PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - November 24 2024
کد خبر: ۷۸۵۰۲
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۳
«ویسنته دل‌بوسکه» در گفت‌و‌گو با «فورفورتو» :

می‌گفتند هدایت تیم ملی اسپانیا را قبول نکن

تنها یک مربی در تاریخ توانسته است قهرمانی جهان و اروپا را ، هم در سطح ملی و هم باشگاهی به دست بیاورد. آن مربی ، ویسنته دل‌بوسکه نام دارد. او که این روزها 71 سال دارد، با وجود تمام افتخاراتی که به دست آورده ، هیچوقت در مرکز توجهات نبوده است. او به عنوان مربی همواره فردی متواضع بوده و اجازه داده که تمام توجهات به بازیکنانش باشد و همیشه تلاش کرده از استعداد شاگردانش نهایت استفاده را ببرد. او که اهل غرب اسپانیا است، دوران بازی خوبی را به عنوان هافبک دفاعی با رئال‌مادرید سپری کرد و سپس هدایت تیم نونهالان باشگاه را بر عهده گرفت و در نهایت در یک اتفاق غیرمنتظره تبدیل به مربی تیم اصلی باشگاه شد و رئال مادرید را به دو عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان رساند. او تیمی متشکل از کهکشانی‌ها و ستارگان آکادمی رئال مادرید درست کرده بود اما در نهایت در اقدامی عجیب توسط فلورنتینو پرز اخراج شد و بعدها همان نیرویی بود که اسپانیا را متحد کرد تا فاتح جام‌جهانی 2010 و یورو 2012 شود. او توانست ستارگان رئال مادرید و بارسلونا را متحد کند. هیچکس احساساتی شدن او را چندان مشاهده نکرده است. با این حال بعد از فتح جام‌جهانی، بعد از اینکه آلوارو، پسرش که مبتلا به سندروم داون است، اعلام کرد که چقدر به پدرش افتخار می‌کند، شروع به اشک ریختن کرد. او این روزها بازنشسته شده است . با این مربی نگاهی به دوران فوق‌العاده‌اش کرده‌ایم .
می‌گفتند هدایت تیم ملی اسپانیا را قبول نکن

* پیوستن به رئال مادرید در سن 17 سالگی چه حسی داشت؟

وقتی 17 سال داشتم حتی فکر هم نمی‌کردم که تجربه‌ام در پایتخت اسپانیا آنقدر طول بکشد. هیچوقت فکر نمی‌کردم که یک ورزشکار حرفه‌ای شوم. آن را یک ماجراجویی می‌دیدم. در سالامانکا دوران کودکی شادی داشتم. تنها چیزی که نیاز داشتیم یک خیابان، یک توپ و جمع شدن دوستانمان در کنار هم بود. بعدها رئال مادرید توسط یک واسطه که استعدادیابی می‌کرد، پا پیش گذاشت.

* بیش از 400 بازی برای رئال‌مادرید انجام دادید. نقطه اوج‌تان چه لحظه‌ای است؟

انتخاب تنها یک لحظه ، غیرممکن است. تمام 36 سالی را انتخاب می‌کنم که در این باشگاه بودم. مسیری طولانی و غیرقابل تصور را طی کردم. چهار مقطع را سپری کردم: کارآموز، بازیکن حرفه‌ای، مربی موقت و سرمربی. به دوران حرفه‌ای خودم در رئال مادرید افتخار می‌کنم. در آغاز با توجه به قد بلندم، یک مهاجم با میل بالای گلزنی بودم. بعدها به خط هافبک آمدم. سعی می‌کردم تیم را هدایت کنم و دائما در جریان بازی مشارکت داشته باشم ، چه در دفاع و چه در حمله.

* اولین بازی‌تان در رئال‌مادرید را در همان سالی انجام دادید که یوهان کرایوف به بارسلونا پیوست. بازی مقابل او در ال کلاسیکوها چطور بود؟

در سال 1973، مرزها به روی بازیکنان خارجی باز شد و فیفا اجازه داد که هر باشگاه با دو بازیکن خارجی بازی کند. این قدم مهمی رو به جلو بود. نمی‌توانید فوتبال را مرزبندی کنید. کرایوف ، فوق‌العاده و از زمان خودش جلوتر بود و کاری کرد که فوتبال به دو بخش قبل و بعد از او تقسیم شود. در همان سال اول، خارجی‌ها نمی‌توانستند در جام‌حذفی بازی کنند. شاید اتفاقی بود و شاید هم نه ، اما بارسا با کرایوف بعد از 14 سال توانست فاتح لیگ شود ولی در نبود کرایوف ما جام‌حذفی را فتح کردیم.

* سخت‌ترین بازی که مقابل یک تیم انگلیسی انجام دادید، کدام بود؟

شاید آن بازی که رئال‌مادرید با نتیجه 4 بر یک مقابل دربی کانتی شکست خورد اما ما در بازی برگشت و در خانه جبران کردیم و کامبک‌های معروف رئال‌مادرید از همان‌جا آغاز شد. دربی را در خانه 5 بر یک بردیم.

* به عنوان مربی ، فاتح جام‌جهانی شدید. آیا کنار گذاشته‌شدن از فهرست تیم ملی برای جام‌جهانی 1978 سخت‌ترین لحظه‌تان به عنوان بازیکن بود؟

قطعا. چون در آن زمان دائما برای تیم ملی به میدان می رفتم و بازی در این تیم همیشه اتفاقی ویژه است. چند ماه قبل از آن دچار مصدومیت شده بودم و نمی‌دانم دلیل خط خوردنم این بود یا نه اما از فهرست خط خوردم. با این حال تسلیم نشدم. به یورو80 رفتم ولی آن سال‌ها برای اسپانیا در سطح ملی سال‌های خوبی نبود.

* رئال مادرید توانست لیورپول را در فینال آن سال جام اروپا در پاریس شکست دهد اما در فینالی که مقابل آنها در سال 81 بازی کردید، شکست خوردید. این اتفاق چقدر دردناک بود؟

هیچکس باختن را دوست ندارد و همیشه طعم تلخ شکست به لیورپول در آن سال را حس می‌کنم اما رسیدن به فینال خودش دستاورد بسیار بزرگی بود. در نیمه نهایی با سختی زیاد اینتر را حذف کردیم و مدعی قهرمانی نبودیم.

*از شکست مقابل آبردین در فینال جام برندگان چه خاطره‌ای دارید؟

نمی‌توانم آن را فراموش کنم. اتفاق عجیبی بود زیرا همه شانس رئال را بیشتر می‌دانستند اما باید به رقیب احترام گذاشت. آبردین آن شب بهتر از ما بود.

* معلم هایتان در مسیر مربیگری چه کسانی بودند و بیشتر از چه افرادی تاثیر گرفتید؟

رئال‌مادرید همیشه مربیان فوق‌العاده‌ای داشته است اما در دوران من سه مربی وجود داشتند که مایلم از آنها نام ببرم: وویادین بوسکوف، لوئیس مولوونی و میلیان میلیانیچ. آنها برای باشگاه بی‌نظیر بودند. دو تن از آنها خارجی بودند و با ایده‌ها و متدهای جدید آمدند. کم‌کم متوجه تغییرات در دنیای فوتبال شدم. آنها به نحوی مرا بیدار و متوجه کردند که می‌خواهم روزی از درون زمین به روی نیمکت بروم.

* در دو مقطع ، مربی موقت رئال مادرید بودید. آیا این جاه‌طلبی را داشتید که روزی سرمربی دائمی باشگاه باشید؟

نه، اصلا. همیشه فکر می‌کردم که به پست اصلی خودم به عنوان استعدادیاب برمی‌گردم. وقتی مربیگری را شروع کردم، دوست داشتم این کار را در سطح پایه انجام دهم. دوست داشتم به بازیکنان در ابتدای مسیر حرفه‌ای‌شان کمک کنم. با این حال سومین باری که تصمیم گرفتند مرا به عنوان مربی موقت انتخاب کنند، برای مدیر عامل و نایب رئیس او گفتم که اگر به من اعتماد دارند، ایده بدی نیست که در جایگاهم بمانم. آنها هم پذیرفتند و صادقانه بگویم سال‌های بدی نبود.

* گرفتن جای جان توشاک در سال 1999 چقدر سخت بود؟

سخت‌ترین کار ، برگرداندن روحیه بازیکنان و ارتقای جایگاهمان در لیگ بود. خوشبختانه مسائل در لیگ قهرمانان به شکلی متفاوت پیش می‌رفت.

* نکته کلیدی در شکست دادن والنسیا در فینال لیگ قهرمانان سال 2000 در پایان اولین فصل‌تان به عنوان سرمربی ، چه بود؟

شب فوق‌العاده‌ای بود. والنسیا فصلی عالی را زیر نظر هکتور کوپر گذرانده بود و همه شانس بیشتری برای قهرمانی آنها قائل بودند. تیم مستحکمی داشتند که ستاره‌هایی نظیر مندیتا و کلودیو لوپز نیز در آن توپ می‌زدند. ما به مدت چندین ماه بی‌ثبات بودیم اما تجربه زیادمان در لیگ قهرمانان به سودمان تمام شد. اندکی قبل از فینال، بارسلونا را نیز با نتیجه سه بر صفر شکست دادیم که به افزایش اعتماد به نفس‌مان کمک کرد. در نهایت در فینال ، تیم برتر میدان بودیم و این را در زمین مسابقه هم نشان دادیم.

* هدایت کردن کسی مثل نیکولاس آنلکا چطور بود؟ آیا یک بار به خاطر تمرین نکردن ، او را محروم کردید؟

او وقتی که به رئال‌مادرید آمد خیلی جوان بود. چندین بار از انجام تمرین سر باز زد چون حس می‌کرد رفتارم منصفانه نبود . باشگاه ، او را جریمه کرد ولی من هیچوقت از وی کینه ای به دل نگرفتم. کاملا بر عکس ، او به ما کمک کرد تا قهرمان اروپا شویم و این خاطره را از او به یاد دارم.

* آنلکا در سال 2000 به پاری‌سن‌ژرمن بازگشت. آیا این انتقال به سود همه بود؟

بله. فکر می‌کنم رئال مادرید پول زیادی از این انتقال گرفت ، حتی بیشتر از پولی که برای خریدش خرج کرده بودند. فروش خوبی بود.

* چقدر از تلاش فلورنتینو پرز برای آوردن لوئیز فیگو از بارسلونا به رئال مادرید باخبر بودید؟

فکر می‌کنم بیش از اینکه از مدیر عامل چیزی بشنویم، از زبان رسانه‌ها شنیدیم. درست است که انتقالی جنجالی بود اما اولین انتقال جنجالی نبوده و آخرین هم نخواهد بود. فیگو بازیکن مهمی برای بارسلونا بود . در فوتبال این اتفاقات می‌افتد. اگر چه خودم فقط در یک باشگاه بودم ولی باید به این مسائل عادت کنید.

*وقتی هواداران بارسلونا سر یک خوک را برای لوئیز فیگو پرت کردند، چه حسی داشتید؟

شب پرتنشی بود. حتی گاهی اوقات ناخوشایند هم می‌شد. داور مجبور شد بازی را به مدت چند دقیقه متوقف کند چون فیگو نمی‌توانست بدون آزار و تهدید هواداران بارسلونا کرنر بزند. بازی در نیوکمپ هیچوقت آسان نیست اما آن بازی یک ال کلاسیکوی معمولی نبود.

* فلورنتینو پرز را چه جور آدمی توصیف می‌کنید؟

چیزی برای گفتن ندارم. فقط تصورم این است که هر مدیرعاملی تمام تلاشش را کرده تا بهترین عملکرد را برای رئال‌مادرید داشته باشد.

* دوران کهکشانی‌ها با حضور پرز در سال 2000 آغاز شد. چطور توانستید چندین ستاره را در دوران اوج فوتبال شان مدیریت کنید؟

رئال مادرید همیشه بازیکنانی فوق‌العاده داشته است. به همین خاطر مربیان باید بتوانند یک توازن ایجاد کنند و به نظرم تیم ما متوازن بود. خوش‌شانس بودیم که آنها افراد خوبی بودند و اگر بخواهم به طور کلی صحبت کنم، با هیچکس مشکلی نداشتیم. لازم نبود کار سختی برای کنترل رختکن انجام دهیم. حتی یک بار هم کسی را جریمه نکردم. با صحبت کردن و قانع کردن بازیکنان چیزهای بیشتری به دست می‌آورید.

* آیا لقب " کهکشانی‌ها " که روی رئال مادرید گذاشته بودند، شما را آزار می‌داد؟

نه، اصلا. مجبور بودیم با این مسائل زندگی کنیم. همه این‌ها اختراع رسانه‌ها بود. رئال‌مادرید سال‌ها بازیکنانی ستاره داشت و البته بازیکنان آکادمی هم به تیم اصلی راه پیدا می‌کردند. رئال مادرید همیشه با همین فرمول یعنی بازیکنان خارجی خوب و بازیکنان آکادمی که با ریشه‌های باشگاه آشنایی داشتند، عملکردی خوب داشت.

* آیا خرید بزرگی انجام شد که شما آن را نمی‌خواستید اما حس کردید باید به او بازی دهید؟

هیچیک از اعضای هیات مدیره هیچوقت مرا مجبور نکرد به بازیکنی خاص بازی بدهم. همیشه به فکر بهترین کار برای رئال مادرید بودیم تا باشگاه به بهترین شکل عمل کند.

* بهترین بازیکنی که هدایت کرده‌اید چه کسی بوده است؟

بازیکنان زیادی وجود دارند و نمی‌توانم فقط یکی را انتخاب کنم. از آکادمی هیچوقت نمی‌توانم بازیکنانی نظیر ایکر کاسیاس، گوتی یا رائول را فراموش کنم. فرناندو هیرو از وایادولید به تیم ما آمد و خریدی خوب و کاپیتانی قابل احترام بود. در مورد بازیکنان خارجی می‌توانم فرناندو ردوندو، روبرتو کارلوس، زیدان، لوئیز فیگو و رونالدو را انتخاب کنم.

* کار کردن هر روزه در کنار زیدان چطور بود؟

زیدان بازیکنی باشخصیت بود که تکنیک و هماهنگی بالایی داشت. همه او را با گل فوق‌العاده‌اش در فینال لیگ قهرمانان مقابل بایرلورکوزن به خاطر می‌آورند اما تا زمان بازنشستگی ، بی‌نهایت کار جادویی انجام داد. زیدان در رختکن چندان صحبت نمی‌کرد ولی وزنه سنگینی برای تیم بود.

* آیا فکر می‌کردید که او روزی مربی شود؟

حدس زدن چنین موضوعی کار سختی بود زیرا او فردی تودار بود. البته نمی‌توانم بگویم تعجب کردم چون او زیر نظر مربیان بزرگی کار کرده بود و فکر می‌کردم دوست داشته باشد چیزی که یاد گرفته را اجرا کند.

* وقتی رونالدو در اولدترافورد هت‌تریک کرد، سرمربی رئال‌مادرید بودید. به نظرتان او یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال است؟

بدون شک. او گلزنی تاریخی، با غریزه بالا بود که فردی خوش‌اخلاق نیز به حساب می‌آمد و همیشه می‌خندید. او آن شب سه گل زد و تعجب نکردم که حتی هواداران حریف به شکل ایستاده او را تشویق کردند.

* آیا تعجب نکردید که با وجود فتح دو لیگ قهرمانان برای رئال مادرید، از این تیم برکنار شدید، آن هم وقتی که تازه برای بار دوم قهرمان لالیگا شده بودید ؟

نمی‌توانم انکار کنم که دوست داشتم به شغل مربیگری در رئال‌مادرید ادامه دهم زیرا فکر می‌کردم هنوز راهی طولانی در پیش داریم. می‌توانستیم در اروپا جام‌های بیشتری به دست بیاوریم اما شخصی دیگر تصمیم گرفت که دوران ما به سر آمده است.

*چطور از برکناری‌تان آگاه شدید؟

به خاطر دارم که شایعاتی به وجود آمده بود. برای مصاحبه به یک شبکه تلویزیونی رفته بودم و کسی که قرار بود با من مصاحبه کند، گفت خورخه والدانو که در آن زمان عضو هیات مدیره بود، امشب با من تماس می‌گیرد. دقیقا همین اتفاق افتاد.

* آیا رئال‌مادرید بعدها دوباره به شما پیشنهاد مربیگری داد؟

نه. بعد از اینکه باشگاه را در سال 2003 ترک کردم، دیگر از سوی باشگاه با من تماسی گرفته نشد.

* حقیقت دارد که قبل از انتخاب لوئیز آراگونس در سال 2004 پیشنهاد هدایت تیم ملی اسپانیا را رد کردید؟ چرا تصمیم گرفتید که به بشیکتاش بروید؟

نه. در آن زمان هیچ تماسی با من از سوی فدراسیون گرفته نشد. سال‌ها در رئال‌مادرید بودم و نیاز به تغییر داشتم. به همین خاطر بشیکتاش از هر نظر انتخاب خوبی بود. یک شب پیشنهادی از ترکیه به دستم رسید و فردایش آن را قبول کردم. ساعت 6 صبح سوار هواپیما به مقصد استانبول شدم و اگر چه تنها 8 ماه در آنجا حضور داشتم اما خیلی خوشحال بودم و تجربه خوبی داشتم. آنجا همه مرا با محبت قبول کردند.

* راز موفقیت‌تان در تیم ملی اسپانیا چه بود؟ بعد از قهرمانی در یورو 2008 هدایت این تیم را قبول کردید . آیا فشاری برای ادامه دادن این مسیر موفق حس می‌کردید؟

به خاطر دارم که مشاورانم می‌گفتند هدایت تیم ملی را قبول نکن چون آراگونس با فتح یورو 2008 کار فوق‌العاده‌ای کرده و حفظ این روند کار سختی است. من موافق نبودم و حس می‌کردم ادامه دادن این روند ، کار آسانی است. بازیکنانی خوب و سبک بازی مشخصی داشتیم. نمی‌خواستم چیزی را تغییر دهم و روی همین میراث به کارم ادامه دادم. هیچ ردی از گذشته را پاک نکردم.

* برای متحد کردن بازیکنان بارسلونا و رئال مادرید در رختکن تیم ملی ، چه کاری انجام دادید؟

با وجود چیزهایی که شنیده یا خوانده‌اید، اتفاقات عجیبی بین بازیکنان نمی‌افتاد. رابطه آنها سالم بود ولی همان طور که می‌دانید، عوامل خارجی برای مدتی روی جو تیم تاثیر گذاشت. باید صحبت می‌کردیم و همه متوجه می‌شدند که هدف مشترکی داریم که نباید چشم از آن برداریم. آنها افرادی منطقی بودند و فهمیدند که باید تلاش بیشتری بکنیم.

* برای رفع کدورت سرخیو راموس و جرارد پیکه که در ال‌کلاسیکو به وجود آمده بود، چه حرف‌هایی زدید؟

گفتم آنها افرادی مهم برای تیم ملی هستند و اهمیت زیادی دارد که مشکلات شخصی ایجاد شده در نتیجه رقابت رئال مادرید و بارسلونا که در آن زمان اصلا نیاز نداشتیم و به اوج خود هم رسیده بود، به سرعت برطرف شود. با افراد بیشتری صحبت کردم اما حقیقت دارد که با سرخیو راموس و جرارد پیکه دیدار کردیم تا رختکن را متحد کنیم. این کار را با کاسیاس و ژاوی و همچنین ژابی آلونسو و سرخیو بوسکتس نیز انجام دادیم و خوشبختانه موفق بودیم. مشکلات باشگاهی به رده ملی آمده بود و این خیلی خطرناک محسوب می‌شد.

* سبک بازی بارسلونا قطعا تاثیر زیادی در تیم ملی شما داشته است. چطور آن را با سبک بازی خودتان وفق دادید؟

فکر نمی‌کنم منصفانه باشد که سبک بازی‌مان را الگوبرداری شده از تیم پپ گواردیولا بدانیم. در طول 8سال حضورم به عنوان سرمربی تیم ملی اسپانیا، تغییرات زیادی انجام شد. گاهی اوقات اکثر بازیکنان از بارسلونا بودند و گاهی اوقات از رئال مادرید و حتی لیورپول و والنسیا اما مسلما چند بازیکن مهم تیم نظیر پیکه، بوسکتس، ژاوی، پدرو، اینیستا، فابرگاس، پویول و ویا از بارسلونا بودند.

*با وجود اینکه رابطه‌ای دوستانه و طولانی با رئال‌مادرید داشتید، هیچوقت مشکلی با بازیکنان ملی‌پوش بارسلونا برایتان پیش نیامد...

درست است. همیشه به فکر صلاح تیم ملی بودم. هیچوقت بازیکنی را به خاطر باشگاهی که در آن بازی می‌کرد، به تیم دعوت نکردم. برایم مهم نبود که بازیکن بارسلونا است یا رئال مادرید، فقط سعی می‌کردم بهترین بازیکنان را داشته باشم ، کسانی که با وجود آنها بهترین شانس را برای پیروزی داریم.

* اسپانیا در اولین بازی خود در جام‌جهانی 2010 به شکلی شوکه‌آور به سوئیس باخت. بعد از این اتفاق به بازیکنان چه گفتید؟

گفتم با هویت و سبک بازی مشخصی به آفریقای جنوبی آمده‌ایم و نباید به آن پشت کنیم. زمان ایجاد تغییرات نرسیده بود بلکه برعکس باید با همان ایده ادامه می‌دادیم چون اگر در بازی دوم دست به انجام 7 تغییر می‌زدم، به اعتبار خودم به عنوان سرمربی آسیب رسانده بودم. عملا با همان 11 نفر ادامه دادیم ، به جز این که فرناندو تورس و ژسوس ناواس را به تیم اضافه کردیم.

* انتقاد رسانه‌ها بعد از شکست در اولین بازی جام‌جهانی چقدر بود؟

انتقادها به رختکن تیم نفوذ کرد و بسیار دردناک بود چون در میان بازیکنان تردید ایجاد شد ولی فکر می‌کنم در این زمینه هوشیار بودیم چون می‌دانستیم چطور با رسانه‌ها کنار بیاییم. این مسئله ، کاری کرد که متحدتر شویم.

* قبل از بازی فینال مقابل هلند به بازیکنان چه گفتید؟

گفتم مهم‌ترین بازی زندگی‌مان در پیش است. می‌دانستم فرصت این را داریم که یک شب زیبا را تجربه کنیم. گفتم فوتبال ، جنگ نیست و یک ورزش است و ممکن است برنده شویم یا شکست بخوریم. افراد زیادی حامی ما بودند. یک ملت پشت ما بود. بعد از این همه سال که شکست برای " لاروخا " عادی بود، می‌خواستیم این روند را تغییر دهیم.

* پس به جای مسائل تاکتیکی ، در مورد مسائل احساسی صحبت کردید؟

از قبل هلند را به خوبی می‌شناختیم. آماده بودیم تا بازیکنانی نظیر آرین روبن و وسلی اشنایدر را خنثی کنیم. تا لحظه آخر به کاری که می‌کردیم باور داشتیم و شانس هم آوردیم ، مثل مهار کاسیاس مقابل روبن. برای فتح جام‌جهانی به چنین چیزهایی نیاز دارید.

* از بازی فیزیکی هلندی‌ها در فینال تعجب نکردید؟

اندکی متعجب شدم چون هلند به صورت سنتی ، تیمی است که سبک بازی مشخصی دارد. البته باید بگویم برت فن‌مارویک، مربی هلند 5 یا 6 ماه بعد برای عذرخواهی به مادرید آمد. انگار که بابت آن اتفاقات احساس گناه می‌کرد.

*آیا آن فینال ، سخت‌ترین مسابقه زندگی‌تان بوده است؟

می‌خواستیم برنده شویم اما فکر نمی‌کنم سخت‌ترین مسابقه‌ای بود که به عنوان مربی تجربه کرده ام. در بازی‌های دیگر استرس بیشتری داشته‌ام. در هر صورت اگر چه همیشه برنده نبوده‌ام اما همواره از فوتبال لذت برده‌ام. کسی نیستم که خیلی مضطرب شوم.

* فتح جام‌جهانی چه حسی داشت؟

چنین لحظاتی اوج احساس و بسیار ویژه هستند. همچنین به یاد والدینم و برادرم بودم که دوست داشتم این موفقیت را در کنارم تجربه کنند.

* بعد از فتح جام‌جهانی، پادشاه اسپانیا از شما تقدیر کرد. این اتفاق چقدر برایتان ارزشمند بود؟

بابت این اتفاق سپاسگزارم ولی باید از تمام بازیکنانی که در آن تیم بودند نیز تشکر کرد. آنها نقش اصلی را در اولین قهرمانی اسپانیا در جام‌جهانی داشتند. امیدوارم که تیم ملی به بهترین شکل ممکن زیر نظر من بازی کرده باشد.

* آیا متمرکز نگه‌داشتن بازیکنان در جریان یورو 2012 سخت‌ترین بخش کارتان بود؟

اندک اندک ، دست به انجام تغییرات زدیم. تغییرات زیاد نبود چون بازیکنان همگی در فرم خوبی بودند و در باشگاه‌هایشان به طور ثابت بازی می‌کردند. از ما بابت انتخاب یک ترکیب ثابت انتقاد می‌شد اما این کار را در جام‌جهانی بعدی در برزیل هم کردیم و دلیلی نمی‌دیدم بازیکنانی که هنوز در باشگاه‌هایشان نقشی کلیدی داشتند را به تیم ملی نیاورم.

* تنها مربی ای هستید که فاتح جام‌جهانی، یورو، لیگ قهرمانان و جام اینترکونتیننتال شده‌اید. چقدر به این موضوع افتخار می‌کنید؟

خیلی خوش‌شانس بوده‌ام و در حرفه‌ام شانس آورده‌ام. حس خوبی دارم که توانستم از علاقه‌ای که داشتم برای سال‌های طولانی لذت ببرم اما باید این را هم بگویم که آدم خاطره‌بازی نیستم.

* چه اتفاقی برای اسپانیا در جام‌جهانی 2014 افتاد؟

بازیکنانی را به برزیل بردیم که فکر می‌کردیم باید ببریم. در آن زمان آنها بهترین بودند. می‌دانستم طبیعی‌ترین و منطقی‌ترین چیز این است که دوباره قهرمان نشویم. فکر می‌کردم تکرار موفقیت آفریقای جنوبی و فتح 4 جام قهرمانی متوالی در رده ملی تقریبا غیرممکن است. هیچکس در تاریخ چنین کاری نکرده است. با این حال سعی کردم حتی در شکست ، به بهترین شکل ممکن به تیم ملی خدمت کنم.

*بابت بازیکنان انتخابی‌تان پشیمان نیستید؟

نه. یک مربی دیگر شاید بازیکنان دیگری را انتخاب می‌کرد اما در آن زمان مغزم به من می‌گفت که همین بازیکنان را ببرم. شاید در برخی از مسائل اشتباه کرده باشم اما پشیمان نیستم.

* بعد از یورو 2016 بازنشسته شدید. آیا پیشنهادی برای مربیگری داشتید؟

پیشنهادهای فوق‌العاده‌ای از چین داشتم اما برایم واضح بود که می‌خواهم کنار بکشم. برای سال‌های طولانی مربیگری کرده بودم و فکر کردم زمان مناسبی است تا برای خانواده‌ام وقت بگذارم و در کنار آنها باشم. فوتبال دیگر اولویتم نبود.

* فرصت مربیگری در انگلیس را داشتید؟

به خاطر نمی‌آورم پیشنهادی دریافت کرده باشم. اگر هم کسی در این باره تماس گرفته باشد، مدیر برنامه‌هایم به من نگفته است. در هر صورت کار سختی بود چون بدون بلد بودن زبان انگلیسی، راحت صحبت کردن در رختکن کار سختی است. بلد بودن زبان ، نکته مهمی است زیرا اکثر اوقات چیزی که می‌گویید مهم نیست و نحوه گفتن‌تان اهمیت دارد.

* نظرتان در مورد سوپر لیگ چه بود؟

بعد از تماشای مسابقات لیگ قهرمانان فصل قبل، برایم واضح بود که این تورنمنت در شرایط خوب و سالمی است. به نظر من هیچ تورنمنت دیگری نمی تواند با آن رقابت کند. سوپر لیگ فقط برای کسب پول بیشتر طراحی شده اما مشکل این است که همیشه به سود برخی از تیم‌های خاص خواهد بود.

* آرمین زمانی