فوتبال ، در خدمت مردم یا در چنگ نااهلان؟!
از
پنجشنبه ای که گذشت نیم فصل برگشت لیگ فوتبال ایران(با نام خلیج همیشه فارس) شروع
شد و از این به بعد هر چه می گذرد بر حساسیت و هیجان رقابت ها افزوده می شود و
علاقه مندان به فوتبال و طرفداران تیم ها با اشتیاق بیشتری - البته متاسفانه نه از
نزدیک و با حضور در ورزشگاه ها ، بلکه از دور و از طریق رسانه ها و عمدتاً گیرنده
های رادیو و تلویزیونی - این مسابقات را پیگیری خواهند کرد. عدم حضور تماشاگران در
ورزشگاه ها ( که البته به طور ناخواسته به فوتبال ما تحمیل شده) نقص بزرگ و شاید
بزرگترین نقص لیگ فوتبال ماست که مسئولان امر باید برای رفع این نقیصه فکری بکنند
و چاره ای بیندیشند. چیزی که مسلم است اینکه ، هر مشکلی راه حلی دارد که با تفکر و
مشورت و تدبیر ، باید به دنبال یافتن آن بود و هرگز نباید به شرایط تحمیل شده و ناخواسته رضایت داد ، به ویژه اگر در نظر داشته باشیم که
به گواه غریبه و آشنا ، علی رغم کمبودها و
ضعف های بسیار ، یکی از نقاط قوت لیگ فوتبال ما و شاید قوی ترین آن ( و اصولا ورزش
ما ) حضور پررنگ و پرشور و اشتیاق تماشاگران است. پیش از این بارها به سهم خود درباره
حضور پرشمار تماشاگران پرشور در ورزشگاه ها نوشته و از مسئولان امر خواسته بودیم که قدر این حضور را عملا بدانند و حرمت و احترام بهترین حامیان فوتبال و
بی توقع ترین آنها را به مناسب ترین شکل ممکن رعایت کنند . یادآور شده بودیم که
برگزاری مسابقات " یکصد هزار نفری" - آن هم در محیط امن و بی حاشیه - بزرگترین
سرمایه این فوتبال و خارچشم همه بدخواهانی است که با لطائف الحیل علیه این ملک
پرافتخار و این مردم مقاوم و سربلند ، دشمنی و کینه توزی می کنند . بارها در این
باره دلسوزان و خیرخواهان نوشته و گفته اند که حضور پرشمار و مشتاقانه جوانان و
مردم در کنار فوتبال، مایه حسرت و حسادت بسیاری از کشورهای همسایه است که با پول و
مخارج هنگفت و پرداخت مبالغ نجومی و
دیوانه وار برای خرید ستارگان بازنشسته فوتبال دنیا و کشاندن تیم های حرفه ای و
سرشناس به ورزشگاه های خود و اهدای جوایز
نفیس و اتومبیل های لوکس( لاکچری!) و... می خواهند هر طوری که شده سکوهای خالی را
پر کنند و... آن وقت ، بدون اینکه مسئولان سایه نشین و آشکار و مدیران واقعی و تحمیلی
ورزش و فوتبال ما کار خاصی انجام داده
باشند، تماشاگر ایرانی چون ورزش در خون او جاری است، سکوها را مملو از حضور
گرمابخش خود می کند اما افسوس ، آنهایی که باید، قدر خیلی از نعمت ها - از جمله این مردم و وظیفه شناسی و حمایت های آنها - را
نمی دانند ، سهل است که اصلا فهم و درک درستی از" مردم" ندارند...
همه می
دانیم که بدون تعارف درحال حاضر فوتبال جذاب ترین و پرطرفدارترین ورزش دنیاست که
قلب میلیاردها نفر را تسخیر کرده و آنها هر روز وهر لحظه ، اخبار و رویدادها و
موضوعات آن را با علاقه و کنجکاوی دنبال می کنند. بنابراین فوتبال علاوه بر یک
رشته ورزشی و فراتر از یک مسابقه میان دو تیم ،" فرصتی" است که مثل هر
فرصت دیگری باید قدرش را دانست و با هشیاری و برنامه ریزی از کارکردهای موثر و
مثبت آن به بهترین وجه استفاده کرد.
متاسفانه
علی رغم جایگاهی که فوتبال در کشور ما و نزد اهالی ورزش و به ویژه نسل جوان دارد،
و با وجود اینکه فوتبال در ایران به اندازه کافی از استعدادهای ناب و خدادادی
برخوردار است و به ضرب همین داشته ها، افتخارات بزرگی را در میادین مختلف کسب کرده است - به طوری که در دهه های 60و 70
میلادی ، قدرت اول و بلا منازع آسیا بود - از سوی کسانی که باید و وظیفه دارند ، به این رشته ورزشی
توجه لازم نمی شود و فوتبال ما در بسیاری از جاها تقریبا به دست نااهلان و منفعت
طلبان و باندهای دلالی و بدتر از همه عناصر و جریانات فاسد و مخرب رها شده است.
مشکلات و معضلات و آفاتی را که فوتبال ایران گرفتار آن است ، همه کسانی که اهل ورزش و پیگیر مسائل و اخبار هستند،
می دانند و در این مجال مختصر هم بنا نداریم در این باره تحلیل و کالبد شکافی کنیم
. خلاصه اینکه این فوتبال در همه ابعاد فنی، اداری، مالی ، اجرایی و علی الخصوص
فرهنگی و اخلاقی با مشکل و مساله مواجه است و به جرات می توان گفت که علی رغم حرف ها و شعارها ، هیچ گامی برای حل
اساسی مشکلات برداشته نشده، به طوری که
امروز شناخته شده ترین و پرطرفدارترین و مردمی ترین تیم های ما ، از نظر سازمان
های رسمی فوتبال - مثل کنفدراسیون فوتبال آسیا - از ابتدایی ترین استانداردهای
حرفه ای بی بهره هستند و صلاحیت حضور در رقابت های باشگاهی آسیا را ندارند، یعنی
همان رقابت هایی که در آن ، تیم های ایرانی سه بار به مقام قهرمانی رسیده و بارها
به فینال راه پیدا کرده اند. این یک نمونه
ملموس و البته بسیار برخورنده است ، به طوری که هر ایرانی باغیرتی را که اهل
فوتبال هم نباشد ، سخت ناراحت و رنجیده خاطر می کند. از این دست نمونه ها با شدت و
ضعف متفاوت در این فوتبال آنقدر زیاد است که این حرف ما را که برای سامان بخشی و
روبراه کردن وضع فوتبال ایران کوچکترین قدمی برداشته نشده، به راحتی اثبات می کند.
یک نمونه دیگر ، سال هاست - به ویژه در
دهه اخیر – که بارها و بارها همین مجله و بعضی از رسانه ها و کارشناسان و خاک خورده
ها و... درباره وضعیت نابسامان و اخبار نگران کننده فوتبال تهران می نویسند و
هشدار می دهند و اخیرا هم شنیده ایم که بعضی
از برنامه های ورزشی تلویزیون ( ان شاءا... با نیت خیر و قصد اصلاح و نه تصفیه
حساب شخصی و...) بحث فوتبال تهران و نحوه اداره و مدیریت پر حرف و حدیث آن را پیش
کشیده اند و... اما از آن طرف، یعنی از سوی به اصطلاح مسئولان بالادستی ورزش ، شاهد کوچکترین عکس العمل و اقدامی در قبال این
همه نوشته و هشدار نبوده ایم و فوتبال تهران کماکان به حال خود رها بوده و به شکل
ملوک الطوایفی اداره می شود.
وضعیت
فوتبال ایران به عنوان پرطرفدارترین رشته ورزشی ، گویای همه آن چیزی است که بر کلیت
ورزش ما حاکم است. مسائل و مشکلات فوتبال ، حل شدنی است ولی به اراده محکم و عزم
انقلابی و تدبیر کارساز و اقدام شجاعانه و مردانه احتیاج داریم ، اراده و عزمی که
مسئولان و مدیران ورزش و فوتبال - بر اساس نمونه ها و شواهد فراوان - نشان داده
اند که حداقل فعلا فاقد آن هستند...