PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۷۸۵۰۵
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۷
... از " مدیریت علوی " تا " مدیریت طاغوتی "

بازیکن باید مراقب نیمکت و مربی باشد یا مربی باید بازیکن را کنترل کند ؟!

بازیکن باید مراقب نیمکت و مربی باشد یا مربی باید بازیکن را کنترل کند ؟!


مردم فرق " عقب مانده " های واقعی را
از " منتقدان دلسوز " تشخیص می دهند

ریشه پرآشوبی و گرفتاری های فوتبال ، تداخل وظایف و دخالت های غیرمسئولانه است

راس هرم ورزش به اصلاحات انقلابی احتیاج دارد !


آقا یدالله و آن " شو"ی تلویزیونی !

باران تقریبا شدت گرفته بود . آقا یدالله ، کُردمرد شریف و زحمتکشی که نزدیک موسسه ما، سال هاست بساط کفاشی دارد و هر روز درتلاش معاش است که نان حلال برسر سفره همسر و فرزند خود ببرد، چند روز پیش ، یعنی فردای همان شبی که در یکی از برنامه های ورزشی تلویزیون، مدیر عامل سابق یکی از تیم های فوتبال شرکت کرده و اندر خدمات خود سخن ها گفته و درباره اقدامات و ابتکارات خود کلی بر سر خلق خدا منت گذاشته و از جفاها و ناملایمات و سختی هایی که در دوران عذاب آور(!) مدیریتی خود متحمل شده ، نالیده بود و... ، بله ، در فردای همان شب که آن " شو " ی تلویزیونی پخش شده بود، وقتی چشمش به ما خورد که روانه مترو بودیم، طبق روال هر روزه اول سلام وعلیکی کرد و بعد با آن لهجه قشنگ و نمکین کردی خود گفت: فلانی ، دیشب برنامه رو دیدی؟

پاسخ دادم : من سال های سال است که برنامه های ورزشی تلویزیون را نگاه نمی کنم ...

ما " مردم " نیستیم ؟!

آقا یدالله در حالی که سری تکان می داد ، با لحنی که هم تاسف و هم تمسخر در آن احساس می شد، گفت: خوب شد ندیدی...! آخه این بابا چی می گفت؟! می گفت من وقتی مدیر بودم ماهی 35 میلیون تومان به راننده ام می دادم و... آن وقت دهه فجر را هم تبریک گفت و افزود که من انقلابی ام و شهدا چنین و رهبری چنان ... آخه اینا من بیننده را چی فرض کردن؟! هی از مردم دم می زد و می گفت که آنها از من خواستن مربی خارجی بیارم ! ما کی چنین چیزی گفتیم ؟ ما مردم نیستیم؟!

دور ، دور این " جماعت " است

باران شدت بیشتری گرفته بود. مجال حرف زدن و جواب دادن نبود. فقط سری به افسوس تکان دادم و گفتم: اتفاقا الان در شورای تیتر" روزنامه " هم درباره این حرف ها، صحبت شد. چه باید کرد ،عمو یدالله ؟ فعلا دور ، دور این جماعت است که درباره انقلاب و شهدا و رهبری و مردم و... حرف می زنند و زبان در کام می چرخانند، اما در عمل ، " آن طور دیگر" عمل می کنند، طوری که کوچکترین سنخیت و نسبتی با مدیریت در تراز انقلاب ندارد و آنقدر که از شاخص ها و اصول" مدیریت علوی" دور است ، به " مدیریت طاغوتی " نزدیک است... شنیدم از پول ها و هزینه هایی هم که " گاوهای شیرده" آمریکا در منطقه پای ستارگان بازنشسته فوتبال دنیا می ریزند با حسرت و دریغ یاد کرده است ، که آنها آنطور خرج می کنند، ماها اینطور...!! آخر این چه وضعی است؟! به زعم این مدیر انقلابی ، اعتراض کردن به این ولخرجی های احمقانه ، نشانه " عقب ماندگی" و" کوته فکری" فرد یا افراد معترض است !!

این چه وضعی است ؟!

از آقا یدالله خداحافظی کردم ولی حرف های او که مسلما حرف های خیلی های دیگر هم هست فکر و ذهن مرا تا دقایقی رها نمی کرد . واقعا این چه وضعی است؟! حرف از انقلاب و شهید و زهد و پرهیزگاری نبوی و عدالت و مردانگی علوی و فداکاری و ایثار حسینی و... گوش فلک را کر کند و بعد ، در عمل ، دیدن پزهای اشرافی - البته از نوع آبدوغ خیاری آن و شنیدن حرف ها و نظراتی که کوچکترین ربطی به فرهنگ و آئین و مکتب اعتقادی و آرمان های تاریخی آنها ندارد – و آن وقت حرف از حاج قاسم و شهید همت و... زدن ، آن هم از طریق رسانه ای که باید به دور از عوامفریبی و حرف های کلیشه ای ، بلند گوی راستین انقلاب اسلامی و مروج و مدافع سرسخت آرمان های ملی و مردمی آن باشد ، اما اصلا نیست، اسمش را باید چه گذاشت؟ سرکار گذاشتن مردم و بینندگان عزیز و ارجمند یا روشنگری و تبیین ارزش های فرهنگی و اعتقادی که قرار بوده و هست که انقلاب اسلامی احیاگر آنها باشد ؟

جذب حداکثری یا دفع حداکثری ؟!

اسم این کارها و حرف ها و ژست ها و..." جذب حداکثری" است یا " دفع حداکثری" ؟! البته این نکته را هم که تذکرش لازم ، بلکه واجب است عرض کنیم که متاسفانه این نوع رفتارها و ولخرجی ها و بریز و بپاش ها و اسراف ها که در همان فرهنگ غرب هم ( که حتی یک سِنت آن هم حساب دارد ) به شدت محکوم است و حیف و میل کننده را دادگاهی و رسوا می کنند ، دارد رفته رفته به یک روال و روند مدیریتی در ورزش ما( به جاهای دیگر کاری نداریم!) تبدیل می شود و مورد بالا تنها مورد نیست و با این وضع و اوضاع ، آخرین آن هم نخواهد بود و نمونه و مثال تازه ای است که در این مقال به آن پرداخته ایم.

... از ژست انقلابی تا " پاداش میلیاردی " مدیر عامل

این واقعا یکی از آسیب ها و آفات امروز جامعه ماست که بیش از هر چیز به حقانیت و ماهیت انقلاب ضربه می زند و تاثیرات روحی و روانی منفی بر افکار مردم - علی الخصوص نسل جوان - می گذارد. اینکه در قامت یک مدیر بیایی دم از انقلاب و اسلام و مردم و ... بزنی و دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب را تبریک بگویی و بعد ، بر مخارج و ریخت و پاش های آنچنانی و کرایه های سنگین یکی از گرانقیمت ترین هتل های تهران و ایران و حقوق آنچنانی به راننده و " پاداش میلیاردی مدیر عامل" ماله بکشی و توجیه کنی و از عالم و آدم هم طلبکار باشی و بدتر از همه ، چند دقیقه بعد مدیری که جانشین تو شده روی خط بیاید و تو را به دروغگویی و فریب اذهان عمومی متهم کند و...!! با این نوع حرف زدن و اتهام دروغگویی و فریب دادن و..‌. آیا منطقی است که انتظار داشته باشیم تصویر مثبت و دلنشینی از مدیریت های ورزش- که در جایگاه های مهم از جمله تیم های بزرگ و مردمی قرار گرفته اند - در ذهن مخاطب و خاصه نسل جوان شکل ببندد؟

راستی عقب مانده واقعی کیست ؟!

آیا درست است که توقع داشته باشیم مردم انقلاب کرده خیالشان بابت مدیرانی که سکان هدایت ورزش را در دست گرفته اند ، راحت و آسوده باشد و مدیریت ورزش را الحق والانصاف در تراز انقلاب اسلامی قلمداد کنند و از آنها و عملکردشان راضی و خشنود باشند؟ البته که پاسخ این سئوالات ، منفی است و متاسفانه در این وضعیت همانطور که اشاره شد بدبینی ها و شائبه هایی پیش می آید که بیش از خود آن افراد، متوجه اصل انقلاب و حقانیت آن می شود. البته بدون تعارف و اغراق ، سخت معتقدیم مردم یا آنچه جامعه شناسان به آن " وجدان جمعی" می گویند ، در تحلیل نهایی خود درباره همه چیز به درستی قضاوت و داوری می کنند. آنها بر خلاف بعضی از تصورات ، صاحب تشخیص هستند و تفاوت ها را می فهمند و میان خادمان مخلص خود و کسانی که به طور ناشیانه ادای آنها را در می آورند به روشنی مرز بندی می کنند. ضمنا آنها خوب می فهمند که آنکسی که از کیسه بیت المال به راحتی خرج و هزینه های سنگین و بی حاصل را به مردم تحمیل می کند ،" عقب مانده" است یا آنکسی که می گوید اگر پولی هم از کیسه مردم خرج می شود ، باید ریال به ریال آن حساب شده و در جهت پیشرفت ورزش کشور و شاد کردن واقعی دل مردم باشد!

هشیاری و حساسیت درباره انتخاب سرمربی تیم ملی

وقتی مشغول نگارش این مطلب بودیم ، هنوز تکلیف مربیگری تیم ملی معلوم نشده بود و کماکان مسئولان در این باره مشغول رایزنی هستند و گاه اظهارات متناقضی را هم مطرح می کنند. در هر صورت هنوز برای انتخاب مربی تیم ملی دیر نشده و امیدواریم مدیران فوتبال در این باره ، اولا با استفاده از نظرات کارشناسان واقعی و در اولویت قرار دادن مصلحت تیم ملی و ترجیح آن به هر مصلحت و منفعت شخصی و باندی دیگر، با دقت و مطالعه و بررسی های کافی به نتیجه و جمع بندی برسند، ثانیا مراقب باشند " دلال های پیشانی سفید" که این روزها به شدت فعال هستند واز طریق رسانه های در اختیار یا بعضی از عناصر رخنه کرده رسانه ای هر روز یکی از گزینه های خود را به عنوان سرمربی جدید تیم ملی معرفی می کنند، دوباره بر سر این تیم ، بلای تازه ای را آوار نکرده و " شبه اسکوچیچی " را به آستین فوتبال ایران نکنند و نیمکت با ارزش تیم ملی را در اختیار دست نشانده های گوش به فرمان خود قرار ندهند. خوشبختانه در صحبت های چند روز پیش آقای تاج ، رئیس فدراسیون فوتبال این هشیاری و توجه احساس می شد. در هر حال لازم است که همه دست اندرکاران و تصمیم گیران رسانه ها و... درباره موضوع انتخاب سرمربی تیم ملی از هشیاری و حساسیت بایسته برخوردار شوند و اجازه ندهند که جریان دلالی افسارگسیخته - که در خیلی از کانون های فوتبالی ما نفوذ کرده و در سال های اخیر دامنه نفوذ خود را به تیم ملی هم گسترش داده بود - درباره سرمربی آینده تیم ملی کوچکترین نقشی را بازی کند.

اهل فن باید نظر دهند

مساله دخالت های نابجا در امور فوتبال در خیلی جاها ریشه بسیاری از مشکلاتی است که فوتبال ( بخوانید ورزش) ما با آن سخت دست به گریبان است و یکی از عمده ترین دلایلی است که باعث شده کسی لذت نبرد و زیبایی های ورزش و رشته ای مثل فوتبال تحت الشعاع حاشیه ها ومسائل جانبی و درگیری هایی قرار گیرد که موجب آزار همه علاقه مندان به ورزش شده است. بنابراین اینکه بالاتر گفتیم درباره انتخاب مربی تیم ملی باید " اهل" آن نظر بدهند و حرف اول و آخر را آنها بزنند، یک حرف بدیهی و یک روال کاملا طبیعی است که باید نه فقط درباره تیم ملی ایران که در مورد هر تیم و باشگاهی که صاحب دارد و برای خود هویت و حیثیتی قائل است ، رعایت شود. تردیدی نداشته باشیم که این خود ، یکی از اصلی ترین دلایل پیشرفت تیم ها و کشورهای موفق است. شک نکنیم که در این کشورها که یا در ورزش و فوتبال ، صاحب مکتب و نام هستند و یا اینکه در مسیر پیشرفت حرکت می کنند( ملموس ترین آنها مثلا ژاپن) دلال و رمال و هر فرد غیر مسئول دیگری حق دخالت و تصمیم گیری درباره مساله مهمی مثل انتخاب سرمربی تیم ملی را ندارد و آنچه ما در این زمینه می گوییم و بارها آن را تکرار و تاکید کرده ایم، اصلا حرفی من درآوردی و تزی که خاص این قلم و نوشته باشد، نیست.

نقش واسطه گری در فوتبال

ما معتقدیم و همیشه هم گفته ایم که " بخش واسطه گری" ( یا ترانسفر) یکی از بخش هایی است که باید در فوتبال و اصولا ورزش حرفه ای فعال باشد ، جزئی است که می تواند در سیستم کلی فوتبال و ورزش هر کشور نقش مثبت و کارکرد مفیدی داشته باشد، منتها به شرط آنکه در چارچوب وظایفی که قانون و مقررات برایش تعریف کرده ، عمل کند و پا را از گلیم خود فراتر ننهد. وظایف " بخش ترانسفر" در فوتبال مشخص است و باید سفارش پذیر باشد نه سفارش دهنده ، ولی وقتی نظم و انضباط نباشد و هر چیزی و فردی سرجای خود قرار نگیرد ، طبیعی است که به قول فردوسی طوسی:

چو این کار آن جوید ، آن کار این

پرآشوب گردد سراسر زمین

ارتباط نیمکت با زمین

ریشه پرآشوبی فوتبال را باید در همین نکته جستجو کرد که مسئولیت ها و وظایف و جایگاه ها تداخل پیدا کرده و با یکدیگر قاطی شده است. این است که ترانسفر و دلال جای مدیریت تیم ملی می نشیند و خط وربط تعیین می کند، مربی می آورد و مربی می برد، در لیست نفرات تیم ملی و حتی ارنج و آرایش آن دخالت می کند و... باز یک مثال دیگر، چیزی است که اخیرا در فوتبال باشگاهی ما به کرات دیده می شود و آن این است که به جای اینکه نیمکت نشینان مواظب بازیکنان وسط میدان باشند، بازیکنان توی میدان باید یک چشم به توپ و حریف داشته باشند و با چشم دیگر مراقب نیمکت نشینان باشند تا شر و جنجال به پا نکنند و کارت نگیرند و اخراج نشوند!! و... از این دست مثال ها ونمونه ها در فوتبال و ورزش ما فراوان است که حکایت از تداخل وظایف و دخالت عناصر و باندهای غیر مسئول در کلیت ورزش - از راس هرم تا قاعده آن - دارد.

پول مردم را درست خرج کنید

تاسف اینجاست که این امور مخل و مضر چنان در ورزش ما - و خاصه فوتبال – جا افتاده وعادی شده که اگر نشریه ای مانند کیهان ورزشی به خودش اجازه دهد و بنویسد که مثلا دلال نباید در کاروبار تیم ملی دخالت کند و یا اینکه کسی مخالف مربی خارجی نیست، اما به شرط آنکه بهتر از او را در ایران نداشته باشیم و یا اینکه ما مخالف پول خرج کردن برای ورزش نیستیم اما این پول بی زبان را که از کیسه این ملت - آن هم در این شرایط کمر شکن اقتصادی - خرج می کنید ، درست و بجا خرج کرده و اسراف و ریخت و پاش نکنید و عقب مانده ترین کشورهای دنیا را که به " گاوشیرده" قدرت های ستمگر جهانی معروف هستند، الگو و سرمشق مدیریتی خود قرار ندهید و... آری به خاطر تذکر این نکات ساده و همه فهم و بدیهی، به " عقب ماندگی" و ... متهم و بایکوت و تحریم می شود و...

اصلاحات انقلابی در ورزش

به شدت معتقدیم و تکرار و تاکید می کنیم که تا این روش های غیر منطقی در ورزش ما ، ساری و جاری است ، همه چیز به نفع جریانات و افراد منفعت جو و افراد آویزان وانگل صفت خواهد بود و ظرفیت های پنهان این ورزش مستعد کماکان نامکشوف خواهد ماند، لذا در آستانه چهل وچهارمین سالگرد انقلاب اسلامی مردم قهرمان ایران ، بار دیگر اعلام می کنیم که ورزش ما و رشته هایی مثل فوتبال به اصلاحاتی اساسی و انقلاب گونه احتیاج دارند، انقلابی که باید از نگرش ها و رویکردها - آن هم در مسئولان و مدیران ورزش ، یعنی راس هرم ورزش - آغاز و به تغییر روش ها و شیوه ها منجر شود . با این روند و روال ، تحولی که یکی از آرمان های انقلاب و از مطالبات اصلی ورزشدوستان کشور است ، هرگز تحقق نخواهد یافت و بهتر است حرفش را هم نزنید و شعارش را هم ندهید !

*سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها