در تیم ملی انگلیس با ما مثل زندانیها رفتار میشد
* قبل از انجام اولین بازی خود در وستهام، به طور قرضی به میلوال، تیم رقیب وستهام رفتید. این موضوع برایتان سخت نبود؟
همه از شهرت هواداران میلوال خبر دارند و رفتن به این تیم از وستهام انتقال بزرگی برای یک بازیکن نوجوان بود اما در آن سن خیلی نترس هستید. به تواناییهایم باور داشتم و در آن دوران ، دوستانی در این باشگاه داشتم و به همین خاطر رفتن به میلوال تصمیم آسانی بود. خوشبختانه نمایشهای خوبی داشتم و تبدیل به بازیکن محبوب هواداران میلوال شدم ولی چند بازی اولم در این تیم خیلی سخت بود.
* بعد از بازگشت به وستهام، با وجود کسب 42 امتیاز به دسته پایینتر سقوط کردید...
فصل عجیبی بود. از سن 10 سالگی در آرزوی بازی برای وستهام بودم . به همین خاطر از بازی کردن در این تیم خوشحال بودم اما از جایگاهمان در جدول رضایت نداشتم. آن تیم خیلی بهتر از این بود که سقوط کند . ما جو کول، جرمن دفو، لی بویر، پائولو دیکانیو، مایکل کریک و... را داشتیم و نیمی از ترکیب اصلی تیم ملی انگلیس در جامجهانی 2010 را این بازیکنان تشکیل میدادند. تا فوریه یک بازی هم انجام ندادم و تا آن مقطع تنها در یک بازی خانگی پیروز شده بودیم. در پایان فصل روند خوبی داشتیم و توانستیم به 40 امتیاز هم برسیم اما برای بقا کافی نبود.
* در سال 2003 تبدیل به اولین خرید عصر رومن آبراموویچ در چلسی شدید. حضور در چنین پروژهای چه حسی داشت؟
در آن زمان چیز زیادی در مورد پروژه کلی باشگاه چلسی نمیدانستیم. تنها یک جوان 18 ساله بودم که به رویایم میرسیدم. چلسی باشگاه بزرگی بود و بابت رفتن به این باشگاه خیلی خوشحال شدم. سپس بازیکنان بزرگ فراوانی به این باشگاه آمدند که بازی برخی از آنها را در بچگی تماشا میکردم و تمرین در کنار آنها مانند یک رویا بود.
*در جریان دیدار " افای کاپ " مقابل نیوکاسل در سال 2005 برای مدت زمان کوتاهی درون دروازه ایستادید و با وجود شکست یک بر صفر، کلینشیت کردید. آیا همیشه به عنوان دروازهبان به شما نگاه میشد؟
قطعا نه. درون دروازه ایستادم چون کارلو کودیچینی اخراج شد و ما هم تمام سه تعویضمان را انجام داده بودیم. دستکشهای او را گرفتم و نگاهی به اطراف کردم و دیدم سایر بازیکنان دارند تمام تلاش خود را میکنند تا به من نگاه نکنند. به خودم گفتم این طور به نظر میرسد که من باید درون گل بایستم. اولین کاری که باید میکردم این بود که دیوار دفاعی بچینم. فرانک لمپارد خندهاش گرفته بود و خوشبختانه حریف نتوانست ضربه درستی به توپ بزند. این یکی از جالبترین خاطرات من به عنوان بازیکن است.
* بعد از آمدن مورینیو به چلسی در سال 2004، بیشتر اوقات در ترکیب قرار نمیگرفتید. تحمل این شرایط ، سخت بود؟
خوزه گاهی اوقات میتوانست خیلی سرد رفتار کند. او تعدادی از بازیکنان خودش را آورد و به طور واضح نشان داد که آنها قرار است بازی کنند. رودررو با هم صحبت نکردیم و به نظرم فرصت منصفانهای به من داده نشد. به نظرم به اندازه کافی برای بازی در سطح بالا خوب بودم و عملکرد فصل گذشتهام خوب بود و به همین خاطر کنار گذاشتن من بدون این که فرصتی به من داده شود، خیلی سخت بود. از این شرایط راضی نبودم و به مورینیو گفتم میخواهم به جایی دیگر بروم که فرصت بازی داشته باشم.
* بعد از یک دوره قرضی در پورتسموث، به طور دائمی به این تیم پیوستید و در سال 2008 با این تیم قهرمان "افای کاپ " شدید. از دوران حضورتان در پورتسموث صحبت کنید...
مربیگری هری ردنپ کاملا با مورینیو تفاوت داشت. او یکی از ما بود و کاری میکرد که همه خوشحال باشند. میدانست اگر بازیکنان خوشحال باشند، بهتر بازی میکنند. به مدت چند سال تیم خوبی داشتیم و اوج آن ، فتح "افای کاپ "بود.
* در سال 2009 به لیورپول رفتید و همتیمی استیون جرارد و فرناندو تورس شدید. به نظرتان به جایی برگشتید که تعلق داشتید؟
حس فوقالعادهای بود و همه میدانند به همین خاطر چلسی را ترک کرده بودم. میخواستم به بالاترین سطح برگردم اما باید خودم را ثابت میکردم. درست قبل از پیوستن به لیورپول، تیم ملی انگلیس مقابل آندورا بازی کرد. جرارد در مورد آمدنم به لیورپول با من صحبت کرد و میدانستم استقبال گرمی از من خواهد شد. دیدن آن همه بازیکن در کلاس جهانی که تو را از خودشان میدانند، حسی است که نمیتوان آن را توضیح داد.
* دفاع کردن مقابل فرناندو تورسی که آن سالها در اوج بود، در تمرینات حتما به رشد شما کمک کرد...
تورس باورنکردنی بود اما در تمرینات بسیار آرام بود و فقط در مسابقات تبدیل به هیولا میشد اما استیون جرارد همانطور که بازی میکرد، در تمرینات نیز ظاهر میشد. او فوقالعاده بود و همیشه در تمرینات همه میخواستند در تیم او باشند. هر کاری برای تیم میکرد. در هر پستی میگفتند به میدان میرفت، دفاع میکرد و به حمله اضافه میشد. او کاملترین بازیکنی است که تا به حال دیدهام. با بازی در کنار چنین بازیکنانی، سطح فوتبالم خیلی رشد کرد.
* با وجود این که لیورپول هر فصل در چندین تورنمنت شرکت میکرد اما در دوران حضور شما در این تیم تنها فاتح یک لیگ کاپ شد.چه چیزی مانع موفقیت این تیم میشد؟
دست گذاشتن روی یک دلیل ، کار سختی است اما در آن زمان همیشه چند بازیکن وجود داشتند که میخواستند جدا شوند. این مانع از درخشش برخی از بازیکنان میشد زیرا اگر همه در یک جهت حرکت نکنند، موفق نمیشوید.
* روی هاجسون به عنوان سرمربی لیورپول دوران خوبی نداشت و تعهد شما را زیر سوال برده بود. پاسخ شما چه بود؟
هاجسون احتمالا شرایط خوبی نداشت. او به عنوان مربی کارهای بزرگی کرده و در باشگاههای زیادی در سراسر جهان حضور داشته است اما به نظرم لیورپول قدم خیلی بزرگی برایش بود. انتقاد را قبول میکنم اما دوست دارم آن را اول از مربی بشنوم نه از مطبوعات. باشگاه ، شرایط سختی داشت. داشتیم بازیکنان خوبمان را به رقبا میفروختیم و کسی را جایگزین نمیکردیم. هر کسی در این محیط به مشکل میخورد اما کنی دالگلیش کار را در دست گرفت و فاتح لیگ کاپ شدیم. او توانست مجددا تیم را متحد کند.
* 54 بازی ملی دارید و در سه تورنمنت مهم بازی کردید اما تیم ملی انگلیس نتوانست در آنها عملکرد خوبی داشته باشد. مشکل چه بود؟
فکر میکنم به خاطر فشاری بود که روی ما گذاشته میشد و جو منفی زیادی اطراف ما وجود داشت. رویکرد انگلیس این روزها تغییر کرده است. در زمان ما، مربیان به قدری از رسانهها میترسیدند که با ما مثل زندانیها رفتار میشد. وقتی در اردو هستید، زمان خالی زیادی وجود دارد و اهمیت زیادی دارد که به بازیکنان اجازه دهید از این زمان لذت ببرند. ما بازیکنان حرفهای هستیم و برای گذران زندگی ، فوتبال بازی میکنیم اما به نظرم مربیان میترسیدند در حالی دیده شوند که به ما وقت آزاد میدهند. به نظرم این یکی از بزرگترین موفقیتهای گرت ساوتگیت است. او توازن را ایجاد کرده و اجازه میدهد بازیکنان استراحت کنند و دیدن این اتفاق خیلی خوب است. همه حامی او هستند و همان طور که گفتم اگر بازیکنان خوشحال باشند، بهتر بازی میکنند.
*آرمین زمانی