... از معیشت تا پاداش" لاکچری"
ورزش
با افتخار آفرینی و تلاش جانانه در این مسیر عجین شده است. قهرمانان ورزش هر کشور
گاهی در ابرها سیر می کنند و گاهی کسی سراغی از آنها نمی گیرد! تنها همین نکته
کافی است تا یک قهرمان دورانی به شدت سخت را طی کند. تحت چنین شرایطی اگر موضوع
مهم معیشت هم پیش رو باشد قطعا بازتابی تلخ را شاهد خواهیم بود.
گذر از
ورزش آماتوری و غوطه خوردن در دنیای حرفه ای ورزش الزاماتی دارد که اگر به وجود
نیاید کسب افتخار جز در موارد استثنایی ممکن نیست. ورزش امروز جهان، غرق در
تکنولوژی و علوم خاص شانس قهرمانی را به کسانی می دهد که در این مسیر با پشتیبانی
ویژه همراه باشند. کسب یک مدال و جام گاهی چنان ارزشمند است که یک ورزشکار و
مجموعه ای بزرگ در کنار او باید سالها تلاش کنند و هزینه گزافی در این مسیر صورت
پذیرد.
شیرینی
چنین موفقیت هایی چنان دلپذیراست که جامعه از مسئولان به شدت طلب توجه ویژه دارند.
جدای از ماجرای کسب افتخار ما با انسانی طرف هستیم که علاوه بر استعدادهای ذاتی
برای رسیدن به قهرمانی تلاشی فراتر از حد توان یک فرد معمولی دارد. این استعداد و
تلاش چنان ارزشمند است که برای تقدیر از آن ساده ترین شکل ممکن تامین آینده یک
قهرمان به شمار می رود.
تمامی
این تعاریف ساده و دم دستی آن قدر در دنیا جا افتاده که سالها پیش برای تحقق آن
قانون وضع شده است. حمایت های مستقیم و غیر مستقیم از افتخارآفرینان ورزش امروز
اتفاقی عادی تلقی می شود. در ورزش ایران هم از سالها پیش چنین اتفاقی رخ داده و
حتی در بخش اهدای پاداش قانونی وضع شده است. متولیان امر هم با تکیه بر همین قانون
خود را ملزم به اقدام جدید نمی بینند.( اظهار نظر اخیر وزیر ورزش!)
این
یکسوی ماجراست. در سوی دیگر ما با قهرمانانی مواجه هستیم که فضایی دوگانه را احساس
می کنند. اگر روزگاری کشمکش ها بر سر خاصه خرجی در یکی دو رشته و گلایه سایر رشته
ها بود امروز با گذر از آن به جایی رسیده ایم که در یک رشته خاص و یک نوع قهرمانی
شاهد تناقض های آشکار در پرداخت پاداش هستیم. امروزه برخی قهرمانی ها در سایه
هیاهوی به وجود آمده شاهد توجه خاص هستند و اگر در این باره سر و صدایی نباشد از
کنار آن به سادگی عبور می کنند. نکته دردآور این که اغلب خاصه خرجی ها نه از طریق
بخش خصوصی که به شکل منابع دولتی صورت می پذیرد.
اگر یک
موفقیت عادی ورزشی گاهی با پاداش "لاکچری" مواجه می شود در سوی دیگر ما
با قهرمانانی مواجه هستیم که دغدغه معیشت دارند و برای آینده به دنبال یک شغل رسمی
هستند. این تناقض و رفتار دوگانه وقتی با بی توجهی مسئولانی که به اصطلاح ورزشی
هستند روبرو می شود بر ابعاد گلایه ها به شدت اضافه می کند. حرف و سخن در این باره
فراوان است که آن را با برخی قهرمانان حال و آینده در میان گذاشتیم. نظرات آنها با
هم می خوانیم:
*بهمن اسدی
رسانه
ها هم مقصرند!
*مصطفی
هاشمی
لزوم
توجه متعادل در همه امور در جامعه ما ریشه فرهنگی دارد. ما در خانواده معتقدیم که
پدر خانواده باید همه فرزندان خود را با یک چشم ببیند و اگر چنین نکرد حتما دچار
اشکال است. این امر را می توان در بخشی کلی به نام ورزش جستجو کرد. از این رو همه
انتظار و توقع دارند که مسئول اصلی ورزش به همه رشته ها توجه و اهتمام لازم و
یکنواخت را داشته باشد. حتی اگر همه قبول کنیم شرایط فوتبال متفاوت از سایر رشته
هاست و این امر به دلیل دربرگیری جهانی است اما در سطح دنیا شاهدیم که باشگاه های
سرشناس در فوتبال در سایر رشته ها هم فعال و پویا هستند.
در
حقیقت رسیدگی در حد مطلوب به رشته های مختلف ورزشی تعارضی با هم ندارند. رئال
مادرید و بارسلونا در فوتبال مطرح هستند و در رشته هایی مثل بسکتبال و هندبال هم
در حد عالی فعالیت می کنند. این امور می تواند به موازات هم حرکت کنند. ممکن است
فوتبال به دلیل جهان شمول بودن و حضور حامیان مالی رونق بیشتری داشته باشد اما
شرایط سایر رشته ها در این باشگاه ها هم بد نیست.
اگر در
خانواده به فرزندی توجه لازم نشود او از لحاظ روحی دچار تزلزل می شود و قطعا
مشکلات جدی را شاهد خواهیم شد. همین امر می تواند در خانواده ورزش رخ دهد. من ریشه
رفتن برخی قهرمانان ورزش به خارج را در این بی توجهی ها می دانم که باید فکری برای
حل این مشکل داشت.
بدون
تعارف بخشی از این بی توجهی ها را باید در رسانه ها جستجو کرد. آنها با پرداخت
فراوان به یک رشته و عدم توجه به سایر رشته ها باعث گلایه قهرمانان شده اند. ده
بار از یک فوتبالیست نوشتن و عدم توجه یکباره به سایر قهرمانان آنها را سرخورده و
بی انگیزه می کند. رسانه ها باید ذائقه مردم را به سایر رشته های ورزشی سوق دهند.
در این چند ساله در این باره سهل انگاری فراوان شده است.
مثلا
در گذشته قهرمان بسکتبال ما وارد مسابقاتی در حد "ان بی ای" شده اما
همان روز تیتر اول روزنامه های ورزشی ما آشتی کنان چند بازیکن درجه سه فوتبال شده
است؟ شما اگر جای قهرمان بسکتبال ما باشید چه می کنید و چه احساسی خواهید داشت؟
توجه فقط بخش مالی نیست. رسانه و پرداخت رسانه ای هم بخشی از این مشکل است که
امیدوارم به آن توجه لازم معطوف شود.
مسئولان
شرایط قهرمان ها را درک کنند
*هادی
رضایی
عدم
تعادل در توجه به رشته های مختلف ورزشی از چند جنبه قابل بررسی است. در مواردی با
کمال تاسف چراغ سبزی که از سوی برخی کشورها نشان داده می شود باعث کوچ استعدادها
شده که باید در این باره مسئولان توجه لازم را داشته باشند تا ورزش ما دچار لطمه
نشود. ما در این خصوص با دو جریان متناقض مواجه هستیم. عده ای از قهرمانان ورزشی
ما دنبال حداقل ها مثل شغل و بیمه برای تامین آینده خودهستند و گروهی دیگر مترصد
دریافت حقوق و پاداش کلان..!
به
نظرم مشکل اساسی از اینجا شروع می شود. به عبارتی قهرمانان برخی رشته ها گلایه شان
ریشه در این اختلاف دیدگاه است. قطعا یک فوتبالیست مطرح با درآمد مکفی خیلی دنبال
شغل و استخدام نیست. اما سایر قهرمانان ما در اغلب رشته های ورزشی چنین خواسته ای
دارند که به نظرم این حداقل کاری است که می توان برای آنها انجام داد. یک قهرمان
جهان در برخی رشته ها اگر در حین مسابقات جهانی دچار مصدومیت شود و به مشکل جسمانی
بخورد و بیمه هم نباشد چه کسی به فریادش خواهد رسید؟ از کجا درآمد داشته است که
بتواند مشکل خود را حل کند؟
تا
جایی که خاطرم هست به چهار وزیر ورزش در دوره های اخیر توصیه شده که در بخش
جانبازان و معلولان به دنبال تامین شغلی قهرمانان باشند اما هر دوره تکرار می شود
و اما هنوز این مشکل جدی پا برجاست. من رشته های دیگر را با فوتبال قیاس نمی کنم.
آنها هر چه می شود را بگیرند اما باید سایرین را در حد معمول مورد حمایت قرار داد.
ورزشکار قهرمان نباید نگران معیشت خود باشد.
یک
مسئول برای درک شرایط یک قهرمان باید مراحل مختلفی طی کرده باشد و به شرایط او
واقف باشد. بدون تجربه و طی مسیر قهرمانی بعید است کسی به این موضوع توجه لازم را
داشته باشد. هر کس باید در خصوص کاری که می پذیرد اشراف داشته باشد. به دلیل عدم
اطلاع از حوزه مدیریتی برخی مسئولان ورزشی اتفاقاتی رخ می دهد که ضربه سختی به کار
می خورد و ما به اشتباه مشکل را جایی دیگر جستجو می کنیم.
قهرمان خود را با سایر قهرمانان مقایسه می کند
*بیژن
مقانلو
این یک
واقعیت است که هر ورزشکاری شرایط خود را با سایر قهرمانان مقایسه می کند. این که
فوتبال یک استثناست را شاید من هم قبول کنم. در برخی رشته ها هم شاهد رشد پرداخت و
توجه بیشتر شده ایم. اما فراموش نکنیم که یک قهرمان با ذهنیت خاص وارد حیطه ورزش
می شود. او می آید تا با بروز شایستگی ها و توانایی های خود شرایط زندگی خودش را
بهبود ببخشد. وقتی قهرمان آسیا و جهان شد توقع دارد با آورده اقتصادی زندگی خود و
خانواده اش را ترقی دهد. به نظرم این حق طبیعی اوست.
یک
قهرمان مخارجی دارد که یک فرد عادی ندارد. با توجه با نقش موثر او در جامعه جهت
سالمسازی به نظرم باید در این باره سرمایه گذاری لازم را داشت. این مشکل فقط در
بخش بازیکنان نیست. ما در بخش مربیان هم با اشکالات فراوانی روبرو هستیم.
مهاجرت
در جوامع مختلف امروزه امری عادی شده و شاید اشکالی هم نداشته باشد اما بحث ملی به
نظرم کاملا متفاوت است. یک ورزشکار می تواند در سایر کشورها فعالیت و حتی زندگی
کند اما باید شرایطی فراهم آورد که او با پیراهن کشور خودش به میدان برود.
ما در
گذشته امکان استخدام در نهادهای دولتی را پیدا کردیم و با تلاش به بالاترین مدارج
اداری هم رسیدیم. همزمان با طی دوران قهرمانی در بخش شغلی هم توانستم پیشرفت کنم.
به نظرم این یک جریان دو طرفه است. یعنی قهرمان امکان حضور در یک شغل متناسب با
جایگاه خود را پیدا کند و بتواند با بروز شایستگی هایش مراتب پیشرفت را در آن شغل
هم طی کند. این یک قرارداد برد- برد است. هم ارگانی که قهرمان را استخدام کرده از
جایگاه این قهرمان و توانایی هایش سود می برد و هم قهرمان از این طریق آینده اش را
بیمه می کند.
در
دوره ای که در هواپیمایی ایران مشغول کار بودم در خیلی از موارد توانستم به سود
اداره خودم کارهایی انجام دهم. در خیلی از موارد حضور من در حد یک قهرمان جهان
باعث تسهیل کار شده است. این ها اموری است که باید آن را تبیین کرد تا دو طرف
(قهرمان و محیط کاری) با اشراف به آن مددکار هم باشند و با کمک هم کارها را به
خوبی پیش ببرند. استفاده از ورزشکار قهرمان در بخش های ورزشی ادارات می تواند
بسیار منشاء اثر باشد.
قانون
اگر باشد هم اجرا نمی شود
*مراد
محمدی
مشکل
بزرگ عدم تعادل در رسیدگی یکنواخت به رشته های مختلف ورزشی از قدیم وجود داشته و
به نظرم هر چه هم بگوییم و بنویسید باز هم ادامه خواهد یافت و گویا گوش شنوایی
پیدا نمی کند. این عدم یکنواختی هم ربط به رشته های مختلف ندارد. گاهی ما حتی در یک
رشته ورزشی شاهد این عدم تعادل هستیم. دلیل آن هم روشن است. ما در این باره قانون
جامع و کلی نداریم.
چنین
قانونی که همه فدراسیون ها در همه ابعاد ملزوم به رعایت آن باشند یا وجود ندارد یا
اگر دارد رعایت نمی شود. اگر قانون باشد حتی می توان در آن فوتبال را مستثنی کرد.
فوتبال قدرت دربرگیری فراوان دارد و در همه جای دنیا نگاهی ویژه به آن می شود. از
این نظر شاید اشکالی به آن نتوان وارد ساخت. جام جهانی فوتبال دنیا را در برمی
گیرد. روسای جمهور کشورها را متوجه خود می کند.
مشکل
اساسی در بی قانونی اینجاست که ما در مسابقاتی بر اساس هیاهوی راه افتاده دست به
جیب می شویم و سکه پرانی می کنیم بعدها بابت همین موفقیت انگار نه خانی آمده و نه
خانی رفته است! روزی یک مسابقه معمولی در دوره انتخابات مورد توجه است و در زمانی
همان مسابقه را اصلا نمی بینیم!
به
عبارتی یک دوره از مسابقات در زمان های مختلف با توجهات متفاوت روبروست. جالب این
که با این حال ما صحبت از وجود قانون یکسان در پرداخت ها می کنیم. وقتی اگر خوشمان
آمد جایزه می دهیم و اگر خوشمان نیامد جایزه نمی دهیم این مساله دردناک است. این
روال به شدت در بخش استان ها هم وجود دارد. این که بسته به جوسازی ها در یک مسابقه
ورزشکار را با کوهی از جایزه بدرقه کنیم و روزی دیگر به قهرمان همان مسابقات بی
توجهی کامل شود با کلمات قابل توصیف نیست!
وقتی
پرداخت ها در برخی رشته های ورزشی در سطح جهان تفاوت فراوان دارد نباید توقع یکسان
سازی داشته باشیم اما انتظار اجرای قانونی که در حداقل ها به حمایت از قهرمانان
بپردازد را نباید نا به جا تلقی کرد. تا قانون مشخص و اجرای قطعی پاداش ها در
دستورکار نباشد به جایی نمی رسیم. تا در بحث تخصیص بودجه به جای اولویت های درست؛
متکی به نفوذ افراد باشیم این مشکل حل شدنی نخواهد بود.
این
قانون را تصویب کنید!
*محمود
افشار دوست
در
زمینه پرداخت و حمایت از رشته های مختلف ورزشی ما باید دو بخش حرفه ای و آماتوری
را از هم جدا کنیم. در بخش آماتوری هر کس ورزش می کند باید شغلی برای خودش مهیا
کند و حکایتی جداگانه دارد. در بحث ورزش حرفه ای شرایط متفاوت است. در این بخش به
دلیل شرایط ویژه شاید امکان داشتن شغل هم وجود نداشته باشد و ما باید به دلیل
تاثیر فراوان وجود چنین قهرمانانی در شور و شوق ملی از طریق حمایت مالی آینده چنین
قهرمانانی را بیمه کنیم.
چنین
قهرمانی باید در حین افتخارآفرینی با دریافت های مالی آینده و معیشت خود را بیمه
کند. عمده مشکل ما در همین بخش است. در بخش حرفه ای در سطح کشورهای پیشرفته این
امر با درآمدسازی در لیگ های ملی تا حد قابل توجهی سامان یافته است اما متاسفانه
در ایران در بسیاری از رشته ها ما چنین ساز وکاری نداریم. ورزشکار ما در بسیاری از
رشته ها از طریق لیگ عایدی لازم را ندارد و فقط امیدش به این است که با کسب یک
قهرمانی و گرفتن پاداش به زندگی اش سر و سامان دهد. او نمی تواند دلخوش به قهرمانی
و کسب پاداش به کارش ادامه دهد.
اغلب
ورزشکاران قهرمان ما با پایان دوره فعالیت بدون پشتوانه مالی لازم ناگهان با فضایی
سخت مواجه می شوند که گریز از آن سخت و ناممکن است. او بدون تحصیلات لازم و در سن
و سال بالا حتی امکان استخدام ندارد. در برخی رشته ها امکان مربیگری و کسب درآمد
هست اما در رشته هایی چنین امکانی هم وجود ندارد و ما شاهد مشکلات عجیبی می شویم.
سرخوردگی و مشکل معشیت از ساده ترین اتفاقات این روال است.
راهکار
برون رفت از این مشکل در یک نگاه ساده این است که لایحه ای از دولت به مجلس برود و
مصوب شود که مثلا ورزشکاری بعد از سه سال حضور در تیم ملی مجوز استخدام در ارگان
های دولتی داشته باشد. این اتفاق حتی در استان های مختلف قابلیت اجرا دارد. چنین
قهرمانی در حین استخدام می تواند از مرخصی استفاده کند و ضمن ثبت سوابق کاری پس از
پایان دوره قهرمانی در محل کارش به خدمت مشغول شود. انگیزه حضور مستمر در تیم ملی
و تضمین آینده حتما بسیار موثر خواهد بود. پاداش ها یک مسکن زودگذرند و تامین
کننده زندگی یک قهرمان با این میزان هزینه نیست.
رشته
تیراندازی را فراموش کرده اند!
*جواد
فروغی
بحثی
که مطرح شده شوربختانه خیلی در رشته تیراندازی به چشم می آید. این رشته بعد از
مدال آوری ها در سطح جهان و المپیک نسبت به گذشته پررنگ تر شد. متاسفانه حمایت از
این رشته در بعد مالی و رسانه ای اصلا در شان آن نیست. وقتی همه توجهات به یکی دو
رشته خاص معطوف شد باعث گلایه سایر قهرمانان می شود. قهرمانان رشته های مختلف
خروجی کار خود را با دیگر قهرمانان مقایسه می کنند و اگر شاهد ارزش گذاری منصفانه
نباشند قطعا دچار مشکل ذهنی می شوند.
مقایسه
ای بین مبلغ قرارداد برخی از قهرمانان رشته های مختلف از اختلافی فاحش حکایت می
کند که به طور حتم باعث از بین رفتن انگیزه می شود. در بحث رسیدگی به امور شخصی
قهرمانان ما گاهی با بی عدالتی مواجه هستند. مثلا قایقران بانوی ما حتی در داشتن
جلیقه یخ با مضیقه روبروست و این خیلی اتفاق ناگواریست. از سوی دیگر به فوتبالیست
های عزیز ما که قابل احترام هم هستند حواله خودرو داده می شود. این نوع نگرش باعث
گلایه می شود.
متاسفانه
توجه به برخی رشته ها مقطعی و بر حسب افتخارآفرینی هاست و حمایت لازم مبذول نمی
شود. مدت هاست رشته ما مد نظر مسئولان ورزش نیست و گویا وجود هم ندارد! کشتی رشته
ریشه دار و پرافتخار ورزش کشور ماست اما این رشته هم از توجه لازم به دور است.
وضعیت رشته تیراندازی از آن هم بدتر است. این رشته با این همه توصیه های دینی اصلا
دیده نمی شود. قرارداد بازیکنان قابل گفت و گو نیست. در موضوع صندوق حمایت از
قهرمانان من نگران مسئولان این نهاد هستم که آیا هستند یا نیستند. خدا کند اتفاقی
برایشان رخ نداده باشد!
پرداخت
ها و توجه به رشته های ورزشی بیش از این که بر اساس یک برنامه باشد به هیاهو بستگی
دارد. این نگرش واقعا جای تاسف دارد. برخی رشته ها بدون قرار گرفتن در سطح اول
دنیا بیشتر مورد توجه هستند و این نشان از عدم آگاهی مسئولان است. مدیر آگاه باید
با اشراف لازم از رشته های نیازمند حمایت کند. رسانه ها به ویژه رسانه ملی در
فرهنگ سازی و تغییر ذائقه مردم در توجه به رشته های موفق مسئولیت سنگینی دارند که
متاسفانه به آن عمل نمی کنند. مسابقات جهانی تیراندازی با حضور بازیکنان ایرانی
پخش هم نمی شود. با حضور و تلاش آقای قربانی امیدوارم مشکلات تیراندازی تا حدودی
مرتفع شود.