«رافائل مارکز» در گفت وگو با «فورفورتو» :
بسیاری از مکزیکیها به خاطر من طرفداری از رئالمادرید را رها کردند و هوادار بارسلونا شدند!
رافائل مارکز ، مدافع مشهور مکزیکی در باشگاههای بزرگی توپ زد و بیشتر دوران خود را در بارسلونا بود و توانست به همراه این تیم دو بار فاتح لیگ قهرمانان شود. این بازیکن در گفت وگو با " فورفورتو " در مورد دوران فوتبالش، بازی در کنار لیونل مسی، همکاری با پپ گواردیولا، حضور در 5 جامجهانی مختلف و مسائل گوناگون دیگر صحبت کرده است. صحبتهای او را در ادامه میخوانید:
* دوران فوتبالتان را در باشگاه اطلس آغاز کردید که یکی از بزرگترین باشگاههای فوتبال در کشور مکزیک است. چطور این اتفاق افتاد؟
همه چیز خیلی سریع به وقوع پیوست. وقتی 14 ساله بودم، زادگاهم ، زامورا را ترک کردم و به اطلس رفتم که استعدادیابان آن از بازی من در یک مسابقه محلی خوششان آمده بود. در سن 17 سالگی، به من این فرصت داده شد تا اولین بازی حرفهای خود در لیگ را انجام دهم.
* در سال 1999، به موناکو در لیگ فرانسه رفتید. آیا سطح مسابقات فوتبال در آنجا خیلی بالاتر بود؟
چند باری به اروپا رفته بودم و تیمهای آنجا را میشناختم. برایم واضح بود که قدم بعدیام این است که خودم را در اروپا ثابت کنم. وقتی از موناکو با من تماس گرفتند، دیگر فکر نکردم. تفاوت سطح مسابقات کاملا واضح بود اما تعجب نکردم چون منتظر چنین چالشی بودم.
* در اولین فصل حضورتان در فرانسه فاتح لیگ این کشور شدید. به همین خاطر به نظر میرسد توانستید خیلی زود خودتان را وفق بدهید...
بازیکنان بزرگ زیادی اطراف من بودند. فابیان بارتز، لودویک ژولی، دیوید ترزگه و... آن تیم فوقالعاده بود و خیلی زود در آن جا افتادم. خاطرات خوب زیادی از آنجا دارم و یکی از دلایلش قهرمانی در لیگ است.
*بعد از پیوستن به بارسلونا در سال 2003، اولین بازیکن مکزیکی بودید که برای این تیم توپ میزد. این موضوع باید برای فوتبالدوستان مکزیکی موضوع جذابی بوده باشد...
افراد زیادی هنوز هم به من یادآوری میکنند که به خاطر من از طرفداری رئال مادرید به بارسلونا روی آوردند. قبل از رفتن من به بارسلونا، مکزیکیهای زیادی طرفدار رئال مادرید بودند چرا که هوگو سانچز که مهاجمی بزرگ در دهه 80 بود، در این تیم توپ میزد. خود من هم در کودکی طرفدار رئال مادرید بودم اما وقتی به بارسا رفتم، خیلیها تیم مورد علاقهشان را عوض کردند.
* پیوستن به چنین تیمی چه حسی داشت؟
بازیکنان هلندی زیادی در بارسلونا بودند: فیلیپ کوکو، پاتریک کلایورت، مارک اورمارس و میشائیل رایزیگر. همه آنها بازیکنان و انسانهایی بزرگ بودند. تیم جوانان بارسا در آن دوران نیز فوقالعاده بود و دیدن بازیکنان جوانی مثل لیونل مسی و آندرس اینیستا که به تیم اضافه شدند، حس خوبی داشت. تیم رهبرانی نظیر کارلس پویول، ژاوی و تیاگو موتا در کنار خود میدید. حضور در چنین تیمی مانند این بود که رویایم به واقعیت بدل شده باشد.
*سبک بازی رونالدینیو چقدر ویژه بود؟
در یک تابستان به بارسلونا پیوستیم. او با استعداد و لبخندش چهره بارسلونا را تغییر داد. او یک جادوگر بود که فوتبال بازی میکرد و هر هفته در مسابقات ، عالی بود.
*اولین جلسه تمرینی مسی در کنار تیم اصلی را به خاطر دارید؟
از قبل میدانستیم که چطور بازی میکند چون صحبتهای زیادی در مورد او شده بود. مربیان تیمهای پایه بارسا میگفتند او فوقالعاده است و اشتباه هم نمیکردند. نمیدانم آیا مسی بهترین بازیکن تمام ادوار است یا نه اما بازیکن ویژهای بود. با وجود سن کم، شخصیت و طرز فکری فوقالعاده داشت تا هر روز بهتر از قبل شود. در تمرینات، هیچکس نمیتوانست از دست او فرار کند. ما را آزار میداد و کاری میکرد این طور به نظر برسد که انگار بازیکنان بدی هستیم.
* آیا قهرمانی در لیگ قهرمانان سال 2006 بهترین خاطرهتان به عنوان بازیکن بارسلونا است؟
قطعا یکی از بهترین خاطرههایم است. فتح لیگ قهرمانان چیزی بود که هیچوقت تصور هم نمیکردم. به خاطر دارم که روز فینال با اضطراب زیادی از خواب بیدار شدم. آن تیم آرسنال که مقابلش باید بازی میکردیم، فوقالعاده بود. آنها تیری آنری را داشتند و شکست دادنشان تقریبا غیرممکن بود. البته آنها اکثر دقایق را 10 نفره بازی کردند.
*در آن بازی آرسنال در نیمه اول یک بر هیچ از شما جلو افتاد. فرانک رایکارد برای تغییر شرایط در وقت استراحت بین دو نیمه چه چیزی به شما گفت؟
به جای این که برایمان صحبتهای تاکتیکی کند، صحبتهای انگیزشی کرد. به ما گفت به تلاش ادامه دهیم و شانس به ما رو خواهد کرد. همین اتفاق هم افتاد. او در شرایطی که فشار زیادی روی ما بود ، با خونسردی فوقالعادهاش تیم را به جلو راند چون به ما ایمان داشت.
*در سال 2008 پپ گواردیولا مربی بارسلونا شد. بازیکنان چه حسی در مورد این اتفاق داشتند؟
فصل آخرمان در کنار رایکارد خیلی سخت بود. اتفاق تلخی بود چرا که دو سال از استعدادهای فوقالعاده بازیکنان به خاطر سیاستهای اشتباه داخلی هدر رفت. حضور پپ توانست نظم را به تیم برگرداند. در آغاز نتایج خوب نبودند اما حس میکردیم که دیر یا زود همه چیز درست میشود. سپس با نتیجه 6 بر یک خیخون را بردیم و بعد از آن دیگر شکستناپذیر شدیم.
*در فینال لیگ قهرمانان سال 2009 مصدوم بودید. بازی نکردن در آن مسابقه چقدر سخت و تلخ بود؟
خیلی سخت. بازیکن ثابت تیم بودم و پپ به من اطمینان داشت اما مصدومیت باعث شد بازی نکنم و چنین اتفاقی خیلی ناراحتکننده است. خوشبختانه همتیمیهای من کار بزرگی انجام دادند و یک فصل تاریخی را رقم زدند.
*چرا در سال 2010 بارسلونا را ترک کردید؟
پپ به سایر بازیکنان اطمینان بیشتری داشت و گفت که ایرادی ندارد بمانم اما جایی در برنامههایش ندارم. نمیخواستم نیمکتنشین باشم و به همین خاطر هم رفتم تا در باشگاهی دیگر تبدیل به بازیکنی فیکس شوم. رفتن به نیویورک باعث شد بتوانم اندکی احساس آسایش کنم چون دیگر فشار بازی در اروپا رویم نبود. سپس چند وقت در تیم لئون مکزیک و سپس هلاس ورونا بازی کردم و در نهایت به فوتبالم در باشگاه اطلس پایان دادم. اخیرا گواردیولا را دیدم . با وجود ماجراهایی که هنگام جدایی از بارسلونا داشتم، رابطه خوبی با هم داریم.
*آیا اطلس باشگاه خوبی برای پایان دادن به دوران حرفهایتان بود؟
باشگاه اطلس را واقعا دوست دارم و بازی در این تیم راه خوبی برای پایان دادن به فوتبالم بود. در آخرین بازی من ، دروازه را بسته نگه داشتیم و در شرایط خوبی خداحافظی کردم. تا یک هفته قبل از آن ، به باشگاه در مورد خداحافظیام خبر نداده بودم. نمیخواستم برایم مراسم خداحافظی تدارک ببینند چون چنین چیزهایی را دوست ندارم.
*تنها 4 نفر تا به حال در 5 جام جهانی به میدان رفتهاند و شما یکی از این افراد هستید...
فوتبالم را در سن کم شروع کردم. اولین جامجهانی من در سال 2002 بود و آخرین آن در سال 2018 که از نظر فیزیکی خیلی برایم سخت گذشت . دیگر 39 سالم شده بود و مسائل مختلفی را پشت سر گذاشته بودم اما باز هم تلاش کردم از تکتک لحظات آن لذت ببرم.
*بهترین خاطرهتان از حضور در تیم ملی مکزیک و جامهای جهانی چیست؟
* در سال 1999، به موناکو در لیگ فرانسه رفتید. آیا سطح مسابقات فوتبال در آنجا خیلی بالاتر بود؟
چند باری به اروپا رفته بودم و تیمهای آنجا را میشناختم. برایم واضح بود که قدم بعدیام این است که خودم را در اروپا ثابت کنم. وقتی از موناکو با من تماس گرفتند، دیگر فکر نکردم. تفاوت سطح مسابقات کاملا واضح بود اما تعجب نکردم چون منتظر چنین چالشی بودم.
* در اولین فصل حضورتان در فرانسه فاتح لیگ این کشور شدید. به همین خاطر به نظر میرسد توانستید خیلی زود خودتان را وفق بدهید...
بازیکنان بزرگ زیادی اطراف من بودند. فابیان بارتز، لودویک ژولی، دیوید ترزگه و... آن تیم فوقالعاده بود و خیلی زود در آن جا افتادم. خاطرات خوب زیادی از آنجا دارم و یکی از دلایلش قهرمانی در لیگ است.
*بعد از پیوستن به بارسلونا در سال 2003، اولین بازیکن مکزیکی بودید که برای این تیم توپ میزد. این موضوع باید برای فوتبالدوستان مکزیکی موضوع جذابی بوده باشد...
افراد زیادی هنوز هم به من یادآوری میکنند که به خاطر من از طرفداری رئال مادرید به بارسلونا روی آوردند. قبل از رفتن من به بارسلونا، مکزیکیهای زیادی طرفدار رئال مادرید بودند چرا که هوگو سانچز که مهاجمی بزرگ در دهه 80 بود، در این تیم توپ میزد. خود من هم در کودکی طرفدار رئال مادرید بودم اما وقتی به بارسا رفتم، خیلیها تیم مورد علاقهشان را عوض کردند.
* پیوستن به چنین تیمی چه حسی داشت؟
بازیکنان هلندی زیادی در بارسلونا بودند: فیلیپ کوکو، پاتریک کلایورت، مارک اورمارس و میشائیل رایزیگر. همه آنها بازیکنان و انسانهایی بزرگ بودند. تیم جوانان بارسا در آن دوران نیز فوقالعاده بود و دیدن بازیکنان جوانی مثل لیونل مسی و آندرس اینیستا که به تیم اضافه شدند، حس خوبی داشت. تیم رهبرانی نظیر کارلس پویول، ژاوی و تیاگو موتا در کنار خود میدید. حضور در چنین تیمی مانند این بود که رویایم به واقعیت بدل شده باشد.
*سبک بازی رونالدینیو چقدر ویژه بود؟
در یک تابستان به بارسلونا پیوستیم. او با استعداد و لبخندش چهره بارسلونا را تغییر داد. او یک جادوگر بود که فوتبال بازی میکرد و هر هفته در مسابقات ، عالی بود.
*اولین جلسه تمرینی مسی در کنار تیم اصلی را به خاطر دارید؟
از قبل میدانستیم که چطور بازی میکند چون صحبتهای زیادی در مورد او شده بود. مربیان تیمهای پایه بارسا میگفتند او فوقالعاده است و اشتباه هم نمیکردند. نمیدانم آیا مسی بهترین بازیکن تمام ادوار است یا نه اما بازیکن ویژهای بود. با وجود سن کم، شخصیت و طرز فکری فوقالعاده داشت تا هر روز بهتر از قبل شود. در تمرینات، هیچکس نمیتوانست از دست او فرار کند. ما را آزار میداد و کاری میکرد این طور به نظر برسد که انگار بازیکنان بدی هستیم.
* آیا قهرمانی در لیگ قهرمانان سال 2006 بهترین خاطرهتان به عنوان بازیکن بارسلونا است؟
قطعا یکی از بهترین خاطرههایم است. فتح لیگ قهرمانان چیزی بود که هیچوقت تصور هم نمیکردم. به خاطر دارم که روز فینال با اضطراب زیادی از خواب بیدار شدم. آن تیم آرسنال که مقابلش باید بازی میکردیم، فوقالعاده بود. آنها تیری آنری را داشتند و شکست دادنشان تقریبا غیرممکن بود. البته آنها اکثر دقایق را 10 نفره بازی کردند.
*در آن بازی آرسنال در نیمه اول یک بر هیچ از شما جلو افتاد. فرانک رایکارد برای تغییر شرایط در وقت استراحت بین دو نیمه چه چیزی به شما گفت؟
به جای این که برایمان صحبتهای تاکتیکی کند، صحبتهای انگیزشی کرد. به ما گفت به تلاش ادامه دهیم و شانس به ما رو خواهد کرد. همین اتفاق هم افتاد. او در شرایطی که فشار زیادی روی ما بود ، با خونسردی فوقالعادهاش تیم را به جلو راند چون به ما ایمان داشت.
*در سال 2008 پپ گواردیولا مربی بارسلونا شد. بازیکنان چه حسی در مورد این اتفاق داشتند؟
فصل آخرمان در کنار رایکارد خیلی سخت بود. اتفاق تلخی بود چرا که دو سال از استعدادهای فوقالعاده بازیکنان به خاطر سیاستهای اشتباه داخلی هدر رفت. حضور پپ توانست نظم را به تیم برگرداند. در آغاز نتایج خوب نبودند اما حس میکردیم که دیر یا زود همه چیز درست میشود. سپس با نتیجه 6 بر یک خیخون را بردیم و بعد از آن دیگر شکستناپذیر شدیم.
*در فینال لیگ قهرمانان سال 2009 مصدوم بودید. بازی نکردن در آن مسابقه چقدر سخت و تلخ بود؟
خیلی سخت. بازیکن ثابت تیم بودم و پپ به من اطمینان داشت اما مصدومیت باعث شد بازی نکنم و چنین اتفاقی خیلی ناراحتکننده است. خوشبختانه همتیمیهای من کار بزرگی انجام دادند و یک فصل تاریخی را رقم زدند.
*چرا در سال 2010 بارسلونا را ترک کردید؟
پپ به سایر بازیکنان اطمینان بیشتری داشت و گفت که ایرادی ندارد بمانم اما جایی در برنامههایش ندارم. نمیخواستم نیمکتنشین باشم و به همین خاطر هم رفتم تا در باشگاهی دیگر تبدیل به بازیکنی فیکس شوم. رفتن به نیویورک باعث شد بتوانم اندکی احساس آسایش کنم چون دیگر فشار بازی در اروپا رویم نبود. سپس چند وقت در تیم لئون مکزیک و سپس هلاس ورونا بازی کردم و در نهایت به فوتبالم در باشگاه اطلس پایان دادم. اخیرا گواردیولا را دیدم . با وجود ماجراهایی که هنگام جدایی از بارسلونا داشتم، رابطه خوبی با هم داریم.
*آیا اطلس باشگاه خوبی برای پایان دادن به دوران حرفهایتان بود؟
باشگاه اطلس را واقعا دوست دارم و بازی در این تیم راه خوبی برای پایان دادن به فوتبالم بود. در آخرین بازی من ، دروازه را بسته نگه داشتیم و در شرایط خوبی خداحافظی کردم. تا یک هفته قبل از آن ، به باشگاه در مورد خداحافظیام خبر نداده بودم. نمیخواستم برایم مراسم خداحافظی تدارک ببینند چون چنین چیزهایی را دوست ندارم.
*تنها 4 نفر تا به حال در 5 جام جهانی به میدان رفتهاند و شما یکی از این افراد هستید...
فوتبالم را در سن کم شروع کردم. اولین جامجهانی من در سال 2002 بود و آخرین آن در سال 2018 که از نظر فیزیکی خیلی برایم سخت گذشت . دیگر 39 سالم شده بود و مسائل مختلفی را پشت سر گذاشته بودم اما باز هم تلاش کردم از تکتک لحظات آن لذت ببرم.
*بهترین خاطرهتان از حضور در تیم ملی مکزیک و جامهای جهانی چیست؟
اولین چیزی که به خاطر همه میآید، سه گلی است که به ثمر رساندم. یک گل در جامجهانی 2006 به آرژانتین زدم. در سال 2010 توپ را درون دروازه آفریقای جنوبی میزبان قرار دادم و چهار سال بعد نیز دروازه کرواسی را باز کردم. در هیچیک از 5 حضورم در جامجهانی از مرحله یک هشتم بالاتر نرفتیم اما بازی در تیم ملی کشورم برای مدت زمانی طولانی، افتخار بزرگی بود.
* آرمین زمانی