اطرافیان مدیر
یکی از مسائل و موضوعات همیشه مطرح در اطراف مدیریت ها - از جمله مدیران و مسئولان ورزشی – موضوع " اطرافیان " است ، اطرافیانی که یا به طور رسمی و آشکار نقش معاون و مشاور و نایب رئیس و دبیر و رئیس دفتر و مدیر روابط عمومی و ... را بازی می کنند و یا به طور غیر رسمی و در سایه و به صورت پنهانی ، همراه و همکار مدیران هستند و به عنوان خط دهندگان اصلی ، نقش خود را ایفا می کنند. جمله " فلان مدیر، آدم خوبی است و نیت خیر دارد ، اما متاسفانه اطرافیانش خوب نیستند" ، هرچند جمله ای تکراری و کلیشه ای به نظر می رسد، اما چندان بیراه و دور از واقعیت نیست و مصادیق بسیاری برای آن در همین ورزش می توان نشان داد . تقریبا هفته ای نیست که اهالی ورزش در گفت و گو با این مجله یا سایر رسانه ها به صورت ها و در قالب جملات مختلف، مضمون ذکر شده را بر زبان نیاورند و به شکل درددل مطرح نکنند. در هرحال انتخاب اطرافیان نزدیک ، چه پست رسمی و تعریف شده داشته باشند و چه به هر دلیلی در سایه و پشت پرده عمل کنند، موضوع مهم و تعیین کننده ای است که هم پیشوایان و راهنمایان بشری و هم متفکران و ادیبان درباره آن ، به ویژه به حاکمان و مدیران جامعه هشدار داده اند و هم علم مدیریت با تکیه بر انبوه تجارب و انباشت عبرت ها و نمونه ها در این مورد توصیه های اکید کرده است .
دگر با خردمند مردم نشین
که نادان نباشد بر آئین دین
اما اینکه این هشدارها و توصیه ها که می توان از اصول مدیریت تلقی کرد، چقدر از جانب مدیران و مسئولان عملا جدی و به کار گرفته می شود، سوالی است که پاسخ آن را در عملکردها و کارنامه ها می توان پیدا کرد. بدیهی است که هر جا کار روی روال و وضعیت رضایتبخشی است و اهداف یکی یکی محقق می شود، آنجایی است که این اصل و اصولی مثل آن ، رعایت و اعمال می شود و آنجا که کارها روبراه و به سامان نیست و نابسامانی و لاجرم گلایه و اعتراض وجود دارد، جایی است که به این اصول ، سرسری و باری به هر جهت نگاه می شود و مصلحت های شخصی و منافع باندی و جناحی بر منافع ملی و آرمان های اجتماعی می چربد. حالا که طبع شعر ما امروز گل کرده ، بگذارید به همین مناسبت از شاعری شیرین سخن ابیاتی بیاوریم:
دوستی با مردم دانا چو زرین کاسه ایست
نشکند، ور بشکند، بازش توانی ساختن
دوستی با مردم نادان ، سفالین کوزه ایست
بشکند، ور نشکند، باید به دور انداختن
این است که مدیران و مسئولانی که در
همین حوزه ورزش، بار مسئولیت بر دوش می کشند، اگر واقعا قصد و نیت خدمت دارند،
باید در انتخاب اصحاب و مشاوران خود دقت نظر و دغدغه کارساز داشته باشند و از
صفاتی چون اخلاص ، امانتداری ، کارشناسی و خردمندی برخوردار باشند. اینان نباید به
هیچ وجه اجازه دهند که فرد یا افرادی به صرف وابستگی فامیلی یا باندی و آقازادگی
و... از سوی عناصر مداخله گر و جاه طلب به عنوان" اصحاب" و مشاور و معاون
و رئیس دفتر و... سفارش و تحمیل شوند. این مهم را از این نظر برای چندمین بار به
سهم خود تذکر می دهیم و یادآور می شویم که هم در سابقه و تجربه خود از این دست
" عناصر تحمیلی" و " وادادگی مدیریتی" سراغ داریم که حسابی
بار و وبال ورزش و مدیران آن و عامل اصلی کندی حرکت ورزش بوده و هم در حصر زمانی فعلی، طبق شنیده ها - و
مهمتر از آن ، شواهد - سایه سنگین و حضورغیر قابل انکار آنان در بدنه مدیریتی ورزش و در مواردی در سطح
بالاترین سطوح مثل بعضی از معاونت های مهم و فدراسیون ها و... ادامه دارد ، عناصری
تحمیلی مثل مدیر و معاون و رئیس فدراسیون و... که حتی مدیران ارشد ورزش - آن هم در
سطح وزیر- از حضور آنها راضی نیستند و اینجا و آنجا و صریح و یا تلویحا ناخشنودی
خود را ابراز می دارند. در یک سنجش منصفانه و تحلیل عمقی ، این نتیجه به دست می
آید که در ریشه یابی موضوع " اطرافیان" - علی الخصوص از نوع تحمیلی و
مضر و سفارشی آن - مثل خیلی دیگر از آفات و گرفتاری های ورزش( مانند ناهنجاری های
اخلاقی و دلالی بی مهار و افسارگسیخته و قراردادهای نجومی و بازیکن سالاری و... )
که بارها به آن پرداخته ایم ، به موضوع دخالت و اعمال نظر عناصر و جریان هایی برمی خوریم که جاه طلبانه و در پشت پرده برای ورزش
و حتی مسئولان بلندپایه در حد تحمیل
نزدیکترین همکاران و معاونان و مشاوران تعیین تکلیف می کنند تا آنجا که حتی شبهه " دست نشاندگی" به ذهن تحلیلگر و پژوهشگر خطور می کند و... که
این البته خود موضوع جدی و جداگانه ای است که به آن خواهیم پرداخت. خلاصه کلام
اینکه ، مساله " مدیران سایه نشین و پدرخوانده" در ورزش ، معضلی مهم و
جدی است که علت العلل و ریشه بسیاری از مشکلات و گرفتاری ها محسوب می شود . در این
باره واقعا باید چاره ای جدی و تدبیری کارساز اندیشید.