل در راس برخی از فدراسیون ها ناشی می شود. وقتی می گوییم نااهل، منظورمان ورزشی بودن یا ورزشی نبودن فرد مدیر نیست، بلکه کسی است که صرف نظر از اینکه ورزشی باشد یا نباشد، انگیزه خدمت و کار کردن برای ورزش و فلان رشته ورزشی را ندارد و یکسره به دنبال مواهب و منافع مدیریتی برای خودش و خانواده اش و حد اکثر باند و جناح سیاسی ای است که به آن وابسته است و اصلا به صرف حمایت و سفارش آنها به مناصب مدیریتی ورزش چنگ انداخته است .

**از جاسوسی هم ابایی ندارند!

متاسفانه در بخش های قابل توجهی از ورزش ، اینگونه مدیران ، رخنه کرده و مناصب حساس را اشغال کرده اند و چون این پست و مقام ها زیر دندان آنها حسابی مزه کرده و بعضی از آنها را به جاها و چیزهایی رسانده که در خواب هم نمی دیدند، دیگر دست بردار نیستند و می خواهند به لطائف الحیل و چنگ انداختن به هر حربه و بهانه و حتی توسل به خارجی ها و مجامع بین المللی و " گرا " دادن و در واقع جاسوسی کردن برای آنها ، در پست های خود ابقا و ماندنی شوند و... غرض آنکه ، کنار زدن این افراد جاه طلب و عاشق و شیفته قدرت ، به آسانی ممکن نیست و آنها با چنگ و دندان و همانطور که گفته شد حتی به قیمت تعلیق ورزش و رشته های مختلف ، تلاش می کنند در پست و مدیریت خود ابقا شوند.

**واقعیات را باید شناخت

حرف ما - چه به مذاق بعضی ها خوش بیاید و چه نیاید - واقعیتی است غیر قابل انکار که مسئولان ورزش ، اگر- و البته ، اگر!- قصد و نیت اصلاح وضعیت ناخوشایند موجود را داشته باشند ، باید آن را بپذیرند و چشم بر واقعیات نبندند و با شناخت دقیق به جنگ مشکلات بروند و به رفع موانع اصلاح ، همت گمارند. این کاری است که برای نجات و اصلاح مسیر حرکت ورزش ، حتما باید انجام شود.

**کارهای معطل مانده

همانطور که پیش از این بارها نوشته و تاکید کرده ایم، در ورزش ما کارهای معطل مانده و لاینحل زیادی وجود دارد که تا کنون بسیاری و تقریبا همگی مدیران ، به خاطر سختی و پر دردسر یودن ، سراغ آنها نرفته اند . بدون اغراق ، یکی از این کارهای معطل مانده و پردردسر، اصلاح وضعیت مدیریتی ورزش و کنار گذاشتن مدیران بی خاصیت و فرصت طلب و چسبیده و سپردن کار به دست افراد کاردان و مدیران اهل است.

**انتظاری که برآورده نشده

البته انتظار می رفت که از شروع کار مدیریت جدید ورزش - که هم خود ، فردی ورزشی است وهم عضو کابینه دولتی است که شعارش مردمی و انقلابی بودن است - این اقدامات اصلاحی به شکل انقلابی و قاطع آغاز شود، اما بدون تعارف تا حالا که یک سال گذشته ، حرکت خاصی در جهت اصلاح انقلابی در ورزش صورت نگرفته است . امیدواریم وزیر محترم با کسب تجربه یکساله مدیریتی ، سال دوم خدمت خود را یکسره و شجاعانه و بی تعارف ، در خدمت ورزش و اهالی ورزش باشد ، چرا که تاکید می کنیم جداً و بدون اغراق ، ورزش بالقوه مستعد ایران در حال غرق شدن در گرداب مشکلاتی است که بیش از هر چیز ، مدیران نااهل و فرصت طلب برای آن ایجاد کرده اند .

* سیدمحمدسعیدمدنی

پربازدید ها