درخشش «یورگن لوکادیا» و یک پیام مهم برای فوتبال دلال زده ایران
کیهان ورزشی-
اما اینبار داستان با قبلی ها کاملا متفاوت است. مهاجمی با کیفیت بالا و توانمندی های چشمگیر جذب شده که در چند هفته ابتدایی لیگ برتر و در بازی هایی که با پیراهن پرسپولیس به میدان رفته است، موفق شده 4 گل به ثمر برساند. 4 گلی که گویای سطح فنی وی است. درخشش مرد هلندی در حالی رقم خورده که می دانیم هنوز از نظر بدنی به شرایط ایده آل نرسیده و با فوتبالی ایستا و با تکیه بر مهارت خود در نواختن ضربات آخر و همچنین چارچوب شناسی، آن گل ها را زده است.
با روندی که این بازیکن آغاز کرده و با در نظر گرفتن این مهم که سه تن از بهترین سازندگان فوتبال ایران یعنی سعید صادقی، سروش رفیعی و مهدی ترابی پشت سر وی بازی می کنند، از حالا می توان لوکادیا را به عنوان جدی ترین مدعی آقای گلی لیگ بیت و دوم معرفی کرد.
درباره مبلغ و نوع قرارداد این بازیکن با باشگاه پرسپولیس بحثی را مطرح نمی کنیم و به بالا بودن یا مناسب بودن مبلغ جذب وی فعلا اشاره ای نخواهیم داشت اما آنچه در این ماجرا مهم است و پیام مهمی را در پی دارد، به چگونگی حضور این بازیکن در فوتبال ایران برمی گردد؛ اتفاقی که پشت پرده های جالب و البته قابل تاملی دارد.
طرفداران پرسپولیس بهتر می دانند که پروسه جذب مهاجم خارجی برای این تیم به درازا کشیده شد و همین مسئله سیلی از انتقادات را به سوی مدیران این باشگاه روانه کرد؛ به گونه ای که برخی، با نادیده گرفتن تمام ستارگانی که توسط رضا درویش و همکارانش جذب شدند، قبولی یا مردودی باشگاه در نقل و انتقالات تابستانی را منوط به همین یک مهره دانسته و در این میان یحیی گل محمدی سرمربی تیم نیز همنوا با آنان تا جایی پیش رفت که دلخوری هایش از نفر اول باشگاه به قهر چند روزه آنها انجامید و بر اساس اخباری که در همان مقطع می رسید، دیالوگ ها و پیغام و پسغام های آنها خطاب به هم، به وادی های عجیبی کشیده شده بود. حتی در همان روزها خبر رسید که سرمربی تیم قصد استعفا و جلای اردوگاه سرخ را کرده است.
اما این تنها نمای اتفاقات بود و در پس پرده برخی جریانات دلالی که آوردن گزینه خارجی برای خط حمله پرسپولیس را حق مسلم خود می دانستند، لحظه ای آرام و قرار نداشته و دست از تلاش برنمی داشتند و عجیب تر آنکه چند گزینه مورد نظر باشگاه با تماس های آنها و ترغیب شان به بالا بردن مبالغ درخواستی دور شدند. این ماجرا به شکلی در آمد که حتی همان جریانات دلالی مخرب و سواستفاده گر به سرکردگی چند دلال آشنا و پیشانی سفید که یک نفرشان مدعی است هفته ای یکبار از باغ شخصی خود خارج می شود و با یک امضا میلیاردها تومان به جیب می زند و ...به گزینه های خارجی باشگاه پیغام می دادند که فلان منطقه مرفه نشین تهران را برای زندگی انتخاب کنند و به این شکل می خواستند بار مالی مضاعفی را روی دوش باشگاه بگذارند.
در همین وانفسا بود که مدیریت باشگاه پرسپولیس تصمیم گرفت به دور از این هیاهو و با روشی شبه پلیسی وارد مذاکره با یورگن لوکادیا شود. اتفاقی که از دید دلال های داخلی دور ماند و طرفین ابتدا مخفیانه در ترکیه مذاکره کردند و چند روز بعد نیز در همین کشور پیش نویس قرارداد امضا شد.
این اتفاقات و این نوع جذب بازیکن و مسائلی که پیرامون باشگاه پرسپولیس قبل از سرخپوش شدن مرد هلندی شکل گرفت، نشان داد که اگر واقعا به دور از هر گونه شعار، قصد مدیران باشگاههای ما آوردن بازیکنان با کیفیت برای بالا بردن سطح فنی تیم های خود باشد و به توصیه ها و تهدیدهای جریانات دلالی گوش نسپارند، می توان امثال لوکادیا را به فوتبال ایران آورد. در همین باشگاه پرسپولیس، سال گذشته شاهد جذب چند بازیکن خارجی با ارقامی عجیب بودیم که هنوز مشخص نیست کدام منطق فنی رای به جذب آنها داده بود؛ بازیکنانی که دو نفرشان چند هفته قبل دیپورت شدند.
لوکادیا فارغ از درخشش این روزهایش، مثالی روشن برای فوتبال دلال زده ماست، مثالی که به خوبی تفاوت های یک انتقال آلوده به زد و بند و فساد با انتقالی حساب شده که مصالح ملی در آن در نظر گرفته شده باشد را نمایان می کند.
در حالی که نظارت درستی بر آمد و رفت خارجی ها در فوتبال ایران وجود ندارد، همچنان شاهد تاثیرگذاری دلالی سیری ناپذیر بر کار و بار باشگاهها هستیم؛ باشگاههایی که به سبب ناآگاهی برخی مدیران و خام شدن آنها و یا از سویی به دلیل سواستفاده گری تعدادی مدیر و مربی، پرونده های قطوری در دادگاههای بین الملی ناشی از شکایت همین خارجی های بی کیفیت دارند.
*حمید ترابپور