دوباره فوتبال را در دستان «دلالها» و«رمالها» رها نکنید!
کیهان ورزشی-
1- سه شنبه شب پرونده بیست و دومین دوره جام جهانی در حالی برای فوتبال ایران بسته شد که اگر تیم کشورمان از چاشنی شانس بیشتری برخوردار بود، میتوانست به تک امتیاز لازم برای صعود به دور دوم دست یابد و به خواسته و آرزوی خیلی از دوستداران فوتبال جامه عمل بپوشاند، اما این اتفاق نیفتاد و حریف منسجم و باانگیزه - که از نفرات حرفهای و بازیکنانی در سطح لیگهای مطرح اروپایی سود میبرد- از تک موقعیت خود نهایت استفاده را کرد و به آنچه در آن بازی میخواست، رسید. با این حال، اگر غیر از این اتفاق میافتاد و تیم ایران به دور دوم صعود میکرد و یا اصلا بالاتر از آن، قهرمان جهان هم که میشد، هیچ تغییری در واقعیتهای غیر قابل انکار و بعضا ناخوشایندی که درباره فوتبال ما و ساختار و سازمان و بالاخره مدیریت آن وجود دارد، رخ نمیداد.
واقعیت این است که اصل و نفس حضور فوتبال ایران در مرحله پایانی جام جهانی و بودن در جمع 32 تیم برتر جهان برای این فوتبال که ساختاری ضعیف دارد و از بسیاری از استانداردهای بدیهی جهانی به دور است، یک توفیق باارزش و یک پیروزی بزرگ محسوب میشود و بدون اغراق، غلبه بر حریفان و کسب امتیاز در این مسابقات و صعود از گروه، یک شگفتی برای این فوتبال با این ساختار و مدیریت به حساب میآید. اینجا قصد ورود به جزئیات را نداریم اما برای نمونه ذکر میکنیم که همه اهالی فوتبال و علاقه مندان به ورزش از وضعیت مدیریتی و مربیگری تیم ملی کشورمان در آستانه مسابقات جام جهانی اطلاع دارند، وضعیتی که معلول «کر و فر» جریانات ناسالم و فرصتطلب در ارکان و مراکز حساس تصمیم گیری فوتبال ایران بود، جریاناتی که به لطف فقدان نظارت وعدم انجام وظیفه مسئولان ارشد ورزش و به جای مسئولیتها، توجه به مشغولیتها و عافیت طلبی و همشهری بازیهای جاهلیتی آنها، منافع ملی و سرنوشت فوتبال را قربانی منافع باندهای دلالی و جریانات منفعت جوی رخنه کرده در مراکز حساس فوتبال و رسانههای تاثیرگذار کرده بودند. در چنین شرایط و وضعیت ساختاری و مدیریتی، اصل حضور در جام جهانی، بسیار تحسین برانگیز و قابل توجه و توقع صعود به دورهای بعدی، غیر منطقی است و...
با توجه به این واقعیات، البته نرفتن به دور بعدی را صرفا به پای شیوه بازی و تاکتیک اتخاذ شده از سوی کادر فنی نوشتن، یا از غرضورزی و عقده گشایی است و یا از سر جهل و از مرحله پرتی!
2- وقتی در یک برنامه تلویزیونی بعد از بازی با آمریکا، از فرانکو بارزی، ستاره سابق فوتبال ایتالیا درباره علت غیبت این تیم صاحب نام در جمع 32 تیم برتر حاضر در مرحله نهایی مسابقات فوتبال جام جهانی سؤال شد، او بدون اینکه تقصیر را به گردن ابر و باد و خورشید و بخت و شانس و اقبال و ناداوری و توطئه رقیبان بیندازد، روی یک عامل فنی و داخلی تاکید کرد و علت و ریشه این ناکامی را، وضعیت و کیفیت « لیگ ایتالیا « دانست و دلایلی برای اینکه از دل این لیگ، تیم ملی قوی بیرون نمیآید مطرح کرد، از جمله تعداد بیش از حد بازیکنان خارجی. وقتی فرانکو بارزی درباره فقدان کارآمدی لازم یکی از معتبرترین لیگهای اروپایی چنین میگوید ما باید درباره لیگ خودمان و وضعیت باشگاههای آنچه بگوییم؟!
3- همه میدانیم که فوتبال ایران ششمین حضور خود را در مرحله پایانی جام جهانی تجربه کرد. اینکه مسئولان و مدیران و رسانهها و حتی سیاستگذاران و سیاستمداران ما چقدر از این مسئله، درس مفید گرفتهاند، فعلا موضوع ما نیست اما این را میدانیم که باشگاههای مردمی و پر سابقه ما - علیرغم
شش دوره حضور فوتبال ایران در جام جهانی و نزدیک به صد سال فعالیت رسمی -
از نظر کنفدراسیون فوتبال آسیا هنوز فاقد استانداردهای حرفهای برای شرکت در رقابتهای باشگاهی آسیا هستند! و این یعنی اینکه تاکنون مسئولان ورزش و فوتبال ما، جام جهانی رفتن را که به لطف توان ذاتی و نهفته فوتبال ایران و هنر و غیرت بازیکنان مستعد اتفاق افتاده با سفر توریستی و پیک نیک رفتن، یکی دانسته و هرگز قدمی موثر در جهت تقویت ساختار فوتبال ملی- که یکی از ارکان مهم آن، « باشگاه» است - برنداشتهاند و...
4- همواره بعد از پایان حضور فوتبال ایران در رقابتهای بینالمللی - از جمله جام جهانی- یا ورزش ما در المپیک و بازیهای قاره ای، بر این نکته تاکید ورزیده ایم که برای شروع دوباره و آینده بهتر و موفق تر، اولین گام، تحلیل درست وعلمی و منصفانه از عملکرد ورزش ایران در تورنمنت تازه به پایان رسیده است. الان هم همین حرف و تاکید را داریم و عرض میکنیم که مدیران و مسئولان فوتبال و ورزش ما باید با تشکیل اتاق فکرهای کارآمد و اهل فن به تحلیل دقیق و کیفی حضور فوتبال ایران در جام جهانی بپردازند و برای آینده بهتر، درست تصمیم بگیرند و برنامهریزی کنند. این درست تصمیم گرفتن و برنامهریزی کردن و در یک کلام، « مدیریت»، یکی ازعوامل بسیار تعیینکننده ولی مفقوده در فوتبال و بلکه ورزش ماست. در این باره علاوهبر مسئولان، رسانهها نقش بسیار حساس و تعیینکنندهای دارند. آنها باید در این باره نقش و کارکرد خود را به درستی ایفا کنند و برنامهها و نقدهای خود را بر موشکافی دقیق و تحلیل عمیق اشکالات و کمبودها و نقطه ضعفهای عدیده و واقعی متمرکز نمایند و برخلاف آنچه که تا حالا مرسوم بوده، قبل از آنکه نسبت به منافع فردی و باندی و دلالی و تصفیه حسابهای شخصی و... خود، حساسیت و دغدغه داشته باشند، منافع ملی را ارجح بدانند و برای سربلندی و موفقیت ورزش ایران عزیز و ترسیم چشماندازی بهتر و روشنتر برای آن و خوشحال کردن مردم دوست داشتنی کشورمان، تمام تلاش و توان حرفهای خود را به کار بگیرند. بدیهی است که در این باره وظیفه و مسئولیت رسانههای معتبر و فراگیرتر- به ویژه رسانه ملی- بیش از دیگران است، رسانهای که بارها از سر وظیفه و دلسوزی نوشته ایم که اگر وظیفه خود را درباره ورزش و نقد و بررسی مشکلات آن منصفانه و محققانه انجام دهد، کمک بسیار بزرگ و حتی بیبدیلی را در جهت پیشگیری از خطاها و انحرافات مدیریتی و اصلاح خرابیهای آن خواهد کرد.
5- حرف آخر هم اینکه حضور تیم ملی فوتبال ایران در آوردگاه جهانی نه تنها به طورطبیعی توجه علاقه مندان به ورزش را بیش از پیش به سرنوشت این تیم و نتایج آن جلب کرده بود بلکه نگاه کنجکاو و مشتاقانه مسئولان بلندپایه و مقامات ارشد دولتی را هم سخت به سوی خود کشانده و هر روزه، بحثها و مطالب متنوعی، حتی در روزنامههای غیر ورزشی از سوی تحلیلگران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با سلایق و گرایشهای مختلف، منعکس میشد. فکر میکنیم آنها نیز با همه وجود، جایگاه و اهمیت و حساسیتهای ورزشی مثل فوتبال را درک کرده و به ویژه متوجه شدهاند دشمنی بدخواهان ضدایرانی در این باره چقدر جدی است!
امیدواریم این توجه و حساسیتها از این پس و بعد از پایان بازیهای تیم ملی در جام جهانی و فروکش کردن هیجانات مخصوص به آن- خاصه از سوی مقامات مسئول دولتی و حکومتی- ادامه داشته باشد و از اتفاقات آن غافل نشوند و دوباره در سایه غفلت آنان، عنان و سرنوشت فوتبال مستعد و پرطرفدار ایران به دست جریانات ناسالم دلالی و رمالی و... نیفتد.
*سید محمد سعید مدنی
پربازدید ها
آخرین اخبار