PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۷۸۰۱۵
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۲
ورزش؛ لزوم نظارت و برخورد

مقصرانی که طلبکار می شوند!

مقصرانی که طلبکار می شوند!

ورزش ایران با وجود قدمت و سابقه طولانی در برخی امور ریشه ای و اساسی خود دچار مشکلات عدیده است.اگر بخواهیم به شکل عمیق به موضوع اداره ورزش نظر کنیم بدون تردید به این نتیجه خواهیم رسید که ما در بخش مدیریت و برنامه دچار اشکالاتی اساسی هستیم.اگر چه نگاه و حمایت لازم به امر ورزش از سوی دولت صورت نمی گیرد و این یک واقعیت تلخ است اما تلخکامی ها وقتی بیشتر می شود که بدانیم حتی در حد و اندازه حمایت ها هم در این بخش پیشرفت نکرده ایم.به عبارتی جایگاه ورزش ایران با توجه به استعدادهای موجود و هزینه ای که شده باید بالاتر از این باشد.دلیل اصلی این عقب ماندگی ها را هم باید در بخش مدیریت جستجو کرد. با سپردن ورزش به دست مدیرانی که در این باره شایستگی و شاخصه لازم را نداشتند ضربه های سنگینی به این بخش در بعد قهرمانی و حتی اخلاقی زده شده است.نکته دل آزارتر این که همین مدیران که در صف اول مقصران احوال ناخوش ورزش هستند بعد از مدتی دوری از صندلی مدیریت به عنوان یک طلبکار به عرصه بر می گردند و این رفت و برگشت ها چندباره هم شده است.گویا قرار نیست بر این روند نظارت دقیقی وجود داشته باشد. ثبت وقایع و تخلفات مدیران در دستور کار نیست تا مرور زمان به داد آنها برسد.وقتی این فراموشکاری یک بار تکرار شد و بابت تخلفات صورت گرفته حساب و کتابی در کار نبود حتی واهمه های اولیه مقصران از بین می رود و آنها جسورتر از قبل پا به عرصه مدیریت می گذارند.بارها و بارها از این قبیل افراد در خصوص سختی مدیریت های ورزشی به ویژه در بخش مالی شنیده ایم. آنها غالبا خود را وارث بدهی های سنگین قبلی قلمداد می کنند و به محض جدایی از صندلی ریاست با انواع و اقسام ترفندها به دنبال برگشت هستند.با بازگشت به صحنه باز هم حکایت تحویل ویرانه مطرح می شود و روز از نو و روزی از نو...با کمال تأسف در این همه سال و این همه تخلف ریز و درشت کمتر به خاطر داریم که یکی از این مدیران به دست قانون و عدالت سپرده شده باشند.این عدم نظارت و برخورد همچنان ادامه دارد تا مقصران را در مقام طلبکار از ورزش شاهد باشیم.این همه بی تفاوتی و عدم انجام وظیفه نهادهای نظارتی گاهی شائبه ارتباطات ویژه را به پیش می کشد که بر تلخی ماجرا می افزاید.بدون تردید این اتفاق ناگواریست که یک مجموعه به دلیل خطاهای برخی افراد فرصت طلب تاوان سخت بی اعتمادی مردم را پس بدهد. باید در این باره فکری اساسی کرد.تشکیل کمیته مستقل، رسیدگی به آنچه طی سالهای اخیر گذشته و برخورد با خاطیان قطعا اثرات مثبتی خواهد داشت و اعتماد از دست رفته را باز می گرداند. بدون تردید سود و فایده چنین اتفاقی در مرحله اول به جامعه و مدیریت کلان آن خواهد رسید. با امید به آن با هم نظرات کارشناسان امر در این باره را با هم مرور می کنیم:

*بهمن اسدی

لزوم تعیین شاخصه های مدیریت ورزشی

*محمد مهدی ایزدپناه

شاید بزرگترین اشکال در ورزش ما حضور مدیران ناکارآمدی است که به حوزه ورزش آشنا نیستند. اغلب آنها حتی تحصیلات مرتبط با ورزش هم ندارند تا در این خصوص دچار مشکلات اساسی بشویم. مدیران ما در پاره ای از اوقات حتی نوع رفتار با یک ورزشکار و قهرمان را بلد نیستند. گاهی حتی دنبال این هستند که از جایگاه غیر ورزشی خود برای مقابله با یک قهرمان استفاده کنند.در بعد فنی هم چنین مدیرانی با ضعف کارشان را دنبال می کنند. به عنوان مثال در خصوص شرایط میزبانی ما در مسابقات آسیا ایراداتی گرفتند. اغلب این ایرادات قابل رفع بود. برخی از آنها هم با رایزنی برطرف می شد. متاسفانه این اتفاق رخ نداد تا تماشاگران گرگانی از دیدن این مسابقات محروم شوند. تفاوت مدیر آشنا به امور ورزش با مدیرانی که تبحر لازم در این زمینه را ندارند همین جا مشخص می شود.من از گذشته این اعتقاد را داشته ام که اگر یک مدیر ورزشی نتواند کار کند می رود و پشت سر خودش را هم نگاه نمی کند. او دوست ندارد به اعتبارش لطمه وارد شود. اما افرادی هستند که به هر شکل دوست دارند به عنوان مدیر ورزشی فعالیت کنند چون چیزی برای از دست دادن ندارند! از در بیرون بشوند از پنجره برمی گردند.نکته دیگر در بحث مدیریت های ورزشی ما سنجش ناعادلانه است. به مدیر مورد وثوق خود بودجه قابل توجه می دهند و حمایت می کنند. به مدیر ورزشی بودجه لازم را نمی دهند و کارشکنی هم می کنند. در پایان این دو مدیر را با یک ترازو مقایسه می کنند. این عدالت نیست. با این ترفند بخشی از مدیران توانمند ورزشی را از دور خارج می کنند.در اصل خط کش اندازه گیری ما در راه سنجش کارایی افراد نقص دارد. با چند پیروزی و شکست قضاوت نهایی صورت می گیرد. چنین نظارتی از اساس دچار اشکال است. چنین ناظری از دانش لازم برخوردار نیست. متاسفانه بسیاری از شکست های ورزشی ما از سوی مدیرانی رقم می خورد که به فضای مسابقه و رقابت قهرمانی آشنا نیستند. در این باره هم ورزش ما دچار ضرر و زیان فراوان می شود.ما مدیرانی داریم که پیروزی هم کسب می کنند اما دو برابر بودجه لازم هزینه می کنند. این را نباید موفقیت تلقی کرد. اینها مدیران هزینه هستند. چرا باید دو برابر هزینه کنیم تا پیروزی کسب کنیم؟ آنچه امروز در مدیریت ورزش رقم می خورد این که فضا را برای مدیران سیاسی باز و برای مدیران ورزشی محدود کرده ایم. در این فضا با برخورد و توبیخ هم به جایی نمی رسیم. باید شاخصه های مدیریت در ورزش تعیین و افراد بر آن اساس سنجش شوند. با خاطی برخورد و مدیر موفق تشویق شود. در غیر این صورت به جایی نخواهیم رسید.

دلیل عدم برخورد با مدیر خاطی مشخص است

*حسن روشن

ورزش ما غالبا در مدیریت کلان خود دچار اشکال است و آن را به بخش های پایین تر انتقال می دهد. به عنوان مثال ما در بحث انتخاب مدیران چرخه معیوبی داریم که با اصرار آن را استمرار می دهیم. اگر انتخابات ما بر اساس خرد جمعی باشد فرد شایسته به عنوان مدیر انتخاب می شود و کارها سامان می یابد. مدیر خوب دارای ثبات می شود و برنامه ریزی بلند مدت می کند. مدیران ما فعلا به شکل چرخشی دائما در حال رفت و آمد هستند و این آفت بزرگی برای ورزش است.در این رفت آمدها گاهی ما با توجه به جایگاه افراد امیدوار به ثبات او می شویم اما چنین اتفاقی رخ نمی دهد تا یقین کنیم مسیر اشتباهی را طی می کنیم. گاهی متوجه نمی شویم مدیر چگونه آمده و چگونه می رود. حتما همان گونه که آمده است می رود و جالب این که او به همین روند اعتراض هم دارد!مدیران امروزی ورزش با حکم می آیند. در این باره قراردادی وجود ندارد. یعنی بر اساس یک قرارداد مشخص نیست که او چه وظیفه ای دارد. آیا به این وظیفه عمل کرده یا نه؟ بابت این تخلف قراردادی جریمه ای را برایش در نظر گرفته ایم یا نه؟ شاید بر اساس همان قرارداد اجازه برکناری او را نداشته باشیم. مثلا در بسیاری از امور آقای وزیر حکم انتصاب و برکناری را صادر می کند. بدون آن که در این زمینه او و مدیر زیر دست پاسخگو باشند!اصلا در موقع انتصاب معلوم نیست قرار وزیر و زیر دست او چه بوده و برای ما مبهم است. نهایتا از این مسیر ورزش لطمه می خورد. به اعتبار ما در جهان لطمه می خورد. وقتی انتخاب غلط بود امکان برخورد هم نیست. کسی که مدیری را انتخاب کرده قطعا با مدیر برگزیده خود برخورد نمی کند. به این شکل انتخاب او زیر سوال می رود. شما منتظر چنین برخوردی نباشید. من با مدیری حرف زدم که می گفت از صبح تا شب در حال کار مجانی هستم! آیا چنین چیزی ممکن است؟ اگر پیدا کردید باید مجسمه طلایش ساخته شود. اگر چنین بود وضع ورزش ما اینگونه می شد؟ متاسفانه مدیران ورزش غالبا دوستان خود را به کار می گیرند و ضربه سختی به کار می زنند.

چرخه معیوب اصلاح نمی شود!

*مجید احتشام زاده

در شرایطی که امروز در ورزش ما در حال رقم خوردن است نکته مهم انتخاب مدیران ناکارآمد در اغلب اوقات است. وقتی چنین فضایی حاکم شد این مدیران با وجود عملکرد بدشان حتی اگر برکنار شوند بعد از مدتی از همان طریق قبلی به عرصه کاری برمی گردند و چهره طلبکار هم به خود می گیرند! به عبارتی این چرخه معیوب است و باید اصلاح شود.به نگاهی به آنچه در انتخابات ورزشی در کشورهای پیشرفته رقم می خورد ما شاهد حضور چهره های شناخته شده و تاثیر گذار در رشته های مختلف هستیم اما با کمال تاسف چنین شرایطی را در مجامع انتخاباتی فدراسیون ها و سایر ارگان های ورزشی خودمان شاهد نیستیم. وقتی ما عصاره های ورزشی را مد نظر نداریم و نمایندگانی از ارگان های بی ربط و غیر فعال در ورزش را صاحب رای کرده ایم حتما فضا را بر ورود مدیران ناکارآمد مهیا می شود.امروز کسانی رای می دهند که اصلا برایشان مهم نیست چه رخ خواهد داد. رای می دهند و می روند و بعدها پاسخگو نیستند. اگر چه نظارت اصل مهم در باره کار و بار تشکیلات ورزشی است اما اگر ما انتخاب درست داشته باشیم این نظارت نیاز ضروری نیست. مدیر کارآمد آن قدر خوب کار می کند که مشکلی پدید نمی آید. بنابر این ما باید برای بستن راه ورود مدیران ورزشی ناکارآمد ابتدا در بحث صاحبان رای دقت نظر داشته باشیم.کار کشته و خاک خورده و فرد معتبر در ورزش اگر صاحب رای بود آن را به سادگی به هر کسی نمی دهد. به این شکل مشکل به صورت اساسی حل خواهد می شود. افراد اعتبار خود را به سادگی از دست نمی دهند. ناموفق بودن شرایط امروز ما در ورزش خود به خود گویای مسیر اشتباهی است که طی می شود اما عجیب است که ما به دنبال اصلاح کار هم نیستیم.من در خصوص نظارت بر امور خیلی موافق ورود نهادهای غیر ورزشی نیستم و ما باید از مسیر ارگان های ورزشی بحث نظارت را پیگیری کنیم. باید آنچه به مدیر یک بخش داده ایم را ثبت و در موقع کناره گیری از او بازخواست شود. مدیر بعدی نباید تحت هر شرایطی کار را تحویل بگیرد. اگر تحویل گرفت حتما در کارش دچار مشکل می شود. او هم می آید با تلنباری از بدهی کار را به نفر بعد تحویل می دهد. کار به کجا برسد خدا داند.

رفت و آمد بی حساب در مدیریت های ورزشی

*احسان مهاجر شجاعی

در ورزش ما مشکل مدیریتی از آنجا ناشی می شود که درها به روی افراد نالایق باز است و اجازه می دهیم آنها به طرق مختلف وارد این حیطه شوند. این مشکل بزرگ باید مورد ارزیابی قرار بگیرد و ما راهی برای برون رفت از این بحران اساسی پیدا کنیم تا ورزشمان بیش از این دچار ضرر و زیان نشود. گاهی ما شاهد ورود افرادی به مدیریت ورزش هستیم که اصلا معلوم نیست کجا بوده اند و چه کرده اند. بعید می دانم هیچ بخشی چنین بی در و پیکر وجود داشته باشد!این افراد وارد ورزش می شوند و پس از چندی بدون بازخواست و نظارت لازم کناره گیری می کنند. هیچ ارگان و سازمانی نیست تا با بررسی عملکرد این افراد در خصوص تشویق و تنبیه اقدام کند. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد و با خطاکاران احتمالی برخورد لازم صورت بپذیرد او می رود و پشت سر خودش را نگاه هم نمی کند.وقتی چنین کاری را صورت ندهیم مدیر خطا کاری که رفته پس از مدتی بر می گردد و این بار با جسارت بیشتر کارهایی می کند که پیش از این جرات آن را هم نداشت. اغلب چنین افرادی با ادعاهای دروغین از ورزش طلبکار هم می شوند. بر خلاف ادعاها همه می دانیم که در مدیریت های ورزشی منافعی هست که افراد فرصت طلب از آن بهره می برند. این منافع آن قدر دلچسب هم هست که برخی به ظاهر مدیران به خاطر آن ناملایماتی را هم تحمل کنند. از گفتن این امور که بسیار تکراری هم هستند همگی خسته و نگران هستیم اما چاره ای جز این نداریم. برای من این سوال وجود دارد که با این همه گرانی و هزینه بالا چگونه برخی مدیران ورزشی بعد از مدتی به چرخه کار برمی گردند و برای گرفتن این حکم دست و پا می زنند. این سوال بسیاری از اهالی ورزش هم هست که جز یک پاسخ مشخص ندارد. تعارف هم نداریم تا موضوع مدیریت و نظارت بر کار و بار آنها نباشد و با مدیران خاطی برخورد نکنیم ورزش آینده ای روشن نخواهد داشت.

سیستم تشویق و تنبیه نداریم

*حسین توکلی

ورزش به دلیل در برگیری و شهرت فراوان مورد نظر بسیاری از افراد است. آنهایی که در بخش قهرمانی به جایی نرسیده اند و اساسا چنین توانایی هایی را نداشتند این فرصت را در بخش مدیریت جستجو می کنند. اغلب افرادی که با حضور در عرصه های دیگر جایگاهی برای خودشان دست و پا کرده اند از این منظر به ورزش نگاه می کنند و با چنین دیدگاهی پا به عرصه مدیریت های ورزشی می گذارند. پس از مدتی حضور در ورزش و استفاده از شهرت، چنین مدیرانی از رویه موجود خوششان می آید و با وجود عملکرد بد حاضر به کناره گیری هم نمی شوند.چنین مدیران تحمیلی حتی وقتی مدتی به دلایل مختلف از کار فاصله گرفتند در صدد بازگشت هستند. آنها دست به هر ترفندی می زنند و اغلب حالت طلبکاری هم به خود می گیرند! آنها که با هزینه فراوان موفقیت های نسبی کسب کرده اند با دستاویز قراردادن آن برای خود وجهه می سازند و با تکیه بر آن خود را مدیر شایسته فرض می کنند. در خلاء یک حسابرسی و نظارت عالیه برخی از این مدیران با تکیه بر قدرت های خاص اصرار دارند که برگردند و خود را موفق معرفی کنند. از این مسیر آنها به کسب شهرت هم ادامه می دهند و برایشان بسیار هم جذاب است!با نگاهی منصفانه ما مدیران غیر ورزشی داشته ایم که در کار خود موفق هم بوده اند اما آمار چنین مدیرانی بسیار اندک و ناچیز است. آنچه در بین مدیران غیرورزشی بیشتر به چشم می آید عشق آنها به شهرت و برجسته شدن است. متاسفانه جامعه ورزشی ما هم مثل بسیاری از عرصه ها تابع احساسات است و این بهترین فرصت برای سوء استفاده برخی افراد شده است. اغلب انتخاب ها در ورزش بر این اساس است و لطمه فراوان به کار می زند.من کمتر دیده ام که نظارت لازم بر کار مدیران ورزشی وجود داشته باشد یا بازخواستی صورت پذیرد. ما برای ورزشکار خاطی به سرعت کمیته انضباطی برگزار می کنیم اما مدیر خاطی که ضرر بیشتری دارد با کمیته انضباطی روبرو نمی شود! این اتفاق منحصر به یک رشته ورزشی هم نیست و ما در کل با این مشکل بزرگ مواجه هستیم. مدیران راه خود را می روند و خیلی به مسیر قبلی اعتقاد ندارند. در این باره شاهد ضررهای هنگفت هستیم. سیستم تشویق و تنبیه نداریم و به بیراهه می رویم.

جانشین پرورش نمی دهند تا بمانند!

*بهنام محمودی

قبل از ورود به بحث مدیریت های ناکارآمد طلبکار در ورزش ما باید مدیریت ورزشی را تعریف کنیم. مدیر ورزشی یعنی افرادی که در سطوح بالا ورزش کرده اند و تحصیلات لازم در این باره در بخش مدیریت پشت را سر گذاشته باشند. در کنار آن باید تجربه لازم را با حضور در بخش مدیریتی داشته باشند. متاسفانه برخی از افراد از بخش های دیگر به چرخه مدیریت ورزشی می آیند و گمان می کنند با حضور معمولی در ورزش به زوایای آن آشنا هستند. البته گاهی مدیر غیر ورزشکار هم در کار موفق بوده اما این استثناء است و درصد پایینی در موفقیت دارد.در شرایط فعلی ورزش ما به شدت با مدیران ناکارآمدی مواجه هستیم که عملکرد ضعیف دارند و صندلی ریاست را رها نمی کنند. اگر هم به هر دلیلی رفتند با انواع و اقسام روش ها در صدد بازگشت به قدرت هستند. سوال من این است اگر رشته ای ورزشکار موفق داشت که مراحل تحصیلات عالی را طی کرده و تجربه مدیریتی هم دارد چرا نباید به کار گرفته شود؟ اگر در گذشته چنین افرادی کم بودند امروز ما تعداد قابل توجهی از آنها را در محیط ورزش داریم و متاسفانه به چشم مسئولان امر نمی آیند!آیا چنین افرادی که مورد تایید جامعه هستند و درصد موفقیت آنها نسبت به دیگران بالاست را نباید مدنظر قرار داد. آیا این گونه به ورزش لطمه نمی زنیم؟ ما در بحث نظارت باید چند بخش را لحاظ کنیم. یکی بخش نظارت بر امور تشکیلاتی و اداری است که آیا در فدراسیون درست انجام می شود؟ بحث دیگر موضوع نتیجه گیری و تحول در امور فنی ورزش است. این کار هم به لحاظ کمی و هم کیفی باید مد نظر باشدکه از عهده افراد خبره ورزشی بر می آید.مثلا ما در والیبال به لحاظ کمی و کیفی با برخی فراز و نشیب ها خوب بودیم و این جای تقدیر دارد. نظام تنبیه و تشویق باید در ورزش ما مورد نظر جدی تر باشد. به عنوان مثال فدراسیون اگر در زمینه تربیت نیروی انسانی به ویژه در بخش مدیریت موفق نبوده باید با برخورد جدی مواجه شود. چرا یک مدیر پس از سالها نباید جانشین لایق برای فدراسیون تربیت کرده باشد. این ترفندی برای ادامه کار مدیران فعلی است و آسیب جدی به کار می زند.

پربازدید ها