PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳ - December 23 2024
کد خبر: ۷۹۱۳۳
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۸

کارکرد ورزش و دیپلماسی در جهان امروز

کیهان ورزشی-

شکوه نهضت المپیک ، زیر سایه ورزش سیاسی ! 
 ورزش های نوین در پرتوی اندیشه های متعدد و متنوع اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و بین المللی بارور شد و در حد فاصل دو جنگ جهانی اول و دوم ، زیر نفوذ نظام های قدرت و سرمایه قرار گرفت و به یکی از مهم ترین ابزارهای سیاسی تبدیل شد تا شکوه و درخشش آرمان های نهضت المپیک زیر سایه بلند ورزش سیاسی محو گردد ، تا جایی که آلمان نازی با استفاده از المپیک ، فلسفه نژادپرستی را تبلیغ کرد و اندیشه های فاشیستی در ایتالیا با زبان ورزش در میادین بزرگ و جهانی فوتبال تجلی یافت. بدین ترتیب ماموریت های کاملا متضاد و متفاوت با ماهیت ورزش به آن سپرده شد تا با چنین تفکری زمینه رشد و توسعه ورزش در کشورهای جهان اول فراهم شود و صاحبان منافع جهانی برای تقویت ارکان ورزش و جهانی کردن آن تلاش کنند ، چرا که زبان مشترک ورزش در همه جای دنیا ،کاربرد ها و کارکردهای قابل انتظار خود را دارد و قوانین و قواعد بین المللی ورزش نیز در مجامع و سازمان های بزرگ بین المللی تحت تسلط همین قدرت هاست و آنها هستند که در تنظیم ، تدوین و تصویب این قوانین نقش آفرینی می کنند. اصولا خلق یک جریان بزرگ بین المللی نیازمند زبان مشترک ، علائق و ذائقه مشترک ، قوانین مشترک و بازار مشترکی است که همه آنها را در ابزار بی بدیلی به نام "ورزش" می توان یافت تا گره های ناگشوده و سخت "فرهنگی – سیاسی" با سرانگشتان ظریف و هنرمندانه ورزش به راحتی گشوده شود و حقانیت مکاتب و اعتلای غرور ملی در کشمکش ها و رقابت های منطقه ای ، قاره ای و جهانی به اثبات برسد . یکی از کارکردهای ورزش در عرصه رقابت های بین المللی ، کسب منزلت برای کشورها و دولت هاست. نباید از نظر دور داشت که ورزش تنها مورد استفاده استعمار گران و قدرت های بزرگ سیاسی و نظامی قرار نمی گیرد بلکه کشورهای تازه استقلال یافته و کوچک نیز از آن به عنوان ابزاری مهم جهت هویت بخشی ، کسب جایگاه و شناسایی در نظام بین المللی بهره می برند. در حیطه ورزش ملی و در مرزهای داخلی نیز هر کشوری برای بهره برداری از زبان مشترک ورزش در جامعه ناهمگون خود می کوشد و درصدد است تا بدین وسیله خط مشی حاکمیت و اهداف سیاسی اش را در قالب رویدادها و برنامه های مختلف ورزشی دنبال کند .

 ظهور دیپلماسی ورزش 
 دیپلماسی از جمله واژه های سیاسی مورد استفاده در عرصه مناسبات بین المللی است و در معنا آن را " فن و عمل رهبری و مذاکرات بین ملتها به منظور حصول سازش توام با رضایت متقابل " تعریف کرده اند . در واقع دیپلماسی به هدایت روابط بین المللی و مدیریت مناسبات میان دولت ها پرداخته و مهم ترین شاخصه و مجری سیاست خارجی هر کشوری است تا دولت ها به کمک آن و از طریق نمایندگان رسمی و غیر رسمی و با استفاده از مکاتبات ، مذاکرات و ملاقات ها ، به جمع بندی ، هماهنگ سازی و تامین منافع ویژه یا عمومی خود بپردازند. در جهان امروز ، دیپلماسی از مفهوم استراتژیکی و سیاسی فراتر رفته و طیف وسیعی از بازیگران غیر دولتی را در بر می گیرد. در این میان ورزش می تواند نقش یکی از بازیگران اصلی اما غیر رسمی دولت ها را ایفاء کرده و در پیشبرد اهداف دیپلماتیکی شان آنها را یاری کند . سازمان های بین المللی ورزش ، مسئولان و دست اندرکاران ، ورزشکاران و مربیان و تیم های ورزشی هر یک سفیران کشورهای متبوع خود در رویدادها و مناسبت های مختلفی هستند که بعضا میلیون ها مخاطب ، طرفدار و بیننده دارد. سیاستمداران با استفاده از زبان مشترک ورزش در بین جوامع و ملل قادر به نفوذ هستند و ورزش می تواند به مراتب تاثیرات عمیق تری نسبت به دیپلماسی سنتی در جوامع هدف ایجاد کند ، تا جایی که بهبود روابط سیاسی بین دول رقیب و متخاصم ، گاه از طریق ارتباطات ورزشی انجام شده است . ویژگی های جهان شمول ورزش در طی این سال ها همواره گسترش یافته و دامنه نفوذ و قدرت سازمان های ورزشی به شکل بی سابقه ای در حال افزایش است. گسترش فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، شبکه های اجتماعی و وجود رسانه های مختلف توام با پوشش گسترده و زنده رویدادهای ورزشی ، در افزایش نفوذ، قدرت و محبوبیت ورزش نقش به سزایی داشته اند . همچنین منافع اقتصادی و مناسبت های سود آور تجاری و اقتصادی موجب توسعه صنعت گردشگری در کشورها شده است. با چنین مقدمه ای شاهد ظهور دیپلماسی ورزش در میدان سیاست به عنوان زیر شاخه دیپلماسی عمومی بوده ایم. معروف ترین نمونه دیپلماسی ورزش ، دیپلماسی پینگ پنگ در سال 1971 میلادی است ، زمانی که ستاره های میدان ورزش موجب عادی سازی روابط دیپلماتیک بین چین و آمریکا شدند. گاه دیپلماسی ورزش موجب بازگشت مجدد کشورهای مغضوب و منزوی در عالم سیاست شده است . بازی های المپیک سال 1964 توکیو از آن جمله است ، مسابقاتی که بازگشت دوباره ژاپن را به جامعه جهانی پس از شکست تلخ آن کشور در جنگ جهانی دوم تسهیل کرد. همچنانکه بازی های آسیایی سال 1974 تهران پای چین را به میادین بین المللی ورزش ، پس از سال ها تنش و انزوا باز نمود .

 ورزش ، قدرت نرم کشور
 بی شک ورزش امروزه یکی از پایه های اقتدار هر کشور و دولتی است ، عاملی که حتی می تواند موجب افزایش مشارکت سیاسی در جوامع گردد. دیپلماسی ورزش می تواند مسیری نرم را برای ایجاد تغییرات سیاسی فراهم کرده و موجب تلطیف فضای موجود و افزایش تعامل و ارتباط سازنده بین دولت ها شود . ورزش ، رساترین صدا و پیام یک کشور است که می تواند توجه جهان را به خود جلب کند و در بعد داخلی موجب تقویت زیر ساخت ها ، توسعه علم و فن آوری ، ایجاد تسهیلات ، تولید ثروت ، کمک به رشد اقتصادی و توسعه پایدار گردد. 
ورزش نقش مهمی در پذیرش و ایفای حقوق یک کشور در جامعه جهانی بازی می کند. ورزش می تواند صلح و ثبات را بین دولت ها ایجاد کرده و تعارضات قومی و فردی را با نزدیک کردن خرده فرهنگ ها به یکدیگر کاهش دهد. ورزش می تواند بستری مناسب را برای تبلیغ آرمان ها و ارزش های حاکم بر جوامع فراهم کند و موجب شکل دهی به افکار عمومی و افزایش وحدت ملی و همگرایی شود . به همین دلیل ورزش را مصداقی از قدرت نرم هر کشور می دانند. با تغییر ماهیت نظام بین الملل مبتنی بر قدرت سخت قدرت نرم ، مبتنی بر ارزش های فرهنگی و اجتماعی با هدف تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی ، ایجاد تغییر در افکار و اندیشه ها از طریق جلب و جذب و نه اجبار و زور ، دولت ها را مجاب کرد تا تمرکز بیشتری بر دیپلماسی عمومی و انواع آن داشته باشند . 
دولت ها سعی دارند با استفاده از آن ، افکار عمومی را با خود همراه کنند تا با مشکلات کمتری برای دستیابی به اهداف سیاست خود مواجه شوند . اصولا استفاده از فرهنگ و مقوله های مرتبط با آن و به خدمت گرفتن ابزارهای فرهنگی، دولت ها را با مقاومت کمتری در جوامع هدف روبرو می کند . در دیپلماسی عمومی ، کشورها برای ایجاد ذهنیت مثبت از ارزش ها ، فرهنگ و سیاست خود ، با سرمایه گذاری در میدان جذاب ورزش بستر مناسبی را برای عرضه محصولات فرهنگی و اهداف ملی خود فراهم کرده اند . در این میان بسیاری از کارشناسان، ورزش و رویدادهای ورزشی را به عنوان یکی از زیر مجموعه های فرهنگ تلقی کرده و از آن به عنوان دیپلماسی نوین یاد می کنند. اگر از منابع دیپلماسی ورزش در چارچوب یک برنامه استراتژیک به درستی استفاده شود و این منابع متناسب و هم راستای استراتژی و اهداف سیاست خارجی به کار گرفته شوند ، نه تنها امکان تحقق اهداف دیپلماتیک در این حوزه فراهم تر می گردد بلکه تقویت منابع موجود در ورزش با نیت اثرگذاری در روابط بین المللی خود در عمل موجب تقویت مضاعف و توسعه همه جانبه ورزش در کشورها خواهد شد. اگر بپذیریم که امروزه قدرت نرم ، قدرت برتر در جهان است ، به نظر ، ورزش نیز مناسب ترین وسیله برای اعمال قدرت نرم برای هر کشوری تلقی می گردد.

 بینش ورزشی در روابط دیپلماتیک 
 با این تفاسیر در خواهیم یافت که اگر سیاستمداران عرصه روابط دیپلماتیک از بینش ورزشی مناسبی نسبت به منابع دیپلماسی موجود در ورزش برخوردار باشند، امکان تحقق اهداف مورد نظر برای آنها به مراتب بیشتر خواهد بود. در جهان امروز قدرت دیپلماتیک ورزشکاران ، داوران ، مربیان ، تیم ها و سازمان های ورزشی ، از دیپلمات های رسمی اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
 به همین دلیل کشورها از این منابع برای رساندن پیام خود به جامعه جهانی به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم استفاده ابزاری می کنند . موضوع مهم دیگر ، برقراری ارتباط و تعامل مناسب بین روابط بین الملل خارجی (بخش دیپلماسی) و حوزه ورزش است . یعنی همانگونه که قدرت نرم ورزش ، هزینه های دیپلماتیک کشورها را کاهش داده و تحقق اهداف سیاست خارجی آنها را تسهیل می کند ، دستگاه مسئول سیاست خارجی در هر کشور نیز باید ضمن حمایت کامل و برقراری تعامل مناسب با حوزه ورزش ، در خدمت تحقق اهداف ورزشی و تقویت ارتباطات و افزایش دامنه نفوذ نمایندگان کشورشان در سازمان های بین المللی قرار گیرد .
 بنابراین ضرورت دارد که آداب و مهارت های دیپلماسی و روابط عمومی و اختصاصی مناسب برای حضور در چنین میادینی برای سفیران ورزشی نیز روشن و تبیین شود. همانطور که عدم ادراک ورزشی برای سیاستمداران و مسئولان روابط دیپلماتیک کشور هزینه زا است ، عدم ادراک آداب ، مهارت ها و دانش سیاسی نیز برای حوزه ورزش زیان بخش بوده و این دود در نهایت به چشم کشور خواهد رفت . بنابراین تعیین استراتژی منسجمی که بتواند حوزه ورزش را به ابزاری قدرتمند و تاثیر گذار در کشور تبدیل کند حائز اهمیت است ، ورزشی که به عنوان یک ابزار توانمند بتواند در خدمت دستگاه سیاست خارجی کشورش قرار گرفته و منافع ملی آن را تامین کند . طبعا دیپلماسی ورزش باید هم جهت و هم سو با دیپلماسی سیاسی هر کشوری باشد . 

جایگاه ورزش در سیاست خارجی ما کجاست؟ 
متاسفانه ورزش در کشور ما همواره حیات خلوت سیاستمداران بوده است ، سیاستمدارانی که نه بینش و بصیرت ورزشی داشته اند و نه از حوزه تخصصی خود در عالم سیاست برای تقویت ارکان دیپلماسی ورزش در کشور بهره برده اند ، سیاستمدارانی که یا هیچ طرح و برنامه ای برای تقویت و توسعه ارتباطات ورزشی نداشته اند یا این برنامه ها صرفا روی کاغذ مانده و به مرحله اجرا نرسیده است. تشکیل شورای سیاستگذاری دیپلماسی ورزش در کشور یکی از ضرورت ها یا به تعبیری ، حلقه مفقوده ای است که تولیت آن قطعا باید با وزارت امور خارجه باشد ، شورایی متشکل از کمیته ملی المپیک ، وزارت ورزش و جوانان ، اساتید ، نخبگان و کارشناسان علوم سیاسی و علوم ورزشی و افراد با تجربه و کارکشته ای که سال ها عهده دار مناصب بین المللی در سازمان های ورزشی بوده و ورزش ما را در این مجامع نمایندگی کرده اند. 
مساله دوم بحث نظارت بر نحوه عملکرد و کارکرد دستگاه های اجرایی در حوزه ورزش است ، اینکه فدراسیون های ملی بر اساس کدام برنامه ، نیاز و هدفی نسبت به معرفی نمایندگان ما در مجامع و سازمان های بین المللی ورزش (منطقه ای ، قاره ای و جهانی ) اقدام می کنند. بی شک ایجاد یک نهاد نظارتی برای پیشبرد اهداف تعیین شده در حوزه دیپلماسی ورزش از اتلاف وقت ، انرژی ، منابع و هر گونه سوء استفاده احتمالی و در اولویت قرار دادن منافع شخصی جلوگیری خواهد کرد. تشکیل شورای سیاستگذاری دیپلماسی ورزش در کشور نباید جنبه صوری و نمایشی داشته باشد، بلکه به پشتوانه شورایعالی ورزش باید کلیه ضمانت های اجرایی لازم برای همسو سازی فعالیت ها و بهره گیری از تمام ظرفیت های موجود در کشور فراهم شده و قوانین و آئین نامه های مورد نیاز آن نیز تدوین و تصویب شود.
 تدوین سندهای همکاری راهبردی بین وزارت امور خارجه با دستگاه های ورزشی و سایر نهادهای ذیربط، اقدام های هماهنگ برای تقویت فعالیت های رسانه ای جهت ارتقای دیپلماسی ورزش در کشور ، تشکیل کارگاه های آموزشی مختلف برای دیپلمات های رسمی در جهت همکاری با دستگاه ورزش و تسهیل در تعامل های مورد نیاز طرفین ، ایجاد ساز وکاری مناسب برای تعیین شاخص های انتخاب مدیران شایسته و پرهیز از سیاسی بازی و نفوذ در فدراسیون های ملی و کمیته ملی المپیک ، آموزش مدیران و ذی نفعان حوزه ورزش حاضر در رویدادها و مجامع بین المللی با شرایط، حساسیت ها و موقعیت سیاسی کشور میزبان ، شناسایی کرسی های موثر بین المللی و تدوین و اجرای برنامه های راهبردی کسب و ارتقای سطح کرسی نمایندگان ورزش کشور در سازمان های بین المللی ، همه می توانند بخشی از برنامه های مورد نیاز جهت توسعه و تقویت دیپلماسی ورزش یا به تعبیری ، " قدرت نرم " کشورمان باشند.   

                                                                                                             *مازیار مهرانی
پربازدید ها