زبان سرخ
چه زمانی به خودتان ثابت می شود ؟!
متاسفانه سنگین ترین شکست تیم ملی بسکتبال ایران در پنجره های انتخابی جام جهانی مقابل ژاپن رقم خورد و با 35 امتیاز اختلاف ، دوباره طعم تلخ ناکامی را،این بار مقابل «سامورایی ها» - آن هم بدون بازیکنان شاغلشان در NBA - چشیدیم .
همان طور که در گذشته هم به آن اشاره کره بودیم با لطف بزرگ استراليا كه سبب خير شد و با عدم حضورش در پنجره قبلی ، پيروزی ۲۰ بر صفر- كه آقايان در رويا هم نمي ديدند - را نصيبمان كرد، هنوز هم از شانس بالایی برای صعود به جام جهانی (به عنوان تیم هفتم یا هشتم آسیا) برخورداریم اما حقیقت ماجرا اینجاست که با این تیم که کادر فنی تقویت شده اش (!) در شاخصه های آماری (اعم ازپرتاب های سه امتیازی ، دو امتیازی ، پنالتی ، ریباند ، توپ ربایی و در نهایت، تاثیرگذاری) نتایج فاجعه باری را به ثبت رسانده ، چگونه می توان کورسوی امیدی به آینده و حضور آبرومندانه در جام جهانی پیش رو داشت ؟
فدراسیون بسکتبال ژاپن که «تام هواس» آمریکایی را روی نیمکتش نشانده او را با رزومه ای مثل نایب قهرمانی زنان ژاپن در المپیک 2020 توکیو ، قهرمانی آسیا در سال های 2019 و 2017 و... برای هدایت تیم ملی مردان ژاپن دعوت کرد و او هم الحق و الانصاف تا اینجای کار به خوبی پاسخ اعتماد فدراسیون این کشور را داده است . این مربی سرشناس از اوایل دهه 90 با بسکتبال ژاپن همکاری داشته و به خوبی با شرایط آن ها آشناست .
اما در مقابل ، رئیس فدراسیون فعلی کشورمان ، پس از انتخابات و در حالی که هنوز عرق مبارکش خشک نشده بود، بحث تقویت کادر فنی تیم ملی را پیش کشید که هیچ وقت «شیرفهم» نشدیم با چه متر و معیاری این تصمیم را گرفته است . سعید ارمغانی که سال ها از فضای بسکتبال ایران دور بود و در کشور مجارستان، فعالیت های پایه ای- آن هم بیشتر در رده دختران- انجام میداد ، به یکباره از آستین فدراسیون نشینان درآمد و سکان هدایت تیم ملی را در دست گرفت . مهران آتشی هم که مدت مدیدی به لطف حمایت های خانوادگی(!) در کادر فنی تیمهای مختلف ملی حضور داشت و برخی او را پرافتخار ترین کمک مربی ایران می دانند (!) دوباره به عنوان دستیار معرفی شد ؛ محمد کسایی پور ، زلاتکو جوانویچ و محسن صادق زاده هم آمدند و رفتند که انگار بود و نبودشان تاثیری نداشت . حالا هم که «بچیروویچِ» بیکار را با سفارش برخی از بازیکنان تیم ملی و جریانات حامی «مشاور غرب آسیا»، به بهانه آشنایی با بسکتبال چین (!) کنار دست ارمغانی نشانده اند . «ممی بچیروویچ» به احتمال زیاد ، سرمربی آینده تیم ملی بسکتبال خواهد بود واز گوشه و کنارهم شنیده می شود که دستمزد او با همکاری چند تن از بسکتبالیست های تیم ملی ، تامین اعتبار می شود ! شایعه ای که اگر حقیقت داشته باشد به معنی پوست خربزه ای زیر پای سعید ارمغانی است که آقایان فدراسیون نشین ، حمایت همه جانبه از او را در رسانه ها مطرح می کردند و ...
اگر کلاهمان را قاضی کنیم ، متوجه خواهیم شد با توجه به قیاسی که انجام دادیم و خیلی از مسائلی که گذاشته ایم تا در زمان خودش موشکافی کنیم ، با این تصمیمات غیرکارشناسانه از قبل مقابل ژاپن بازنده بودیم . برخلاف آن کارشناس ماله کش که پیرو سناریوی عادی سازی رسانه ای اظهار فضل فرموده:«واقعیت و ظرفیت بسکتبال ایران همین است که برابر ژاپن دیدیم و نباید بیجهت خرده گرفت که چرا چنین و چنان شد و...» معتقدیم که ظرفیت بسکتبال ایران ، خیلی بیشتر از این حرف هاست . لایق این شکست های سریالی نیستیم و ماحصل مدیریت «آدم های کوتوله» است که سقف آرزوهایمان را کوتاه کرده و بسکتبال این مملکت را به خاک سیاه نشانده است ...
با این که غیب گو و رمال نبودیم ، از روز اول - با مشاهده عملکردها- پیش بینی می کردیم که چنین سرنوشتی را برای بسکتبال بیچاره این مملکت رقم می زنید ، اما خداوکیلی، چقدر طول می کشد تا به خودتان ثابت شود که «این کاره» نیستید ؟! شاید هم به اصطلاح سیاسیون می خواهید «خاک سوخته» تحویل بدهید و...
پی نوشت : یاد «نقی معمولی» سریال پایتخت به خیر که می گفت : «چرا دارین منو بازی میدین شما؟ چرا میخواین شما همه چی رو عادی جلوه بدین؟ چرا دارین منو صحنهسازی درست میکنین؟ من باختم، بَدم باختم، من آبروی شهر منو بردم، سقف من رو سر من خراب شده، خرج منو زن من داره میده، من در منزل داماد سکونت دارم؛ هیچ داغی از این بزرگتر نیست! هیچ ننگی از این بزرگتر نیست، من دارم به قهقرا میرم؛ فقط بذارید بِرررررررررررررم من و...!»
همان طور که در گذشته هم به آن اشاره کره بودیم با لطف بزرگ استراليا كه سبب خير شد و با عدم حضورش در پنجره قبلی ، پيروزی ۲۰ بر صفر- كه آقايان در رويا هم نمي ديدند - را نصيبمان كرد، هنوز هم از شانس بالایی برای صعود به جام جهانی (به عنوان تیم هفتم یا هشتم آسیا) برخورداریم اما حقیقت ماجرا اینجاست که با این تیم که کادر فنی تقویت شده اش (!) در شاخصه های آماری (اعم ازپرتاب های سه امتیازی ، دو امتیازی ، پنالتی ، ریباند ، توپ ربایی و در نهایت، تاثیرگذاری) نتایج فاجعه باری را به ثبت رسانده ، چگونه می توان کورسوی امیدی به آینده و حضور آبرومندانه در جام جهانی پیش رو داشت ؟
فدراسیون بسکتبال ژاپن که «تام هواس» آمریکایی را روی نیمکتش نشانده او را با رزومه ای مثل نایب قهرمانی زنان ژاپن در المپیک 2020 توکیو ، قهرمانی آسیا در سال های 2019 و 2017 و... برای هدایت تیم ملی مردان ژاپن دعوت کرد و او هم الحق و الانصاف تا اینجای کار به خوبی پاسخ اعتماد فدراسیون این کشور را داده است . این مربی سرشناس از اوایل دهه 90 با بسکتبال ژاپن همکاری داشته و به خوبی با شرایط آن ها آشناست .
اما در مقابل ، رئیس فدراسیون فعلی کشورمان ، پس از انتخابات و در حالی که هنوز عرق مبارکش خشک نشده بود، بحث تقویت کادر فنی تیم ملی را پیش کشید که هیچ وقت «شیرفهم» نشدیم با چه متر و معیاری این تصمیم را گرفته است . سعید ارمغانی که سال ها از فضای بسکتبال ایران دور بود و در کشور مجارستان، فعالیت های پایه ای- آن هم بیشتر در رده دختران- انجام میداد ، به یکباره از آستین فدراسیون نشینان درآمد و سکان هدایت تیم ملی را در دست گرفت . مهران آتشی هم که مدت مدیدی به لطف حمایت های خانوادگی(!) در کادر فنی تیمهای مختلف ملی حضور داشت و برخی او را پرافتخار ترین کمک مربی ایران می دانند (!) دوباره به عنوان دستیار معرفی شد ؛ محمد کسایی پور ، زلاتکو جوانویچ و محسن صادق زاده هم آمدند و رفتند که انگار بود و نبودشان تاثیری نداشت . حالا هم که «بچیروویچِ» بیکار را با سفارش برخی از بازیکنان تیم ملی و جریانات حامی «مشاور غرب آسیا»، به بهانه آشنایی با بسکتبال چین (!) کنار دست ارمغانی نشانده اند . «ممی بچیروویچ» به احتمال زیاد ، سرمربی آینده تیم ملی بسکتبال خواهد بود واز گوشه و کنارهم شنیده می شود که دستمزد او با همکاری چند تن از بسکتبالیست های تیم ملی ، تامین اعتبار می شود ! شایعه ای که اگر حقیقت داشته باشد به معنی پوست خربزه ای زیر پای سعید ارمغانی است که آقایان فدراسیون نشین ، حمایت همه جانبه از او را در رسانه ها مطرح می کردند و ...
اگر کلاهمان را قاضی کنیم ، متوجه خواهیم شد با توجه به قیاسی که انجام دادیم و خیلی از مسائلی که گذاشته ایم تا در زمان خودش موشکافی کنیم ، با این تصمیمات غیرکارشناسانه از قبل مقابل ژاپن بازنده بودیم . برخلاف آن کارشناس ماله کش که پیرو سناریوی عادی سازی رسانه ای اظهار فضل فرموده:«واقعیت و ظرفیت بسکتبال ایران همین است که برابر ژاپن دیدیم و نباید بیجهت خرده گرفت که چرا چنین و چنان شد و...» معتقدیم که ظرفیت بسکتبال ایران ، خیلی بیشتر از این حرف هاست . لایق این شکست های سریالی نیستیم و ماحصل مدیریت «آدم های کوتوله» است که سقف آرزوهایمان را کوتاه کرده و بسکتبال این مملکت را به خاک سیاه نشانده است ...
با این که غیب گو و رمال نبودیم ، از روز اول - با مشاهده عملکردها- پیش بینی می کردیم که چنین سرنوشتی را برای بسکتبال بیچاره این مملکت رقم می زنید ، اما خداوکیلی، چقدر طول می کشد تا به خودتان ثابت شود که «این کاره» نیستید ؟! شاید هم به اصطلاح سیاسیون می خواهید «خاک سوخته» تحویل بدهید و...
پی نوشت : یاد «نقی معمولی» سریال پایتخت به خیر که می گفت : «چرا دارین منو بازی میدین شما؟ چرا میخواین شما همه چی رو عادی جلوه بدین؟ چرا دارین منو صحنهسازی درست میکنین؟ من باختم، بَدم باختم، من آبروی شهر منو بردم، سقف من رو سر من خراب شده، خرج منو زن من داره میده، من در منزل داماد سکونت دارم؛ هیچ داغی از این بزرگتر نیست! هیچ ننگی از این بزرگتر نیست، من دارم به قهقرا میرم؛ فقط بذارید بِرررررررررررررم من و...!»
پربازدید ها
آخرین اخبار