یادداشت های شبانه
جنوبی ها در برزخ
وقتی انتهای جدول رده بندی لیگ برتر فوتبال ایران را نگاه می کنیم، بدجوری دل مان می گیرد. ظاهرا قرار نیست این تیم های محبوب جنوبی( صنعت نفت و نفت مسجد سلیمان) روزگار خوشی داشته باشند. قصه آنها سر درازی دارد. این دو تیم نماد فوتبال حاصلخیز جنوب هستند؛ فوتبالی که در روزهای دور و نه چندان دور، بار فوتبال ایران را به تنهایی به دوش می کشید. خاطراتی از گذشته ها درباره همین فوتبال شنیده ایم که نشان می دهد جنوبی ها از چه استعدادی برخوردارند. یادم می آید که چند سال قبل در سلسله مصاحبه هایی که در صفحه " رخ به رخ " به چاپ می رسید، یکی از پیشکسوتان فوتبال ایران تعریف می کرد که در دهه 50 روزی رایکوف ، سرمربی فقید تاج سابق به جهت یافتن استعدادهای فوتبالی راهی خوزستان می شود و در برگشت آنقدر بازیکن کشف می کند که مجبور می شود تعدادی را که در اتوبوس جا نشده بودند با قطار روانه تهران کند. بعدها از میان همان نفرات، شاکله تیم ملی ایران نمایان می شود و ...
این مقدمه آمیخته با خاطره، با اوضاع و احوال امروز تیم های جنوبی همخوانی ندارد. آنها در جنگ برای بقا در جدول به سر می برند. یکی شان (نفت مسجد سلیمان) تقریبا کارش تمام است و نفس های آخر را می کشد و آن یکی نیز برای ماندن باید کاری شبیه به شکستن شاخ غول انجام دهد.
درباره آن منطقه و آسیب هایی که در تمام این سالها از نامدیران و دلال های فرصت طلب دیده اند می توان مثنوی نوشت اما این مثنوی نویسی، دردی را دوا نمی کند و تنها باید آرزو کرد که روزی روزگاری افرادی در راس امور ورزش آنجا قرار بگیرند که اندکی دلسوز و کمی هم از پیشینه و پتانسیل فوتبالی جنوب آگاه باشند.
آقای معاون، کمی هم سهم برای خودتان قائل باشید!
اتفاقات باشگاه استقلال که دامنه آن ظاهرا به باشگاه رقیب یعنی پرسپولیس هم کشیده شده است، هر روز ابعاد مختلفی به خود می گیرد. در همین راستا هفته گذشته یکی از برنامه های زنده تلویزیون با محمد پولادگر ، معاون وزارت ورزش و جوانان گفت و گویی را انجام داد. فردی که روی یکی از بالاترین صندلی های وزارت نشسته است و باید درباره اتفاقات باشگاه استقلال پاسخگو باشد و ایضا فرد بالادستی ایشان یعنی حمید سجادی. انتظار این بود که معاون وزارت در ماجراهای استقلال و غمی که حذف این تیم از آسیا بر دل هواداران میلیونی این باشگاه گذاشت، اندکی – فقط اندکی – از تقصیرات را گردن بگیرد زیرا آنها بودند که برای این باشگاه هیات مدیره و مدیرعامل تعیین کردند و حالا نیز هر چه به در و دیوار بکوبند نمی توانند این واقعیت را از اذهان بزدایند اما در کمال شگفتی و ناباوری دیدیم و شنیدیم که ایشان به جای پذیرش اشتباهات آن وزارت و مدیرانش و البته خودش و شخص آقای سجادی ، از اتفاقات خوبی صحبت می کرد که برای استقلال صورت گرفته است؛ مثل خصوصی سازی و ...
این البته قابل پیش بینی بود که ایشان به جای پذیرش تقصیر، تلاش مذبوحانه ای نماید تا صورت مسئله را پاک و نقش وزارت نشینان در حذف استقلال را محو کند زیرا اساسا تا جایی که سن نگارنده یاری می کند، در این ورزش هیچگاه نشده که یک مسئول تقصیری را گردن بگیرد و از مردم عذرخواهی کند.
وقتی رئیس سازمان خصوصی سازی ، ما را می ترساند!
درباره این آقای «حسین قربان زاده» ، رئیس سازمان بورس باید کمی با احتیاط اظهار نظر کرد. حداقل فعلا باید محتاطانه به ایشان و رفتار و عملکردش نگریست. ایشان که سابقه کار رسانه ای دارد و البته خوب هم بلد است که چگونه در نبردهای جلوی دوربین بازنده نشود، بعد از مناظره ای که حدود دو هفته قبل با علی فتح الله زاده ، مدیرعامل و پرویز مظلومی ، عضو هیات مدیره استقلال داشت و آنها را به گوشه رینگ فرستاد، در مسیری قرار گرفته که کمی نگران کننده است. البته نمی توان به انتقادات صریح وی به مدیران استقلال و تلاش او برای بیرون کشیدن مو از ماست خرده گرفت و اتفاقا این بخشی از یک مسیر درست است که او طی می کند اما به موازات همان جدیتی که او در تقابل با مدیران استقلال به خرج می دهد، باید نگران برخی از رفتارهایش نیز بود که بیش از آنکه جنبه اصلاحی داشته باشد ، شبیه به «شوآف» است. نمونه اش استوری چند روز قبل وی، که با انگشتان دست علامت پیروزی را نشان می داد.
بدون آنکه بخواهیم قصور مدیران باشگاه استقلال و ابهاماتی که در عملکردشان وجود دارد را نادیده بگیریم، باید کمی از این رفتارهای جناب قربان زاده بترسیم ، رفتارهایی که گاها از آنها بوی جوگیر شدن به مشام می رسد. مدیری که در تمام این مدت در حمله به مدیران باشگاه استقلال - مدیریت قبلی و کنونی- ذره ای عقب نشینی کرد اما عجبا که همه چیز را در همین دایره خلاصه کرده و هیچگاه از نقش دولت ها و افراد دولتی نفوذ کرده در بدنه ورزش و به خصوص باشگاههای مردمی ، سخنی بر زبان نراند. شما ما را می ترسانید ، آقای قربان زاده...!
«ساکت» هم که باشی ...
پیش از این درباره نوع مدیریت باشگاه سپاهان بارها نوشته ایم و یادآور شده ایم که این باشگاه می تواند برای دیگر بخش های فوتبال ایران الگو باشد. آنها هر چند سالهاست رنگ قهرمانی را ندیده اند و چند سالی را نیز درگیر آزمون و خطا شدند و در این راه حتی برخی سرمایه سوزی ها و چهره سوزی ها را از سر گذراندند، اما این فصل در کمال آرامش و به لطف امکانات و قدرت بالای مالی خود و البته مدیریت در سایه و اصولی، بی سر و صدا اوج گرفتند و به صدر جدول رسیدند و الان هم منطقی است که شانس آنها را از دو مدعی دیگر برای قهرمانی بیشتر بدانیم اما با تمام این نقاط مثبت، رفتارهای مدیرعامل این باشگاه در پایان دیدار با تراکتور برخی از رشته ها را پنبه کرد و نشان داد که اگر «ساکت» هم باشی، در بزنگاهها ممکن است ترس از دست رفتن قهرمانی ، شما را به رفتارهایی عجیب وادار کند. مدیرعامل این باشگاه بعد از شکست جمعه شب در تبریز، لپ تاپ را برداشت و به رختکن داوران رفت تا نسبت به بی عدالتی که به نظرش رخ داده اعتراض کند.البته فدراسیون فوتبال و شخص مهدی تاج به عنوان رئیس که خوب می دانیم با مدیرعامل سپاهان چه رفاقتی دارد ، نباید اجازه دهند که این مدل رفتارها بی پاسخ بماند و شائبه ایجاد کند.جهت یادآوری باید گفت:خوان لاپورتا ، مدیرعامل بارسلونا سال پیش و بعد از ال کلاسیکو به دلیل رفتارهایش با یک جریمه مالی روبرو شد و برای ژوزه مورینیو، سرمربی پرتغالی رم در بازی برابر کرمونزه به دلیل ورود به رختکن داوران و توهین دو جلسه محرومیت به همراه داشت.
چرا در ورزش ایران نام «برکناری» را «استعفا» می گذارند؟
درباره هیات فوتبال تهران و آن اوضاع و احوال آشفته اش، هفته قبل نکاتی را یادآور شدیم. در همان شماره، از رفتن قطعی شیرازی ، رئیس پر ماجرای آن هیات گفتیم و بالاخره چند روز قبل این اتفاق رسمیت پیدا کرد و ایشان را که برکنار شده بود مستعفی جلوه دادند.اساسا در ورزش ایران هرگاه قرار بر برکناری یک مدیر می شود، او را مستعفی می نامند که مبادا فرد مورد نظر خاطرش آزرده شود. گاهی می توان این شیوه را آمیخته با روح پهلوانی و ورزشی دانست و اینگونه تفسیر کرد که خواسته اند آبروی آن فرد در جامعه حفظ شود اما اینجا نه تنها رنگ و بوی پهلوانی را حس نمی کنیم بلکه نوعی فرار از واقعیت دیده می شود. اینجا هیچکس قرار نیست مقصر باشد و ایضا به دلیل اشکالاتش و آسیب هایی که به ورزش زده و فرصت سوزی ها و سرمایه سوزی های ناشی از ناکارآمدی اش بازخواست شود. نه تنها بازخواستی نمی شود بلکه برکناری اش را هم استعفا جلوه می دهند. البته بسیار هم اتفاق افتاده که فرد برکنار شده را در بخشی دیگر از بدنه ورزش صاحب پست و مسئولیت کرده اند!در همین ماجرای هیات فوتبال تهران، رئیسی که نه اشکالاتش را می پذیرفت و نه خیال استعفا داشت را با زوری به اندازه جرثقیل کنار گذاشتند و در نهایت هم اینگونه نشان دادند که ایشان خودش استعفا کرده است. البته یک نامه استعفا هم با امضای ایشان در اختیار رسانه ها قرار گرفت اما کیست که نداند شیرازی و شیرازی ها در این ورزش تا وقتی مجبور نشوند دست بردار صندلی ها نخواهند شد و جالب آنکه همین مدیر یک شب قبل از استعفا(!) در یک برنامه زنده تلویزیونی از ادامه کار خود سخن می گفت و ...
آقای مسی، تو هم؟!
تقریبا روزی نیست که درباره مقصد بعدی «لیونل مسی» ، ستاره شماره یک فوتبال دنیا خبری نخوانیم. مشتریان او از چهار گوشه جهان به صف شده اند، از صحرای عربستان تا آمریکای جنوبی و از قلب اروپا تا ...اما حقیقتا این ماجرا کمی بی نمک شده است. خود جناب مسی هم ظاهرا بدش نمی آید از اینکه اینگونه یک جماعت فوتبالی را سر کار بگذارد. او که از سوی طرفداران تیم اسبق خود بارسلونا هزاران نامه " فدایت شوم " دریافت کرده به نوعی بین زمین و آسمان معلق به سر می برد، انگار خودش هم نمی داند با خودش چند چند است.
حجم پیشنهادات ریز و درشت برای مسی به حدی است که می توان بدون اغراق او را از این حیث در تاریخ فوتبال بی نظیر دانست اما خب ، از سوی دیگر این بازی دیگر خسته کننده شده و آنهایی که در زمره علاقه مندان به ستاره آرژانتینی هستند انتظار دارند وی هر چه سریعتر مقصد خود را مشخص کند و البته آن مقصد عربستان نباشد زیرا درخشش او در جام جهانی و این دورنمای رویاگونه که وی تا یک جام جهانی دیگر دوام بیاورد، با چنین انتخابی در تضاد است. خلاصه هر چه هست امیدواریم مسی پدر( در نقش مدیربرنامه لیونل) و مسی پسر زودتر این بازی را تمام کنند که حسابی " تو مُخی " شده است.
*حمید ترابپور