جایگاه نظارت در مدیریت ورزش
" نظارت” ، یکی از اصول و ابزار کارساز و هدایتگر مدیریتی است که متاسفانه در ورزش ما مثل خیلی از اصول دیگر، جدی گرفته نشده و از این جهت ، متحمل خسران و زیان های زیادی شده ایم. این نکته ای بسیار بدیهی و قابل فهم است که میان نظارت و دخالت ، تفاوت عمیق و ماهوی وجود دارد و اگر در عرصه مدیریت ، " نظارت " ، نکته حتما مفیدی است ، اما دخالت ، عاملی کاملا منفی و مضر است. هر چند بعضی ، یا از سر نا آگاهی یا به دلایل مختلف ، کاملا آگاهانه ، نظارت و دخالت را یکی می دانند و هرگونه اعمال نظارتی بر کاروبار مدیریتی و حوزه های زیرمجموعه را دخالت و اخلال و مزاحمت ، جا می زنند و معنا می کنند، بر اهل فهم و تجربه معنای این دو، کاملا قابل درک است. هرعقل سلیمی می داند که نظارت ، یک اصل عقلایی و با اهمیت است که از اصلی ترین وظایف مدیر هر مجموعه ای محسوب می شود و در پیشبرد صحیح و سالم سازمان و سیستم به سمت اهداف تعیین شده ، نقشی مثبت و غیر قابل انکار دارد. اخیرا خواندیم که وزیر محترم ورزش در حواشی مراسم افتتاح آکادمی ملی جودو، گفته است که " من بر همه امور ، اِشراف دارم ...” . این جمله و ادعا در وهله اول هرچند شاید برای کسانی که در این ورزش از رهگذر شلختگی و فقدان نظارت به منافع و آلاف و الوفی رسیده اند ، ترسناک و نگران کننده باشد، حتما برای آنهایی که دوستدار پیشرفت ورزش مستعد ایران و خواهان موفقیت های روزافزون آن هستند، امیدوار کننده است و اشتیاق به باور آن دارند. بدیهی است که در کوران اتفاقات آینده و مسائلی که به طور طبیعی در حوزه ورزش کشور رخ می دهد ، این سخن وزیر ، محک خواهد خورد و میزان تطابق آن با واقعیت بر همگان بیشتر آشکار می شود ، اما آن چیزی که در حافظه این نشریه دیرپا و خادمان ورزش وجود دارد و تجربه ها و نمونه های کتمان ناپذیر ، گواهی می دهند ، همان است که در سطرهای آغازین این سخن آوردیم و آن اینکه " نظارت، اصل گمشده مدیریت ورزش ماست ...” . خودمان را فریب ندهیم و بیش از این مردم مشتاق ورزش را معطل نکنیم و باور کنیم که اصلی ترین عامل درون ساختاری که به مثابه یک مانع و سد برابر پیشرفت های ورزش ایران قرار گرفته ، روش ها و منش های مدیریتی است که بسیاری مواقع از استانداردهای تعریف شده و بدیهی ، فرسخ ها فاصله دارد. به دیگر سخن ، مدیر نماها و نابلدان ، هرجا که باشند موجب تضعیف و عقبگرد و بدتر از همه ، خرابی امور می شوند و در ورزش هم که متاسفانه فرصت جولان و خودنمایی بیشتری دارند، موجب تضعیف و خرابکاری شده اند. بارها به سهم خود گفته ایم که وجود چنین عناصری به عنوان مدیر ، بیش از هر چیز بیانگر این است که برخلاف آنچه گفته می شود و بزرگان و دلسوزان توصیه های اکید می کنند، ورزش در کشور ما از سوی کسانی که باید ، آنچنان که شاید، جدی گرفته نشده و عنان و اختیار آن - که بیش از هر کسی با نسل جوان و شور و احساسات یک ملت سروکار دارد - را در حوزه های مختلف به افرادی که صلاحیت این کار را ندارند، سپرده و بدتر از آن ، آنها را به حال خود و اهداف و اغراض و مطامع و منافع کوچک خود رها کرده اند و باز بدتر و تاسف بارتر اینکه ، از چنین عناصر مخرب و بعضا حقیری ، حمایت های آنچنانی هم می کنند ! آیا منطقی و صحیح است که ما چنین روش و رفتاری را " خدمت” بنامیم و در قبال آن به مصلحت و منفعت خود بیندیشیم و مثل پاره ای از رسانه ها راه سازش و مداهنه در پیش بگیریم؟ این حرف به هیچ عنوان گزاف و مبالغه نیست و خود ما مثال های فراوان و زنده ای سراغ داریم و بسیاری از اهالی ورزش چون مستقیما با چنین مدیرنماهای عوضی آمده درگیر هستند و پیه نابخردی ها و نابلدی های آنها به تن شان خورده ، فریادشان از دست آنها بلند است و متاسفانه فریادرسی هم نزد مدیران ارشد پیدا نمی کنند و با کمال تاسف ، گاه وقتی برای شکایت از خودکامگی ها و رفتار نابخردانه و خودکامانه فلان مدیر، دادن عرض حال و استمداد نزد بعضی از آنها - که اسمشان " فعلا” پیش ما محفوظ است! - می روند ، با سردی و حتی تهدیدهای آنچنانی مواجه می شوند و آنها را به تن دادن و سکوت برابر خرابکاری های مدیر خودکامه فرا می خوانند!
گهگاه - شاید به طور میانگین ، ماهی یک بار - این مجله قدیمی و معتبر که به لطف ایزد منان کماکان مورد احترام و وثوق اهالی درستکار ورزش است و هم سنگ صبور آنها به حساب می آید و هم سعی کرده در حد توان و بضاعت ، حامی جریانات سالم و منتقد و معترض جریان های انگل و مزاحم ورزش باشد ، میزبان نمایندگانی از رشته های مختلف است که قصد اعتراض و طرح مسائل و مشکلات و سوءمدیریت های ورزش متبوع خود را داشته باشند ، کسانی که خود را برابر باندهایی می بینند که در سطوح مختلف مدیریتی ورزش و از وزارتخانه و نزدیکترین افراد به وزیر گرفته تا پایین ترین سطوح آن ، چون زنجیری به هم پیوسته و نامریی عمل می کنند و بدون توجه به شکایات و انتقادات و منافع ملی و مصالح ورزش و مطالبات مردم ، به دنبال مطامع پست و اهداف حقیر و جاهلیتی خود - مثل قبیله گرایی و همشهری بازی و قومیت مداری و فامیل محوری و آقازاده بازی و... - هستند و به ناچار ، حرف دل خود را با این مجله در میان می گذارند . ما هم به طور سربسته و اجمال ، فعلا این موضوعات را اینجا مطرح می کنیم ، به این امید که مسئولان ارشد – و البته نه آنهایی که خودشان از عاملان این پروسه مخرب هستند - به ویژه وزیر ورزش که مدعی " اِشراف” خود بر امور است، با نظارت دقیق و عزمی راسخ ، ریشه این نفوذی های فرصت طلب و بعضا ریاکار را – که گاهی حتی در نزدیکترین رده های مدیریتی به وزیر ، رخنه کرده اند- بیرون بکشند و ورزش و اهالی آن را از شر آنها نجات بخشند. اگر لازم باشد ، ما نیز به وقت خود به وظیفه مان عمل خواهیم کرد ، البته با صراحت بیشتر و ذکر مصادیق غیر قابل انکار !
* سیدمحمدسعید مدنی