هواداران آرسنال در قبال ونگر بیانصافی کردند
* میتوانستید به جای پیوستن به آرسنال، عضو منچستریونایتد شوید. چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید به لندن بروید و برای توپچیها بازی کنید؟
یک روز در خیابان در حال قدم زدن بودم که برایان رابسون با من تماس گرفت و گفت:«مربیمان میخواهد با تو صحبت کند.» گفتم منظورت چیست؟ ولی سر الکس فرگوسن گوشی را گرفته بود. او به من گفت:«ببین، میخواهم در تابستان برای جذب تو اقدام کنم.» در آن زمان آنها هنوز جیم لیتون و لیس سیلی را به عنوان دروازهبانهایشان داشتند و فرگوسن نمیخواست که خبر علاقهاش به من در رسانهها پخش شود. سعی کردیم همه چیز را مخفیانه پیش ببریم اما فردای همان روز باشگاه آرسنال برای جذب من اقدام کرد. میتوانستم بین رفتن به آرسنال و منچستریونایتد انتخاب کنم. با روی ویلکینز که در کوئینزپارک رنجرز همتیمی من بود و تجربه بازی در منچستریونایتد را داشت، صحبت کردم و گفتم روی اگر تو بودی چه میکردی؟ و او هم گفت:«اگر به یونایتد بروی، از همان روز اول فاتح جامهای قهرمانی نخواهی شد زیرا آنها در حال بازسازی تیمشان هستند اما قطعا در آینده جامهای زیادی میبری چون منچستریونایتد باشگاه بزرگی است. اگر الان به آرسنال بروی، بلافاصله شروع به کسب جامهای قهرمانی میکنی.» حق با او بود. به آرسنال رفتم و در اولین فصل حضورم در این تیم به قهرمانی در لیگ رسیدیم. نمیشد چیز بهتری تصور کرد. یونایتد نتوانست مرا جذب کند اما عملکرد چندان بدی هم نداشت چون به جای من پیتر اشمایکل را خریدند.
* در تقابلهایتان با منچستریونایتد چه نکتهای برایتان برجسته است؟ آیا آرسن ونگر هیچوقت در وقت استراحتهای بین دو نیمه عصبانی میشد؟
تنها یک بار عصبانیت آرسن را دیدم. در پایان نیمه اول 5 بر یک در الدترافورد عقب بودیم. او در رختکن با لهجه فرانسویاش به ما گفت:«این نتیجه قابل قبول نیست.» اولین باری بود که دیدم در وقت استراحت بین دو نیمه انقدر صحبت میکند و خیلی هم عصبانی بود. این موضوع برایمان خیلی خندهدار بود و روی پارلور و من تقریبا شروع به خندیدن کردیم زیرا دیدن چنین چیزی از آرسن خیلی بعید بود. او همیشه سعی میکرد در وقت استراحتهای بین دو نیمه از ایجاد تنش جلوگیری کند. دو دقیقه قبل از این که به زمین برگردیم، صحبتهایش را میکرد و همه چیز تمام میشد. دوست نداشت فریاد بزند. به خاطر دارم که یک بار دیگر نیز در هایبوری داشتیم شکست میخوردیم که در وقت استراحت بین دو نیمه به رختکن آمدیم. پت رایس، دستیار ونگر داشت سر چند بازیکن داد میزد و آرسن هم مقابل همه سمت او رفت و گفت:«پت بشین و ساکت باش» پت خیلی تعجب کرده بود اما ونگر این جوری بود. مطمئنم بعد از این که من در سال 2003 باشگاه را ترک کردم هم به همین روش مربیگری ادامه داد.
* گذاشتن یک مجسمه از ونگر در استادیوم امارات به نظرتان اتفاق خوبی است؟
او لیاقتش را دارد و تعجب میکنم که این اتفاق زودتر نیافتاده است. آرسن وقتی به آرسنال آمد، عملکردی فوقالعاده داشت. همه چیز را تغییر داد: روش بازی، تمرینات، رژیم غذایی و... در سال 1998 اولین دوگانهمان را فتح کردیم و در سال 2002 یک بار دیگر این کار را کردیم. شکی نیست که برخی از هواداران قبل از پایان دوره 22 ساله حضورش در آرسنال با او رفتاری غیرمنصفانه داشتند. هو کردن او و مسائلی از این قبیل واقعا توجیحی ندارد. او یک مربی شکست ناپذیر بود و دو بار برای باشگاه فاتح دوگانه شد.
*قبلا گفته بودید ران ساندرز، مربیتان در بیرمنگام تنها مربیتان بوده است که درک درستی از دروازهبانی داشت. به نظرتان ونگر گاهی اوقات در شناسایی دروازهبانهای بزرگ به مشکل میخورد؟
ران فوقالعاده بود. میتوان گفت کم و بیش اولین مربی دروازهبانی بود که داشتم و همچنین سرمربی تیم هم بود. وقتی پیتربرو را ترک کردم تا به بیرمنگام بیایم، 21 ساله بودم. در آن زمان مربی دروازهبان معنی نداشت و بازی زیر نظر ساندرز کمک زیادی به من کرد. ونگر رفتاری متفاوت داشت چرا که مرا به باب ویلسون، مربی دروازهبانها سپرده بود. از ونگر به خاطر برخی از خریدهایش انتقاد میشد ولی فراموش نکنید که دو دروازهبان جوان خیلی خوب خرید و وویسک شزنی و لوکاش فابیانسکی را به لندن آورد. شاید عجیب به نظر برسد اما هر دوی آنها بعد از ترک آرسنال تبدیل به دروازهبانهای بهتری شدند. وقتی دروازهبان بسیار خوبی در یک تیم توپ میزند، دروازهبان شماره دو بودن خیلی سخت است. خوششانس بودم که هیچوقت لازم نشد این مساله را تجربه کنم. هر تیمی که رفتم دروازهبان اول بودم و این کمک زیادی به من کرد.
*وقتی بچه بودید کدام دروازهبان الگویتان بود؟
دروازهبان محبوب من، دیوید هاروی، دروازهبان لیدزیونایتد بود. همیشه طرفداری لیدز بودم و بازیهای این دروازهبان را تماشا میکردم اما او از نظر بدنی از من کوچکتر بود به همین خاطر نمیتوانستم چیز خاصی از بازی او یاد بگیرم. بازیهای پیتر شیلتون، بروس گرابلار، روی کلمنس و... را هم تماشا میکردم.
* بهترین و بدترین هماتاقی شما در آرسنال و تیم ملی انگلیس چه کسی بود و آیا هنوز هم با آنها در ارتباط هستید؟
بهترین هماتاقی من، لی دیکسون بود. هنوز هم با هم دوست هستیم و با هم گلف بازی میکنیم. وقتی در آرسنال با یکدیگر هماتاقی بودیم، به سوپر مارکت میرفتیم و خوراکی و شکلات میخریدیم. در مورد بدترین هماتاقی هم باید اسم پل گاسکوئین را ببرم که در تیم ملی با او هماتاقی بودم. گازا به معنی واقعی کلمه بدترین کسی بود که میشد با شما هماتاقی شود. نمیتوانست آرام بنشیند و خیلی هم به رعایت بهداشت علاقه نداشت اما هنوز هم دوستان خوبی هستیم. به ماهیگیری علاقه دارم و گاهی با هم به ماهیگیری میرویم. البته که صبر او بسیار کمتر از من است. اگر دو عرض دو دقیقه ماهی نگرفته باشد، عصبانی میشود. اگر چه او مشکلات زیادی دارد اما با ماهیگیری آرام میشود.
*بهترین خاطرهتان از حضور در جام جهانی چیست؟
اولین بازیام در جامجهانی مقابل تونس در جامجهانی 1998 فرانسه را خیلی دوست دارم. به یاد دارم که در ورزشگاه مارسی قدم میزدم و موهای بدنم سیخ میشد. من کسی هستم که هنگام بزرگ شدن پول چندانی نداشتم. پسری از روترهام بودم و بازی کردن در جامجهانی برایم خیلی ویژه بود چون به من نشان داد رویاها میتوانند به واقعیت تبدیل شوند.
* آرمین زمانی