آغاز سال نوی میلادی را تبریک می‌گوییم

      
PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - December 27 2024
کد خبر: ۷۷۸۰۷
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۷
مدیران ناکارآمد تحمیلی

راه تنفس ورزش را بسته اند!

راه تنفس ورزش را بسته اند!

ورزش ایران برای قرار گرفتن در جایگاهی که شایسته آن است با مشکلات جدی دست به گریبان شده و گویا اراده ای برای حل این مشکلات پیش روی خود نمی بیند. در میان همه مشکلات موجود یکی از جدی ترین آنها موضوع مدیران ناکارآمد و تحمیلی است که تاثیر زیادی در توقف قطار پیشرفت و حتی عقبگرد آن دارد.در رشته های مختلف ورزشی در سراسر جهان هویت بخشیدن به کار از جمله اقدامات اساسی است. به عبارتی کشورهای مختلف اگر دیرتر از سایرین شروع به فعالیت ورزشی کرده اند با دقت و وسواس دنبال ریشه های عمیق می گردند تا به آن ببالند و آن را به دنیا معرفی کنند. اگر هم چنین موهبتی را نداشتند با پررنگ کردن آنچه امروز در آن فعال هستند برای خود جایگاهی بلند ترسیم می کنند.متاسفانه در ورزش ما این مهم فراموش شده و عده ای تازه از راه رسیده به هر ترفندی به مدیریت می رسند و در اولین فرصت ریشه های چندین ساله این درخت کهن را خشک می کنند. آنها که با انواع و اقسام رانت ها مدارج ترقی (!) را طی می کنند وقتی با افرادی مواجه می شوند که کار بلدند و زیر بار حرف بی حساب هم نمی روند با طرد آنها عده ای بله قربان گو کنار خود جمع می کنند.وقتی چنین گروهی شکل گرفت و بر ارکان کار مسلط شد عبور از این سد؛ سخت و دشوار خواهد بود. مقابله با این جریان نیاز به همت و تلاشی انقلابی دارد که متاسفانه تاکنون در بین متولیان امر ورزش دیده نشده است. بارها از متولیان امر ورزش شنیده ایم که کار و بار فعلی این بخش مورد تایید آنها هم نیست اما راهی برای مقابله با آن پیدا نمی کنند! به عبارتی تعیین برخی مدیران ناکارآمد در ورزش و ریشه دواندن آنها کار را به جایی رسانده که مقابله با آنها به این سادگی ها میسر نیست.ورزش به عنوان یک امر تخصصی نیاز به افرادی به عنوان مدیر دارد که ضمن داشتن دانش لازم از فرهنگ خاص آن مطلع باشند. اصولا بخش هایی مثل ورزش جدای از مناسبات سیاسی، اقتصادی و نظامی به رفتارهایی نیاز دارند که افراد آشنا، آن را بروز می دهند. عباراتی مثل حرمت، کسوت، قهرمان، پهلوان و... اگر چه در برخی از بخش های دیگر ارزشمند شمرده می شوند اما در ورزش نمایی خاص دارند. این هویت فرهنگی باید مورد نظر باشد تا نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شود.وجود مدیران ناکارآمد ورزشی که به شکل فصلی و موقت به این بخش تحمیل می شوند اعتماد لازم را از بین برده و گاهی به شکل بازیکن سالاری نمود دارد. تاسف ها وقتی بیشتر می شود که برخی از این مدیران ناکارآمد تحمیلی کنگر خورده و در ورزش لنگر می اندازند! آنها با وجود کارنامه ناموفق با خشنودی از فضایی که برایشان مهیا شده همچنان در ورزش جولان می دهند و این امر با توجه به پرداخت رسانه ای فضایی از ناامیدی ایجاد می کند.باید امیدوار باشیم که روزی با قبول این واقعیت شاهد برخورد لازم با این گونه از مدیریت های ورزشی باشیم تا راه نفس بیشتری برای این بخش باز شود.

*بهمن اسدی

مشکل مدیریت ورزش قدیمی و ریشه دار است

*اکبر خشکباری

ما سالهاست با مشکل مدیریتی در ورزش روبرو هستیم. شاید بانی این مشکل دوستان من از سالهای دور باشند. نوشتن نسخه های پی در پی و بی حاصل درد ورزش ما از طرف این مدیران است. گاهی به جایی می رسیدیم که گویا مدیر مربوطه اصلا ورزش و فوتبال نمی خواهد! تا جایی که توانستیم جلوی این نظریه ایستادگی کردیم. پس این مشکل ریشه قدیمی دارد.روزی یکی از مدیران سابق ورزش در مواجه با نظرات ما گفت" من از فوتبال سر در نمی آورم" خبرنگاری به او گفت: برای چی به ورزش آمدی؟ مدیر هم قهر کرد و رفت! ما با چنین مدیرانی روبرو شده ایم تا به امروز برسیم. در دوره ای که زمین های فراوانی برای کاربری ورزش مهیا بود اقدامی نکردند تا اینک امکان بنای ورزشگاه سخت باشد. در ملاقاتی که با شهید دکتر بهشتی داشتم شرایط فوتبال را شرح دادم و از مشکلات مدیریتی ورزش گفتم. ایشان گفت: کمی صبر کنید با گذشت زمان هر مدیری سرجایش قرار خواهد گرفت. متاسفانه این زمان طولانی شده و ما شاهد رفت و آمد افراد متفرقه هستیم. مرحوم بهشتی در زمانی که آلمان بودند آشنایی خوبی با فوتبال روز داشتند.سالها پیش به رییس سازمان تربیت بدنی گفتم که بروید و ببینید چه کسانی از زمین های ورزشی استفاده می کنند و چه کسانی از پشت فنس ها تماشاگر هستند. بابت همین حرف کلی از من دلخور شدند. مشکل مدیریت های ورزش امروزی نیست. امروز باشگاه های ما تحت نظر چه مدیرانی است؟ این همه تیم های سازنده کجا رفتند؟ قلیچ خانی، پروین و پورحیدری محصول تیم کیان بودند. چه کسی از این تیم حمایت کرد؟ با تمرین روی اسفالت چهار کاپیتان تیم ملی معرفی کردیم. مدیریت ناکارآمد چنین بود که هنوز آماتور بودن را نیاموخته بودیم و به شکل حرفه ای وارد شدیم! مگر عاشقان راستین ورزش چه چیزی طلب کردند؟ آنها جز یک زمین تمرین می خواهند. این همه هزینه هنگفت چرا؟ در گذشته و در این زمین ها کلی استعداد پرورش می یافت و آنها را از ناهنجاری ها دور می کردیم. مدیریت در هیات فوتبال تهران از کجا به کجا رسیده است؟ همه چیز در این مدیریت ها به پول ختم می شود و موجب نارضایتی است. عدم حمایت از مربی ایرانی توسط مدیران از سالها پیش وجود داشته حتی زمانی که اوفارل را آوردند. البته شرایط آن موقع بهتر بود. روزگاری منصور امیر آصفی سه درصد بلیت فروشی را به محلات اختصاص داد اما امروز مدیران ناکارآمد و غریبه چیزی به نام ورزش محلات را نمی شناسند. بگذریم که همان موقع هم مدیران سرخابی به این کار اعتراض داشتند. تیم هایی که از همین محلات تغذیه می کردند.استعداد در بین جوانان ایرانی موج می زند. این را باید مدیران ورزش باور کنند. من مدتی در دانشگاه با دکتر هشترودی ارتباطی داشتم. این را دکتر با قاطعیت اعلام می کرد و این را یک موهبت می دانست. ما الان به جای یک تیم باید چهار تیم ملی همطراز داشته باشیم نه این که بابت حضور یک بازیکن ایرانی در تیم های درجه سوم اروپایی ذوق کنیم. چرا باشگاه های ما نتوانند بازیکن به تیم ملی بدهند و ما چشم انتظار حضور بازیکنان ذخیره باشگاه های نه چندان مطرح در تیم ملی باشیم. مدیران بر چه اساسی به بازیکنان بی کیفیت این همه پول می دهند؟ این قراردادهای میلیاردی بر چه اساس است. پول بی حساب از کجا در اختیار این مدیران و این باشگاه هاست؟وقتی به هیات های ورزشی بودجه ندهند و زمین های ورزشی اجاره ای شود حتما اثرات منفی آن را در ورزش مشاهده خواهیم کرد. این خروجی عملکرد مدیرانی است که طی این سالها بدون تخصص و تعهد لازم آمدند و ضررهای فراوانی از این طریق به ورزش و سلامت جامعه وارد آمد.

مدیریت ها در ورزش سطحی است

*محمود حقیقیان

ما در ورزش و در بخش مدیریت با مشکلاتی جدی مواجه هستیم که از ریشه سرچشمه می گیرد. کار تعیین مدیران کارآمد از ریشه دچار اشکال است و به این شکل ما کمتر موفق به حضور مدیران توانمند در عرصه ورزش می شویم. ما در ورزش نیاز به مدیران نخبه و متخصص داریم و تا به این ماجرا نگاه جدی نداشته باشیم قطعا به سر منزل مقصود نخواهیم رسید.وقتی در بخش مدیریت ورزش درست عمل نکردیم خروجی کار باب میل نخواهد بود. این می شود که تیم هایی که زمانی زنگ تفریح ما در فوتبال بوده اند امروز جام جهانی را باشکوه برگزار می کنند و ما فقط تماشاگر هستیم. این همه توجه جهانی را به سوی خود جلب کردند و ما هنوز با یک بارندگی سطحی در راه اجرای لیگ برتر با مشکل روبرو هستیم!شاهد پیشرفت سایر کشورها در بخش زیرساخت ها هستیم و ما همچنان در بحث امکانات با مشکل جدی مواجه شده ایم. ریشه این عقب ماندگی را باید در ضعف مدیریت جستجو کرد. مدیران نخبه ای که با آگاهی و علم لازم بلدند ورزش را به پیش ببرند در حکم کیمیا شده اند. باور کنیم که با باند بازی و لابی و به میز رسیدن و افرادی را دور بر خود جمع کردن که فقط بله قربان گو باشند به جایی نمی رسیم. چنین مدیرانی همان گونه که آمدند به سرعت کار را رها می کنند و کلی بدهی بر جای می گذارند.اگر مدیری کارآمد هم پیدا شود برای ایجاد ریل مناسب برای این قطار باید تلاشی سخت انجام دهد. این روال مستمر باعث شده تا مدیران آگاه با اطلاع از شرایط موجود رغبتی به قبول مسئولیت نداشته باشند. در خلاء موجود بازهم همان مدیریت های ناکارآمد عنان کار را در اختیار گرفته اند و شرایط هر روز بدتر از دیروز می شود.مدیر توانمند و کاربلد زیر بار حرف بی حساب نمی رود. از سوی دیگر تصمیم سازان دنبال افرادی هستند که در گروه و یا باند آنان باشد. این امر باعث شده تا ما اغلب دچار پسرفت شویم. مشکل دیگر عدم ثبات در مدیریت است. مدیران به این دلیل حاضر به برنامه بلند مدت نیستند و با تصمیمات آنی روزمرگی را دنبال می کنند و این آفت بزرگ ورزش شده است. مدیریت های سطحی ضربه مهلک به ورزش زده است.

با بحران مدیریت روبرو هستیم

*رضا حسنی خو

متاسفانه ما شاخصه های لازم را در مدیریت های ورزشی تعیین نکرده ایم. غالبا بر اساس دوستی و ارتباط و منافع شخصی و گروهی مبادرت به تعیین مدیر می کنیم. این مشکل تقریبا در همه عرصه ها اتفاق می افتد و منحصر به ورزش هم نیست. در یک کلام به نظرم ما با بحران مدیریت مواجه هستیم. مشکلات مدیریتی ما در سایر بخش ها هم کمتر از ورزش نیست. برای تعیین یک کارشناس در ورزش شاخصه هایی مدنظر است. او برای ترقی در مناصب مختلف باید با ارزیابی عملکرد مواجه باشد. موفقیت و عدم موفقیت او در کار باید به شکل جدی مدنظر قرار بگیرد. برای این که یک مدیر یک رده شغلی رشد کند باید کلی از مراحل را طی کند. دوره لازم را پشت سر بگذارد؛ آموزش لازم را ببیند. عملکرد او در پست قبلی مثبت بوده باشد. هر چه مراتب مدیریتی بالاتر باشد این شاخصه ها باید سخت تر و دقیق تر باشد. متاسفانه ما شاهد روال برعکس در این باره هستیم و گویا در برخی مدیریت های حساس ساده ترین شاخصه ها مدنظر قرار نمی گیرد. در بخشی مثل ورزش ما به نکته مهمی مثل چسبندگی(علاقه مندی) مدیر به ورزش نگاه خوبی نداریم. اغلب به دانش و آشنایی او به فضای این بخش توجه نمی کنیم. ارتباط جناحی و سلیقه ای بیش از این شاخصه ها لحاظ می شود و این باعث تاسف است.حضور مدیرانی که خیلی هم به ورزش علاقه مند نیستند کاملا به چشم می آید. گزارشگر بازی صنعت نفت آماری را ارائه کرد که نشان از سطح نازل مدیریت های ورزشی ماست. در سابقه حدود پنجاه و چند ساله این باشگاه همین اندازه مربی عوض شده است! این چه مدیریتی است؟ در خیلی از بخش ها چنین شرایط ناگواری داریم. تا روزی که ملاک و معیار لازم برای تعیین مدیر نداشته باشیم شرایط ما روز به روز بدتر هم خواهد شد. ما در بخشی از ورزش بهترین مقام و افتخار طول تاریخ را کسب کردیم و به دلیل مشکلات شخصی و باندی دست به تغییر مدیرش زدیم. جانشینی آوردیم که آشنا به این حوزه نیست. آیا به این شکل به جایی می رسیم. این اشاعه فرهنگی است که اگر با ما نبودی جایگاهی نخواهی داشت. موضوع بازنشستگی در ورزش ما کاملا سلیقه ای شده و این درد بزرگی در مدیریت است.

به دنبال مدیر نخبه باشیم

*مصطفی کارخانه

ورود من به این مبحث با یک مثال ژاپنی است: آنها معتقدند که " مقصر تمام مشکلات پدر بزرگ های ما هستند"! اگر پدر بزرگ ما به پدر خوب یاد داده بود و پدر هم به ما آموزش لازم را می داد ما در هیچ موردی شکست نمی خوردیم! این را باید به مدیران ناکارآمد ربط بدهیم. مدیران ناکارآمد آن هم از نوع تحمیلی قطعا باعث ضرر و زیان فراوانی در ورزش خواهند بود. این دیدگاه بر اساس تجربه بوده و ما باید از آن درس بگیریم.جام جهانی ظاهرا به پایان رسید اما درس های آن همیشه ماندگار است. قوی ترها برنده هستند. آنها که سخت تر تلاش کردند و برنامه داشتند موفق شدند. این به نام و نشان هم نیست. هدفمند بودن اساس پیروزی هاست. این هدف را مدیر شایسته طراحی و اجرا می کند. برای پیشرفت باید دنبال مدیر نخبه و کاربلد باشیم. بدون آن به جایی نمی رسیم. باید از همه ظرفیت های خودمان بهره ببریم. اگر در این باره دنبال مدیر توانمند نباشیم همه ارکان کار به هم می ریزد. مدیران ناکارآمد تحمیلی نه تنها ما را به پیش نمی برند بلکه روز به روز عقب تر می رویم. مدیر موفق کسی است که دارای علم روز باشد. در کنار آن باید دائما در حال به روز رسانی این علم باشد. مقدار قابل توجهی از علومی که مدیر کسب می کند به مرور زمان خاصیت خود را از دست می دهند. آیا ما چنین دیدگاهی در نزد مدیران ورزشی داریم؟ توسعه دانش لازمه موفقیت است. در کنار آن با بی توجهی و اصطلاحا به خواب رفتن ما از چرخه موفقیت خارج می شویم. امروز این بدیهیات در کجای مدیریت ورزشی ما لحاظ می شود؟مدیریتی که در خواب و غفلت است تصمیمات ناصحیح اتخاذ می کند و کار به بیراهه می رود. افرادی که بر اساس باند و باند بازی به مدیریت ورزشی می رسند بزرگترین زیان را به این بخش وارد می کنند و باید این رویه قطع شود. زمانی ما در والیبال پروژه بلند قدها را اجرا کردیم و به اینجا رسیدم. برای موفقیت بیشتر باید طرح جدید داشت که از مدیر کارآمد بر می آید. باید دنبال مدیر نخبه برویم.

رفت و آمد بی دلیل چرا؟

*سعید دقیقی

ما نه تنها در ورزش بلکه در بخش های مختلف با مشکل حضور مدیران ناکارآمد مواجه هستیم. جایگاه های مهم مدیریتی که نیاز به تخصص دارد به افرادی واگذار می شود که سابقه و تخصص لازم را در آن ندارند. گاهی حتی در سطح وزرا هم این مشکل دیده می شود. به این ترتیب ما در سطوح مختلف این مشکل را مشاهده می کنیم. متاسفانه با پیروزی یک جناح سیاسی در کشور گویا باید حق الزحمه حامیان داده شود و هر طور شده منصبی را اشغال کنند. در ورزش به دلیل انعکاس وسیع این اشکال با ورود مدیران ناکارآمد نمود زیادی دارد اما در سایر بخش این امر کمتر به چشم می آید. در بخش صنعتی و اقتصادی چنین مسایلی کمتر منعکس می شود.در رشته ای مثل فوتبال با این همه دربرگیری، مشکل حضور مدیریت هایی از سایر بخش های غیرمرتبط مثل نظامی و سیاسی خیلی زود به چشم می آید. این در حالیست که ما باید به شایسته سالاری و تخصص در زمینه هایی مثل ورزش توجه جدی داشته باشیم. قطعا کسانی که در بخش قهرمانی موفق بوده اند و مدارج علمی را طی کرده اند ثمرات بیشتری خواهند داشت. آنها خطا و آزمون کمتری در کارشان دارند. آشنایی با فضای ورزش و قهرمانی کمک می کند تا آنها در موقع لزوم بهترین تصمیمات را بگیرند.ای کاش در خصوص برنامه هایی که در فوتبال؛ مثلا در مورد ورود به بورس انجام شده تحقیقاتی صورت پذیرد تا واقعیت ها مشخص شود. مردمی که آمدند و از تیم محبوب خود حمایت کردند حق دارند از کل جریان مطلع شوند. باید در این خصوص شفاف سازی صورت بپذیرد. صورت مالی در این باره باید کاملا در معرض دید سهامداران باشد. این فقط یک مثال برای روشن تر شدن نقش مدیریت هاست. منظورم فقط یک باشگاه و یک اقدام خاص نیست. این تصمیم در سطح کلی گرفته شده است. آنجا باید دنبال اشکال گشت. مدیری آمده باشگاه را قهرمان کرده و باز هم عوض می شود. این جای تعجب دارد. دلیل این تغییر چیست؟ وقتی در باشگاه های بزرگ ما چنین شرایط مدیریتی حاکم باشد تکلیف بقیه مشخص است.بدون تردید تا شایسته سالاری در بخش مدیریت نباشد، افراد متخصص و دلسوز در ورزش نباشند ما راه به جایی نمی بریم. اگر در سطوح بالا درست عمل نکنیم حتما در بخش های پایین یه مشکل می خوریم. وزیری ورزشی انتخاب شد اما برای او هم مشکل ساختیم و حمایت نکردیم. این امر در کارها سستی ایجاد می کند.

آخرین اخبار