PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - November 05 2024
کد خبر: ۷۷۹۳۳
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۹
نتیجه گرایی؛ آفتی برای ورزش

پیروزی به هر شکل ممکن!


پیروزی به هر شکل ممکن!

ورزش ایران از یک قرن سابقه و عقبه گذر کرده اما همچنان در بسیاری از موارد زیربنایی دچار مشکل و بلاتکلیفی است. در میان ده ها مشکل بنیادین ورزش یکی از مهم ترین آنها بحث روزمرگی و فرهنگ نتیجه گرایی و شتاب بی مورد در این باره است.قطعا بحث نتیجه گیری و افتخار معیاری قابل اعتنا در ورزش است. معیاری که در مسابقات مختلف با سطوح متفاوت نشانگر درستی و نادرستی مسیر طی شده و برنامه های طراحی شده است. اما گاهی عدم تعادل در این باره در موضوع هزینه و عملکرد موجب اتفاقات ناگوار می شود. نتیجه گیری یک تیم با میلیاردها هزینه مقابل تیم هایی که هزینه میلیونی دارند موفقیت ارزیابی می شود و این قضاوت نادرست باعث شده تا مفهوم نتیجه گیری عوض شود!فرهنگ نتیجه گرایی بیشتر در فضایی حاکم می شود که عده ای به دنبال منافع خود باشند. وقتی این فضا حاکم شد بهترین شرایط برای فرصت طلبان ایجاد می شود تا با تکیه بر آن بیراهه را بر کارها حاکم کنند. تحت چنین اوضاعی امکان طراحی برنامه درست وجود ندارد و همه افراد ناچار به تمکین از این رویه می شوند.در ورزش غالبا دولتی کشوری مثل ایران فرهنگ نتیجه گرایی و بازخواست از سوی مقام ارشد شرایط را به گونه ای رقم زده که مدیران میانی غالبا ناآشنا به امور؛ برای جلب رعایت روسا به هر شکل ممکن فقط به بردن فکر کنند. چنین است که علاوه بر طی نادرست مسیر قهرمانی ما حتی در بعد اخلاقی دچار ضررهای جدی هستیم. از بازیکن سالاری و جنجال آفرینی گرفته تا اقدامات سخیفی چون دوپینگ و رشوه و جادو جنبل وارد ورزش شده و ارکان کار را به شدت به لرزه می اندازد.ورزشی که عنوان فرهنگی و سالمسازی جسم و روح را به یدک می کشد تحت تاثیر فرهنگ غالب نتیجه گرایی خود به ناهنجاری سوق داده می شود و حکایت از طلا گشتن پشیمان گشته ایم را در اذهان تداعی می کند. در این فضا اغلب شاهد حق کشی هایی هستیم که علاوه بر ضررهای شخصی و باشگاهی حتی در عرصه مقدس ملی باعث جریحه دار شدن اذهان عمومی می شود و کل کشور را در بر می گیرد. صرف هزینه های هنگفت در راه استخدام مربیان و بازیکنان ناکارآمد خارجی به بهانه نتیجه گیری تنها بخش کوچکی از ضررهای مالی است که در اوضاع اقتصادی کنونی باید آن را جفایی بزرگ در حق مردم دانست. در این باره اهل ورزش حرف های بسیاری برای گفتن دارند که بخش کوچکی از آن را با هم مرور می کنیم:

*بهمن اسدی

مفهوم نتیجه گیری باید عوض شود

*مهران حاتمی

متاسفانه فرهنگ نتیجه گرایی در ورزش در رشته ای مثل بسکتبال هم به شدت خودنمایی می کند. این فرهنگ باعث شده تا ما شاهد حضور تیم های خلق الساعه ای باشیم که با قول قهرمانی ظهور می کنند و خیلی زود هم محو می شوند! چنین رویه ای نمی تواند مستمر باشد و قطعا ماندگار نخواهد بود.در این باره مدیران ورزش باید با هوش باشند و جایگاه و اندازه خود و باشگاه را بدانند. با فرهنگ نتیجه گرایی ما امکان استفاده از جوان تری با استعداد را نخواهیم یافت و همین نکته کافی است تا از نتیجه لازم دور بمانیم. قطعا با حرکت هدفمند و برنامه دقیق می توان رفته رفته نیروهای جدید و توانمند را به مجموعه تیم اضافه کرد و به این شکل شاهد رشد و ترقی خواهیم شد.البته در خصوص ایجاد پشتوانه باید بستر لازم برای رشد استعدادها را فراهم ساخت تا این استعدادها فضای رشد را داشته باشند. نباید با دل بستن به اضافه کردن چند جوان گمان کنیم در این مسیر به درستی گام بر می داریم. افزودن نیروی جوان به تیم اگر حسابشده نباشد چه بسا باعث دلزدگی او در پیکارهای سنگین شود که این امر مهم حتما باید لحاظ شود.به نظرم اشکال عمده در این باره نبود فضای رقابتی سطح بالا در بخش های پایه است. ما به شدت در این بخش نیازمند سرمایه گذاری های ویژه هستیم. متاسفانه ما در ورزش غالبا درست هزینه نمی کنیم و تعادل لازم در این باره نداریم. به عبارتی فرهنگ نتیجه گرایی باعث شده تا هزینه هنگفتی صرف یک بازیکن بزرگسال به ویژه در بخش بازیکنان خارجی داشته باشیم. این در دراز مدت لطمه شدیدی به ورزش می زند.الان فقط دنبال مقام هستیم و بابت آن بد هزینه می کنیم. در حقیقت ما نتیجه را بد معنی کرده ایم. باید دید که چقدر هزینه کرده ایم و خروجی آن چه بوده است. با میلیاردها هزینه کردن و بردن تیم های ضعیف نتیجه گیری نکرده ایم. باید مفهوم نتیجه گیری را عوض کنیم تا معیار موفقیت ما ایجاد تناسب بین هزینه و عملکرد باشد. باید برای کسب نتیجه خوب صبور باشیم.

از مربی ملی فقط مدال می خواهند!

*شهرام هروی

در مدتی که من در ورزش کشورمان فعال هستم خوشبختانه با حمایت مواجه بودم ولی متاسفانه این اتفاق برای سایر بخش های فنی ورزش آن گونه که شاید و باید رخ نمی دهد. غالبا وقتی مربیان ملی را به جایی دعوت می کنند تا در مورد مسایل مختلف ورزش حرف بزنیم تنها تکیه ها بر کسب مدال و جام است. کمتر شاهدیم که در زمینه های فرهنگی و اخلاقی تکیه کنیم و این موارد را هم مورد بحث قرار دهیم.ملاک حرف ها و خواسته ها منحصر به مدال طلا شده تا ما با فشار فراوان روی مربیان مواجه شویم. در این فضا ما بسیاری از امور مثل اخلاق و حرمت ها را از دست داده ایم. مربیان تحت این شرایط فرصت توجه و دقت نظر روی سایر امور را ندارند. فقط مدال و فقط نتیجه!خوشبختانه نتایجی که من در کاراته گرفتم در مجموع مورد رضایت بوده اگر چه در مقاطعی نتیجه بد هم گرفته ام. این در ذات ورزش است. من باور دارم که مربیان ایرانی توانایی بالایی دارند اگر حمایت شوند و برنامه های آنها مدنظر باشد قطعا ورزش ما شرایطی بهتر از امروز خواهد داشت. اما باید به آنها زمان داد و به آنها اعتماد کرد.حکایت ما مربیان و کادر فنی تیم های ملی با وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک صف و ستاد است. ما تحت نظر آنها تلاش می کنیم تا بهترین نتیجه را کسب کنیم. ما به آنها برنامه ارائه می کنیم و پس از تایید آن به دنبال اجرا هستیم. آنها باید از ما و این برنامه پشتیبانی کنند. شاید در یک دوره نتیجه حاصل نشود اما این انتظار وجود دارد که آنها از برنامه تایید شده خودشان حمایت کنند. این برنامه بر اساس یک تفکر و اندیشه طراحی شده و نباید تحت تاثیر احساسات دچار خدشه شود.یک مربی ظرف مدت کوتاه نمی تواند پیروزی مستمر کسب کند. این گونه علم تمرین و تدابیر فنی زیر سوال می رود. باید برای مربی پس از گذر از مراحل گزینش ثبات و آرامش ایجاد کرد. در کنار آن باید کار مربی با نظارت جدی مواجه باشد. عملکرد او از سوی اهل فن بررسی شود و با هر حرف و سخنی برایش چالش ایجاد نکنیم. عدم نتیجه گیری در یک مسابقه که پر از اتفاقات پیش بینی نشده است نباید ملاک قضاوت قطعی باشد.

به بهانه پشتوانه سازی نباید نتیجه را ملاک ندانیم

*حسین عبدی

من این بحث را خیلی کلی در نظر می گیرم. ما اگر در این بحث بخواهیم نتیجه گیری را زیر سوال ببریم ساختار ورزش را دچار خدشه کرده ایم. بنابر این من صرف نتیجه گرفتن را به عنوان یک ملاک رد نمی کنم. حتی اگر موضوع پشتوانه سازی مدنظر ما باشد در نهایت این امر برای نتیجه گرفتن است. پس ما موضوع نتیجه گرفتن و ملاک قرار دادن آن را حتی در کنار موضوع مهم پشتوانه سازی نباید از نظر دور کنیم.به نظرم بدون نتایج مناسب در کوتاه مدت هرگز فرصت نخواهید یافت که برنامه بلند مدت داشته باشید. بنابر این این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. در ورزش و به خصوص فوتبال علم دائما در حال تغییر و پیشرفت است و نمی توان برای آن برنامه بلند مدت بدون تغییر طراحی کرد. از منظر دیگر بحث نتیجه گرایی اگر با دیدگاه ایجاد امید برای آینده بهتر باشد بله قبول دارم که باید برای آن فرصت هایی ایجاد کرد که پشتوانه سازی کنیم. در ورزش به خوب بازی کردن امتیاز نمی دهند شما باید نتیجه بگیرید تا صاحب امتیاز و پس از آن فرصت ادامه مسیر داشته باشید. شما برای به دست آوردن چیزی نباید چیز دیگری را از دست بدهید. در فضایی مثل ورزش که رقابتی است بهترین ها باید مد نظر باشند. آنها برای رسیدن به این جایگاه تلاش بیشتری کرده اند و حق دارند تا کارشان را ادامه دهند. شما به اسم جوانگرایی حق ندارید تا آنها را از چرخه کار خارج کنید. برای پشتوانه سازی ما باید فضایی که جوان ترها دارند را از لحاظ کیفی بالا بریم. استعدادهای تازه باید در این فضا رشد کنند و به بهترین تبدیل شوند. پس از طی این مسیر او خود به خود جایگزین قهرمان قبلی می شود. ما در فوتبال در چهار بخش فعالیم. نونهالان که شرایط متفاوتی دارند اما ما در بخش نوجوانان، جوانان ، امید و بزرگسالان فعالیت می کنیم. طی فاصله برخی از این بخش ها گاهی از توان یک نفر خارج است و او قادر به ادامه مسیر نمی شود. باید طی این فاصله ها را برای پشتوانه تسهیل کرد تا ادامه کار برای آنها ممکن شود. با امکانات نازل برای بخش پایه ما اجازه طی این فاصله ها را نمی دهیم. درد و مشکل اینجاست. در ورزش حرفه ای نتیجه ملاک است و نمی توان ایرادی به آن گرفت.

طی مسیر اشتباه برای کسب رضایت روسا !!!

*سیروس رضایی

حوزه مدیریت ورزش نیز همانند بسیاری از حوزه ها در کشور مواجه با مدیرانی است که متناسب با آموخته ها و تجربیات در مناصب مدیریتی درست حضور ندارند و متاسفانه گاهی حتی بیگانه با حوزه مربوطه هستند. این رویکرد مهم هزینه‌های کشور را بر اساس رفتار آزمون و خطایی این مدیران با مسائل تخصصی حوزه ورزش بالا خواهد برد.نکته دوم قابل ذکر این که مدیران به جای انجام کار زیربنایی و تبیین زیرساخت‌های مورد نیاز برای موفقیت های مستمر صرفا به جهت اینکه بالادستی ها از وی موفقیت های سطحی و کوتاه مدت را طلب می‌کنند بالطبع اصل مهم برنامه ریزی راهبردی و بلندمدت که مبنایی برای موفقیت خواهد بود را به طور کلی به بوته فراموشی سپرده و در بیراهه طی مسیر می کنند. و اما نکته سوم این که وقتی برخوردها سلیقه‌ای شد و به شکل شخصی، حب و بغض ها، جایگزین برنامه های علمی و مدون شدند، افراد نالایق بر مناصب مدیریتی تکیه می‌کنند و آنها تمامی دستاوردهای مثبت قبلی را به یکباره نابود کرده و بدون در نظر گرفتن این مهم که نباید تجربه دیگران را تجربه کرد، مجدداً فرایندهایی را دنبال می‌کنند که منسوخ و هزینه‌بر بوده و از عنصر هم اندیشی و اصل هم افزایی غافل و لطمات جبران ناپذیری را برای بهره‌وری ورزش بر جای خواهند گذاشت.صرف اینکه گمان کنیم افراد از نقطه نظر نگاه فنی و سلیقه‌ای با ما مخالف هستند نباید چشم خود را بر روی تمام توانایی ها و تجربیات و اندوخته هایی که می‌تواند راه را به سمت موفقیت هموار سازد بر خود ببندیم.باید باور کنیم که هر زمان مثلث شایسته سالاری و شایسته گزینی از یک سو و از سوی دیگر پرهیز از حب و بغض های شخصی و انجام کار زیربنایی با تکیه بر بهره‌وری و ضلع سوم نگاه علمی و تخصصی حاکم شود موفقیت در هر حوزه ای حاصل خواهد شد.این مسیری است که دنیای پیشرفته ورزش پیموده و برای موفقیت راهی جز طی کردن آن وجود ندارد.

با شتاب زدگی به جایی نمی رسیم

*طاهر کاظمی

ورزش ما در بحث پشتوانه سازی و دوری از فرهنگ نتیجه گرایی در مقطع کوتاه؛ با مشکلات جدی مواجه است. به عنوان مثال ما در دو و میدانی تا به حال سه طرح استعدادیابی برگزار کردیم که متاسفانه هر سه طرح با شکست مواجه شده است.به نظرم هیچ کدام از این طرح‌ها با واقعیات و شرایط امروز دو و میدانی ما همراه نبوده و بی ثمر ماند.بهترین نحوه کار استعدادیابی در این رشته برگزاری رویداد های میدانی(مسابقه)است که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است.بزرگترین مشکل حال حاضر این رشته کم شدن جمعیت ورزشکاران دو ومیدانی است که همین امر موجب شده تعداد نفرات مورد نظر جهت کسب حد نصاب‌های ورودی و حضور در مسابقات جهانی و المپیک بسیار کاهش یابد. با توجه به مطالبی که در بالا مطرح شد به نظر می رسد می بایست از این شرایط فرصت سازی کرد و هزینه های گزاف اعزام‌ها برای برگزاری اردوهای آماده سازی و همچنین شرکت در رقابت‌های کسب سهمیه و مسابقات مطرح بین‌المللی را انجام نداد. به جای آن باید تمرکز و هزینه را در جهت شناخت استعدادهای جدید و همچنین حمایت از نوجوانانی که به تازگی با کسب نتیجه تاریخی در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا در کویت که نشان دادند ارزش سرمایه‌گذاری ویژه‌ای دارند، معطوف کرد.این اقدام ضروری تنها با دوری جستن از فرهنگ نتیجه گرایی و اصرار بی دلیل به روزمرگی میسر خواهد بود.به نظر می رسد در شرایط کنونی می توان با این کار طی سه تا چهار سال آینده شاهد نسلی نوظهور در ورزش اول المپیک در کشورمان باشیم و همچنین موجبات افزایش تعداد اعضای فعال این خانواده ورزشی را فراهم آورد.از طرفی متولیان امر ورزش نیز باید به این نکته توجه داشته باشد که رسیدن به نقطه مطلوب در ورزشی همچون دو و میدانی زمانبر و نیازمند صرف هزینه است. نباید با این سطح توجه توقع کسب نتایج مطلوب در کوتاه مدت را از ورزشکاران پرمدال ترین ورزش دنیا داشته باشد. باید همه امور را به دور از هرگونه شتابزدگی و با برنامه ریزی همراه کرد تا با تمرکز و نظرات کارشناسانه کار به پیش رود. به امید خدا رسیدن به نتایج خوب و قابل توجه با توجه به سابقه و توان این رشته ورزشی در کشورمان دور از دسترس نیست و ما می توانیم با طراحی بلند مدت روزهای خوبی برای ورزش ایران در عرصه های جهانی رقم بزنیم.

فدراسیون ها در نقش باشگاه!

*محمد رضا توکلی

مشکل بزرگ در مبحث فرهنگ نتیجه گرایی و روزمرگی در ورزش را باید به امر مهمی به نام نظام باشگاه‌داری ربط داد. به عبارتی در نبود باشگاه به معنی واقعی بسیاری از امور به گردن فدراسیون ها افتاده و آنها را با معضلات جدی مواجه کرده است.در دنیای پیشرفته ورزش، باشگاه به عنوان پایگاه قهرمانی از امکانات و ابزار لازم، برنامه و نیروی کارآمد برخوردار است. از نظر مالی هم تامین هستند. دایما در حال تولید بازیکن نخبه هستند و استمرار کارشان باعث پیشرفت می شود. اینجا متاسفانه حتی باشگاه های ما دارای ثبات مدیریتی هم نیستند. در بخش تنیس هر کس آمد و چند زمین اجاره کرد باشگاهدار تلقی می شود. این افراد هم غالبا باید برای ادامه حیات کاری دنبال درآمد سازی باشند پس فرصتی برای تولید بازیکن نخبه ندارند.حتی تعیین مربیان هم بر اساس سود و زیان مالی در نظر گرفته می شود. ما در ایران حتی کمپ تنیس نداریم. در تنیس روز جهان فدراسیون ها برنامه های کلی را طراحی می کند و دنبال بازیکن سازی نیستند. سیاست گذاری و نظارت باعث بهبود روند کار و پیشرفت می شود. ما در ایران بخش اعظم کار را بر عهده خانواده ها قرار داده ایم و قطعا این مسیر نمی تواند تداوم پیدا کند. خانواده تا یک جایی کشش دارد و در ادامه کار را رها می کند.محدودیت مسابقه در ایران باعث کمبود بازیکن نخبه شده و روز به روز شرایط بدتر می شود و کیفیت پایین می آید .به این امر اگر بحث فرهنگ نتیجه گرایی را اضافه کنیم شرایط به گونه ای می شود که مربیان جسارت فرصت دادن به جوان ترها را ندارند و قهرمانی غالبا در اختیار کسانی قرار می گیرد که سالهاست فعالند و این امر باعث از بین رفتن سرمایه ها و انگیزه جوانترها می شود.به نظرم اگر کار سازندگی به باشگاه های توانمند سپرده شود و از این باشگاه ها حمایت شوند ما خیلی زود شاهد خون تازه در رگ های ورزش خواهیم بود و شادابی و پیشرفت در این بخش را تجربه خواهیم کرد.

پربازدید ها